۰ نفر

در گفت و گو با سبحانی مطرح شد :

سبحانی : دولت باید جسورانه‌تر عمل می‌کرد

۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۶:۱۲
کد خبر: 140420
سبحانی : دولت باید جسورانه‌تر عمل می‌کرد

دولت روحانی در حالی سال چهارم فعالیت خود را سپری می‌کند که اقدامات انجام‌شده در این یک سال می‌تواند نقش مهمی در آینده اقتصادی و سیاسی کشور داشته باشد.

 هر چند دولت یازدهم طی سه سال اخیر با فراز و فرودهای متعددی مواجه بود اما به نظر می‌رسد در سال پایانی دولت باید نگاه هوشمندانه‌تری به مسائل داشته باشد تا در عین فراز و فرودهای موجود بتواند شانس خود را برای پیروز شدن در دور بعدی انتخابات ریاست‌جمهوری افزایش دهد. از این منظر سال پایانی فعالیت دولت می‌تواند بسیار حائز اهمیت باشد. همانطور که تجربه نشان داده است مطالبات مردم در سیر تاریخی از دولت‌ها عموماً مطالبات کوتاه‌مدت بوده است و کمتر اهداف بلندمدتی را به عنوان مطالبات خود از دولت‌ها ترسیم می‌کنند. اگر فرض را براین بگیریم که حافظه سیاسی مردم هم به همین نسبت کوتاه‌مدت باشد، این تهدید وجود دارد که دولت‌ها برای جلب رضایت مردم به اقدامات پوپولیسی روی بیاورند؛ موضوعی که این روزها در مورد دولت یازدهم هم کم و بیش مطرح می‌شود. شاید همین مطالبات کوتاه‌مدت هم سبب شده است تا زمزمه‌های روی کار آمدن دوباره احمدی‌نژاد به عنوان پرچمدار حرکات پوپولیستی این‌بار با وعده یارانه 250هزار تومانی مطرح شود. بنابر این تحلیل مجموع شرایط نشان می‌دهد عملکرد دولت یازدهم در سال پایانی فعالیت خود می‌تواند در میزان توفیق یا عدم توفیق آن در دور بعدی انتخابات ریاست‌جمهوری نقش بسیار مهمی داشته باشد. هرچند دولت در طول سال‌های فعالیت خود تلاش کرد تا با کار کردن روی مولفه‌های کلان اقتصادی نرخ تورم را پایین نگه دارد تا بر آحاد جامعه فشار کمتری وارد شود اما این انتقاد هم به دولت یازدهم وارد می‌شود که در زمینه مدیریت مسائل اقتصادی محافظه‌کارانه عمل کرد و حاضر نشد تا ساختار اشتباهی را که طی سال‌های متمادی در اقتصاد کشور شکل گرفته به هم بریزد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل ، در همین رابطه «حسن سبحانی» اقتصاددان و استاد دانشگاه تهران معتقد است دولت می‌توانست جسورانه‌تر عمل کند و اصلاحاتی را در عرصه اقتصاد ترتیب دهد که آینده اقتصادی ایران را تحت شعاع قرار دهد اما تن به این اصلاحات نداد و سیاست‌ اقتصادی اشتباهی را که طی 25سال به شکل‌های مختلف دنبال شده بود، ادامه داد. به عقیده سبحانی، سیاست اقتصادی ایران طی دولت‌های سازندگی، اصلاحات، مهرورزی و تدبیر و امید یکسان بوده است که در نهایت دنبال کردن این سیاست‌ها طی سال‌های متمادی شرایط بد اقتصادی امروز را رقم زده است. این استاد دانشگاه معتقد است تا زمانی که تن به اصلاحات رادیکال ندهیم، اوضاع اقتصادی کشور سامان نخواهد گرفت.

این تحلیل سبحانی از ضرورت‌های اقتصادی ایران در حالی است که به اذعان او، اقتصاد سیاسی ایران اجازه نمی‌دهد دولت‌ها تصویر واقعی از خود ارائه دهند و همواره در تلاشند تا تصویری از خود به نمایش بگذارند که مردم بیشتر می‌پسندند. با این حال، سبحانی معتقد است زمان آن فرارسیده که دولت‌ها صریح‌تر با مردم از حقایق موجود در جامعه صحبت کنند. در این صورت است که می‌توان تن به تغییر داد که شاید در مسیر این تغییر نیاز به چند سال ریاضت هم باشد اما در نهایت در آینده به نقطه تعادل خواهیم رسید.

