اقتصاد آنلاین- نیلوفر عباس زاده؛ در پی حملات اخیر اسرائیل به لبنان، علل و اهداف این حمله مورد بحث قرار میگیرد. سوال اصلی اینجا است، که چرا اسرائیل به طور ناگهانی به لبنان حمله و سید حسن نصرالله را به شهادت رساند؟ آینده این حمله چه خواهد شد؟ آیا پای ایران نیز به جنگ کشیده خواهد شد؟
در این خصوص مهدی خراتیان، کارشناس روابط بین الملل درباره آینده حزبالله لبنان گفت: بحث ترور سید حسن نصرالله فراتر از حزبالله است و جوانب زیادی را در بر میگیرید. حزبالله فرد جدید را برای جایگزینی معرفی میکند. اما بحث اصلی این است که حزبالله در جنگ اطلاعاتی با اسرائیل بازی را واگذار کرد. یعنی مسئلهای که از ۸ الی ۹ ماه پیش بیان میشد، شکل گرفتن یک جنگ اطلاعاتی بزرگ بین رژیم صهیونیستی و محور مقاومت بود. در واقع هدف موساد و دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی این بود که آنچه را که در عرصه نظامی از دست دادهاند، با جنگ اطلاعاتی جبران کنند. آنها با استفاده از نقطه مزیت نیروی هوایی و اطلاعاتی، به صورت سریع و برنامهریزی شده اقدام کردند.
خراتیان درباره آینده حزبالله گفت: حزبالله منهدم نخواهد شد. اما اگر در طی دوهفته آینده نتواند در عرصه نظامی کار بزرگی انجام دهد و موازنه و تعادل را به منطقه بازگرداند، تضعیف خواهد شد. زیرا حمله سنگین اسرائیل به بیروت و ترور سید حسن نصرالله تلافی و حملات موشکی بزرگی میخواهد. اگراقدامات مذکور انجام نشوند، مهر تاییدی بر ادعاهای اسرائیل مبنی بر قدرت نظامی بالای اسرائیل، از بین بردن حزبالله و نداشتن توان واکنش به این کشور است. ندادن پاسخ مناسب حزبالله به اسرائیل، به معنای از دست دادن موازنه به دست آمده در سال ۲۰۰۶ خواهد بود. از بین رفتن این موازنه و حضور نداشتن سید حسن نصرالله حتما به تضعیف حزبالله و نظام سیاسی و نظامی لبنان منجر خواهد شد. در اصل عدم وجود موارد مذکور، حزبالله را به عنوان مسلحترین گروه غیردولتی جهان و قدرت یک منطقه تبدیل به گروه خرد و کوچکی میکند که صرفا میتواند در مقام نماینده شیعیان اظهار نظر کند و اقداماتی انجام دهد، درحالی که قدرت سابق در لبنان را ندارد.
خراتیان تاکید کرد: با توجه به واقعیتهای موجود، ایران باید در برابر اسرائیل اقداماتی را انجام میداد. ولی مسائل سیاستگذاری وابسته به روند و مسیر تعیین میشوند. زمانی که ایران مسیر مشخصی را از ۷ اکتبر طی کرده است، تغییر رویه برایش ممکن نیست. نمیتوانیم اقداماتی که قبلا انجام ندادهایم را حالا بخواهیم فورا و باهم به ثمر برسانیم. در اصل پاسخ تهران باید از زمان ترور سید رضی موسوی شروع میشد. در قضیه کنسولگری باید به اسرائیل حمله میکردیم. چون به کنسولگری به عنوان خاک ایران این حمله انجام شده بود. به علاوه ترور اسماعیل هنیه نیازمند پاسخی دردناک و جمعی گروههای مقاومت بود. به هرصورت این اتفاقات نیفتاده است. تهران باید بین بد و بدتر انتخاب کند. عملیات موشکی از داخل خاک ایران با توجه به فرآیند طی شده منطقی نیست. رژیم صهیونیستی باید پاسخ بگیرد اما این پاسخ در خارج از مرزهای ایران باشد.
