بیم و امید نسبت به رونق دیپلماسی نخبگانی در دولت چهاردهم
مجید افشانی، مدیر بین‌الملل اندیشکده حکمرانی شریف: در دنیای کنونی مشارکت مردم در عرصه‌های مختلف حکمرانی دیگر یک انتخاب پیش‌روی حاکمان نیست بلکه تنها گزینه‌ی آن‌هاست.

 بروز مسائل جهان‌شمول سیاستی نظیر همه‌گیری کرونا، مهاجرت، قاچاق، تروریسم، تغییرات آب‌و هوایی و ... از یک سو و فراهم شدن امکان کنشگری بین‌المللی افراد و نهاد‌های محلی بر اثر گسترش فناوری‌های ارتباطی از سوی دیگر، در کنار کاهش عمومی قدرت دولت‌ها در اعمال حکمرانی سبب شده است که بازیگرانی غیر از دولت‌ها در عرصه دیپلماسی ظهور کنند.

گریزناپذیری از دیپلماسی نخبگانی 

در ساختن نظم آینده بین‌المللی در دنیای بشدت در حال تغییر، هر چه بیشتر آشکار می‌شود که نخبگان و نهاد‌های غیردولتی آزادانه‌تر و بدون اعمال محدودیت حاکم بر مواضع رسمی دولت‌ها، می‌توانند ابتکاراتی را در سطح منطقه‌ای و جهانی پیرامون مباحث سیاستی مطرح سازند. آنها می‌تواند با کنشگری فعال خود در عرصه بین‌المللی، ضمن پیش بردن ایده‌های سیاستی خود بر خلق ارزش‌ها و استاندارد‌های جهانی اثرگذار باشند. به عنوان مثال مجمع جهانی اقتصاد یا همان داووس که نفوذ گسترده‌ای بر سیاست‌های هر کشور دارد و نیز کنفرانس شانگری-لا که توسط مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک برپا می‌شود فرصتی را برای کارشناسان برجسته و وزرای کشور‌ها فراهم می‌سازد تا در مورد مسائل امنیتی آسیا به بحث و تبادل نظر بپردازند. در این میان توسعه منابع انسانی اندیشکده‌ها و مراکز پژوهشی و مطالعاتی برای مشارکت فعال در این عرصه‌ها و بهره‌گیری از کارشناسان دانشگاه‌ها و سازمان‌های غیردولتی، اهمیت روزافزونی پیدا کرده‌است. جالب آنکه بسیاری از این بستر‌های گفتگوی بین‌المللی امروزه توسط اندیشکده‌ها ایجاد می‌شوند؛ مثلاً کنفرانس اقیانوس هند یا کنفرانس رایسینا با حمایت وزارت امورخارجه این کشور، اما توسط دو اندیشکده برگزار می‌شوند.

کارکرد‌های مشارکت نخبگان در دیپلماسی

نقش اندیشکده‌ها و کارشناسان در این بین، تقویت فهم عموم مردم از مسائل دیپلماتیک و امنیتی است به نحوی که توسط دیدگاه‌های رسمی حاکمیت محدود نشوند. علاوه بر این کارکرد، افزایش مشارکت نخبگان در تولید ایده‌ها برای سیاست‌های امنیتی و خارجی نیز از این طریق دنبال می‌شود. هم‌چنین، ایجاد شبکه‌های نخبگانی جهانی که از طریق ارتباط مؤثر و پویا با آنها چشم‌انداز‌ها و دیدگاه‌های کشور تبیین شود، کارکردی حائز اهمیت است که کشور ما بدلیل هجمه‌های رسانه‌ای در فضای بین‌المللی بیش از سایر کشور‌ها به آن نیاز دارد. 
ابزار‌های زیادی در جعبه ابزار دیپلماسی نخبگانی برای پیشبرد این کارکرد‌ها وجود دارد. به عنوان مثال نشست‌ها و حضور در برنامه‌های خبری توسط اندیشکده‌ها و کارشناسان آنها، به حاکمیت کمک می‌کند تا فهم عمومی از سیاست خارجی را بهبود ببخشد و هم‌چنین تأثیر اقدامات دیپلماتیک خود را تقویت کند. علاوه بر اینها، جمع‌آوری اطلاعات، تهیه تحلیل‌ها و تولید پیشنهادات سیاستی از دیدگاه‌هایی متفاوت از منظر حاکمیتی، مباحث پیرامون سیاست‌های خارجی درون سیستم را عمق و غنا می‌بخشد. تبادل نظرات نخبگانی در عرصه جهانی نیز از این جهت اهمیت دارد که فهم بین‌المللی از سیاست‌های کشور در قبال سایر کشور‌ها و مناطق، دقیق‌تر تبیین می‌شود و بر شکل‌دهی به افکار عمومی در جامعه‌ی بین‌المللی اثرگذار است. با افزایش پیچیدگی‌ها و ابهام در جامعه جهانی، بر اهمیت مشارکت کنشگران در دیپلماسی نخبگانی ذیل برنامه‌ی جامع دیپلماسی کشور افزوده می‌شود.

