۰ نفر

در گفت و گو با سیداحمد موثقی‌گیلانی مطرح شد :

دوره احمدی‌نژاد ۷هزار کارخانه تعطیل شد

۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۸:۰۳
کد خبر: 181253
دوره احمدی‌نژاد ۷هزار کارخانه تعطیل شد

ماه‌های پرالتهاب نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری فرار رسیده است. هر روزی که می‌‌گذرد، بر حرارت فضای داغ سیاسی افزوده می‌‌شود. احزاب و گروه‌های سیاسی همایش و برنامه‌های مختلف خود را در دستور کار دارند....

 در حالی که تا پیش از این یک سوال بزرگ وجود داشت که آیا حسن روحانی بار دیگر کاندید خواهد شد یا خیر، سرانجام حضور نهایی رئیس دولت یازدهم برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم تایید شد؛ خبری که بدون تردید به مذاق دلواپسان خوش نیامده است. مخالفان روحانی بدون اغراق از همان آغاز به کار دولت تدبیر و امید هجمه و فشار به مسیر اعتدالی او را آغاز کردند؛ تخریب‌‌هایی که حالا به اوج خود رسیده است. اما این اقدامات با چه پیشنیه‌‌ای از عملکرد همین مخالفان در حال انجام است و اساسا آنها با این رویه به چه دستاوردی خواهند رسید؟

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، اینها از جمله سوالاتی است که با احمد موثقی‌گیلانی، استاد علوم سیاسی و عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در میان گذاشته است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

یکی از انتقاداتی که اصولگرایان بر آن تاکید می‌‌کنند و آن را نمادی از عدم موفقیت روحانی در پاستور می‌‌دانند، موضوع معیشت مردم است. آنها استدلال می‌‌کنند روحانی و دستاوردهای او بر سفره مردم تاثیری نداشته است. هشت سال حضور این طیف بر قدرت چه تاثیری بر سفره مردم داشته است؟

انتقاداتی که با این عنوان مطرح می‌‌شود نوعی جهت‌گیری بر پایه پوپولیسم و رویکردهای احساسی- ایدئولوژیک است؛ تلاشی برای این که خود را طرفدار طبقات پایین جامعه نشان دهند. اما اگر وضعیت اینچنین است که آنها سرسختانه انتقاد می‌کنند، ریشه این موقعیت مربوط به گذشته است. در دوره اصولگرایان فضای کسب و کار آسیب دید. سیاست‌‌های متناقض و آشفتگی در اقتصاد کشور در دولت‌های نهم و دهم به روشنی آشکار بود. تنها با ارائه یک آمار می‌‌توان آشفتگی اقتصادی ایران در زمان مذکور را اثبات کرد. در زمان دولت احمدی نژاد بیش از ۷ هزار کارخانه و واحد تولیدی در کشور تعطیل شد و در عوض حدود ۷ هزار موسسه مالی و اعتباری ایجاد شد؛ موسساتی که با نام‌هایی بامسما نام‌گذاری می‌‌شدند تا با ارائه وام‌هایی با سود ۳۰ درصد منافع خود را به دست بیاوردند. در زمانی که درآمدهای نفتی دولت به حداکثر رسیده بود، دولت رویه ریخت‌‌پاش در اقتصاد را در پیش گرفته بود؛ موسساتی که با نزدیکی به دولت وقت وام های کلان با سود چهار درصد دریافت می‌‌کردند و مبالغ را به جای سرمایه‌‌گذاری در بخش تولید به عنوان وام هایی با بهره بالا به مردم می‌‌دادند. این درحالی است که اقتصاد منطق خاص خود را دارد؛ ابتدا باید تخصیص بهینه صورت گیرد، بعد انباشت، سپس سرمایه گذاری، تا تولید فراهم شود و بعد از تولید به توزیع می‌‌رسیم. اما ما در فرآیند یارانه در واقع این سیکل را از انتها شروع کردیم. این امر در این شرایط نتیجه‌‌ای برای اقتصاد ندارد و در واقع دولت، فقر را توزیع کرد و تلاش کرد با رانت نفت در هنگامه کاهش تولید ملی با واردات بی رویه از چین قیمت را ثابت نگه دارد. با ادامه این رویه پوپولیستی بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی ما هدر رفت و البته کار و تولید چین تقویت شد. این یک بیماری سخت برای اقتصاد است. در واقع دولت احمدی نژاد نه تنها اشتغالزایی نکرد بلکه اشتغالزدایی کرد. تحت چنین شرایطی حسن روحانی دولت را تحویل گرفته و تلاش کرده در طول ریاست خود وضعیت را از زیر صفر به صفر برساند. روحانی به خوبی دریافت که مهم‌ترین دلیل برای افزایش عدم شفافیت و فساد در کشور وجود تحریم‌ها است. از طرف دیگر اقتصاد ایران به نفت وابسته است و شرایط تحریم، ایران را به بن‌‌بست فروش نفت رسانده بود. بنابراین حرکت روحانی در مسیر برجام یک پیروزی دو منظوره بود؛ زمانی که اقتصاد کشور بسته باشد، انحصار افزایش می‌یابد و مسلما فساد نیز افزایش می‌‌یابد. در حالی که رویه قبلی، فروش نفت را به صفر می رساند اما برخی همچنان به عوام‌فریبی خود ادامه می‌دهند و برجام را زیر سوال می‌‌برند. در حالی که معتقدم اگر در داخل برای اجرای برجام همراهی بهتری صورت می‌‌گرفت و شکاف موافق و مخالف در بخش‌‌های تاثیر ذار پدید نمی‌‌آمد، اثرات اقتصادی آن به مراتب بیشتر بود. در واقع سنگ اندازی‌‌های داخلی مانع جذب تمام دستاوردهای برجام است.

