رییسی در اینباره با بیان اینکه برجام قراردادی ملی است، گفت: «این دولت نمیتواند چک برجام را نقد کند. آیا مشکل رکود یا بیکاری حل شد؟» از طرفی قالیباف هم متذکر شد که نفع برجام را 4درصدیها بردند و ایران به مرکز صادرات اروپاییها تبدیل شده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، در مقابل اما روحانی به افزایش فروش نفت در پسابرجام اشاره کرد و گفت که اگر برجام را قبول ندارید پس «این وعده و وعیدها را بر چه مبنایی میدهید؟» جهانگیری هم با بیان اینکه مردم ایران میدانند که وقتی دولت یازدهم سر کار آمد، وضع کشور چه بود و برای تامین دارو و شیرخشک چه میکردند، اظهار کرد: «تحریمهای ظالمانه را لغو کردیم و ایرانهراسی را به ایراندوستی تبدیل کردیم.» در تمام اظهارات کاندیداها نقد عملکرد دولت یازدهم در مواجهه با برجام موج میزند اما در عینحال این کاندیداها هیچ برنامه عملیاتی درخصوص اینکه در صورت روی کارآمدن هریک از آنها، با برجام چه خواهند کرد و اثرگذاری آن بر اقتصاد را چگونه عملی خواهند کرد، ارائه نکردند. در ادامه غلامرضا سلامی، کارشناس اقتصادی به چند و چون این مباحث پرداخته است. سلامی در گفتوگو با تشریح منافع اقتصادی برجام توضیح میدهد؛ برخی وعدهها مانند استفاده و تمرکز بر سرمایه داخلی به جای خارجی برای ایجاد رشد و توسعه کشور تا چه حد از واقعیات اقتصاد کشور به دور است. در ادامه تحلیل غلامرضا سلامی از انتخابات 96 را بخوانید.
برجام نجات از فلاکت بود
در میان انتقادات وارده به برجام، تشریح یک نکته کلیدی ناپیداست؛ اینکه اگر برجام به نتیجه نمیرسید و تحریمها ادامه مییافت، چه اتفاقهایی میافتاد. همانطور که رییسجمهوری گفت؛ در این صورت درآمدهای نفتی تقریبا به صفر میرسید و این به معنای کاهش شدید درآمدهای ارزی کشور است. همینطور اگر درآمد ارزی نداشته باشیم با توجه به سیاستهای غلط گذشته که کشور را بهشدت به درآمدهای نفتی وابسته کرد، فلاکت گستردهیی نصیب اقتصاد و جامعه میشد.
در حقیقت کشور از سال 91 دیگر توانایی تحمل تحریم بیشتر را از دست داد. علت هم این بود که در دولتهای نهم و دهم با وجود اینکه تحریم در جریان بود، همه درآمدها و پساندازهای کشور مصرف شد. در همان زمان هشدار دادم که اگر میخواهیم تحریمها را تاب بیاوریم در درجه اول باید از ریخت و پاشهای مرسوم آن دوره حذر میکردیم اما برعکس این هشدارها در سالهای پایانی دوره قبلی (91 و 92) عملا اقتصاد کشور موجودی برای هزینههای آتی باقی نگذاشته بود. با این اوصاف شما فکرش را بکنید اگر تحریمها هم ادامه مییافت، چه اتفاقهایی رخ میداد؟
نخستین و بزرگترین دستاورد تصویب برجام، فروش نفت بود که این به معنی درآمد روزانه حدود 500 الی 600میلیون دلار برای کشور بود. این میزان درآمد توانست بخش زیادی از نیازهای کشور را برطرف کند؛ نیازهایی در بخش صنعت که شدیدا نیازمند واردات است، پالایشگاهها که بسیاری از قطعات آن وارداتی است و موجب ارتقای بسیاری دیگر از بخشهای اقتصادی میشود، با رفع تحریمها دوباره به چرخه تولید بازگشتند. قابل ذکر است اینکه از برجام انتظار یک جهش بزرگ داشته باشیم، غیرمنطقی خواهد بود. در واقع تحریمها جنگ علیه کشور بود و خرابههای هر جنگی به راحتی و در زمان کوتاهی پاک نمیشود. اینکه گفته شود بعد از یک قرارداد صلح همه مشکلات یکباره در زمان کوتاهی حل میشود، اگر سادهلوحی نباشد قطعا عوامفریبی است. در زمینه تحریمها میدانیم که رابطه ایران با اکثر کشورهای دنیا قطع شده بود و اکنون که قدم اول (برجام) برداشته شده است برای برقراری روابط مجدد و امضا و از سرگیری تفاهمنامهها نیازمند زمانی میانمدت است. علاوه بر این باید توجه داشت که بسیاری از سرمایهگذاران بینالمللی هنوز این نگرانی را دارند که با تغییر دولت بسیاری از معادلات معکوس شود.
