اقتصاد آنلاین – اکرم شعبانی؛ به گزارش اکونومیست، خیلی زود است که بخواهیم بدانیم آیا برندهای از این جنگ خارج خواهد شد یا خیر؟ اما در آن سوی کره زمین، ابرقدرت نوظهور جهان در حال سنجش گزینههایی است که در اختیار دارد. برخی استدلال میکنند که چین بر پایه دوستی قبل از جنگ با روسیه استوار خواهد ماند که «هیچ محدودیتی» نمیشناسد. برخی دیگر مخالف این نظریه هستند و بر این باورند که آمریکا میتواند چین را شرمنده کند و روابط را به گونهای پیش ببرد که از روسیه جدا شود و به این ترتیب ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه در انزوا قرار گیرد. اما گزارش اکونومیست بیانگر آن است که هیچ یک از این سناریوها محتمل نیست. تعمیق روابط با روسیه بر اساس منافع شخصی محتاطانه هدایت خواهد شد، چرا که چین از جنگ در اوکراین برای تسریع آنچه که به عنوان زوال اجتناب ناپذیر آمریکا از آن یاد میکند، استفاده خواهد کرد. تمرکز چین اکنون بر روی رویای دیرین او یعنی جایگزینی برای نظم جهانی لیبرال غربی است.
هم شی جین پینگ رئیسجمهوری چین و هم آقای پوتین میخواهند جهان را در حوزههای نفوذ تحت سلطه چند کشور بزرگ تقسیم کنند. چین شرق آسیا را اداره خواهد کرد و روسیه بر سر امنیت اروپا حق وتو خواهد داشت و آمریکا مجبور به بازگشت به مرزهای خود خواهد شد.این نظم جایگزین ارزشهای جهانی یا حقوق بشر را که آقای شی و پوتین ترفندی برای توجیه براندازی رژیمهایشان توسط غرب میدانند، نشان نمیدهد. به نظر میرسد تصور آنها این است که چنین ایدههایی به زودی یادگارهای یک سیستم لیبرال نژادپرستانه و بیثبات خواهد بود که با سلسله مراتبی جایگزین میشود که در آن هر کشور جایگاه خود را در توازن کلی قدرت میداند.
از این رو آقای شی مایل است که تهاجم روسیه را ناتوانی غرب نشان دهد. اگر تحریمها علیه سیستم مالی روسیه و صنعت فناوری پیشرفته شکست بخورند، چین ترس کمتری از چنین ابزارهایی خواهد داشت. اگر پوتین به دلیل اشتباه محاسباتی در اوکراین قدرت را از دست بدهد، میتواند چین را شوکه کند و مطمئنا باعث شرمساری آقای شی خواهد شد که در اتحاد با او اشتباه محاسباتی کرده است. آن هم درست در زمانی که او در آستانه آغاز سومین دوره رهبری حزب کمونیست قرار دارد که نوعی نقض هنجارهای اخیر است.
با وجود همه اینها، حمایت چین محدودیتهایی را به دنبال دارد.بازار روسیه کوچک است و بانکها و شرکتهای چینی نمیخواهند با زیر پا گذاشتن تحریمها، ریسک از دست دادن کسب و کار ارزشمندتر خود را در دیگر نقاط جهان بپذیرند. در عین حال روسیه ضعیف برای چین مناسب است، چرا که چارهای جز انعطافپذیری ندارد. پوتین به احتمال زیاد به شی جین پینگ اجازه دسترسی به بنادر شمالی روسیه را میدهد تا منافع فزاینده چین را در آسیای مرکزی برآورده کند و نفت و گاز ارزان قیمت و فناوری حساس نظامی، از جمله طرحهای تسلیحات هستهای پیشرفته را به این کشور عرضه کند.
علاوه بر این به نظر میرسد آقای شی اعتقاد دارد که آقای پوتین برای پیشروی چین نیازی به کسب یک پیروزی بزرگ ندارد: تلاش برای بقا این کار را خواهد کرد. مقامات چینی با اطمینان به دیپلماتهای خارجی میگویند که اتحاد غرب بر سر روسیه با طولانی شدن جنگ و افزایش هزینه برای رای دهندگان غربی از بین خواهد رفت. چین سعی دارد اروپا و آمریکا را از هم جدا کند و ادعا میکند که ایالات متحده در مسیر تقویت خود قرار دارد و در همین راستا اروپاییها را وادار میکند تا قبض قیمتهای بالای انرژی، ارتشهای بزرگتر و بار میزبانی بیش از ۳ میلیون پناهنده اوکراینی را بپردازند.