به برجام اشاره کردید. این توافق از یک سو افتخار طرفداران دولت است و از سوی دیگر مهم‌ترین سیبل حملات اصولگرایان است که معتقدند هیچ دستاوردی نداشته است. با توجه به چنین واکنش هایی به برجام، این توافق را باید خوب بدانیم یا بد؟

توافق هسته ای مانند قرارداد الجزایر درباره پایان گروگان‌‌گیری دیپلمات‌‌های آمریکایی و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ برای پایان جنگ تحمیلی یک توافق خوب بود اما قدری دیر رخ داد. این توافق زمانی انجام شد که ما هزینه زیادی را متحمل شده بودیم. با این حال در همین زمان هم باید برجام را غنیمت شمرد و تصور عدم دستیابی به این توافق روزهای سختی را نشان می‌‌دهد. اگر برجام نبود بدون تردید تمامی زیرساخت‌های کشور دچار خطر بسیار جدی می‌‌شد. اگرچه این توافق همچنان در داخل ایران و آمریکا مخالفان خود را دارد اما فلسفه وجودی این گروه‌ها اقتضا می‌‌کند با چنین توافقی مخالف باشند. آنها منافع ملی را در نظر نمی‌‌گیرند و دلواپسان، موافقت با برجام را تضعیف هویت خود می‌‌دانند. اگرچه همچنان معقدم از برجام به نحو احسن استفاده نشد و همین شکاف‌های داخلی ما را از همه دستاوردهای آن بی‌نصیب گذاشت، با این حال در حد فعلی نیز بسیار پرارزش است. بازگشت به بازار صادرات نفت، نوسازی ناوگان هوایی و برداشته شدن خطر جنگ در زمانی که اجماع جهانی علیه ایران بود، کلیاتی است که این توافق برای ما به ارمغان آورده است. علاوه بر این در شرایط جدید شکافی که میان اروپا و آمریکای ترامپ ایجاد شده است، فرصتی است که به مدد برجام به دست آمده است و باید بر حفظ آن کوشا باشیم. بدون تردید اگر این توافق امضا نمی‌‌شد ایران مجبور بود در آینده توافقی بد را از موضعی کاملا ضعیف امضا کند، چراکه آنها با تحریم‌ها ایران را هدف قرار داده بودند.

