به گزارش گروه بررسی مطبوعات اقتصاد آنلاین روزنامه "شرق" با یک وارد گننده لباس های برند گفت و گو کرده است:
عرف مرسوم رسانههای ایران این است که درج صحبتهای یک فعال اقتصادی، واردکننده یا تولیدکننده، رپرتاژ و تبلیغات محسوب شود. اما اگر بنا باشد با چنین دیدگاهی به سراغ فعالان نرفت، آنگاه این سوال مطرح میشود که زاویه دید این گروه را از بازار چگونه باید تشخیص داد؟ دیدگاهی که نکات قابلتاملی دارد. «مجید لک» از واردکنندگان اصلی لباس و کیف و کفش دارای «برند» به ایران است. گفتوگو با او از این سوال شروع شد که چرا صنعت مد در ایران جدی گرفته نمیشود. توضیحات او مصاحبه را به این موضوع کشاند که چرا برندهای بزرگ برای تولید و سرمایهگذاری به ایران نمیآیند و اینکه چرا ما از دنیای مد دور افتادهایم؟ باگران شدن دلار در ایران مشتری برندها در ایران چه کسانی هستند و به چه تعداد؟ در جایی لک توضیح میدهد که اغلب مشتریان برندها در ایران لباس وطنی نمیپوشند. این جمله پس از مصاحبه برای خبرنگار هیاهوآفرین است. شرکت شما نمایندگی چند برند لباس خارجی را در ایران دارد. چه چیزی این بازار را در ایران تعریف میکند. ممکن است درباره بازار مد در ایران توضیح کوتاهی بدهید. بهطور کلی مد را باید از دو زاویه متفاوت نگاه کرد. یکی مدی که تمایل داریم تولیدکننده ایرانی بر اساس آن کار کند و دیگری مدی است که بر اساس نیاز بازار تعریف میشود که شرکتهای خارجی در این زمینه سر آمد بودهاند. این که بگوییم در چند سال اخیر مد خارجی را سرکوب کردهاند من این مساله را تایید نمیکنم؛ اما صرفنظر از مسایل قیمتی باید به این نکته توجه کنیم که حتی یک کودک چهارساله بین لباس خارجی و لباس ایرانی، لباس خارجی را انتخاب میکند. نوع فرآیند و روند دریافت سلیقهها توسط شرکتهای خارجی با توجه به تحقیقات و تجربیات طولانیمدتی که طی سالها داشتهاند، موجبشده برندهایی با سلیقههای متفاوت برای گروههای سنی مختلف ساخته شود. این شرکتها با ترفندهای مختلف؛ مثل کار جدیدتر یا کیفیت پایینتر درازای قیمتهای مناسبتر سعی در راضی نگه داشتن مشتری داشتهاند. چرا مد در ایران جدی گرفته نمیشود؟ در ایران جدی گرفته میشود. مخاطبهای ما مد را جدی میگیرند و ما هم به آنها کمک میکنیم. یعنی کسی که مخاطب ماست بهدنبال مد میرود و کارش را جدی میگیرد. ما هم به چنین کسی کمک میکنیم. اما من نمیفهمم منظور دقیق شما راجع به جدی نگرفتن مد در ایران چیست؟ منظور شما مثلا از لحاظ دید دولت یا بهاصطلاح چیز دیگری است؟ شما میگویید برندهای خارجی کار طولانیمدت کردهاند. خب فقط کار طولانیمدت تولید نبوده. یکسری برنامههای تبلیغاتی هم برای فروش اجناس وجود دارد. تبلیغات نهفقط برای فروش بلکه برای ساختن یک فرهنگ که مد در آن معنا داشته باشد. برگزاری فستیوال و جوایز و نظایر آنها هم هست. در سطح حرفه، طراح و مدل و امثال اینها هست. بهطور کلی یک منظومه است. منظور یکچنین چیزی است. دقیقا. حرف خوبی زدید. الان مثلا اتفاق جدیدی که در دنیا افتاده این است که قبلا کسی که لباس تولید میکرد برای تولیداتش یک اسم تعریف میکرد مثل بنتون. بنتون بر این اساس درواقع تولیداتش را مرتبا افزایش داد و نقاط فروش خود را در دنیا زیاد کرد. بعد به جایی رسیدند که خود را بهعنوان یک «برند» تعریف کردند؛ یعنی ما اساسا تولیدکننده لباس نیستیم. الان صاحب برند یعنی صاحب ایده، یعنی صاحب سبک. متوجهید؟ صاحب «برند» الزاما نباید تولیدکننده پوشاک باشد. شما تولیدکننده پوشاک هستید؟ تولیدکننده پوشاک مثلا میگوید من تجهیزات چرخخیاطی و ماشین اتو و... دارم. تولیدکننده نمیتواند دارای برند خاصی باشد. جریان کنونی صنعت پوشاک به این ترتیب است که مثلا کمپانیهایی مثل «زارا»، مثل بنتون یک تیم دیزاین خیلی خوب دارند که این تیم بسیار دقیق روی بدن مانکن کار میکند و تجربیاتی در این 50سال کسب کردهاند و حالا تیم طراحی این شرکتها با طرحهای خود به سراغ تولیدکننده پوشاک در هنگکنگ و اندونزی و تایوان و هندوستان میرود. به هر کجا. میتواند در ایران تولید کند. طراحی میکند، نمونه را میآورد میگوید با این کیفیت تولید انبوه میخواهم، به من قیمت بدهید. این اصلا در ایران نیست. این چیزی است که تولیدکننده ما اصلا از آن اطلاع ندارد. تولیدکننده ایرانی فکر میکند باید صاحب برند باشد در حالی که همین تولیدکننده ایرانی میتواند استانداردهای دوختش را آنچنان بالا ببرد، بعد در دوتا نمایشگاه شرکت کند و لباس برای بنتون تولید کند. بنتون اصرار ندارد به اینکه کجا تولید کند. وقتی در «گوا» و همهجای دنیا تولید میکند پس اصراری ندارد که لباسش حتما باید «مید این ایتالی» باشد. این دوران دیگر تمام شده است. موضوع مهم این است که آن ایده و سمپل را صاحب برند تولید میکند و بعد دنبال تولیدکننده میگردد. موضوعی که تولیدکننده ایرانی در آن فقیر است صاحب ایده و صاحب سبک است. اگر هم است آنقدر به قول معروف «اولد فشد» است که به جایی نمیرسد. بگذارید اینطور بگویم که فشن مترادف با کار کلاسیک نیست. برعکس فشن کارهایی است که میآید و میرود. عمرش کوتاه است. در کار کلاسیک مثل کت و شلوار که دو دکمه و سه دکمه است، چون کلاسیک است، ایران توانسته خودش را تا جایی برساند. گرچه همین الان هم با کتهای جهانی خیلی فاصله دارد. در رابطه با صنعت، چیزی که میشود گفت این است که بنتون و برندهای دیگر پوشاک، مثل هر کمپانی بزرگ دیگر که در کشورهای دیگر - خصوصا کشورهای آسیایی- تولید میکند بهخاطر استفاده از کارگر ارزان است. الان «اپل» هم با کارگر ارزان چینی «آیفون» تولید میکند. منظور اینکه این کشورها قابلیت خاصی ندارند. منظور از جدیگرفتن صنعت در ایران طراح و ایده و تولیدکننده و همه حواشی بود. من به شما توصیه میکنم سری به «ایندیتکست» بزنید و ببینید یک دانشگاه است که واحدهای «اراند دی» خیلی خوبی دارد. تمام موفقیتهای آنها از تمرکز روی ریسرچ حاصل شده. چیزی که ایرانیها اصلا رعایت نمیکنند. در ایران فکر میکنیم فشن شو یعنی یک دختر پسر خوشگل بیاوریم لباس تنش کنیم و تمام. مثلا دخترهای طراح ایرانی در طراحی مانتو خودشان را خوب نشان دادند، چون چیزی است که منحصربه فرد هم هست. اما نتوانستیم این را اکسپورت و جهانیاش کنیم. البته ما نباید خودمان را با بزرگان مقایسه کنیم. «بنتون» ششهزار شعبه و «زارا» 11هزار شعبه در دنیا دارند. مثلا باید «لیو جو» که جدیدتر است را مدنظر قرار بدهیم. این شرکت سال 98 در مهد فشن دنیا، ایتالیا، رشد