۰ نفر

قهر خریداران از بازار بورس

۳ اسفند ۱۳۹۹، ۹:۱۱
کد خبر: 507649
قهر خریداران از بازار بورس

سنگینی بار عرضه و ضعف تقاضا در بورس سبب شد تا ارزش صفوف فروش در این بازار طی معاملات روز شنبه سنگین‌تر شود.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از دنیای اقتصاد، این‌طور که به‌نظر می‌آید طی روزهای گذشته کف قیمتی منفی ۲درصدی در کنار افزایش ریسک‌های سیاسی در بازار سرمایه راه را برای فروش بیشتر هموار کرده و در کنار آن ارزش دادوستدها به کمتر از ۴هزار میلیارد تومان رسیده است.

معاملات نخستین روز از هفته جاری با افت ۴۵/ ۰ درصدی میانگین قیمت‌ها در بازار سهام دنبال شد. در این روز افزایش وزن ریسک‌های سیاسی، بر تغییرات قیمت در نمادهای بانکی و خودرویی اثر بیشتری گذاشت و ساز ناکوک سیاست‌گذاری بر ارزش صف‌های فروش افزود. بازار سهام این روزها یک کابوس کهنه را تعبیر می‌کند. ساز ناکوک عرضه و تقاضا آنچنان از سوی نهاد ناظر در دو هفته اخیر تحریک شده که دیگر نه شاخص کل بورس تصویری از واقعیت بازار ارائه می‌کند و نه صف‌های فروش را امیدی به برچیده شدن است. هر کسی تا جایی که بتواند جوری دارایی خود را برای صف نشینی در طرف عرضه به فروش می‌گذارد که انگار در رویارویی با فضای حاکم بر اقتصاد سیاسی و بوروکراسی کشور راهی به جز رهایی از شر اوراق بهادار نیست. شاخص بورس اما به لطف مصوبه اخیر شورای عالی بورس همانند ساعتی دستکاری شده که زمان را به میل صاحبش نشان می‌دهد، افت ۵ هزار و ۵۹۶ واحدی را طوری به نمایش می‌گذارد که برای سرمایه گذار خرد و کلان بازار که عمری به دامنه نوسان متقارن عادت داشته گویی هیچ اتفاق مهمی نیفتاده است.

با این حال آن روی سکه بورس دستوری صفوف فروش سنگینی است که ارزش آن در پایان معاملات روز شنبه به حدود ۲۲۸۶ میلیارد تومان رسید. مقایسه ارزش صف‌های فروش با آمار به ثبت رسیده در روزها و هفته‌های اخیر نشان می‌دهد که در روزهای گذشته ارزش صفوف فروش به‌طور پیوسته در حال بیشتر شدن است. روز گذشته در حالی قیمت دارایی‌های بدون تقاضای آماده برای فروش در بورس به رقم یاد شده رسید که ارزش صف‌های فروش در فرابورس نیز همانند بورس اختلاف زیادی با صفوف خرید داشت. آن‌طور که از بررسی تحولات بازار در روزهای اخیر می‌توان استنباط کرد، بازار سرمایه در روزهای گذشته بیش از هر چیز خود را برای سرکوب صف‌های فروش آماده کرده است.

رو شدن دست مدعی

در روزهای اخیر یک اتفاق عجیب در رسانه‌های بورسی افتاد. بسیاری از کارشناسان بازار در ابتدا فرش قرمز زیر پای نخستین بازتاب حضور دهقان دهنوی به‌عنوان آخرین رئیس سازمان بورس پهن کردند و آثار روانی افزایش دامنه نوسان در محدوده مثبت را عاملی مهم برای تشویق سرمایه‌گذاران در بورس تلقی کردند. با این حال جریان تعریف‌ها و تمجیدها از حاکم جدید بازار و شورای عالی بورس چندان پایدار نماند. با روشن شدن اولین علائم از تضعیف تقاضا که در جریان محدود کردن عرضه‌ها روی داد خیلی زودتر از آن چیزی که انتظار می‌رفت موافقان این وضعیت به صف مخالفان پیوستند و برعدم محبوبیت دامنه نوسان نا متقارن افزوده شد.

