۰ نفر

مشاور اسبق وزیر رفاه اظهار کرد:

اقتصاد ایران زیر سایه کارگزاران دولتی

۲۶ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۱۳
کد خبر: 374138
اقتصاد ایران زیر سایه کارگزاران دولتی

یک کارشناس اقتصادی ضمن دفاع از یارانه نقدی می‌گوید نباید به کارگزاران دولتی قدرت دهیم تا مبلغی که برای یارانه در نظر می‌گیریم آنها به مردم تخصیص دهند چرا که برخی از این کارگزاران عامل فساد‌های گسترده اقتصادی در کشور بوده‌اند و اکنون نیز برای اینکه پول و قدرت به دست مردم نیفتد با شیوه پرداخت یارانه به صورت نقدی مخالفت می‌کنند.

 به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل، اخیرا در اخبار مربوط به سازمان برنامه و بودجه آمد که دولت در نظر دارد برای بودجه 99 یارانه‌ها را جایگزین نفت کند، اما اینکه کدام نوع از یارانه‌ها را قصد دارد به جای نفت در بودجه 99 بگنجاند، چه منابعی قرار است از حذف یارانه‌ها ایجاد شود و... هنوز مشخص نیست.

این روزنامه در گفت‌وگویی با علیرضا عبدالله‌زاده مشاور اسبق وزیر رفاه و کارشناس اقتصادی این مساله را بررسی کرده است. او معتقد است اگر دولت بخواهد از محل منابع یارانه‌های پنهان به مردم ماهیانه پول پرداخت کند و همچنین یارانه‌های پنهان را جایگزین نفت در بودجه 99 کند چه آثار و پیامد‌های مثبت و منفی را در اقتصاد ایران شاهد خواهیم بود؟ در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید:

  دولت اخیرا اظهار کرده‌ است که برای بودجه 99 یارانه‌ها را جایگزین نفت می‌کند، آیا منظور از این یارانه‌ها یارانه‌های پنهان است یا یارانه‌های نقدی؟ چون طبق برآوردهای صورت گرفته دولت سالانه 45 هزار میلیارد تومان یارانه نقدی می‌پردازد‌ و دهک‌های پایین درآمدی نیز ماهانه به این 45 هزار تومان‌ها احتیاج دارند. شما چطور ارزیابی می‌کنید؟

من امیدوارم که منظور دولت از یارانه‌ها، یارانه‌های پنهان مانند انرژی، ارز و غیره باشد که اگر اینطور باشد اتفاق مثبتی است زیرا حداقل تخمینی که برای این ماجرا زده می‌شود این است که سالانه حدود 80 میلیارد دلار یارانه پنهان در ایران پرداخت می‌شود و این یک ثروت ملی است. به این معنا که اگر ما برای مردم می‌توانستیم سرمایه‌های ملی را با قیمت کشو‌رهای خلیج فارس (نرخی که روی کشتی از افراد خریداری می‌کنند) می‌فروختیم و مبلغ به دست آمده را برای مردم کشور هزینه می‌کردیم، ارزشی که ایجاد می‌کرد 80 میلیارد دلار بود. زمانی که نگاه می‌کنیم اثر این 80 میلیارد دلار در زندگی متوسط مردم ایران و برای دهک‌های مختلف چیست می‌بینیم که اثر چندانی برای عموم جامعه ما ندارد و طبق محاسبات صورت گرفته اگر قسمتی از یارانه‌های پنهان به صورت مساوی بین مردم و حتی قشر ثروتمند با نرخ دلار 8 هزار تومانی تقسیم می‌شد به هر خانواده سالانه 21 میلیون تومان یارانه تعلق می‌گرفت که هر فرد تقریبا به صورت ماهانه 500 هزار تومان یارانه نقدی دریافت می‌کرد و این مبلغ روی زندگی افراد متوسط و از همه بیشتر قشر پایین درآمد در جامعه تاثیر بسزایی می‌گذارد. با دقت بیشتر متوجه می‌شویم که اثر واقعی این عملکرد به چه صورت است. می‌توانم بگویم بسیار متفاوت بود. اکنون خانواده دهک اول، سالانه به جای 21 میلیون تومان حدود 9 میلیون و 600 هزار تومان یارانه دریافت می‌کنند و 2 میلیون و 400 هزار خانواده‌ای که از همه خانواده‌ها ثروتمند‌تر هستند تقریبا 45 میلیون به ازای هر خانواده از همین دارایی‌ها استفاده می‌کنند. بنابراین حذف یارانه ثروتمندان را باید کنار گذاشت و به یارانه پنهان پرداخت.