این موضوع از آن جایی تقویت میشود که برخی گروههای داخلی مخالف دولت، از طرق گوناگون به برجام حمله کردهاند. همانطور که روحانی تاکید کرد اگر این موضوعات وجود نمیداشت، بیش از وضعیت کنونی میتوانستیم از برجام بهرهمند شویم.
در حوزه بانکی پسابرجام که بیشتر انتقاد مخالفان دولت نیز بر این نقطه متمرکز است، باید گفت که تاکنون روابط کارگزاری بین بانکهای داخلی و خارجی به حد زیادی شکل گرفته است، اما برخی بانکهای بزرگ دنیا به دلیل اینکه روابط گستردهیی با کل دنیا بخصوص بنگاههای امریکا دارند و بسیاری از درآمدهای آنها در این کشور قرار دارد و با توجه به تحریمهای اولیه امریکا علیه ایران و جنگ نفتی بین دو کشور، برای ایجاد رابطه کارگزاری با بانکهای ایران محافظهکارانهتر عمل میکنند. بنابراین ما از نظر ارتباطات بانکی (گشایش اعتبار و...) هیچگونه مشکلی نداریم و تمام این واردات کالاها از گمرکها در بستر این مبادلات انجام میشود، تنها مشکل کنونی بانکهای بزرگ هستند که با توجه به سیاستهای داخل بنگاهی خود فعلا ضرورتی بر ایجاد رابطه با ما نمیبینند. این مشکل در صورتی حل میشود که هم در ایران و هم دنیا پذیرش وضع موجود رسمیت پیدا کند و عملا با برجام مخالفت نکنند.
سرمایه داخلی یا خارجی؟
اما در خصوص اینکه گفته میشود ما میتوانیم با اتکا با سرمایههای داخلی به رشد و توسعه و ایجاد 5 میلیون شغل برسیم، باید گفت برای ایجاد این رشد پیش از هرچیزی نیاز به سرمایهگذاری داریم که این سرمایهگذاری از دو طریق داخلی یا خارجی صورت میگیرد؛ اندازه و موجودی سرمایه داخل کشور را میتوان با منابع بانکی داخلی سنجید و میتوانیم ببینیم که بانکهای داخلی چگونه در تامین نیازهای ابتدایی صنایع در تنگنا قرار دارند. علت این تنگنا هم این است که سرمایه از پسانداز به وجود میآید، لذا در شرایطی که طی سالهای گذشته مردم کشور فقیرتر شدهاند، چگونه میتوانستند پسانداز داشته و آن را تبدیل به سرمایه کنند؟ موضوع بعدی این است که فارغ از بود یا نبود سرمایه مکفی در داخل همه کشورها به بازار بینالمللی سرمایه نیاز دارند.
ما اگر بخش تولید فربهی هم داشته باشیم اما نتوانیم محصولات آن را در بازار بینالمللی به فروش برسانیم، تولید ما ثروتی برایمان به ارمغان نمیآورد. بنابراین باید در نظر داشته باشیم که در حال حاضر کشور نیاز فراوانی به سرمایه خارجی دارد و بدون تحقق این الزام رشد 8درصدی هم رویاگونه خواهد بود، چه برسد به رشدهای موهومی 26درصدی.