جریان از این قرار است که حداقل در شرایط فعلی نمی‌توان طرف عرضه را برای مدت طولانی با محدودیت مواجه کرد و انتظار داشت که در بازاری مانند بورس تقاضا افزایش یابد. اگرچه دستکاری در بازار و تلاش برای سرکوب قیمت‌ها به هر ترتیب امری نادرست و مذموم است اما نباید فراموش کرد که حداقل به کارگیری آن در شرایط فعلی کار بیش از پیش برای بازگشت بازار به روند صعودی دشوار‌تر می‌کند. شاید اگر دو سال قبل و دقیقا در زمانی که چشم‌انداز تورمی کاهش ارزش پول ملی، چشم‌اندازی پایدار از تضعیف ریال ارائه می‌داد و لاجرم هر سهام را در بازار ارزنده می‌کرد، از دامنه نوسان نامتقارن به نفع افزایش تقاضا استفاده می‌شد بسیاری از تازه‌واردها این چرخه تبعیض مثبت برای تقاضای سهام را امری معقول تلقی می‎‌کردند. با این وجود در حال حاضر که ورود معنادار پول به این بازار متوقف شده باید به این نکته توجه می‌شد که جذاب کردن بازار برای افرادی که درگیر معاملات آن نیستند آن هم در شرایط سقوط ۴۵ درصدی قیمت‌ها طی چند ماه در نهایت نتیجه‌ای جز تضعیف فعالان ثابت قدم‌تر بازار سرمایه ندارد.

دلیل چنین ادعایی در این نکته نهفته است که در شرایط نبود امید به رشد قیمت‌ها در بورس، پول چندانی از بیرون به این بازار تزریق نمی‌شود و بنا بر این هر چه نقدینگی بیشتری در صف‌های فروش حبس شود با اندکی اختلاف به معنای نبود تقاضای موثر در بورس و فرابورس خواهد بود؛ عاملی که در نهایت با افزایش هیجان فروش در طرف عرضه تقویت می‌شود و حتی کورسوی امیدی که می‌تواند بازار را با روزهای بهتر مواجه کند از میان خواهد برد.

به هر ترتیب خروجی این تغییرات در روزهای آتی هر چه که باشد تا کنون یک مساله کاملا محرز شده است؛ دست مدعی رو شده و دور باطل آزمون و خطا از جیب مردم عادی این بار هم دارد تیشه به ریشه بورس می‌زند.

خود شکن آینه شکستن خطاست

می‌گویند یکی از مهم‌ترین خصوصیت‌های یک سرمایه گذار موفق توانایی او در تمایز قائل شدن میان واقعیت از احساسات و رویا‌ها است. با این حال کمتر کسی به این نکته توجه داشته که همین خصیصه را باید مدیران یک نهاد مانند نهاد ناظر بورس داشته باشند. در ماه‌های و سال‌های گذشته بارها شاهد این مساله بودیم که انتقادها در میان مسوولان و کارشناسان از مردم عادی بالا گرفته بود و بسیاری ورود هیجانی آنها به بازار سرمایه را عاملی در جهت نوسان‌های نامعقول قیمت در این بازار تلقی کرده بودند. با این حال پیگیری روند تغییرات اعمال شده از سوی تصمیم سازان بازار سهام نیز به نوعی حکایت از این داستان دارد که بورس اگر درگیر تصمیمات هیجانی و بدون پشتوانه مستدل است، تنها بازیگران آن، سرمایه گذاران نیستند.

در واقع انداختن تقصیرات به گردن سهامداران خرد بیش از آنکه ناشی از انصاف و عدالت باشد، ناشی از تریبون نداشتن این اکثریت خاموش است که در ماه‌های اخیر چاره‌ای به جز اعتراض در فضای مجازی یا نهایتا ابراز احساسات رو به روی ساختمان بورس تهران نداشته‌اند. این در حالی است که خود متولیان بازار سرمایه در ماه‌های اخیر بارها با ارائه تصمیمات خلق الساعه و ارائه دفاعیاتی اکثرا نامقبول راه را بر منطقی شدن فضای معاملات بسته‌اند و با افزایش ریسک‌های قانونی به هر شکل که شده آرامش را از این بازار سلب کرده‌اند.

