۰ نفر

رقص دموکرات‌ها و ترامپ با ارثیه اوباما

۱۰ مرداد ۱۳۹۶، ۷:۵۰
کد خبر: 209258
رقص دموکرات‌ها و ترامپ با ارثیه اوباما

همه برای اجتناب از درگیری میان ایران و امریکا در رسانه‌های امریکایی دست به کار شده‌اند. دور بودن دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات متحده از تعقل در تصمیم‌گیری و تعجیل در اجرایی کردن رویاهایش و چشم بستن همزمان دموکرات‌ها و جمهوریخواهان نشسته در کنگره امریکا بر ماهیت توافق هسته‌ای با ایران، تحلیلگران و کارکشته‌های عالم رسانه در امریکا را به جنب و جوش انداخته است.

 کینه دونالد ترامپ و همقطاران حزبی‌اش در کنگره از توافق هسته‌ای با ایران و ادامه یافتن این توافق در سومین سال به دست آمدن آن قابل درک است اما همراهی دموکرات‌ها در این جبهه با جمهوریخواهان چندان به مصلحت حیات ارثیه باراک اوباما، رییس‌جمهور پیشین ایالات متحده نیست.

*خیانت دموکرات‌ها به ارثیه اوباما

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، سایت The Week در مطلبی در این زمینه می‌نویسد: سناتورهای دموکرات پنجشنبه گذشته به سلسله‌ای از تحریم‌های جدید ایران، روسیه و کره شمالی پاسخ مثبت دادند. این اتفاق تنها چند ساعت پس از آن رخ داد که قانونگذاران دموکرات مجلس نمایندگان نیز دست به چنین کاری زده بودند. درحال حاضر این طرح روی میز دونالد ترامپ قرار گرفته است و با توجه به اینکه اکثریت در هر دو مجلس از این طرح حمایت کرده‌اند ترامپ نیز راهی جز امضا کردن آن نخواهد داشت. مساله تحریم روسیه به دلیل دخالت در انتخابات ریاست‌جمهوری 2016 امریکا بسیار جدی است و باید با آن برخورد جدی نیز صورت بگیرد اما به نظر نمی‌رسد که دلیلی تا این اندازه واضح برای تحریم‌های ایران نیز وجود داشته باشد.

دموکرات‌ها در هر دو مجلس با این کار خود در حقیقت به بزرگ‌ترین و مهم‌ترین دستاورد باراک اوباما در حوزه دیپلماسی ضربه جدی وارد کردند. این توافق در حالی در معرض خطر قرار گرفته است که هیچ دلیلی برای تهدید آن وجود ندارد. شاید برای درک خطرناک بودن تهدید توافق هسته‌ای با ایران باید اندکی به متن پرحادثه‌ای که امریکا در حال حاضر در آن قرار دارد، توجه کرد. امریکا در حال حاضر در طولانی‌ترین دوره حضور نظامی مداوم در ورای مرزهایش در دوره معاصر قرار دارد. جز چند استثنای کوچک در سایر موارد باید گفت که درگیری‌های فرامرزی امریکا در همه این سال‌ها از ابتدا تا انتها مصیبت بار بوده است. سطح خشونت‌ها اهمیتی ندارد بلکه آنچه مهم است این است که هر دخالت نظامی در رسیدن به اهدافش ناکام بوده و همین مساله برای شکست خواندن این دخالت‌ها کفایت دارد.

حمله به عراق یک مصیبت خونین بود که میلیاردها دلار هزینه و صدها هزار کشته به جا گذاشت و منجر به بسترسازی لازم برای ظهور داعش در این کشور شد. از سوی دیگر دولتی در عراق به روی کار آمده که از فسادهای اقتصادی رنج می‌برد و کارایی لازم را هم ندارد. جنگ عراق در نهایت هم این کشور را به دامان ایران فرستاد، عراق به کشوری بدل شده است که برای تامین همه نیازهای اولیه خود به ایران وابسته است. (ادعایی که از سوی برخی مقام‌ها و تحلیلگران امریکایی مطرح می‌شود اما ایران همواره بر حسن همجواری با کشور دوست و برادر عراق تاکید داشته است) . دخالت نظامی در لیبی از این کشور سرزمینی پر از هیاهو و بحران ساخته است. دخالت‌های متعدد در جنگ داخلی در سوریه تنها و تنها به تطویل بحران در این کشور منتهی شده است.

کمک کردن امریکا به دخالت‌های سعودی در یمن منجر به شکل‌گیری کشوری شده است که میزان رنج آن از قحطی و بیماری وبا در تاریخ معاصر رکورد زده است. حمله به افغانستان نیز منجر به شکل‌گیری بزرگ‌ترین پرونده دخالت نظامی امریکا در خارج از مرزهایش شده و عملا اشغال رسمی یک سرزمین دیگر به حساب می‌آید. هشت سال پیش باراک اوباما اعلام کرد که می‌خواهد استراتژی افزایش نیرو در افغانستان که ابتکار جورج بوش بود را امتحان کند. با آمارهایی که ارتش امریکا نیز آنها را تایید می‌کند باید گفت که این جنگ یک شکست تمام عیار بود. حقیقت این است که طالبان امروز از روزی که باراک اوباما قدرت را در افغانستان در دست گرفت، قوی‌تر شده است.