همان‌طور که گفته شد، برجام مورد انتقاد شدید مخالفان دولت است اما این فقط برجام نیست، بلکه آنها هرآنچه می‌‌توانند را بهانه‌‌ای برای هجمه و فشار به دولت یازدهم قرار می‌‌دهند. این حجم از تخریب با چه استدلالی قابل‌پذیرش است؟

هجمه‌ها و مخالفت هایی که علیه روحانی می‌‌شود در دو بعد قابل بررسی است؛ بعد اول ایدئولوژیک است و بعد دوم منافعی است که آنها در مخالفت با روحانی به دست می‌آورند. ایدئولوژی و جهت گیری‌‌های ضدغربی در ایران همچنان طرفدار دارد. جریانان‌‌هایی که در جهت عقل و اعتدال عمل نمی‌‌کنند و مولفه‌های دموکراسی، حاکمیت مردم و توسعه را درنظر نمی گیرند به رای مردم و در واقع به اقتصاد، اجتماع و نیازهای مردم بی‌‌اعتنایی می‌‌کنند. شبکه‌هایی از صاحبان منافع و دلالان شکل گرفته است. این گروه‌ها در دوران تحریم ثروت بادآورده‌‌ای را به دست آوردند. اینها در حوزه‌های فرهنگ، ایدولوژی، سیاست و تصمیم‌سازی کلان موقعیت‌‌هایی دارند که خطر از دست دادن آن موجب می‌‌شود فضای پساتحریم و گفتمان روحانی را دچار چالش کنند. در حالی که اندیشه روحانی کشور را به سمت حل مسائل با دنیای غرب به سمت شفافیت، حکومت قانون، تقویت احزاب و نهاد های مدنی می‌‌برد، این موارد با منافع گروه‌های مخالف دولت همخوانی ندارد. از سوی دیگر اصولگرایان نمی‌‌توانند خود را از دولت احمدی‌‌نژاد جدا کنند. عملکرد هشت سال اندیشه مطلق اصولگرایی در کشور روشن است؛ سال‌هایی که برای مردم مشخص شده است چقدر پرهزینه بود. دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد هزینه های فرامادی هم برای مردم به وجود آورد؛ تمام شاکله های اجتماعی، سرمایه های اجتماع و اعتماد عمومی در دوره مذکور از بین رفت. بسیاری دچار شکاف، بداخلاقی و دروغ شدند و در این میان افرادی نیز به اختلاس و غارت بیت‌‌المال مشغول بودند. در واقع سرمایه‌های کشور به شکل نرم هدر رفت و حالا به دنبال این هستند تا انتخابات ۹۶ نیز یک کاندیدای تقابل گرا را وارد کارزار انتخابات کنند که در این صورت کشور به سمت یک نبرد متفاوت و سخت با غرب و آمریکا خواهد رفت.

با تمام تخریب‌‌ها و هجمه‌هایی که علیه روحانی صورت گرفته آیا عملکرد رئیس دولت یازدهم به نحوی بوده که مردم یک‌‌بار دیگر به مسیر اعتدال اعتماد کنند و روحانی را در انتخابات اردیبهشت ۹۶ راهی پاستور کنند؟

به‌رغم مخالفت‌ها و فشارهای بیانی و میدانی که علیه روحانی صورت گرفته و برخی حتی تلاش می‌‌کردند او را از حضور مجدد در انتخابات منصرف کنند، روحانی در انتخابات ۹۶ می‌‌تواند مردم را بار دیگر قانع کند، چرا که مردم به خوبی دریافته‌‌اند نارسایی‌‌هایی که هنوز حل نشده نشان از حجم عظیمی از مشکلاتی است که روحانی از دولت گذشته به ارث برده است. از طرف دیگر طیف مقابل اگرچه تمام توان خود را برای تخریب روحانی قرار داده اما خود این گروه فاقد یک شخصیت سیاسی موجه و قابل قبول برای رقابت با روحانی است، از طرف دیگر عملکرد هشت ساله آنها نیز به‌گونه‌‌ای است که نمی توانند از آن فرار کنند. روحانی تلاش کرده کشور را در مسیر حکومت قانون هدایت کند مسیر تعاملی که او با جهان باز کرد فرصتی است که در صورت حمایت‌‌های داخلی و ایجاد آرامش ملی می‌‌تواند سرانجام بسیار خوبی برای کشور رقم بزند. معتقدم تحت شرایط جدید و تندروی‌‌هایی که دولت ترامپ در آمریکا دارد، مجموعه حاکمیت نیز همچنان به تمدید روحانی نظری مثبت خواهد داشت تا کشور بر مسیر تدبیر اداره شود. روحانی می‌‌تواند با ایجاد یک مسیر آرامش ملی فضای رشد اقتصادی و بهبود شرایط را فراهم کند، البته اگر برخی در داخل به تندروهای خارجی بهانه ندهند. ما نیاز به افزایش همسبتگی ملی داریم که از طریق مشارکت جدی و صادقانه به دست می‌آید. علاوه بر اصلاح‌طلبان که بر روحانی تاکید دارند، معتقدم یک حرکت اجتماعی مدنی قوی در ایران نیز به روحانی به عنوان گزینه نهایی ۹۶ باور دارند.