این کارشناس روابط بین الملل ادامه داد: اگرچه در کل ایران و محور مقاومت، برای تحقق مجازات این حمله، ۲ هفته فرصت وجود دارد اما این امر ممکن است از طریق انصارالله یمن، عراق و برخی گروههای دیگر مقاومت در منطقه به وقوع بپیوندد. به طور مثال میتوان به شریانهای اقتصادی اسرائیل یا به حیفا و هرچیزی که رژیم را از مدار طبیعی خارج میکند، ضربه وارد کرد. دلیل اعتماد به نفس داشتن رژیم، تاثیر نپذیرفتن بخشهای اصلی رژیم از جنگ، مثل تل آویو، حیفا و اورشلیم است. بورس اسرائیل سیر طبیعی خودش را طی میکند و مردم آن هنوز هزینه بزرگی پرداخت نکردهاند. در جنگهای پیشین و فعلی علاوه بر اسرائیل، آمریکاییها هم تحت فشار جدی قرار نگرفتند. با توجه به وضعیت طبیعی و بدون فشار اسرائیل، جنگ تا ۱۱ ماه هم به طول خواهد انجامید. علت دشوار نبودن جنگ برای اسرائیل و آمریکا، جنگ کنترل شده و درون منطقهای است. این جنگ هیچ فشاری به بازارهای بین المللی و مالی وارد نمیکند و باعث رکود و نزول آنها نمیشود. برعکس جنگ غزه، نتانیاهو و گروه آن بر سرجنگ با لبنان اختلافی نداشتند.
خراتیان اضافه کرد: ما باید از منظر اسرائیل به وقایع نگاه کنیم. بعد از ۷ اکتبر، حزبالله وارد جنگ محدود با اسرائیل شد و مناطق شملی اسرائیل را خارج از سکنه کرد. به نوعی اسرائیل به مدت چندماه، برای پاسخ دادن به این حملات صبر کرد. دلیل این تعلل، خاتمه دادن به پرونده غزه بود. درواقع بعد از حل مسئله غزه، اسرائیل در مدت کوتاهی تمام آن حملههای حزبالله را تلافی کرد. هدف اسرائیل از جنگ با لبنان تلافی حملات آن بود و هدف دیگر این عملیات و ترور سید حسن نصرالله، ایجاد یک نظم جدید بود که با سخنرانی نتانیاهو در سازمان ملل کاملا همخوانی داشت. در اصل اسرائیل قصد داشت به دنیا نشان دهد که در منطقه خاورمیانه، از لحاظ امنیتی حرف اول را میزند.
این کارشناس روابط بین الملل در آخر گفت: آمریکا از جنگ تمام عیار استقبال نمیکند. چون این نوع جنگ اثرات جدی بر بازارهای مالی بینالمللی دارد. پارامتر اقتصادی، یکی از مهمترین پارامترها در نظرسنجی انتخابات آمریکا است و یکی از عنصرهای اصلی رأیدهی است. هر امری که منجر به افزایش قیمت نفت و وارد شدن شوک به بازارهای مالی شود، خوشایند آمریکا نیست. آمریکا در صورتی جنگ را میپذیرد که محدود و کنترل شده باشد که این مؤلفهها در جنگهای اسرائیل مشهود است. به طور مثال علیرغم اینکه ساختمانهای زیادی تخریب شدند، اما هدف اصلی به شهادت رساندن سید حسن نصرالله بود که با برنامهریزی انجام شد. تازمانی که اسرائیل این خط قرمزها را رعایت کند، همراهی آمریکا را خواهد داشت. درحال حاضر تا زمانی که ایران وارد جنگ اسرائیل و لبنان نشود، این جنگ بر روی انتخابات آمریکا اثری نخواهد گذاشت.