کشور‌ها چگونه حمایت می‌کنند؟

برخی از کشور‌ها نظیر ژاپن به منظور تقویت قدرت دیپلماتیک‌شان در دوره میان مدت و بلندمدت تلاش کرده‌اند شبکه‌ی نخبگان فعال در زمینه‌ی دیپلماسی و امنیت کشورشان را از طریق برنامه‌ای حمایتی و اعطای یارانه‌های مطالعاتی و پژوهشی بیش از پیش گسترده‌تر سازند. در این برنامه اهداف آنها از طریق اعطای حمایت به اندیشکده‌ها به منظور جمع‌آوری، تحلیل و انتشار اطلاعات و نیز تولید پیشنهادات سیاستی پیگیری می‌شود. ژاپنی‌ها در بودجه سال ۲۰۲۲ وزارت امور خارجه خود از ۱۳ پروژه که توسط ۷ سازمان به اجرا درآمد، با محوریت یک نهاد بیرونی غیر از وزارت امورخارجه، اما مرتبط با آن، حمایت کردند که در نتیجه‌ی آنها پروپوزال‌های سیاستی برای سیاستگذاران تولید شد، تبادل نظرات با اندیشکده‌ها و کارشناسان خارجی صورت گرفت، مقالات و پایان‌نامه‌های دانشگاهی نشر یافت و ارتباطات با رسانه‌ها شکل گرفت. ژاپنی‌ها علاوه بر تعیین سازوکار‌های همکاری با اندیشکده‌ها در پیشبرد دیپلماسی، در بودجه‌ی سالانه‌ی وزارت خارجه نیز حمایت خود را منعکس می‌کنند و در سال‌های اخیر سهم قابل توجهی از این بودجه را به حمایت از انجام پژوهش‌ها و فعالیت‌های ترویجی توسط مجموعه‌های غیردولتی اختصاص داده‌اند.

وضعیت دیپلماسی نخبگانی در ایران

دیپلماسی نخبگانی در ایران معاصر پدیده‌ای است که بعضاً با برنامه و عمدتاً بدون برنامه‌ریزی حاکمیتی، توسط افراد حقیقی و برخی نهاد‌های حقوقی پیگیری شده است. ماهیت کنشگری‌های نخبگان ایرانی در عرصه‌ی بین‌المللی ملازم کارکردها، ابزارها، انگیزه‌ها و اهدافی بوده است. تجارب مذکور ضعف‌ها و قوت‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌هایی را بدنبال داشته است که می‌تواند چراغ راه دولت جدید در بازسازی تصویر بین‌المللی ایران و ارتقای قدرت نرم کشور باشد. 
نکته‌ی برجسته پیرامون وضعیت فعلی معدود کنشگران دیپلماسی نخبگانی کشور، هجمه‌های هدفمند خارجی است بنحوی که آنها ترجیح می‌دهند علی‌رغم نزدیکی به چارچوب کلان دیپلماسی کشور حداکثر فاصله خود را از نهاد‌های حاکمیتی و در رأس آنها وزارت خارجه داشته باشند تا بتوانند در فضای بین‌المللی زنده بمانند.

عدم ظرفیت‌سازی نهادی و آموزش منابع انسانی در میان نخبگان، آسیب دیگری است که دست دستگاه دیپلماسی را در استفاده از این نوع از دیپلماسی، خالی گذاشته‌است. باید توجه داشت ایران با داشتن حدود ۸۰۰ هزار دانشجوی تحصیلات تکمیلی و قریب ۱۷ هزار عضو هیأت علمی در داخل کشور و نیز تعداد قابل توجهی دانشجو و استاد در میان ارقام میلیونی دیاسپورای ایرانی، نتوانسته است درصدی از این منبع عظیم دانشگاهی را در جهت حمایت مکمل از دیپلماسی کشور فعال کند. البته که دیپلماسی نخبگانی در معنای موسع خود منحصر به دانشگاهیان و اندیشه‌ورزان نمی‌شود و گستره‌ی آن کنشگری بین‌المللی سازمان‌های مردم نهاد، بنیاد‌های خیریه، شرکت‌ها، انجمن‌ها، ابتکارات شخصی، چهره‌های رسانه‌ای، مبلغان مذهبی، فعالان حقوق بشر، فعالان محیط زیست، بازرگانان، ورزشکاران، تولیدکنندگان آثار بین‌المللی، ترویج‌کنندگان زبان فارسی، گردشگری و ... را در بر می‌گیرد.