  چه نظری درباره یارانه ارزی دارید؟

یارانه‌ای که در سال‌های گذشته برای ارز کنار گذاشته شد حدود20 میلیارد دلار بود. اختلاف ارز 15 هزار تومانی و ارز دولتی 4200 تومانی را در نظر بگیرید. اگر در 20 میلیارد تومان ضرب کنیم، منابعی که به دست می‌آید چندین برابر یارانه نقدی 45 هزار میلیارد تومانی می‌شود. دولت تصمیم گرفت این یارانه را از طریق تضمین واردات کالاهای اساسی به مردم برساند اما عملا نرسیده است. افراد کمی توانستند گوشت را با قیمت هر کیلوگرم 45 هزار تومان تهیه کنند، عمده افراد جامعه مجبور به خرید گوشت هر کیلوگرم 120 هزار تومانی شدند. از سوی دیگر به بنزین توجه کنید. یارانه بنزین سر سفره 50 درصد ملت که خودرو ندارند نیامده است، چرا که 50 درصد خانواده‌ها اصلا ماشین ندارند که بخواهند از یارانه بنزین استفاده کنند و این افراد با وسایل نقلیه عمومی رفت و آمد می‌کنند. اگر یارانه‌های پنهان را به صورت نقدی و کاملا مساوی بین مردم تقسیم کنند، خانواده‌های پایین درآمد بیشترین تاثیر را از این تصمیم می‌پذیرند و تغییرات عظیمی در سطح رفاه این قشر رخ می‌دهد چرا که خانواده‌های فقیر با تورم‌های 50 درصد  طی 2 سالی که اتفاق افتاد بسیار تحت فشار قرار گرفتند و با این اقدام می‌تواند بخش عمده‌ای از فشار‌ها جبران شود.  از طرفی دیگر هم از قاچاق جلوگیری می‌شود. بطور مثال برق ارزان برای بیت کوین به جیب ماینرها می‌رود وافرادی هستند که به جای اینکه کارمند وکارگر استخدام کند دستگاه ماینر می‌گیرند و بیمه و مالیات هم پرداخت نمی‌کنند. اکنون گازوئیل و بنزین ما به صورت گسترده از طریق لنج و کشتی به راحتی قاچاق می‌شود و در واقع سرسفره مردم نمی‌رود. اگر دولت می‌خواهد تصمیم بگیرد این 80 میلیارد دلار را صرف مردم کند با محاسبات صورت گرفته با تعدبل یارانه‌های پنهان انرژی و تخصیص آن به دهک‌های پایین درآمدی بیش از 80 درصد مردم از این یارانه‌ها بهره‌مند می‌شوند و تاثیر مثبتی به همراه خواهد داشت. نکته دیگر این است که طبق محاسبات اقتصاددانان، منابع به هدر رفته حاصل از فساد گسترده اقتصادی حاکم بر ادارات و سازمان‌ها و همچنین قاچاقی که صورت می‌گیرد از درآمدهای نفتی بیشتر است و اگر جلوی این فسادها گرفته شود مبلغ قابل توجهی می‌تواند حاصل شود که قدرت خرید قابل قبولی برای عموم جامعه فراهم می‌کند و طبقات فقیر و محروم می‌توانند با خیال آسوده زندگی کنند.

