۰ نفر

در گفت و گو با اقتصاددانان بررسی شد:

مردم ریل‌گذاری مناسب اقتصاد را احساس می‌کنند

۳۱ فروردین ۱۳۹۶، ۶:۵۱
کد خبر: 188863
مردم ریل‌گذاری مناسب اقتصاد را احساس می‌کنند

«وقتی از تک رقمی شدن تورم مواد غذایی حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم؟ در ابتدای فعالیت دولت احمدی‌نژاد یعنی سال ٨٤قیمت هر عدد تخم مرغ ٥٥ تومان بود.در سال ٩٢ (پایان فعالیت دولت دهم) قیمت هر عدد تخم مرغ ٣٥٠ تومان شد.قیمت تخم مرغ اکنون حدود ٤٠٠ تومان است.» این جمله‌ها متعلق به یکی از پیام‌هایی است که در گروه‌ها و کانال‌های تلگرامی دست به دست می‌شود.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران ، تنور انتخابات هر روز در حال گرم‌تر شدن است و اقتصاد به اصلی‌ترین حوزه برای گروه‌های مختلف تبدیل شده و به شبکه‌های اجتماعی نیز راه یافته است. عده‌ای برای القای باور دروغ بودن آمار و ارقام اقتصادی تلاش می‌کنند و معتقدند سفره‌های مردم تغییر عجیب و غریبی نکرده، برای همین هیچ دستاوردی نیز حاصل نشده است. این روزنامه برای روشن شدن ابعاد ماجرا، با اقتصاددانان و استادان دانشگاه گفت‌و‌گو کرده و آنها به زبان ساده و کوتاه، تأثیر شاخص‌های اقتصادی روی زندگی مردم و تغییرات اخیر را توضیح داده‌اند.

محمد خوش چهره / استاد اقتصاد دانشگاه تهران

به زندگی مردم در ادبیات اقتصادی سبد هزینه خانوار گفته می‌شود. یعنی افراد درآمدهایی و در مقابل آن هزینه‌هایی دارند که شامل پاسخگویی به نیازهای اساسی و پایه‌ای است. این نیازها هم در همه جای دنیا شناخته شده است و شامل هزینه مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت و درمان، آموزش و در کنار آن حمل و نقل و اگر چیزی بماند، برای تفریحات می‌شود. کل درآمد خانواده، بین این هزینه‌ها تقسیم می‌شود. اگر در یک اقتصاد اقلامی که در سبد خانوار است، تحت تأثیر قرار گرفته و قیمت آنها بالا برود به فشار هزینه می‌رسد و به معنای کاهش سطح رفاه است.

حالا ممکن است در دولتی منابع اقتصادی با نگاه بلندمدت بر زیربناها و زیرساخت‌ها مثل گسترش نیروگاه‌ها، بنادر و شبکه‌های ریلی و... تخصیص داده شوند. یا برای زیربناهای اجتماعی مثل گسترش آموزش و فضاهای آموزشی و... صرف شوند. در این صورت دولت می‌تواند کارنامه موفقی در مورد زیرساخت‌ها ارائه دهد ولی ممکن است اکثریت مردم تغییر در زندگی یا سطح قیمت‌ها نبینند یا کم ببینند. ممکن است مردم به اقدامات ظرفیت ساز اقتصادی که غیرمستقیم در رفاه نقش دارد، مثل گسترش نیروگاه‌ها، کمتر توجه کنند و توجه آنها به این باشد که اقلام داخل سبد خانوار، تغییرات زیادی نکرده است. اگر مردم در تهیه کالاهایی مانند شیر، گوشت، مرغ و مواد اصلی غذایی گشایشی احساس نکنند، احساسی در بهتر شدن اوضاع نیز نخواهند داشت. در حوزه مسکن نیز همین‌طور است. به رغم رکود بازار مسکن، حدود 10 تا 15درصد افزایش قیمت اجاره داشته‌ایم و همین مسأله، در نظر مردم به‌عنوان نکته‌ای منفی برجسته می‌شود. اگر دولت می‌توانست اجاره‌ها را کنترل کند، تغییرات اقتصادی برای بسیاری از مردم ملموس می‌شد. به هر حال تأثیر شاخص‌ها بر سفره مردم اصلاً روالی سیاسی نیست و نباید با بازی‌های سیاسی تفسیر شود.

