۰ نفر

نیروی کار حرفه‌ای و توانمند نیست

۹ آبان ۱۳۹۵، ۶:۱۵
کد خبر: 154829
نیروی کار حرفه‌ای و توانمند نیست

صبح که می‌شود، خیابان‌ها پر است از آدم‌هایی که در حال دویدن و تکاپو برای رسیدن به محل کارشان هستند. خیابان‌ها پر از ترافیک ماشین و ازدحام جمعیت، با آن همه دلهره و تنش، آدم‌ها را که هیچ ایستگاه‌های مترو و اتوبوس را نیز می‌آزارد. همه و همه از مغازه‌دار گرفته تا راننده ماشین یک مقصود بیشتر ندارند و آن، این است که تلاش کنند تا امرار معاش کنند.

 ساعت‌ها باید کار کرد برای حقوقی که ماهیانه مبلغ کمی از آن در شهری مثل تهران قابل پس‌انداز است. همه زحمت مردم صرف درآمدی می‌شود که در نهایت چیزی از آن برای اموری غیر از احتیاجات ضروری باقی نمی‌ماند. درآمدهای کنونی و شرایط اقتصادی باعث شده افراد برای خیلی ازاحتیاجات فرهنگی و شخصی خود مانند تفریح، ورزش، کتابخوانی و... وقت و فرصتی نداشته باشند، از خیلی از خواسته‌ها و تمایلات خود بگذرند و پس از 60 و 70 سال از زندگی خود هیچ چیزی که با آنها معنای واقعی زندگی بخشیده باشد، احساس نکنند؛ 60 و 70 سال کاری که البته سود چندانی از آن نیز به جیب جامعه و اقتصاد نمی‌رسد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از کسب و کار ، به گفته کارشناسان، ساعت‌های طولانی کار در ایران در حالیست که بهره‌وری کمی از آن عاید مشاغل می‌شود. نیروی کار، حرفه‌ای و توانمند نیست، مهارتی ندارد و اکثر کارفرمایان به ناچار و گاها از روی ترحم مجبور به جذب آنها می‌شوند. کاری که در کشورهای توسعه‌یافته در مدت چند دقیقه انجام می‌شود، در کشور ما ساعت‌ها زمان می‌برد و این هزینه سنگینی بر کارفرمایان و حتی خود نیروی کار به این لحاظ که انرژی، تلاش و توان خود را صرف یک کار کم‌بازده می‌کنند، تحمیل می‌کند. یک جوان ایرانی از دوران دبستان تا وقتی بزرگ می‌شود چند وظیفه مهم را در خود دیکته کرده، دیپلم بگیرد، به دانشگاه برود و هر چه سریع‌تر جذب بازار کار شود اما اینکه چقدر برای داشتن یک کار توانایی دارد، رشته تحصیلی او چقدر با کاری که انجام می‌دهد، مطابقت دارد، به دلیل شرایط اقتصادی نادیده گرفته می‌شود و هم به دلیل ترسی که از شرایط بازار و نبود شغل دارد او را به این سو می‌کشاند و هم شیوه غلطی که از زندگی به تبع شرایط اقتصادی آموخته است، او را اینگونه بار آورده است.

جا دارد از مسئولان دانشگاهی و آنها که به دنبال توسعه اقتصادی هستند، بپرسیم دانشگاه به تحصیلکرده‌های دانشگاهی چه چیزی می‌آموزد و آن چیز چقدر برای زندگی اقتصادی و اجتماعی آنها کارایی دارد؟ چه کسی ترس و واهمه جوانان امروز از هزینه‌های زندگی گرفته، ازدواج و... را پاسخگو است؟ ضرر همه‌ساله کارفرمایان و بخش خصوصی از نبود نیروی کار توانمند را چه کسی جبران می‌کند؟ مراکز فرهنگی و مسئولان این حوزه برای مردم کنونی که دغدغه‌های اقتصادی آنها را از هر چیزی بازداشته، چه پیشنهادی دارند؟ هزینه‌های 3 میلیونی را کدام درآمدهای 900 هزار تومانی کفاف می‌دهند؟ چه کسی پول مسکن، اجاره‌خانه، وسیله نقلیه، جهیزیه و... 85 درصد مردم که جزو طبقه متوسط هستند را تامین می‌کند.

اینها به اضافه بسیاری از سوال‌های دیگر نشان از شرایط بحرانی اقتصاد کشور دارد که در بهترین حالت باعث تورم جمعیت کلان‌شهرها و اشتغال تحصیلکرده‌های دانشگاهی در کارهای نامربوط شده است. مشخصا نمی‌توانیم از دولت انتظار داشته باشیم که معجزه کند. شرایط اقتصادی حال نیز به گفته کارشناسان حتی به فرض توانمندی یک دولت، این اجازه را به وی نخواهد داد. بسیاری از مشکلات ریشه در مسائلی دارد که در طول سالیان سال به وجود آمده و همان تعداد سال هم زمان می‌خواهد که از میان برود آن هم نه به دست یک نفر، بلکه به همت چندین دولت، چندین کابینه و چندین مجلس.