  دولت چقدر اختیار و شرایط دارد که از یارانه‌های پنهان بهره ببرد؟

دست دولت در بهره‌گیری از یارانه‌های پنهان بسته نیست، تنها باید کمی اراده و جسارت داشته باشد. اگر بخواهیم با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر کشور پیش برویم باید بگویم با توجه به مطالعاتی که انجام شده، کشورها ممکن است هر کدام به نوعی در بره‌های با بحران رو به رو شوند. کشورهایی مانند کره‌جنوبی، مکزیک، برزیل، ترکیه و بسیاری از کشورها این مشکل را داشته‌اند اما آنهایی که توانستند در این بحران‌ها ابزار‌های جدید ایجاد کنند و اصلاحات درست انجام دهند به خوبی از آن گذشته‌اند. مکزیک و برزیل در زمان بحران توانستند برنامه‌های فساد‌زای کشور خود را حذف کرده و آن را با برنامه‌های موثر و فقر زدا جایگزین کنند و این اقدام اوضاع فقرای این دو کشور را بسیار دگرگون و بهتر کرده است. من ادعا می‌کنم که دستگاه‌های حمایتی ما هم نمی‌توانند به صورت صحیح فقرا را تشخیص دهند در چنین سیستم ناکارآمدی هر اندازه بودجه بریزیم تنها سرمایه‌های کشور را هدر می‌دهیم. اکنون آن زمان فرا رسیده است که اصلاحات اساسی در اقتصاد صورت بگیرد.  کشورهایی که توانستند این اصلاحات را اعمال کنند بعد از بحران به کشورهای در حال توسعه تبدیل شدند. مثلا کره جنوبی در سال 1997 که درگیر بحران اقتصادی شرق آسیا بود، سیستم حمایت اجتماعی خود را کارآمد کرد، کشور ترکیه اقتصاد کلان خود را دگرگون و بودجه خود را اصلاح کرد و این خود سبب شد که این کشورها بحران‌های بزرگ اقتصادی را پشت سر بگذارند.

   با توجه به شرایط تحریم‌ها چقدر اصلاح شرایط را ممکن می‌دانید؟

مشکل ما تحریم نیست، تحریم تنها تلنگری بود که یک سیستم اقتصادی ناکارآمد آسیب ببیند. اگر در برابر تحریم‌ها سیستم اقتصادی درستی داشتیم این تلنگر هیچ‌وقت نمی‌توانست به اقتصاد ما خلل جدی وارد کند اما ما در ایران یک سیستم اقتصادی فاسد، ناکارامد و پر بریز و بپاشی درست کردیم که نمی‌تواند خودش را در برابر بیماری واکسینه کند. بدن اقتصادی ما آمادگی نداشت. به نظر من اصلاحاتی دشوار است که عموم مردم از آن ضرر ببینند در حالی که اگر اصلاحات مربوط به یارانه‌های پنهان درست انجام شود منابع مالی بازتوزیع می‌شود و ملت از آن سود می‌کنند. همین سبب می‌شود که بتوانند جلوی تورم‌های 50 درصدی دوام بیاورند. در حال حاضر روز به روز درآمد ریالی مردم کاهش پیدا می‌کند. تصور کنید به جای اینکه یک درآمد ریالی داشته باشند یک دارایی هم در سبد خانواده آنها وجود داشته باشد مثلا می‌گوییم 25 لیتر بنزین برای هر نفر در ماه هم به آنها تعلق گیرد. به این ترتیب بنزین به هر قیمتی هم که باشد متناسب با همان قیمت به هر فرد بازمی‌گردد. یا راه دیگری هم وجود دارد مثلا بگوییم 100 دلار برای هر نفر در نظر می‌گیریم. به این ترتیب اگر دلار شد 10 هزار تومان متناسب با همان قیمت به او پرداخت می‌کنیم، این وضعیت برای خانواده‌ها قطعا بهتر و زندگی مردم بالانس می‌شود.

  عده‌ای می‌گویند دولت یارانه نقدی پرداخت کند شما چطور ارزیابی می‌کنید؟

برخی می‌گویند ممکن است یارانه نقدی تورم زا باشد که این باوری اشتباه است چرا که مشکل تورم ما مانند همه جای دنیا کسری بودجه است زمانی که دولت می‌رود از بانک مرکزی استقراض می‌کند یا بانک‌ها هم با اوضاع وخیم دست خود را جلوی بانک مادر دراز می‌کنند تورم در جامعه رخ می‌دهد. در زمان احمدی‌نژاد یعنی در سال 1389 قرار بود قیمت‌های انرژی افزایش پیدا کند و متناسب با آن 50 درصد به خانواده‌ها یارانه بپردازد و این فرد به دلایلی تصمیم گرفت بیش از 100 درصد به خانواده‌ها یارانه بپردازد و این سبب استقراض از بانک مرکزی شد. به این ترتیب پول چاپ و سبب تورم شد. در حالی که اگر کمتر از 100 درصد یا حداکثر 100 درصد منابع را بین خود مردم متناسب با افزایش قیمت‌ها به صورت مساوی پرداخت می‌کردند، تورم ایحاد نمی‌شد.

