۰ نفر

صادق‌الحسینی بررسی کرد:

سیاست ارزی نادرست صنعت ایران را از بین‌برد/ تثبیت نرخ ارز؛ سیاستی پوپولیستی که اقتصاد داخلی را نابود می‌کند/ سرنا را از سر گشاد آن نزنیم!

۲۶ مرداد ۱۳۹۶، ۱۶:۰۵
کد خبر: 212812
سیاست ارزی نادرست صنعت ایران را از بین‌برد/ تثبیت نرخ ارز؛ سیاستی پوپولیستی که اقتصاد داخلی را نابود می‌کند/ سرنا را از سر گشاد آن نزنیم!

دولت ایران به دلیل فروش نفت، بزرگترین مالک ارز در این اقتصاد است.

به گزارش اقتصاد آنلاین،استراتژی توسعه صنعتی ما همیشه جایگزینی واردات (Import substitution industrialization) بوده و با واردات ماشین آلات سنگین و وضع تعرفه های بالا سعی کردیم از صنعت داخلی حمایت کنیم. اما دولت های ایرانی راه را غلط رفته اند و سرنا را از سر گشاد آن زده اند.

تقریبا همه دولت ها پس از سال 1350 به زبان فنی؛ "سیاست ارزی مستقل مبتنی بر سرکوب ارزی" داشته اند. یعنی بدون توجه به سیاست های مالی و پولی کشور و نوسانات نرخ ارزهای جهانی، نرخ ارز را بصورت مستقل و بر مبنای تصورات و اهداف دیگری تعیین کرده اند، مگر زمان هایی که در مخمصه افتاده اند و امکان تثبیت نرخ ارز را از دست دادند. یعنی ما نرخ ارز را افزایش نداده ایم مگر آن که مجبور شده ایم!

 بررسی تاریخی روند نرخ ارز در ایران

در دوران پس از جنگ علی رغم تورم داخلی بالا، نرخ ارز معمولا یا تقریبا ثابت بوده (افزایش سالانه زیر 6 درصد) و یا جهش داشته است (افزایش بیش از 50 درصد) به شرح زیر:

1 پس از جنگ در سال 1368 و 1369 و افزایش حدود 80 درصدی از حدود 80 تومان به حدود 140 تومان. ماشه: تقاضای داخلی پس از جنگ

2 با یک وقفه 4  ساله در 1373 و 1374 و افزایش حدود 170 درصدی از 150 تومان به حدود 400 تومان. ماشه: تحریم های نفت و گاز ایران توسط آمریکا

3 بار سوم پس از یک وقفه 4 ساله در سال‌های 1377 و 1378 که قیمت ارز با حدود 80 درصد افزایش از 470 تومان به بیش از 800 تومان رسید. ماشه: کاهش شدید قیمت نفت

4 بار چهارم، پس از یک ثبات بی نظیر 12 ساله (!!) بالاخره در سال های 89 و 90‌ بود که قیمت ارز با حدود 290 درصد افزایش از متوسط 900 تومان به حدود 3500 تومان رسید. ماشه: این بار هم تحریم‌های آمریکا

تا سال 78 جهش ها در عرض حدود 4 سال رخ می داد و نرخ ارز را به تعادل می رساند. اما از سال 78 سیاست تثبیت با توجه به افزایش قیمت نفت به شکل بیرحمانه ای در پیش گرفته شد و 12 سال دوام آورد.

شاخص قیمت ها در ایران از سال 1368 تا 1395 حدودا 109 برابر افزایش یافته است. امابا وجود همه این جهش ها، نرخ دلار از سال 68 تا 95 تنها حدودا 50 برابر افزایش داشته است. این یعنی ما باعث شده ایم کالای ایرانی گران شود اما کالای خارجی ارزان باقی بماند و در نتیجه تولید کننده ایرانی را نابود و واردکنندگان را سرمست کرده ایم!

 فرض کنیم یک کفش چرمی تبریز در سال مثلا 78 برابر 860 تومان بوده و یک کفش چرمی چینی با ک یفیت کمتر یا مشابه با کفش تبریزی هم یک دلار قیمت داشته باشد که با توجه به نرخ دلار، همین 860 تومان می شود. یعنی تولیدکننده ایرانی و چینی با هم رقابت می کنند و تولیدکننده ایرانی براحتی کالای باکیفیت خود را می فروشد. این یعنی تولید ملی و ایجاد اشتغال. حال سال 89 را در نظر بگیرید. در حالی که همان کفش چینی مثلا 1.5 دلار شده است (چون تورم در چین بسیار پایین است)، کفش ایرانی به دلیل تورم بالا قیمتش از 860 تومان به 3010 تومان افزایش یافته است. یعنی تولیدکننده کفش ایرانی با کفش های 3 هزار تومانی باید با تولیدکننده چینی با کفش های 1500 تومانی با کیفیت مشابه رقابت کند. مشخص است که این رقابت برابر نیست، تولیدکننده ایرانی نه تنها مغلوب می شود بلکه یک یا دو سال تحمل می کند و بعدش ورشکسته می شود و بعد از چند سال کل صنعت از بین می رود.

این روایت، روایتی واقعی از وضعیت تمام صنایع ما در سالهای 78 تا 89 است. این البته کشفیات بنده نیست. این عارضه در اقتصادهای نفتی شناخته شده و به زبان فنی به آن صنعتی زدایی  (deindustrialization) ناشی از بیماری هلندی (Dutch disease) می گویند.

 یعنی ما به دست خودمان و با سیاست ارزی ناصحیح، صنعت خودمان را نابود کردیم و تولید داخلی و اشتغال را از بین بردیم. همه این مصیبت ها با یک استدلال غلط (کنترل تورم خارجی) و بخاطر یک فهم و فرهنگ نادرست (فرهنگی که ارزش پول ملی را قدرت ملی می داند) سرمان آمد. بطوری که متخصصان معتقدند بعید است که صنعت کشور دیگر بتواند قامت راست کند.

اگر تولید داخلی می خواهیم، اگر اشتغال می خواهیم، اگر صنعت مستقل و قدرتمند می خواهیم، باید این رویه غلط تغییر کند.

در مطلب بعدی که فردا منتشر خواهد شد، نرخ واقعی دلار در سال 96 و ابعاد کمتر شناخته شده این فاجعه را نشان خواهم داد و سعی می کنم راهکارهای موجود را بررسی کنم.