اخیرا بر حجم نیروهای امریکایی در افغانستان افزوده شده است و رییس‌جمهور ترامپ هم می‌گوید که منابع طبیعی افغانستان دلیل خوبی برای باقی ماندن امریکا در این کشور به حساب می‌آیند. این استراتژی نیز در نهایت جواب نخواهد داد. از همه این نکات خلاصه و چکیده می‌توان دو نتیجه‌گیری داشت: امریکای مدرن علاقه وافری به فرورفتن در باتلاق جنگ دارد و این جنگ‌ها با هر تعریفی از امنیت ملی امریکا با آن در تعارض هستند. شاید فرورفتن ترامپ در شیوه‌های حکومت داری به سبک و سیاق امپراتوری بریتانیا به مذاق عده‌ای خوش ‌آید اما هرگونه سرقت از منابع معدنی یک کشور هرچند که توجیهی برای حضور در افغانستان یا هر کشور دیگری باشد اما نمی‌تواند جبران قبض‌های بسیار سنگین هزینه‌هایی باشد که واشنگتن در این سال‌ها در این کشورها کرده است. نویسنده این مطلب در ادامه می‌نویسد: پیش از آنکه حمله به عراق به کابوسی خونین برای همه بدل شود، نئومحافظه‌کاران و طیفی از لیبرال‌ها امیدوار بودند که پس از عراق نوبت به ایران خواهد رسید. بسیاری از آنها برای حمله به ایران روزشماری می‌کردند تا اینکه باراک اوباما، رییس‌جمهور پیشین ایالات متحده اعلام کرد که توافق هسته‌ای با ایران به دست آمده است.

این خبر، اشتیاق‌ها برای حمله به ایران را عملا به دورترین نقطه ممکن پرتاب کرد. اکنون کاملا مشخص است که همان مشتاقان دیروز برای حمله به ایران پشت پرده تلاش‌ها برای تحریم‌های بیشتر و بیشتر تهران هستند. ایرانی‌ها اخیرا پس از آنکه مجلس نمایندگان رای به تحریم‌های جدید این کشور داد موشکی را به فضا پرتاب کردند که این مساله نیز احتمالا به زودی با تحریم‌های بیشتر از سوی دولت ترامپ مواجه خواهد شد. با این‌همه این آزمایش موشک‌ها به هیچ‌وجه در تعارض با توافق هسته‌ای با ایران نیست. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بارها تایید کرده است که ایران به تعهدات خود در برجام پایبند بوده است. از سوی دیگر ایرانی‌ها نیز با حضور در پای صندوق‌های رای در آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری به ادامه راه تعامل حسن روحانی، رییس‌جمهور این کشور با جامعه جهانی آری بلندی گفتند. در مجلس سنا تنها سناتور برنی سندرز و راند پال علیه تحریم‌ها رای دادند. سندرز پس از این رای منفی خود نسبت به خطرات زیر پا گذاشتن توافق هسته‌ای با ایران ابراز نگرانی کرد.

در داخل امریکا کسی سخنان سندرز در این زمینه را نشنید و توجه چندانی هم به استدلال‌های وی در این خصوص نشد. از سوی دیگر دموکرات‌ها نیز اندک توجهی به خشم متحدان اروپایی امریکا از تشدید فشارها بر ایران نکردند. با هر لنزی که به بحران‌آفرینی با ایران نگاه کنیم، نتیجه می‌گیریم که نه تنها این تحریم‌ها می‌تواند حیات توافق هسته‌ای را تحت‌الشعاع قرار دهد بلکه همین تحریم‌ها این پتانسیل را هم دارا است که امریکا را به سمت تنشی جدی با ایران پیش ببرد. جنگ با ایران بسیار و بسیار مصیبت بار‌تر از سایر جنگ‌های امریکا حتی جنگ در عراق خواهد بود. با این همه بسیاری در حوزه سیاست خارجی امریکا دست از کوبیدن بر طبل این جنگ برنمی‌دارند. اینجاست که باید برای رفتار دموکرات‌های سنا و مجلس نمایندگان با مهم‌ترین دستاورد دیپلماتیک باراک اوباما که هم‌حزب آنها هم بود، تاسف خورد.