علاوه بر ناهماهنگی در میان نهاد‌های متعدد در عرصه سیاست خارجی کشور بعنوان یک آسیب مستمر و پایدار، نبود سازوکار‌های شفاف حفاظتی و امنیتی نیز بر انفعال نخبگان ایرانی در دیپلماسی افزوده است. عدم گشودگی، حمایت و تسهیلگری مجموعه نهاد‌های ذیربط طی سال‌های گذشته، وضعیتی را برای دیپلماسی نخبگانی رقم زده است که تا نقطه‌ی مطلوب فاصله‌ی قابل توجهی دارد.

امیدواری به رونق دیپلماسی نخبگانی

خوشبختانه در یکی از بند‌های برنامه وزیر پیشنهادی دولت چهاردهم برای تصدی وزارت امورخارجه، مشخصاً توجه ویژه به دیپلماسی نخبگانی مورد تأکید قرار گرفته است. نگاهی به ترکیب سوابق دکتر سید عباس عراقچی، کنشگران دیپلماسی نخبگانی کشور را نسبت به رونق این مسیر امیدوار می‌سازد. وی در اوایل عمر خدمتی خود در جایگاه یک کارشناس پژوهشی مورد توجه وزیر وقت، علی‌اکبر ولایتی قرار می‌گیرد. ریاست مرکز مطالعات خلیج فارس، معاونت پژوهشی و مدیر کلی دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امورخارجه را در کارنامه دارد. علاوه بر سابقه سفارت در کشور‌های فنلاند، استونی و ژاپن، ریاست دانشکده‌ی روابط بین‌الملل و سخنگویی دستگاه دیپلماسی را نیز تجربه کرده‌است؛ بنابراین عراقچی به لحاظ فردی در تلاقی شناخت از مراکز پژوهشی، دانشگاهی و رسانه‌ای قرار دارد. به همین جهت انتظار می‌رود با داشتن درک لازم از اهمیت این ابزار، تلاش کند تا تجارب موفق دیپلماسی نخبگانی کشور بصورت نظام‌مند و برنامه‌ریزی شده، به سود منافع ملی تکرار شوند. 
در بررسی سوابق وی و نسبت آنها با دیپلماسی نخبگانی شواهد جالبی از اسناد ویکی لیکس بدست می‌آید که به امیدواری‌ها در این خصوص می‌افزاید. بر این اساس، عراقچی عادتی طولانی در استفاده از عرصه‌های نخبگانی برای ترقی دیپلماسی کشور دارد. در سندی آمده‌است وی در ۱۳ تیرماه ۱۳۸۶، به درخواست خودش در حاشیه کنفرانس حقوقی کیپ تاون، به دانشگاه پریتوریا می‌رود تا برای ۵۰ دیپلمات، استاد دانشگاه و خبرنگار مواضع هسته‌ای ایران را تبیین کند. در این سند آمریکایی‌ها رویکرد متمایز وی را در میان مقامات ایرانی "غیرمعمول" توصیف کرده‌اند و نسبت به استفاده‌ی ایران از دیپلماسی عمومی هشدار داده‌اند.

۲۷ اسفندماه ۱۳۸۶ است که جان شیفر سفیر وقت ایالات متحده آمریکا در ژاپن، در پیامی محرمانه به واشنگتن سفیر تازه منصوب‌شده‌ی ایران در سرزمین آفتاب تابان را اینگونه توصیف می‌کند:"او دیپلماتی جوان، با شخصیت، شیک و کارکشته است که به خوبی ارائه می‌دهد، بحث خود را آرام و منطقی بیان می‌کند و به وضوح در ارائه‌ی عمومی و برخورد با مطبوعات راحت است. از زمان ورودش به توکیو از چند هفته پیش تاکنون مشغول آماده‌سازی رسانه‌ها بوده‌است و پیش‌بینی می‌کنیم در محافل دیپلماتیک و رسانه‌ای به عنوان مدافعی مؤثر برای سیاست‌های ایران بسیار فعال باشد. " درحالیکه جفری آدامز، سفیر اسبق انگلیس در تهران به همتایان آمریکایی خود می‌گوید انتصاب وی به سفارت در توکیو، تلاشی برای کنار گذاشتن عناصر غیرهمسو با احمدی‌نژاد بوده است شیفر اذعان می‌کند که دستگاه دیپلماسی ژاپن همواره تحت تأثیر عراقچی بوده‌است. بر اساس این اسناد، ژاپنی‌ها پس از دیدار وزیر امور خارجه اسبق ژاپن با عراقچی در سمت معاون حقوقی و بین‌الملل وزارت امور خارجه، به آمریکایی‌ها گفته‌اند اگر ایالات متحده و ایران روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند، به احتمال زیاد او گزینه‌ی اصلی سفارت ایران در واشنگتن خواهد بود.