با این حال به گفته وزیر کار در دولت کنونی میزان رفاه مردم 15 رتبه ارتقا پیدا کرده است و مردم نسبت به گذشته هزینه‌های کمی به ویژه در بخش درمان پرداخت می‌کنند.

همه‌چیز بدون برنامه طراحی شده

بیژن عبدی، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه در این رابطه می‌گوید: همه‌چیز انگار بدون یک برنامه مشخصی طراحی شده است. از دانشگاه گرفته که همه ساله نیروی زیادی جذب می‌کند و به فکر آینده‌ای برای آنها نیست و از بازار کار گرفته که هیچ فکر مشخصی برای داشتن یک تولید سودمند ندارد. از طرفی نظام دستمزدها و مزایا عادلانه نیست. گاهی یک مدیر دولتی صرفا به دلیل پستی که دارد، میلیون‌ها حقوق می‌گیرد اما یک فرد با ساعت‌ها کار و تلاش حقوقی بسیار ناچیز دریافت می‌کند.

بخش خصوصی ظرفیت این همه انتظار را ندارد

وی توضیح می‌دهد: در بازار کار نیز افراد براساس شایستگی‌ها و توانایی‌هایی که دارند، گزینش نشده‌اند. برخی از افراد به دلیل روابط رانتی جای افراد تحصیلکرده و شایسته‌تر را پر کرده‌اند و توانایی در کار، آخرین معیار گزینش نیروی کار است. دولت‌ها برای حل مشکلات بیکاری منتظر ایجاد تحول در بخش خصوصی هستند و بخش خصوصی هم ظرفیت این همه انتظارات را ندارد.

خواسته‌های مردم با درآمدهای آنها همخوانی ندارد

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: نیروی کار فرصت آموزش و شرایط آن را به دست نیاورده است. بدون هیچ مقدمه‌ای وارد بازار کار می‌شود و از آن جایی که توانایی ارائه مهارتی را ندارد، باید ساعت‌ها کار کند. فضای اقتصادی به گونه‌ایست که در حال فربه کردن عده‌ای و ضعیف کردن عده‌ای دیگر است. 95 درصد مردم باید تلاش کنند تا 5 درصد مردم در رفاه باشند. از سوی دیگر خواسته‌های مردم با درآمدهای آنها همخوانی ندارد. آنها به فکر داشتن یک زندگی مرفه همچون مردم یک کشور توسعه‌یافته هستند اما در کشوری زندگی می‌کنند که در حال توسعه است.

تامین معاش مردم دغدغه مسئولان نیست

عبدی درباره راه‌حل این مشکلات می‌گوید: همه این مسائل زمانی حل خواهد شد که به دغدغه مسئولان تبدیل شود، تامین معیشت و درآمد مردم، افزایش سطح رفاه آنها، ایجاد تناسب بین درآمدها و هزینه‌های آنها و پاسخگویی به خواسته‌های آنها در حال حاضر دغدغه مسئولان نیست، همه‌چیز در حد شعار باقی مانده و از قانون گرفته تا برنامه‌هایی که تدوین می‌شود، طی زمان و در مجلس و مراکز قانونی خاک می‌خورد. دولت‌ها حاضر به کناره‌گیری از اقتصاد کشور نیستند و هزینه‌های زیادی از این بابت به کشور تحمیل می‌شود.

مردم پول و انگیزه‌ای برای امور رفاهی ندارند. مبلغی که برای این امور صرف می‌کنند آنقدر ناچیز است که به زبان نمی‌آید. برای مثال براساس گزارش‌های موجود سبد هزینه خانوار مصداق این ادعاست که امور فرهنگی جایگاه بسیار ناچیزی در هزینه خانوار دارد. بر این اساس، خانواده‌های ایرانی در‌ سال ٩٤ تنها حدود 2 ‌درصد از درآمد سالانه خود را برای تفریح و امور فرهنگی هزینه کرده‌اند که اگر بخواهیم این رقم را برای هر فرد به دست آوریم، عددی حدود ١٣٥‌هزار تومان در ‌سال به دست می‌آید.

بررسی‌های موجود از وضعیت دستمزدی کشور حتی نشان می‌دهد که میزان دستمزد یک فرد ایرانی از یک عراقی نیز در ماه کمتر است. مقایسه وضعیت دستمزد در ایران نسبت به برخی از کشورهای دیگر گویای این است که ایران در ردیف کشورهای با حداقل دستمزد پایین قرار دارد و در این زمینه نیروی کار برخی از کشورها ماهیانه تا چند برابر یک کارگر ایرانی حداقل دستمزد دریافت می‌کنند.