دولت یازدهم در حال سپری کردن سال آخر خود است و زمان زیادی تا پایان فعالیتش ندارد. در اندک زمان باقی مانده دولت چه اقدامات موثر اقتصادی می‌تواند انجام دهد؟

ساختار مسائل اقتصادی کشور به گونه‌یی است که در زمان کوتاه نمی‌توان کار موثری کرد. منظورم از زمان کوتاه همین یک سال است. بنابراین دولت باید تلاش کند تا بعضی از اموری که به ناگزیر با آن درگیر است، مقداری بهتر مدیریت کند. حتی نمی‌گویم این کار را بهتر انجام دهد چون این فرایند هم شرایطی نیاز دارد که شاید این شرایط در حال حاضر فراهم نباشد. برخی کارهای خیلی کوتاه‌مدت هم شاید بتوان انجام داد. در این مورد چند مثال می‌زنم تا موضوع مشخص شود. دولت به هر دلیلی برنامه ششم توسعه را در موعد خودش آن طور که لازمه یک برنامه بود به مجلس نداد. لایحه‌یی با عنوان لایحه اجرای احکام برنامه ششم به مجلس ارائه شد. همانطور که از اسم آن بر می‌آید این لایحه برنامه ششم نبود بلکه لایحه احکام برنامه ششم بود و مجلس گذشته به این نتیجه رسید که آن را نهایی نکند. دولت مجدداً این لایحه را با اضافاتی تهیه کرده و تحویل مجلس داده است. این یکی از مواردی است که از انجام آن گریزی نیست. بنابراین دولت باید متعهد شود که این موضوع را به سامان برساند و می‌تواند این کار را بهتر انجام دهد. همه دست‌اندرکاران می‌دانند که مجموعه‌هایی که ما به عنوان برنامه تاکنون تهیه کرده‌ایم به معنای واقعی برنامه نبودند بلکه کتابچه‌یی حاوی همه آرمان‌ها و اهداف و خواسته‌های ملت شاید برای 50 سال بودند. برنامه پنج ساله به این ترتیب است که چند اولویت مشخص که منابع آن تعیین شده و امکانات انسانی آن موجود است، در نظر گرفته شود و طی این 5 سال فقط به آنها پرداخته شود. البته این برنامه‌ها باید طوری پیاده شوند که سکوی برنامه‌های بعدی باشند. دولت باید کمتر از 15 هدف معین را که اولویت دارند در برنامه به تصویب برساند و تلاش کند تا در سال‌های اجرای برنامه آن را عملیاتی کند. این یکی از بهترین کارهایی است که اگر دولت همت کند قابل انجام و تا حدودی هم اصلاح مسیر است چراکه 5 سال آینده بر این اساس طی می‌شود. دولت می‌تواند کارهای کوتاه‌مدت دیگری هم انجام دهد. این کشور حدود 20 میلیون نفر گرفتار و حاشیه نشین دارد که می‌توان گفت به نان شب محتاج هستند. گشایش‌هایی در زندگی این مجموعه باید به عمل ‌آید. نمی‌توان گفت که این اقدام گداپروری است چراکه این مجموعه بسیار بزرگ است. البته این کار با مشی فکری دولت چندان سازگار نیست اما اگر دولت در این جهت اقدام کند، کار خوبی است. بنابراین رسیدگی به اقشار خیلی ضعیف جامعه را به عنوان یک اقدام کوتاه‌مدت و تلاش برای اصلاح برنامه به نحوی که برنامه دارای اولویت باشد، به عنوان یک اقدام میان مدت پیشنهاد می‌کنم.

 رسیدگی به اقشار بی‌بضاعت در چه قالبی باید انجام شود؟ منظور شما کمک‌هایی نظیر ایجاد اشتغال برای این اقشار و افزایش درآمد آنهاست یا رسیدگی در قالب کمک‌های نقدی است؟