 شفاف‌ترین و عادلانه‌ترین یارانه که کمترین فساد را دارد یارانه نقدی است زیرا یارانه‌های دیگر هر زمان که در هر دولت به دست کارگزاران متعدد دولت افتاده سبب ایجاد فساد شده است. به اخباری که این روزها می‌شنویم توجه کنید. صحبت از اختلاس‌های چند هزار میلیاردی مدیران و مسوولان بانک‌ها و ادارات و وزارتخانه‌ها و گمرکات و غیره می‌شود. به نظر من این افراد اشخاص عجیبی نیستند که بگوییم افراد سیاسی هستند هر وقت که به امثال اینها اجازه دادیم که یارانه یا رانت یا وامی را به افراد تخصیص دهند، ناکارآمدی و فساد را در این سیستم به وضوح مشاهده کردیم. تجربه دنیا نشان داده است اینکه پول را به حساب خود فرد بریزیم شفاف‌ترین حالت ممکن است، چرا که می‌دانیم این پول را چه وقت و به چه کسی پرداخت کرده‌ایم اما اگر منابع را به عده‌ای از کارگزاران دهیم سرنوشت آن مانند وام‌های زود بازده احمدی‌نژاد می‌شود. وقتی به کارگزاران می‌گویند شما می‌توانید به مردم وام دهید می‌بینیم که چند درصد از آن هم به پروژه تبدیل نمی‌شود و در حقیقت اینها وام‌های رانتی است. وام‌هایی که تشخیص می‌دهند به نزدیکان بدهند و هیچ‌وقت هم به دست مردم نرسیده است. این موضوع هم به‌طور عینی و هم علمی اثبات شده است. اکنون می‌گویند اگر ارز 4200 تومانی ندهند قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کند اتفاقا کاملا برعکس است. اگر ارز حذف شود، قیمت‌ها تکان نمی‌خورد که هیچ کاهش هم پیدا می‌کند. به این خاطر که گوشت را با ارز 12 هزار تومانی یا بیشتر به مردم عرضه می‌کنند بنابراین اگر ما این رانت را ایجاد نکنیم قیمت‌ها تکان نمی‌خورد چون با یک قیمت دیگر تنطیم می‌شود.

من اعتقاد دارم که شبکه دولتی کارشناس نماها این مساله را در گوش سیاستمدارها می‌خوانند که یارانه نقدی پرداخت نکنید اما واقعیت دنیا این است که هر قدر به این کارگزاران دولتی اختیار می‌دهیم بدترین و فسادانگیزترین عمل‌ها را انجام داده‌اند و در نهایت ناکارآمد بوده است. این را باید آویزه گوش کرد که دیگر قدرت بیش از اندازه به کارگزاران دولتی ندهیم. پرداخت یارانه نقدی قدرت این افراد را محدود کرده و رفته رفته از بین می‌برد. این قبیل افراد نمی‌خواهند پول و قدرت در دست مردم باشد، مردم هر زمان که بخواهند بدون اینکه دستشان جلوی کسی دراز باشد می‌توانند بروند گوشت را با هر قیمتی تهیه کنند چون اطمینان دارند که پول در حسابشان موجود است.

  بهترین سیاستی که دولت می‌تواند برای حمایت از دهک‌های پایین درآمدی اتخاذ کند، چیست؟

اینکه دولت از ارز 4200 تومانی بگذرد و به جای آن 100 دلار به حساب هر فرد واریز کند. از طرفی به نظر من دولت توانایی فنی شناسایی فقرا را دارد اما به دلیل اینکه کارگزاران دولتی اراده سیاسی ندارند تا کارشان را به درستی انجام دهند و از ابزار‌های موجود به درستی استفاده نمی‌کنند. اینها اعمالی است که دولت‌های ضعیف‌تر از ما هم توانستند انجام دهند. پرداخت یارانه نقدی به افراد درآمد یک خانواده فقیر را افزایش می‌دهد تا جایی که قدرت خرید این خانواده‌ها هم افزایش  پیدا می‌کند. اکنون کمیته امداد و بهزیستی می‌خواهند7 هزار میلیارد تومان بین فقرا توزیع کنند که اگر این مبلغ بین 2 میلیون خانواده توزیع شود به ازای هر خانواده در سال 3.5 میلیون تومان می‌شود. در حالی که می‌دانیم خیلی از این افراد نیازمند نیستند، در مواقع بسیاری این کارگزاران هستند که تصمیم می‌گیرند تا چه کسی فقیر باشد یا نباشد. این شیوه تاثیر عمده‌ای هم در شیوه تقسیم بودجه اختصاص داده شده می‌گذارد که اکثرا دارای خطاهای بسیاری است بنابراین بهتر است یارانه‌های پنهان به صورت مستقیم و نقدی به حساب مردم واریز شود.