رویکرد چین به جنگ روسیه و اوکراین ناشی از این اعتقاد آقای شی است که رقابت بزرگ در قرن بیست و یکم بین چین و آمریکا خواهد بود – رقابتی که او دوست دارد نشان دهد که چین برنده اصلی آن است.برای چین، آنچه که در شهرهای بمباران شده اوکراین اتفاق میافتد، درگیری در این نبرد است. نتیجه این است که موفقیت غرب در برخورد با آقای پوتین به تعیین دیدگاه چین نسبت به جهان – و نحوه برخورد این کشور با آقای شی کمک خواهد کرد.
نخستین وظیفه ناتو این است که پیشبینیهای چین را با حفظ اتحاد نادیده بگیرد. همانطور که هفتهها به ماههایی تبدیل میشوند که ممکن است سختتر از قبل شود. تصور کنید که نبرد در اوکراین به یک الگوی وحشتناک از جنگ شهری تبدیل شود که در آن هیچ یک از طرفین به وضوح برنده نیستند. گفتوگوهای صلح میتواند منجر به آتش بسهایی شود که مدت زمان کوتاهی دارند. فرض کنید زمستان نزدیک است و قیمت انرژی همچنان بالاست. در حالی که در ابتدای جنگ در یک جنبش سیاسی رهبران کشورها تصمیم گرفتند با پشتیبانی از اوکراین روسیه را تحریم کنند، در چنین شرایطی باید به یک تصمیم سیاسی درون خود برسند.
اراده را میتوان با اصلاحات مرتبط دانست. کشورهای غربی با دفاع از دموکراسی باید آن را تقویت کنند. آلمان تصمیم گرفته است به جای تجارت با روسیه با این کشور مقابله کند. اتحادیه اروپا باید حامیان روسیه از جمله ایتالیا و مجارستان را تحت سلطه خود درآورد. نیروهای اعزامی مشترک به رهبری بریتانیا، گروهی متشکل از ده کشور اروپای شمالی، در حال تبدیل شدن به نخستین پاسخ دهنده به تجاوز روسیه است.در آسیا، آمریکا میتواند با متحدان خود برای بهبود دفاع و برنامهریزی برای اتفاقات غیرمترقبه که بسیاری از آنها شامل چین میشود، همکاری کند. اقدام مشترکی که روسیه را شوکه کرد، در صورت حمله چین به تایوان نباید برای چین تعجب آور باشد.
و غرب باید از تفاوت بزرگ میان چین و روسیه استفاده کند.سه دهه پیش بزرگی اقتصاد هر دو کشور به یک اندازه بود اما اکنون اقتصاد چین ده برابر بزرگتر از روسیه است. با وجود تمام ناامیدی آقای شی، چین تحت نظم کنونی پیشرفت کرده است، در حالی که روسیه فقط باعث تضعیف پیشرفتها شده است. بدیهی است که آقای شی میخواهد قوانین را برای منافع خود بازنگری کند، اما او مانند آقای پوتین نیست که راهی جز تهدیدهای مخرب و زور تسلیحاتی برای اعماد نفوذ خود در اختیار نداشته باشد. روسیه در دوره پوتین در انزواست اما چین با توجه به روابط اقتصادی خود با آمریکا و اروپا، سهم مهمی در ثبات اقتصادی دارد.
همانطور که ریچارد نیکسون، سالها قبل از سفر معروف خود به پکن در پنج دهه پیش نوشت ابرقدرت در حال ظهور چهرهای متفاوت دارد. هدف باید متقاعد کردن شی جین پینگ باشد که غرب و چین میتوانند با توافق در جایی که ممکن است و توافق بر سر اختلاف در جایی که نیاز نیست، پیشرفت کنند. این رویکرد مستلزم بررسی این است که تعامل در کجا کمککننده و در کجا تهدیدکننده امنیت ملی است.
آیا چین هنوز این مسیر را کمک به پایان دادن سریع جنگ در اوکراین در پیش خواهد گرفت؟ متاسفانه ممنوعیت استفاده روسیه از سلاحهای شیمیایی یا هستهای، بعید به نظر میرسد – چرا که چین روسیه را درحالحاضر شریکی در برچیدن نظم جهانی لیبرال میداند. دعوای دیپلماتیک بر سر محاسبات چینیها کمتر از عزم غرب برای وادار کردن پوتین به پرداخت هزینه جنایتهایش تاثیرگذار خواهد بود.