وقتی از حدود 20میلیون نفر صحبت می‌کنیم یعنی تعداد آنها از جمعیت برخی کشورها بیشتر است. این طور هم نیست که همه این افراد از طبقه خیلی ضعیف باشند. بعضی از اقشار طبقات متوسط هم متوجه این گرفتاری شده‌اند. به نظر من باید شهامتی در اصلاح شیوه پرداخت یارانه‌ها اعمال شود. روشی که در حال حاضر وجود دارد، این است که مجلس می‌گوید ثروتمندان را از لیست یارانه‌بگیران حذف کنیم که این کار بسیار سخت است. البته حتی اگر یک ریال کمتر به ثروتمندان داده شود، من خوشحال می‌شوم اما از لحاظ عملیاتی این کار ساده نیست. اما می‌توان گفت که یارانه‌ها را قطع کنیم و یارانه فقط به این 20 میلیون نفر تعلق گیرد. در این بین اگر کسانی معتقدند که استحقاق دریافت یارانه را دارند باید نیاز خود را ثابت کنند. در این صورت می‌توان به این مجموعه ارقام بیشتری هم پرداخت کرد. نکته دیگر اینکه مردم باید امکان مدرسه رفتن رایگان کیفی را داشته باشند. در حال حاضر خیلی از مردم مدرسه دولتی نمی‌روند نه به این خاطر که پول دارند بلکه به این دلیل که کیفیت در مدارس دولتی پایین است. بچه‌های این مملکت باید بتوانند آموزش خوب ببینند. دولت می‌تواند از محل صرفه جویی یارانه‌ها بیشتر به آموزش عمومی طبقات مختلف جامعه برسد. علاوه بر این، دولت کار خوبی را از همان ابتدا در زمینه بهداشت و درمان شروع کرد که باید ادامه دهد. رسیدگی به بهداشت و درمان این مجموعه هم باید در اولویت قرار گیرد. بنابراین شاید راحت‌تر از ایجاد شغل برای این مجموعه که کار بسیار دشواری است، رسیدگی به آموزش و بهداشت و درمان آنها باشد.

 اهمیت اقداماتی که دولت در سال پایانی فعالیت خود انجام می‌دهد در آینده اقتصاد ایران چیست؟

بذر اقدامات اقتصادی در یک زمانی ریخته می‌شود و برداشت آن در دوره دیگری اتفاق می‌افتد. من برنامه توسعه را از همین حیث مثال زدم که در سال پایانی راهی برای دولت آینده باز می‌کند. بودجه سال 96 ازجمله همین اقدامات است. متاسفانه بودجه‌ها خوب نوشته نمی‌شوند. دولت می‌تواند وقت بیشتری روی این قسمت بگذارد و بودجه خوبی را به موقع تصویب کند. با این حال، متاسفانه اقتصاد سیاسی ایران به گونه‌یی است که در همه دولت‌ها مقداری فریبندگی ایجاد می‌شود. میل به کارهای نمایشی و جلب‌توجه مردم افزایش پیدا می‌کند و این نگرانی وجود دارد که دولت به کارهای احساساتی و آنچه به اصطلاح به اقدامات پوپولیستی معروف است، مشغول شود.

 در دولت‌های نهم و دهم اقدامات پوپولیستی متعددی جهت جلب رضایت توده مردم انجام شد اما به نظر نمی‌رسد دولت روحانی طی سال‌های فعالیت خود چنین رویکردی داشته باشد. با این تفاسیر، آیا به نظر شما دولت یازدهم هم در سال پایانی فعالیت خود به فعالیت‌های پوپولیستی روی خواهد آورد؟

هیچ دولتی را نمی‌توان در ایران نام برد که رویکرد پوپولیستی ندارد. با این حال، نوع اقدامات ممکن است از دولتی به دولت دیگر فرق کند. گاهی اوقات این موضوع ملموس‌تر و گاهی از نظر نرم افزاری پیچیده‌تر است اما ماهیت آن چندان تفاوتی نمی‌کند. اقتصاد سیاسی ایران نمی‌تواند قبول کند، دولتی تصویر واقعی از خود به مردم ارائه دهند و بیشتر انتظار دارند دولت‌هایی وجود داشته باشند که خود را نزد مردم خوب جلوه دهند.

 چه چیزی باعث شده است که این رویکرد در میان دولت‌ها ایجاد شود؟

استبداد تاریخی. مردم ما توفیق خود را در توفیق دولت‌ها و شکست خود را در شکست دولت‌ها می‌دانند. بنابراین اگر دولت‌ها خود را بهتر جلوه دهند مردم هم خود را در آن توفیق سهیم می‌دانند. باید زمان سپری شود و مردم از نظر درک سیاسی و اجتماعی رشد بیشتری کنند تا بتوانند به نحو بهتری تصمیم بگیرند. به عنوان نمونه چرا در سال‌هایی که رشد اقتصادی پایین است، دولت‌ها آن را اعلام نمی‌کنند و تنها وعده افزایش رشد را می‌دهند؟ معنای چنین رویکردی این است که دولت فکر می‌کند رشد اقتصادی به او بر می‌گردد و نگران است این استدلال ایجاد شود که اگر امسال رشد کم بوده، یعنی دولت کم کاری کرده است. درحالی که این طور نیست. رشد اقتصادی به آحاد ملت برمی‌گردد. همه کسانی که در عرصه کار هستند اعم از بخش خصوصی و بخش دولتی در این رشد سهیم هستند. اما وقتی به عنوان نمونه رشد اقتصادی نیم درصد شده است، دولت هیچگاه نمی‌خواهد بگوید پایین بودن رشد اقتصادی به همه ما بر می‌گردد. به این دلیل که تصور می‌کند در دیدگاه مردم بد جلوه خواهد کرد.