امرالله امینی / استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی

یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها، در تحلیل تغییرات رشد اقتصادی است. در زمانی که دولت یازدهم روی کار آمد، رشد ما حدود منفی 5 درصد بود و الان حدود 11 درصد رشد کرده است. این شاخص بسیار چشمگیر، مشخص و روشن برای اقتصاد است که اقتصاد از حالت رکودی کامل و پس رفت، با شتاب به سمت جلو حرکت کرده است. شاخص دیگر، شاخص نرخ ارز است. این شاخص تغییرات آن چنانی نکرده و ثباتی هم در نرخ ارز داریم. ارزش پول ملی نیز بعد از افت بسیار زیاد، دیگر تغییری نکرده است. به برخی از شاخص‌ها مانند نقدینگی نیز اضافه شده که اثرات زیادی روی قیمت‌ها نگذاشته است. بعد از این شاخص‌ها، مشکل فعلی، مشکل اشتغال است. با اینکه دولت خیلی تلاش کرده تعداد شاغلین را بیشتر کند، به خاطر انباشت بیکاران همچنان به این مشکل اضافه شده است. چرا که تولید در کشور ما صدماتی دیده و به این راحتی و در زمان کم نمی‌تواند حرکت کند. باید نقدینگی بالا رود و تکنولوژی بیاید و باید تولید سودآور و امن باشد. این کارهایی است که دولت از این پس باید انجام دهد. در شاخص‌های اصلی و کلان، دولت روحانی تغییرات بسیار زیادی به وجود آورده است. مردم نمی‌دانند چه ضرباتی به اقتصاد وارد شده بود و به خاطر همین مسأله، عده‌ای دستاوردهای مهم دولت را پوچ جلوه می‌دهند. نمی‌دانند ما چه پول‌هایی را غیر بهینه خرج کردیم و اقتصاد را با واردات چرخاندیم. چندین و چند سال جبران ضرباتی که اقتصاد خورده است، طول می‌کشد. اقتصاد هم مثل یک ساختمان، خراب کردنش بسیار راحت است اما برای درست کردنش زمان زیادی لازم است.

هادی حق شناس / کارشناس اقتصادی

در اقتصاد شاخص‌هایی را داریم که این شاخص‌ها بیانگر روند تغییر زندگی مردم هستند و از طرفی دیگر با این شاخص‌ها می‌توان پیش‌بینی کرد که آینده اقتصاد رو به بهبود یا رو به وخامت است. به دو- سه عدد می‌توان اشاره کرد. در سال 92، مردم تلاش می‌کردند که پول نقد نگه ندارند به این علت که تورم لحظه‌ای تأخیر می‌کرد. تورم نقطه به نقطه در شهریور 92 به بالای 45 درصد رسید و این تورم منجر شده بود که قیمت سکه تا 2 میلیون تومان، قیمت ارز تا 4 هزار تومان و قیمت مسکن و سایر دارایی‌ها افزایش پیدا کند. برای فهم تغییرات، سؤال این است: آیا در سال 95، مردم به دنبال خرید دارایی‌هایی مثل سکه، ارز و زمین هستند تا ارزش پول‌شان حفظ شود؟ یا آیا قیمت سکه که الان حدود یک میلیون و 200 هزار تومان است، تغییر محسوسی نسبت به قیمت سال 92 نداشته است؟ آیا قیمت دلار که در دولت قبلی 3 برابر زیاد شد و در این دولت، 300 تا تک تومن زیاد شده، تغییر محسوس نیست؟ آیا قیمت نان یا بنزینی که نزدیک 10 برابر افزایش پیدا کرد و حالا از آن تغییرات ناگهانی خبری نیست، تغییر محسوس نیست؟ در اقتصاد قاعده‌ای به‌عنوان چسبندگی قیمت داریم، در این 4 سال گذشته کسی ادعا نداشته که قیمت‌ها ارزان شده بلکه ادعا این بوده که جلوی افزایش تورم و گرانی لجام گسیخته گرفته شده است. برای نخستین بار میزان افزایش حقوق کارگران بیش از تورم بوده است. آیا این شاخص‌ها بیانگر افزایش قدرت خرید نیست؟امروز هیج کس سؤال نمی‌پرسد که چه کسانی با چه سیاست‌هایی منجر به تورم 40 درصد شدند و باعث شدند اقتصاد ایران کوچک شود. بلکه این سؤال مطرح است که چرا اقتصادی که به ریل برگشته، تندتر حرکت نمی‌کند؟ همین نشان دهنده تغییراتی ملموس نیست؟ سازندگی شاخص‌های کلان اقتصاد نیاز به زمان دارد ودر صورتی که به سیاست‌های فعلی این دولت فرصت داده شود، قطعاً در 4 سال گذشته بستر مناسبی فراهم شده که در آینده به سمتی مطلوب‌تر حرکت خواهد کرد.