*از تعقل سندرز تا انتخاب اشتباه دموکرات‌ها

در تحریم‌های جدید امریکا آنچه بیش از همه به چشم آمده است مساله تحریم‌های روسیه است اما شاید پرتبعات‌ترین بخش این طرح جدید مربوط به ایران باشد. هافینگتون پست در این زمینه می‌نویسد: دو رای منفی به تحریم‌های جدید ایران، روسیه و کره شمالی را سناتور برنی سندرز و راند پال به صندوق انداختند. در حالی که تیتر بیشتر رسانه‌ها مساله تحریم روسیه را نشانه گرفت اما این تحریم‌های ایران بود که می‌تواند به دلیل تاثیری که بر توافق هسته‌ای با ایران دارد، مهم‌تر باشد. دولت ترامپ نشانه‌های بسیار پررنگی از خود بروز داده مبنی بر اینکه به دنبال پاره کردن توافق هسته‌ای است و از سوی دیگر عده‌ای نیز در همین دولت از تلاش‌ها برای تغییر نظام ایران سخن می‌گویند. با این‌همه هیچ کدام از این تهدیدها منجر به این نشد که دموکرات‌های کنگره به جمهوریخواهان در مسیر متزلزل کردن توافق هسته‌ای با ایران نپیوندند. البته برخی دموکرات‌ها به همین رای مثبت هم بسنده نکردند و سناتور سندرز را متهم کردند به طرحی که روسیه را به دلیل دخالت‌هایش در انتخابات امریکا تنبیه می‌کند، نه گفته است. برخی دموکرات‌هایی که سابقه همکاری با بیل و هیلاری کلینتون را داشتند رای منفی سندرز به این تحریم‌ها را به حمایت و جانبداری وی از روسیه تعبیر کردند و در توییتر به وی تاختند. با این همه اتهام جانبداری از روسیه جامه‌ای است که بر تن سندرز نمی‌نشیند چرا که وی تنها سناتوری بود که با واقع‌بینی به متن طرح تحریم‌های جدید نگاه کرد. سندرز در پاسخ به تمام این اتهام‌ها در توییتر خود نوشت: من به‌شدت حامی تحریم روسیه و کره شمالی هستم اما نگران نگاه رییس‌جمهور ترامپ به ایرانم. پس از سخنان ترامپ مبنی بر اینکه وی در ضرب‌الاجل بعدی پایبندی ایران به برجام را تایید نخواهد کرد من نگرانم که این تحریم‌ها توافق را تهدید کند.

طرح اچ. آر. 3364، همزمان روسیه و ایران را نشانه رفته است تا به نوعی از اجماع میان دموکرات‌ها و جمهوریخواهان مطمئن باشد. در حالی که دموکرات‌ها میل شدیدی به تنبیه روسیه به دلیل دخالت‌هایش در انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته داشتند، جمهوریخواهان نیز به‌شدت از توافق هسته‌ای با ایران بیزار بودند لذا اجماعی میان دو حزب در کنگره حاصل شد تا با یک تیر دو نشان زده شود. هرچند تحریم روسیه صرفا رابطه مسکو و واشنگتن را در مسیر سختی برای بازگشت به حالت عادی قرار می‌دهد اما تحریم ایران حیات تفاهم نامه‌ای چندجانبه را تهدید می‌کند. برجام را می‌توان مهم‌ترین تفاهمنامه بین‌المللی معاصر دانست. هرچند در مورد اینکه تحریم‌های جدید، ناقض برجام است یا خیر، حرف و حدیث‌های متناقضی وجود دارد اما شکی نیست که این تحریم‌ها روح توافق هسته‌ای را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در شرایطی که ایران نتواند از موهبت‌های اقتصادی رفع تحریم‌ها کاملا برخوردار شود، هیچ دلیلی وجود نخواهد داشت که تهران در این توافق باقی بماند. نکته نگران‌کننده این است که دموکرات‌هایی که رای مثبت خود به تحریم ایران را در کنگره به صندوق انداختند همان کسانی هستند که یک سال قبل برای حفظ برجام و عبور دادن سالم آن از سد کنگره مقابل جمهوریخواهان ایستادند. آنچه دموکرات‌ها کوچک‌ترین توجهی به آن نداشتند، این است که ترامپ می‌تواند از همین تحریم‌ها برای استجابت شعارهای انتخاباتی خود مبنی بر پاره کردن توافق هسته‌ای با ایران استفاده کند. این سناریو چندان هم دور از ذهن نیست چرا که ترامپ اخیرا تهدید کرده که تمایلی به باقی ماندن در برجام ندارد و احتمالا در ماه اکتبر پایبندی تهران به توافق هسته‌ای را تایید نخواهد کرد. دموکرات‌های مجلس سنا اگر با اندک تعقل بیشتری به تبعات طرح تحریمی نگاه می‌کردند به برنی سندرز در مخالفت با آن می‌پیوستند. بدون توافق هسته‌ای، تشدید تنش‌ها همه پیشرفت‌هایی را که تاکنون انجام گرفته و بخش عمده آن هم در دوره اوباما بوده زیر سوال می‌برد و شاید هم نتیجه آن تنش نظامی بی‌مورد دیگری در خاورمیانه باشد.