 زمینه اصلی هرگونه رشد و پیشرفت در اقتصاد ایران از کانال دولت می‌گذرد. شاید یکی از دلایل همین باشد.

بله، به هر حال دولت تسهیل‌کننده است.

موضوع فیش‌های حقوقی مدیران اخیراً دردسرهای زیادی را برای دولت به همراه داشت و وقت زیادی از دولت گرفت که می‌توانست صرف امور مهم‌تری شود. در همین حال، این اتفاق می‌تواند در کاهش میزان محبوبیت دولت نقش زیادی داشته باشد. عملکرد دولت و اقداماتی که در این رابطه انجام شد را چطور ارزیابی می‌کنید؟

این موضوع ارزش صرف زمان بیشتر را هم دارد؛ البته اگر این کار به پایان برسد. اقدامات دولت در این زمینه لازم بود اما کافی نیست چراکه کفایت آن به بخش‌های دیگر برمی‌گردد. پرداخت‌های نامتعارف به قوانین و مقررات کشور برمی‌گردد که این قوانین و مقررات در جاهای مختلف اعمال و تصویب می‌شود. دولت متوجه شده است که قوانین و مقررات مشکلاتی دارند. در همین راستا تصمیم گرفته شد تا شورای حقوق و دستمزد فعال شود یا سازمان امور اداری و استخدامی با تصمیم درستی احیا شد اما این اقدامات اگر رها شود، اتفاقی نمی‌افتد. حتی اگر دولت تصمیم بگیرد پرداختی‌ها تا سقف مشخصی باشد حق اعمال ندارد چراکه این موضوع باید به قانون تبدیل شود. بنابراین احتیاج به لایحه دارد. در این میان، باید افکار عمومی هم در این رابطه سنجیده شود و مجلس هم در این زمینه کمک کند. بنابراین کار بسیار مهمی است و نباید از وقتی که دولت صرف آن کرده است نگران بود بلکه باید نگران بود از اینکه دولت این کار را دنبال نکند یا در میانه راه دیگران همکاری نکنند. چون هر روز مساله جدیدی برای ما ایجاد می‌شود و ممکن است مسائل جدید این موضوع را بپوشاند. به نظر من در این رابطه دولت شروع خوبی داشته است اما این شروع کافی نیست. در این خصوص متاسفانه تضمینی وجود ندارد که اقدامات انجام شده دنبال شود. البته اگر این موضوع به صورت مطالبه مردمی درآید و زنده بماند دولتی‌ها و مجلسی‌ها می‌توانند آن را پیگیری کنند اما اگر خاموش شود، به دست فراموشی سپرده می‌شود. در این رابطه روشنفکران هم می‌توانند کمک کنند. شاید مردم بتوانند مطالبه کنند اما از لحاظ تخصصی نمی‌دانند چه چیزی را مطالبه کنند. اگر مجموعه‌های متخصص و روشنفکر کمک کنند که تنور این کار داغ بماند، می‌توان به شرایط مناسبی رسید. با این حال با ساختاری که در حال حاضر داریم، هیچ تضمینی در این رابطه وجود ندارد.

البته در این رابطه من سال‌ها پیش هشداد داده بودم که پرداخت‌های نامتعارف روزی به یک فاجعه بزرگ تبدیل خواهد شد. زمانی که می‌خواستند وزارت جهاد را با وزارت کشاورزی ادغام کنند گفتند اینها مقررات ویژه داشته باشند. در مورد ادغام وزارت صنایع و معادن و فلزات هم گفتند مقررات ویژه اداری استخدامی تعریف شود. در آن زمان اعلام کردم که مقررات استخدامی متفاوت یعنی پرداخت متفاوت اما توجهی نشد. علاوه بر این، در مجلس هفتم قانون نظام مدیریت خدمات کشوری توسط کمیسیون اصل 85 تصویب شد که استثناهای متعددی هم به آن وارد شد. الآن چیزی که در گذشته کاشته شده است برداشت می‌شود. ظرفیت ما به گونه‌یی است که قاطع نیستیم که وقتی مساله‌یی درست است پای آن بایستیم. هر گروهی که چانه‌زنی کند از قاطعیت کاسته و استثنایی اضافه می‌شود. ما درد را دیده‌ایم و تضمین کار در این است که تصمیم بگیریم در مورد منافع بلندمدت کشور کوتاه نیاییم.