به ظهور یک حرکت در ایران اشاره کردید. این حرکت در چه مرحله‌‌ای است و چه ویژگی‌‌ و راهبردهایی را برای خود متصور است؟

علاوه بر دو جناح اصلی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در فضای سیاسی و اجتماعی، ما شاهد شکل‌‌گیری و تقویت یک حرکت مدنی و مردمی در بطن جامعه هستیم؛ حرکتی که از میان طیف فرهیخته، دانشگاهی، تحصیلکرده و طبقات متوسط شهری رشد یافته است. نگاهی که این گروه به موضوعات دارند از فضای سیاست زده به دور است و واقع‌بینانه تر به مسائل نگاه می‌‌کنند. این بدنه اجتماعی که پیشرفته است به خوبی مدیریت نمی‌‌شود. این گروه به دنبال دستیابی به منافع ملی هستند. شخصیت‌‌هایی نیز می‌‌توانند در بازه‌های زمانی مورد وثوق آنها واقع شوند. آنچه امروز حرکت اجتماعی فرهیخته ایران آن را طلب می‌‌کند حرکت بر مسیر اعتدال است. با این حال برخی به دنبال مایوس کردن نخبگان هستند تا آنها به نوعی از کشور خارج شوند، اما این افراد تمام سرمایه‌های کشور هستند که هدر می‌‌روند. اگر به این موضوع بی‌‌توجهی شود این سرمایه‌ها به‌رغم هزینه‌های بالا، از دستمان خارج می‌شوند.

با توجه به صحبت‌های شما این حرکت متشکل از بدنه نخبه جامعه است. چگونه می‌توان آن را مدیریت کرد و از آن برای پیشرفت کشور بهره برد؟

یکی از ارکان پیشرفت هر نظام سیاسی توجه به مقوله تغییر و اصلاح است. اگر ما کشور را در مسیر اصلاح قرار دهیم این حرکت مهم‌ترین ابزار پیشرفت خواهد بود. افرادی که مخالف تغییر و اصلاح هستند نمی توانند ادعا کنند انقلابی‌اند چراکه انقلابی شخصی است که خواهان تغییر است. اصولگرایان و محافظه‌‌کاران با تجربه ای که کسب کردند باید تغییرات را پذیرا باشند. بدیهی است تغییرات باید با حفظ کلیات نظام انجام شود. گروه‌های خواهان تغییر از طیف های مختلف در این مسیر باید رویه‌‌ای عقلانی و کارشناسی را درنظر بگیرند. ما نیازمند تغییرات تدریجی و مسالمت آمیز هستیم. این اصلاحات اگرچه زمانبر است اما حرکت در مسیر آن ضروری است. ایران نیازمند اصلاحات به جهت‌‌گیری فراتر از رشد اقتصادی است. برای توسعه، دفع تهدیدات و رقابت جهانی با دیگر قدرت‌ها به مدیریت منازعات نیاز داریم. متاسفانه نگاه توسعه‌‌ای در هر دو طیف سیاسی ایران ضعیف است اما اصلاح‌طلبان این ظرفیت را دارند که سردمدار گفتمان توسعه صلح‌محور باشند.