سرانجام آن قوانین هم در نهایت شده بازگشتن از همان تصمیمات و لغو بسیاری از آنها بعد از چند روز. برای مثال تغییر سقف اعتبار کارگزاری‌ها یا سقف مجاز سرمایه‌گذاری در صندوق‌های با درآمد ثابت طی ماه‎‌های اخیر بارها تغییر کرده است. مانده بود آخرین تیر که همین دامنه نوسان متقارن بود که آن هم حالا دیگر رفته در کنار فهرست بلند بالای آزمون و خطا در بازار سرمایه ایران. در این جا این سوال پیش می‌آید که آیا بهتر نیست متولیان بازار سهام به جای نادیده گرفتن واقعیات و مغرض نشان دادن منتقدان، یک بار هم که شده کلاه خود را قاضی کنند و به جای شکستن آینه، واقعیات را نه از دریچه رویا بلکه از دریچه انتقادپذیری منطقی ایراد شده از جانب رسانه‎‌ها ببینند؟

نقره داغ شدن با ریسک

در این روی سکه احساسات اما سرمایه‌گذاران خرد که در ماه‌های ابتدایی سال با امید «خودرو» چند هزار تومانی و «وبصادر» هزار تومانی و... وارد بسیاری از نمادهای بی‌بنیاد بازار سرمایه شده بودند همچنان در حال نقره داغ شدن هستند. سرمایه مردم هر روز مانند شمع جلوی چشمشان در صف‌های فروش آب می‌شود، بی‌آنکه راهی برای نجات آن از دست نامرئی بازار باقی مانده باشد. روز گذشته صنعت خودرو که زیان انباشته آن به یکی از عوامل هویت‌ساز بازار سرمایه تبدیل شده است، در مجموع بورس و فرابورس صف فروش ۴۳۶ میلیارد تومانی داشت. در این روز ۲۶ نماد از ۳۵ نماد صنعت یاد شده فروش بی‌تقاضا داشتند. بانکی‌ها هم پس از این گروه در رتبه دوم صفوف فروش قرار گرفتند و ازدیاد عرضه در ۱۰ نماد از ۱۵ نماد آنها صف فروش ۱۷۱ میلیارد تومانی را رقم زد. این ارقام در حالی به ثبت رسید که ارزش صف‌های فروش بورس ۲۲۸۶ میلیارد تومان بود و با احتساب دیگر صف‌های فروش در بازار سهام مجموع این رقم به ۴۲۲۰ میلیارد تومان رسید.

به نظر می‌رسد دلیل فشار فروش قابل توجه در نمادهای خودرویی و بانکی طی این روز کاهش امیدها به مشخص شدن سهل‌الوصول آینده برجام است که راه را برای بهبود وضعیت نمادهای بانکی یا همکاری خودرویی‌ها با خارج می‌بندند.از طرفی دیگر مشخص نبودن آینده آزاد شدن قیمت‌ها در خودروریی‌ها هم نقشی منفی در چشم‌انداز تغییر قیمت در نمادهای مهم این گروه دارد. همین امر باعث شده نمادهای این گروه که در ماه‌های ابتدایی سال بر بال شایعات با پرواز قیمت نامعقول مواجه بودند و در کانال‌های تلگرامی بیش از هر نمادی به ارزنده بودن آنها استناد می‌شد در روزهای اخیر راه طولانی‌تری برای منطقی شدن قیمت‌ها پیش‌رو داشته باشند.

روز گذشته در حالی ارزش معاملات خرد بورس به ۳۶۹۷ میلیارد تومان رسید که خالص خرید حقوقی از حقیقی ۵۵۵ میلیارد تومان بود. این طور که به نظر می‌آید دیگر حتی ارزندگی هم به داد صف‌های فروش نمی‌رسد و توان حقوقی‌ها برای کمک به قیمت سهام در بازار مانند گذشته نیست.

در پایان گفتنی است که در روزهای پیش‌رو برجام و حواشی آن می‌تواند تاثیر بیشتری بر مسیر بازار سرمایه داشته باشد و پر رنگ شدن ریسک‌های سیاسی راه را برای تغییر بیشتر قیمت در برخی گروه‌ها هموارتر کند.