دولت روحانی از ابتدای فعالیت خود انتقادات زیادی را متحمل شده است. به گونه‌یی که به نظر می‌رسد در هیچ دوره‌یی هیچ دولتی با این حجم از انتقادات مواجه نبوده است. در این مدت دولت طبیعتا ممکن است مرتکب اشتباهاتی هم شده باشد که وسیع‌تر شدن دامنه انتقادات را رقم زده است. به نظر شما مهم‌ترین اشتباهاتی که دولت در این سه سال انجام داده، چه بوده است؟

دولت‌ها همیشه مورد انتقاد بوده‌اند اما در این رابطه که انتقادات به دولت یازدهم بیشتر شده است، من تصور می‌کنم انتقادات بیشتر نشده بلکه در مواردی شدت آن بیشتر شده است. شدت یافتن انتقادات هم به این مساله بر می‌گردد که این دولت درگیر تلاش برای گشودن گره‌یی بود که طرفدار زیاد و مخالف زیادی داشت. این گره مساله هسته‌یی بود. ممکن است دولت دیگری هم به دلیل پروژه‌های عمرانی یا پول نفت و... مورد انتقاد واقع شده باشد اما اهمیت این مسائل پایین‌تر است. بنابراین کسانی که معتقد بودند نباید وارد مذاکرات هسته‌یی شد، انتقاد شدیدتری به دولت داشتند.

در مورد اینکه دولت چه کارهایی می‌توانست انجام بدهد و انجام نداد، همان زمان که دولت یازدهم روی کار آمد نامه‌یی به رییس‌جمهور نوشتم و مشکلاتی را عنوان کردم که در گذشته بوده است و اگر این راه را ادامه دهند مشکلات حل نمی‌شود. از سال 68 تا سال 92 تنها یک سیاست اقتصادی در ایران حاکم بوده است. در عین حال که در این سال‌ها دولت‌های سازندگی، اصلاحات، مهرورزی و تدبیر و امید روی کار بوده‌اند، سیاست‌های اقتصادی آنها با هم تفاوتی نداشت. البته در زمان دولت سازندگی شدت این سیاست‌های اقتصادی کم بود و به مروز زمان بر شدت آنها افزوده شد. به عنوان مثال خصوصی‌سازی در دولت سازندگی با ترس و لرز انجام می‌شد اما در دوره دولت مهرورزی با افتخار این کار انجام شد. مسلما 25سال دوره کمی نیست و آثار آن معلوم می‌شود. به دو تا سه سال قبل بر می‌گردیم که شرایط اقتصاد ایران خوب نبود. آن اقتصاد محصول 25سال سیاست اقتصادی مشخص بود. اگر من جای دولت بودم، سیاست اقتصادی را که محصول آن چنین شده است ادامه نمی‌دادم اما دولت همان روند را ادامه داد. البته دولت یک کار دیگر هم انجام داد. سیاست‌های اقتصادی در بعد بین‌المللی به مشکل برخورده بود که دولت تلاش کرد آن گره را باز کند اما بقیه سیاست‌ها را تغییری نداد و الان مشاهده می‌کنیم که شرایط اقتصادی نامساعد است. به نظر من اصلاح سیاست‌های اقتصادی امری بود که باید اتفاق می‌افتاد. اینگونه نبود که دولت بگوید معلوم نیست این سیاست‌ها جواب مثبت می‌دهد یا منفی. 25سال سابقه پشت آن بود و نتیجه کاملا مشخص بود.