قابلتوجهی داشته است. باید دید چه کرده است. ما ضعفهای اساسی داریم. ما یک موقعی «برند منیجر» میخواستیم برای شرکتمان. تا پیش از این در ایران اصلا چنین شغلی وجود نداشت. کسانی که مراجعه میکردند هیچ سابقهای نداشتند چون اصلا این شغل وجود نداشت. اما مثلا در ایتالیا افراد قدیمی این کار بعضا 50سال سابقه دارند در این رشتهها. از این جهت ما نباید خودمان را با کشورهای مطرح مقایسه بکنیم. ما باید خودمان را با ترکیه مقایسه کنیم و ببینیم این کشور چه کار کرد که آنقدر در صنعت نساجی رشد داشت و به فراخور رشد صنعت نساجی صنعت پوشاکشان هم رشد کرد. شرکت شما نمایندگی برندهای زیادی را در ایران دارد. تصور میکنید این کار، یعنی واردات محصولات این برندها به ایران، تاثیری بر صنعت مد و لباس در کشور داشته است؟ اینکه بگوییم واردات این اجناس تهدیدی برای صنعت لباس در ایران است که فکر نمیکنم خیلی درست باشد. پیش از اینکه فاصله قیمتی بین کالاهای ایرانی و خارجی زیاد نبود، شاید میشد چنین حرفی زد؛ اما بعد از تغییر قیمت اجناس، واردات ما که در دنیا جنس لوکس محسوب نمیشوند و در ایران هم آنچنان نبودند، در ایران در جایگاه لوکس قرار گرفته است. یعنی ما داریم برای یک قشر خاص در ایران جنس وارد میکنیم. کارشناسان ما یک مطالعه میدانی انجام دادهاند که میگوید ما چیزی در حدود 500 تا 600 هزارنفر مشتری بالقوه داریم که نشان میدهد مخاطب ما خاص است. برندهای ایرانی اگر سرویس خوب بدهند چون تفاوت قیمتشان با اجناس مثلا بنتون زیاد است میتوانند بازار خود را پیدا کنند. اجناس خارجی در بازار داخلی به تولیدات داخل اجازه رشد میدهد و هم الگویی از یک برند موفق در دنیا را به آن نشان میدهد. یک نکته هم اینکه به هرحال خریدار ایرانی کور و بیاطلاع نیست که 600 هزارتومان پول بدهد و جنس خارجی بخرد. به این دلیل است که حتما خصوصیات ویژهای در آن جنس دیده است. خوب است ما مثل کرهشمالی در کشور را ببندیم؟ سوال این جاست که آیا وجود پورشه در بازار ایران تهدیدی برای پژو است؟ بنتون در ویتنام کارخانه تاسیس میکند و چند هزار کارگر - هرچند با شرایط خاص که جای بحث آن اینجا نیست - در آنجا مشغول بهکار میشوند. اینکه این کار به صنعت کمک میکند یا نه به کنار. به هرحال حداقل ویتنام هم از این کار سودی میبرد و برای کارگران شغل ایجاد میشود. چرا مثلا بنتون این کار را در ایران نمیکند؟ بنتون خریدار است و این خرید را میتواند در ایران هم بکند. بنتون در مقام تولیدکننده نیست. ایران باید نمایشگاههایی اجرا کند که بتواند در آن دوخت خودش را به این کارخانهها نشان بدهد، اما این کار شدنی نیست. مثلا من کارخانهای در اردبیل سراغ دارم که نمیتوانم بگویم متعلق به چه کسی است. ماشینآلات 2009 را خریداری کرده، یعنی جدیدترین ماشینآلات ممکن را، اما در حال حاضر هیچ استفادهای از این کارخانه نمیکند. این اصلا خوب نیست که 500، 600 هزاریورو سهسال پیش سرمایهگذاری شود اما الان وضعیتش این باشد. مانع این کار چیست؟ یعنی مثلا سینمگ منع قانونی یا محدودیت دولتی وجود دارد؟ خیر، ایران باید کالا را بر اساس استاندارد جهانی تولید کند و بعد از آن در نمایشگاهها حضور پیدا کند و با ارایه کاتالوگ و نمونه و بازاریابی موجب شناخته شدن این کارخانهها توسط بنتون یا برندهای مطرح دنیا شود. خب شما هم تجربهاش را دارید هم اطلاعات و سرمایه. مثلا شما چرا برای این کار پیشگام نشدید؟ من بسیار به این کار علاقه داشتم اما به اینجا رسیدم که تولیدکننده باید تولیدکننده باشد و نباید صاحب برند باشد. من منظورم این است که تولیدکننده باید تولید کند مثل چین که وقتی وارد یک کارخانه میشوید میبینید یک لاین برای «ویکتوریا سیکرت» تولید میکند و لاین بغل برای برندی دیگر تولید میکند. برندها خریدار هستند. صادقانه بگویم من فکر میکنم برای شما این که جنسی در ویتنام یا هرجای دیگر تولید شود و شما بفروشید خیلی راحتتر از این است که تولید کنیم؛ مخصوصا برای شما که 500، 600 هزار نفر مشتری بالقوه دارید. خیر تفاوت دیدگاه من با شما این است تولیدکننده باید در جایگاه خودش برای یک برند تولید کند. بنتون همه دنیا را در تولیدات خود سهیم کرده است. من حرفم این است تولیدکننده باید با صاحب برند طرف باشد، این چیزی است که ایران ندارد. خب چرا؟ به این خاطر که روی آن تحقیقاتی انجام نشده است. من در دانشگاه «میلان» درس خواندهام، رشتههایی در میلان برای طراحی لباس تدریس میشود که فکرش را هم نمیکنید؛ مثل رشته معماری که برای طراحی داخل فروشگاههاست تمام این رشتهها فلسفهای پشتشان هست. من خیلی از تولیدکنندگان ایرانی را میشناسم. متاسفانه قشر ضعیفی هستند. تولیدکنندگان ایرانی عادت کردهاند به الگوکاری. یکی از برندهای خوب و نامبر وان ایرانی ماشینی خریداری کرده است که با موبایل در خارج از کشور عکاسی میکند و آن را میفرستند به دستگاه خریداریشده در کارخانه که قابلیت این را دارد که دیتای برش کیف را تشخیص بدهد برش کند و تحویل تولیدکننده بدهد. از کارهای دیگر این است که از ترکیه بهعنوان مثال دو نوع کیف میآورد و در مغازهاش در ایران میگذارد و هر کدام که سریعتر فروش میرفت همان را در ایران تولید میکردند و این را موفقترین روش تجارت میداند. مشکل ایرانیها این است که نه سبک دارند نه نوآوری. شما فکر میکنید با واردات بنتون و دیگر مارکها به برطرفکردن این ضعف تولید داخلی کمک کردهاید؟ این موضوعی متفاوت است. من بیزینسی را پیگیری کردهام برای افرادی که ماشین چندصدمیلیونی سوار میشوند و در خانه چندمیلیاردی زندگی میکنند. این افراد را هرکار کنید جنس ایرانی نمیپوشند؛ حتی اگر در اینجا محصولات ایرانی بسیار مرغوب ساخته شود. من در کار صادرات هم فعالیت میکنم. شرکت ما پارچههایی تولید میکند که به آلمان، ایتالیا و ترکیه میرود. روزانه دو تا سه کانتینر صادر میکنیم. این یعنی ما کار صادرات میکنیم و این بیزینس از واردات جداست. این را هم تاکید میکنم که واردات موجب ایجاد بازار رقابتی در داخل میشود و نهتنها تهدید نیست بلکه قیمتهای گمرکی که تعیین شده بستر مناسبی را برای تولیدکنندگان داخلی ایجاد کرده است. در 45نمایندگی زیر نظر شرکت ما تعداد مشتریهای ما هنوز به 50هزار نرسیده است. قوانین سختگیرانهای برای واردات پوشاک وجود دارد تا جایی که از نیمه دوم سال گذشته ثبت سفارش ممنوع شده است، اجناس شما چطور وارد ایران میشود؟ مساله تحریم که به وجود آمد ایران دچار مشکل نقدینگی شد و این قوانین برای شرکتهای مانند ما که کارش را قانونی انجام میدهد، مشکلاتی به وجود آورده که ما شاید مجبور شویم فعالیتمان را تعطیل کنیم. بر همین اساس، درجلسهای که با وزیر و معاون سازمان توسعه داشتیم، آنها اعلام کردند برای کنترل نرخ ارز این قانون تصویب شده و به همین دلیل جلو واردات پوشاک را گرفتیم. این کار متاسفانه موجب واردات قاچاقی پوشاک شده که رقم بالایی بوده است. تقریبا 5/4 میلیارد دلار صرفهجویی ارزبری داشتیم بعد از تصویب این قانون؛ اما رقم بسیار بالایی در رابطه با واردات قاچاقی این کالاها داشتهایم که نشان میدهد این ارز خارج شده؛ اما کالا از طریق یک سیستم گمرکی وارد ایران نشده است. از نظر من دولت اشتباه کرده است چون واردات مثل صادرات یکی از اجزای تجارت است. شرکت ما بر اساس فهرست بیمه 690 پرسنل دارد، ما با این پرسنل تا آخر سال صبر میکنیم؛ اما اگر این مشکل واردات حل نشود این کار را کنسل میکنیم و نتیجهاش بیکاری این نیروی 690 نفری است. یعنی تمام کالاهای موجود در فروشگاههای وابسته به این شرکت مربوط به قبل از منع ثبت سفارش بوده است؟ در آبان 1391 این قانون تصویب شد و در اسفند اعلام کردند که هرکس جنسی در گمرک دارد، معادل ثبت سفارش میتواند ترخیص کند. فروشگاههای ما که خالی از جنس است را اگر مشاهده کنید، متوجه کمبود اجناس میشوید به این خاطر که اجناس ما در گمرک است و آزاد نشده است. با توجه به تغییر وضع معیشتی مردم در سالهای اخیر فروش شما چه میزان تغییر داشته است؟ اطلاعات دقیق نمیشود داد، ما امسال وارداتی نداشتهایم که بشود قضاوت کرد در رابطه با فروش. حقوق پرسنل شرکت 20 تا 30درصد افزایش داشته است که تازه به نسبت دیگر جاها خوب محسوب میشود. اما تورم بیشتر از اینها بوده. فکر کنم آن تکان قیمت ارز آنقدر شدید بود که نیاز به آمار دقیق هم نباشد. یعنی تغییر قیمتها آنقدرتکاندهنده بوده که تاثیر آن باید در فروش قابل لمس باشد. نمیشود آمار اعلام کرد چون نمیخواهم حرفی بزنم که فردا بشود با آن سندیت ایجاد کرد. در این نوسانات بازار افراد زیادی هم بودند که با سودهای 200، 300درصدی پولدار شدند. مخاطب شما هم قاعدتا مخاطب خاص است و این نوسانات نباید تاثیر چندانی گذاشته باشد. اینطور نیست؟ با شما موافقم اما تمایلی به رسانهایشدن این مطلب ندارم ولی کاملا درست است، مخاطب ما شاید همان کسانی بودهاند که سودهای 200، 300درصدی کردهاند. روزی که «جه اکس» 600 هزارتومان شد، ما به خودمان گفتیم که کارمندان اینجا همین مقدار حقوق میگیرند، از صبح تا شب، کل ماه را کار میکنند تا در آخر حقوقشان به اندازه یک جفت کفش بشود؟ تا پیش از این پرسنل ما همیشه خرید میکردند و در نهایت از حقوقشان کسر میشد. حالا اگر یک کفش بخرند حقوقشان تمام شده. ما به همین دلیل محدودیتهایی برای خرید پرسنل ایجاد کردهایم که این مساله در روحیه آنها تاثیر بد نگذارد که کل حقوقشان به اندازه پول یک شلوار است. کارکنان اینجا در این فضا بودن را دوست دارند وگرنه 500هزارتومان پولی نیست. البته ما جزو تنها شرکتهایی بودهایم که واقعا حقوقها را خوب آوردیم بالا، یعنی کسانی که پیش ما کار میکنند بسیار راضیاند. ممانعت قانونی برای فعالیت برندهای مختلف خارجی در ایران وجود ندارد؟ خیر. در واردات مقولهای به نام برند نداریم. اجناس فقط در ارزشگذاری کالا در گمرک بر اساس کدشان ثبت میشوند. کالاهای شما در ایران جزو کالاهای لوکس است، مشتریان خاص دارید. اگر از بیرون این قشر و با چشم دیگری به این فعالیت نگاه کنید شاید راجع به منع واردات کمی همدلی داشتید. فکر نمیکنید؟ در ابتدا تولیدکنندگان با واردات ما مخالف بودند اما الان که دلار به قیمت واقعی رسیده اینطور نیست. نرخ دلار که واقعی شد چند اتفاق خوب افتاد. اول برای صادرکننده مثل ما که سرمایهگذاری کردیم که یورو بگیریم نه اینکه یورو خرج کنیم و اینجا به ریال بگیریم. با آقای «نعمتزاده» جلسهای داشتیم راجع به تولیدکنندگان کفش. در آن جلسه ایشان اعلام کردند بهترین کفش ایرانی با بهترین کیفیت 80، 90تومان بیشتر نمیشود، پس وجود یک کفش 500، 600تومانی مثل اکو برای این جنس تهدید نیست، یعنی تولیدکننده ترجیح میدهد این جنس باشد تا بتواند قیمت جنس داخلیاش را بالا ببرد. جایگاه ما بسیار مفید است. اکنون شرایط خاص است. در شرایطی هستیم که ارز دارو تامین نمیشود. با توجه به این شرایط ... مشکل شما جای دیگری است. ارز دارو را میگیرند و آن پول را نمیآورند، من آدمی را میشناسم از رانت استفاده کرده، دلار هزارو200تومانی گرفته و این داروها را وارد ایران نکرده است، ارز را آزاد فروخته به من واردکننده که من با آن رفتهام و یک جنس آوردهام. علت آن نه دولت است نه چیز دیگر، بلکه رانت است. چرا اختلاف قیمتی برای دلار وجود دارد؟ چرا دلار برای یکی هزارو200 و دیگری دوهزارو400 و سههزار باشد. چرا؟ دلار باید تکنرخی شود و پس از آن واردکننده دارو میآورد. نه اینکه کارت بازرگانی به نام حسنقلیخان بگیرد و دلار سههزارو600تومانی بفروشد. اینها به گردن واردکننده پوشاک نیست. من با ارز سههزارو600 جنس خریدهام. من اگر نخرم چه اتفاقی میافتد؟ اتفاقی که میافتد: هواپیمای تورکیش 10پرواز در روز به ایران گذاشته است به خاطر اینکه جیب مردم را در ترکیه در ازای مثلا یک شلوار خریدن خالی کند. طرفداران این جنس در اینجا نخرند در خارج از ایران خریداری میکنند. راننده ما منتظر میشود در تخفیف 70درصد بنتون برای بچهاش خرید میکند. این آقا نمیتواند از پاتن جامه خرید کند؟ میتواند، اما ترجیح میدهد به دلیل کیفیت بالا جنس خارجی بخرد. یک قسمتی از جمعیت ایران هستند که اصلا از ایران جنس نمیخرند، افرادی که بابت کترینگ عروسی برای هر میهمان 400 تا 500 هزارتومان پول میدهند نمیتوانیم راضیاش کنیم که لباس عروسیاش را از شانزهلیزه بخرد. این یک قسمتی از جامعه است واگر نیازش در ایران برآورده نشود میرود دوبی و همان ارز را خارج میکند و نیاز خودش را برآورده میکند. حجم کارهای صادراتی شما بیشتر است یا وارداتی؟ صادرات ما خیلی بیشتر است. واردات ما امسال صفر بوده است. ما در آستانه تعطیلکردن هستیم، این فعالیت دیگر برای ما توجیه اقتصادی ندارد. برای یک جفت کفش 125 هزارتومان هزینه گمرک میدهیم. چیزی در حدود هفتهزار یورو هزینه حمل میدهیم. این برای ما به صرفه نیست، این بیزینس بیزینس مرده است. فکر میکنید آقای رهبر چرا پنج، ششنمایندگی را یکشبه تعطیل کرد؟ توجیهی ندارد. در این قسمت فقط توی چشم هستیم.