شیفر آمریکایی برآورد خود را درباره نخستین روز‌های مأموریت سفیر ایران در ژاپن اینگونه به مرکز مخابره می‌کند: عراقچی برخلاف سفرای سابق که تندرو به نظر می‌رسیدند و چندان در انظار عمومی دیده نمی‌شدند، قصد دارد در محافل دیپلماتیک و رسانه‌ای به‌عنوان مدافعی متقن و متقاعدکننده برای سیاست ایرانیان حضور داشته باشد. 

سفیر آمریکا کمتر از یک سال بعد در ۲۲ آذرماه ۱۳۸۷ ضمن انتقال نگرانی دوستان اسرائیلی خود از دیپلماسی فعال عراقچی میان ایران و ژاپن می‌نویسد: عراقچی به استفاده از فرصت‌های عمومی برای ترویج سیاست‌های ایران ادامه می‌دهد و سفیر رژیم صهیونیستی نتوانسته است مانع از دادن تریبون به وی در اندیشکده‌ی ساساکاوا شود. شیفر سخنرانی سفیر ایران را در این بنیاد صلح، بسیار روان و به طرز قابل‌توجهی غیرتقابلی توصیف می‌کند و می‌گوید: او به سادگی از پاسخ به سؤالات چالشی طفره می‌رود و بحث را به سمت دلخواه خویش هدایت می‌کند. 

انحصارگرایی دیوانسالاران بلای جان دیپلماسی نخبگانی

امروز عراقچی شصت و دو ساله در حالی به انتظار رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی است تا کار خود را بعنوان وزیر امورخارجه بصورت رسمی آغاز کند که به دلیل تحصیل در دانشکده‌ی روابط بین‌الملل و گذراندن تمام مدارج خدمتی خود در این وزارتخانه، وقوف نسبتاً کاملی به ساختار و ضعف‌های قدیمی‌ترین دستگاه دیوان‌سالاری کشور با بیش از دو قرن سابقه دارد. او می‌داند که مأموریت سختی برای ارتقای جایگاه تضعیف‌شده‌ی این نهاد در تصمیم‌سازی سیاست خارجی کشور دارد. اما نقطه‌ی عزیمت برای تحول در این دستگاه، آسیب‌شناسی چرایی تضعیف آن است. عوامل متعددی می‌تواند تبیین‌کننده وضع موجود وزارت امور خارجه باشد که یکی از آنها، عدم استفاده‌ی با برنامه و نظام‌مند از دیپلماسی نخبگانی است. روی دیگر انباشت ارزشمند سنت و دانش در دویست و چند سال دیوان‌سالاری وزارت امورخارجه؛ انحصارطلبی، رخوت بروکراتیک و عدم تطابق با تحولات نوین دیپلماسی است. همانطور که در ابتدا اشاره شد، دستگاه دیپلماسی هر چقدر هم که بخواهد از ورود سایر بازیگران به دژ دیپلماسی جلوگیری کند، در دنیای تغییریافته‌ی امروز گزینه‌ی دیگری جز راهبری، هماهنگ‌کنندگی، حمایت، تسهیلگری و همکاری با غیردولتی‌ها نخواهد یافت. در غیر اینصورت با خودتحریمی، دست خود را از ابزار‌های ضروری دیپلماسی نوین تهی می‌کند و با کاهش بهره‌وری بر هزینه‌های خود می‌افزاید. 

دولت همانطور که در برنامه‌ی پیشنهادی وی به مجلس آمده است باید با محوریت وزرات امورخارجه به تسهیلگری و حمایت از کنشگری بازیگران غیردولتی در چارچوب اهداف کلان دیپلماسی کشور بپردازد و چتر حمایتی خود را بر سر نهاد‌های نوپا و مستقل، تا بلوغ بین‌المللی آنها بگستراند. دولت و مشخصاً دستگاه دیپلماسی نباید سایر کنشگران را رقیب خود بپندارد و با رویکردی تصدی‌گرایانه مانع از کنشگری آنان شود. پرهیز از این نوع نگاه می‌تواند در دهه‌ی آینده ضمن جبران خلأ نهادی سالیان متمادی، ابزار‌های تازه‌ای را در اختیار کشور برای پیشبرد دیپلماسی قرار دهد و زمین بازی را از دیپلماسی واکنشی، به دیپلماسی فعال و به نفع مردم ایران تغییر دهد.