به نظر می‌رسد دولت در حوزه اقتصاد محافظه‌کارانه‌تر عمل کرده است. تاکیدی که روی حوزه تورم داشت به این دلیل که اقشار عمومی آسیب کمتری ببیند نمود این رویکرد بود. برداشت کلی این است که مجموعه سیاست‌های اقتصادی دولت سیاست‌های محافظه‌کارانه بوده است. آیا دولت با این روحیه و رویکرد می‌توانست ضربه‌یی عمل کند و بعد از 25 سال به یک باره سیاست‌های اقتصادی را تغییر دهد؟

من نمی‌گویم ضربتی عمل کند اما می‌توانست سیاست‌های اصلاحی را اعمال کند. البته پاسخ من به این سوال مثبت است. از یک سوراخ بیش از یک بار نباید گزیده شد. اگر سیاست‌هایی را سالیان طولانی اجرا کرده‌ایم و جواب نگرفته‌ایم چرا باید بر ادامه آن اصرار کنیم؟ گاهی در محدوده کوچکی محافظه‌کاری می‌کنیم بنابراین اگر محافظه‌کارانه عمل کنیم یا تن به اصلاحات رادیکال ندهیم عوارض و پیامدها محدود خواهد بود اما وقتی در مقیاس یک ملت 80 میلیونی تصمیم می‌گیریم پیامدهای این تصمیم چه خوب و چه بد متوجه یک ملت است. بنابراین توجه به مقیاس تصمیم‌گیری برای درک اهمیت موضوع کمک‌کننده است. به عنوان نمونه همه می‌گویند باید تولید کنیم. مساله تولید که در ایران شاید معمای تولید شده است چیزی است که کسی منکر آن نیست. دولت می‌توانست به همین یک مساله بپردازد. همانطور که در مورد برنامه ششم توضیح دادم، معتقدم اگر دولت به جای 15-10 اولویت حتی اگر یک اولویت تولید را در نظر بگیرد و بگوید طی 5 سال می‌خواهیم هر مسیری را که مانع تولید است حذف کنیم و به عامل‌های تولید کمک کنیم، وضع ما حتما بهتر از این خواهد بود. با این حال متاسفانه دولت‌ها به تجار و بازرگانان بیشتر عنایت دارند تا تولیدکنندگان. در این دولت هم مصوبات، روش‌ها و حتی سیاست‌های پولی در همین راستا است. هنوز هم دغدغه یکسان کردن نرخ ارز وجود دارد. دولت می‌خواهد جامعه بزرگی را اداره کند و می‌گوید دغدغه تولید دارم. هیچ کس شک ندارد که بالا رفتن نرخ ارز به معنای لطمه زدن به تولید است.

پس چرا به سراغ این کار می‌رود؟ این اقدام توجیهی ندارد مگر اینکه دولت قصد کسب درآمد از این ناحیه داشته باشد و با افزایش نرخ ارز، درآمد خود را افزایش دهد که من چنین چیزی را نمی‌بینیم. سوال دیگر این است که چرا باید تجارت پول در کشور اینقدر رونق داشته باشد؟ چرا شعب بانکی متعدد در اقتصادی که راکد است و تولید آن رشد نمی‌کند، وجود دارد؟ بدیهی است که این پول‌ها صرف تولید، کشاورزی و صنعت نشده است. چرا تولیدکنندگان باید سود بانکی را رها کنند و در اقتصادی که از بیرون تحریم‌زده و از درون درگیر گرفتاری و مشکلات است به تولید بپردازند؟ درحال حاضر تجارت پول نرخ سود بانکی را بالا نگه داشته و این مانع تولید است. دولت چرا در این زمینه اقدامات لازم را انجام نمی‌دهد در حالی که حداقل می‌تواند به سمت تولید جهت‌گیری کند؟ اعتقاد من این است که می‌توان کارهایی انجام داد. شاید گفته شود این اقدامات نیازمند زمان است اما دست کم دولت می‌توانست زمینه‌سازی‌های لازم را انجام دهد تا برای 5 سال آینده آماده‌تر باشیم. چه کسی مخالف پایین آمدن سود بانکی است؟ تنها پولدارهایی که می‌خواهند کار نکنند و پول آنها روی هم انباشته شود. با این حال، دولت به این سیاست‌ها تردید نکرد. نتیجه این شد که دولت این ساختار را به هم نزد و محافظه‌کارانه عمل کرد. البته من بسیار خوشحالم که نرخ تورم مصرف‌کننده پایین آمده است اما پایین آمدن این نرخ، نتیجه اقدامات به عمل‌ آمده از جانب دولت نیست بلکه نتیجه کارهای نکرده دولت است. در یک اقدام قابل دفاع می‌توان گفت این کارها را انجام دادیم و از قبل آن نرخ تورم کاهش یافت. اما در اینجا باید گفت این کارها را انجام ندادیم، رکود ادامه پیدا کرد و فقر اضافه شد. بدیهی است در جامعه‌یی که فقر گسترش می‌یابد تقاضایی وجود ندارد تا به خاطر تقاضا قیمت‌ها افزایش پیدا کند.

این موضوع اخیرا مطرح می‌شود که دولت یازدهم نخستین دولت چهارساله ایران باشد. فکر می‌کنید در صورتی که گروه سیاسی دیگری روی کار بیاید و سیاست‌های اقتصادی آن با دولت فعلی کاملاً متفاوت باشد، با توجه به توقعی که در سطح جامعه در مورد مهار تورم ایجاد شده است، دنبال نکردن سیاست‌های ضد تورم چه تهدیداتی را برای کشور رقم خواهد زد؟

پیش‌بینی اینکه دولت چهار ساله خواهد بود یا نخواهد بود بی‌بنیان است. در این رابطه، عده‌یی نظری دارند و نظر خود را تعمیم می‌دهند. جامعه‌شناسی مردم ما به گونه‌یی است که اینگونه مسائل را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. چه این دولت و چه هر دولت دیگری روی کار بیاید، هیچ دولتی در ایران موفق نمی‌شود توقعات ایجا‌د شده برای مردم در طی دهه‌های طولانی را پاسخ دهد. این موضوع دلایلی هم دارد. به مردم طی سال‌های طولانی گفته شده است که شما حق و حقوقی دارید که حرف درستی است اما کمتر گفته شده است که شما تکالیف و وظایفی هم دارید. افراد حس می‌کنند که بدون تکلیف، حقی وجود دارد. اگر دولتی با مردم به‌ صورت رک و راست گره‌های کشور را مطرح نکند و نگوید که حل اینها هم ریاضت نیاز دارد و هم‌زمان، نمی‌تواند توقعات مردم را پاسخ دهد. به عنوان نمونه باید به مردم صریح گفت که افزایش حقوق پرسنل دولت متناسب با نرخ تورم به معنای بنزین ریختن روی آتش در حال اشتعال است. بدیهی است کسی که این حرف را بشنود، ناراحت می‌شود چون حس می‌کند قدرت خرید او درحال کاهش است اما ما چاره‌یی نداریم جز اینکه یک تا دو سال این ریاضت را متحمل شویم. البته سیاست تکمیلی این است که از طریق تصحیح توزیع درآمد اجازه ندهیم طبقات پایین‌تر آسیب زیادی ببینند اما مگر می‌شود انسان به دریا بزند و خیس نشود؟ اگر ما بهره‌وری می‌خواهیم نباید برای دلخوشی مردم وعده بدهیم. چون این وعده‌ها پشتوانه ندارد. توقعات زیاد شده است و باید صریح با مردم صبحت کرد تا شاید در دو تا سه دولت به تعادلی برسیم.

در این دولت مسائل اقتصادی مطرح‌شده به سطح کلان‌تری رسید و بحث‌های اقتصادی از سطح معیشتی به مسائل کلان اقتصادی ارتقا پیدا کرد. با افزایش آگاهی مردم از مسائل کلان اقتصادی، سطح توقع مردم هم به همین نسبت افزایش یافته است. با توجه به این انتظارات، چه اولویت‌هایی در حوزه اقتصاد باید بیشتر مد نظر قرار می‌گرفت؟

البته در بعضی موارد تمرکز خوب بوده است. به عنوان نمونه می‌توان قانون اصلاح نظام مالیاتی را نام برد. در خصوص اصلاح نظام بانکی هم اقداماتی صورت گرفته است که باید بابت آن تشکر کرد اما اقدامات انجام شده را رافع مشکلات نظام بانکی نمی‌دانم. اگر دولت به سمت اصلاح نظام اداری هم جهت‌گیری کند، اقدام موثری انجام داده است. اصلاح نظام اداری از گم‌شده‌های اقتصاد ایران است. البته احیای سازمان امور اداری و استخدامی اقدام خوبی بود که در همین حیطه انجام شد. متاسفانه با وجود اهمیت بالایی که نظام اداری در اقتصاد کشور دارد، به ندرت به آن پرداخته می‌شود. 950هزار میلیارد تومان بودجه کل کشور تصویب شده است.

صحبت‌های زیادی درخصوص تامین این بودجه صورت می‌گیرد اما آیا هرگز در مورد این موضوع صحبت شده است که چه کسانی این پول را خرج می‌کنند؟ معمولا بودجه در اختیار همین نظام اداری قرار می‌گیرد که به ناکارآمد بودن آن معترف هستیم. ممکن است وقتی دولت به نظام اداری بپردازد، کسی نگوید که دولت در حال انجام کاری اقتصادی است اما به نظر من یک نظام اداری سالم می‌تواند اقتصادی را به سلامت به سرانجام برساند. اقدام مهم دراین‌خصوص این است که دولت‌ها فرهنگ و افکار جامعه را در راستای هدف کلیدی تولید قرار دهند. با این حال، متاسفانه همه از این موضوع غفلت می‌کنند. وقتی هدف تولید است باید از موسیقی، تئاتر، فیلم سینمایی و... هم توقع داشت که همین تفکر را در جامعه تزریق کنند. متاسفانه اینها مواردی است که در دولت‌ها گم است. البته نمی‌توان به دولت‌ها خرده گرفت. تعدد مشکلات به گونه‌یی است که نگاه سیستمی به مسائل دشوار است.

اختلاف نظرهای سیاسی و اقتصادی که به گفته شما برجام یکی از مهم‌ترین دلایل تشدید آن بوده است، سبب شده تا وفاق سیاسی در بین ارکان مختلف مشاهده نشود. این توقع وجود داشت که با روی کار آمدن مجلس دهم، همسویی دولت و مجلس بیشتر شود اما ظواهر امر این را نشان نمی‌دهد. دولت چه اقداماتی می‌توانست در راستای افزایش وفاق سیاسی انجام دهد؟

فقدان وفاق سیاسی به مزاج سیاسی ایران برمی‌گردد. دولت در واقع کاری نمی‌توانست بکند. این دولت از ایجاد تنش و کشاندن مشکلات به سطح جامعه پرهیز کرده است که این از پختگی دولت بود. با وجود این موضوع، مشکلاتی که گفتید وجود دارد که بخشی از آن طبیعی است. برای جامعه درحال توسعه‌یی همچون ایران هنوز زود است که توسعه سیاسی قابل قبولی را تجربه کرده باشد. توسعه‌یافتگی مراحلی را دارد که ما در مقطعی از آن قرار داریم. عوامل زیادی هم در این جامعه کار می‌کند که دولت و هیچ کس دیگری نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد؛ عواملی که با افکار عمومی سر و کار دارد. کافی است این عوامل به افکار عمومی به عنوان منبع تراوش احساسات نگاه کند. در آن صورت می‌تواند اقداماتی کند که کمک‌کننده دولت باشد یا مزاحمت ایجاد کند. مثالی می‌زنم تا موضوع مشخص شود. یک جامعه‌شناس آلمانی به نام «ماکس وبر» در اوایل قرن بیستم می‌گوید، سیاست‌مدارانی که با احساسات مردم در جامعه بازی می‌کنند، نسل خود را به سمت کم‌عمقی سوق می‌دهند. در جامعه ما سیاست‌مداران خیلی روی احساسات مردم کار می‌کنند و این باعث می‌شود آن اندازه که انتظار می‌رود عمیق نشوند. به عنوان نمونه به انتخابات مجلس توجه کنید. در تهران لیست اصلاح‌طلبان رای آورد. اصلاح‌طلبان همسویی نسبتا کاملی با دولت دارند اما چرا احساس می‌کنید این همسویی در حال حاضر از جانب مجلس اعمال نمی‌شود؟ دلیل آن بسیار واضح است. معرفت سیاسی ما طوری است که در انتخابات به جای انتخاب سلب می‌کنیم. مهم نیست چه کسی انتخاب می‌شود، مهم این است که چه کسانی انتخاب نمی‌شود.

در نتیجه، افرادی که برگزیدیم گویا آماده مصاف در عرصه‌یی که آمده‌اند، نیستند. وضعیت معرفت سیاسی در جامعه ایران درحال حاضر بدین گونه است که باید این مسائل را تحمل کرد. در همین خصوص، یک استاد فرانسوی در مورد سیاست تعریفی دارد که می‌گوید سیاست یعنی حرکت از ناهماهنگی و ناسازگاری به سمت هماهنگی و سازگاری بیشتر. هیچگاه همه مثل هم نمی‌شوند اما سیاستمداران باید مردم را به گونه‌یی هدایت کنند که همه احساس کنند حرف‌های آنها شنیده می‌شود و به کسی ظلم نمی‌شود. اما در جامعه ما چنین نیست. کسی که در اکثریت است به اقلیت هیچ نگاهی ندارد و این اقلیت آماده است تا وقتی به اکثریت رسید به اقلیت زمان خودش توجهی نداشته باشد. در حالی که سیاست حکم می‌کند که اکثریت از توان خود استفاده کند و در عین حال از توان اقلیت هم در راستای منافع خود استفاده کند. متاسفانه این مساله در جامعه ما غریب است. بنابراین برای پختگی سیاسی به زمان بیشتری نیاز داریم.