معمای امنیت خاورمیانه؛ اسرائیل چگونه به دنبال هژمونی بر منطقه است؟
در نبرد دوساله طوفان الاقصی، ایران و اعضای محور مقاومت بیش از هر بازیگر دیگری در منطقه از سوی ماشین جنگی رژیم اسرائیل مورد تهدید و حمله قرار گرفتند. در این میان سایر قدرتهای منطقه همچون آنکارا- ریاض با شناسایی خلعهای قدرت ایجاد شده در منطقه به دنبال بیشینه سازی منافع و ایجاد نوعی موازنه در برابر تهران و تلآویو هستند.
اقتصاد آنلاین، محمد بیات: طوفانالاقصی نقطهای بود که جریانهای زیرسطحی سیاست خاورمیانه را به نمایش درآورد و وضعیت نسبتاً تثبیتشده پسابرجام و پساآبراهام را در هم شکست. این رویداد موازنههای دیرپای قدرت میان بلوکهای رقیب را مختل کرد و نوعی «گذار نظم منطقهای» را آغاز نمود؛ گذاری که در آن همه بازیگران اصلی ناچار شدهاند موقعیت خود را دوباره تعریف کنند.
از ترکیه با جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی اوراسیایی و مدیترانهای گرفته تا عربستان که بهدنبال تبدیل قدرت اقتصادی به قدرت راهبردی است و نیز ایران که تلاش میکند معماری بازدارندگی محور مقاومت را با شرایط جدید همتراز سازد، بدین ترتیب همه درگیر بازآرایی جایگاه خود در این محیط سیال هستند.
با این وجود اسرائیل همچنان در سطح بالاتر سلسلهمراتب منطقهای قرار دارد؛ نهفقط بهخاطر توان نظامی و شبکههای اطلاعاتی، بلکه بهدلیل پیوندهای ساختاری آن با قدرتهای فرامنطقهای. این موقعیت برتر با وجود آسیبپذیریهایی که طوفانالاقصی آشکار کرد، همچنان معیار سنجش برای سایر قدرتهای منطقهای باقی مانده است. به همین دلیل رقابت امروز در خاورمیانه صرفاً رقابت بر سر نفوذ نیست، بلکه رقابت برای نزدیک شدن به سطح بالا و تثبیت سهم در نظم جدیدی است که خطوط اصلی آن هنوز در حال شکلگیری است. در ادامه به بررسی عملکرد سه قدرت منطقهای عربستان سعودی، ترکیه و ایران در برابر اسرائیل خواهیم پرداخت.
اقدامات عربستان پس از جنگ غزه
عربستان سعودی در مرحله پساطوفانالاقصی بهطور آشکار در پی ارتقای موقعیت راهبردی خود در سلسلهمراتب قدرت خاورمیانه است و این هدف را از مسیر بازتعریف روابط با بازیگران فرامنطقهای و منطقهای دنبال میکند.
مذاکرات فشرده ریاض و واشنگتن درباره پیمان امنیتی جدید آمریکا–عربستان که شامل تعهدات دفاعی، همکاریهای فناوری و چارچوبهای مشترک برای امنیت انرژی و انتقال فناوریهای پیشرفته نظامی است، بخشی از همین تلاش ساختاری است. این روند با سفرهای پیدرپی مقامات بلندپایه سعودی به آمریکا از جمله سفرهای وزیر دفاع و مشاوران ارشد ولیعهد و نیز رفتوآمد هیئتهای آمریکایی به ریاض تقویت شده و نشان میدهد عربستان میکوشد جایگاه خود را از یک بازیگر اقتصادی-نفتی به یک قدرت امنیتی-سیاسی تثبیتشده ارتقا دهد.
ریاض این موقعیت جدید را ابزاری برای کسب امتیاز در موضوعات منطقهای همچون آینده جنگ غزه و معماری بازدارندگی خلیج فارس، مدیریت رقابت با ایران و تنظیم روابط با اسرائیل در قالب یک «معامله بزرگ» احتمالی میداند. در مجموع رفتار عربستان نشاندهنده تلاشی هدفمند برای تبدیلشدن به ستون مرکزی نظم در حال تغییر خاورمیانه است؛ نظمی که بهسوی تثبیت مجدد توزیع قدرت پیش میرود.
ترکیه و تلاش برای ایجاد موازنه در برابر اسرائیل
ترکیه در دو سال اخیر تلاش چشمگیری برای ارتقای جایگاه خود در معمای امنیتی خاورمیانه انجام داده و میکوشد با بهرهگیری از ابزارهای نظامی، سیاسی و ژئوپلیتیکی نوعی موازنه در برابر اسرائیل ایجاد کند.
یکی از مؤلفههای کلیدی این راهبرد، توسعه توان موشکی و بازدارندگی دوربرد است؛ بهویژه رونمایی از موشک بالستیک یک تنی غیر اتمی «غضب» که برد، دقت و ظرفیت تهدیدی آن میتواند معادلات امنیتی در شرق مدیترانه را تحت تأثیر قرار دهد. در کنار این پیشرفت نظامی آنکارا طی دو سال گذشته مواضع سیاسی تندتری علیه اسرائیل اتخاذ کرده، محدودیتهایی بر صادرات اقلام دوگانهمصرف اعمال نموده و نقش فعالتری در پرونده فلسطین ایفا کرده است؛ از جمله حمایت آشکارتر از حماس، ایفای نقش میانجیگرانه و برجسته کردن انتقادات نسبت به عملیاتهای تلآویو.
همزمان ترکیه در حوزه ژئواقتصادی نیز اقداماتی انجام داده که هدف آن افزایش وزن راهبردی در رقابتهای منطقهای است؛ از گسترش همکاریهای انرژی با قطر و امارات تا پیگیری پروژه کریدور «باصره–ترکیه» که میتواند جایگاه آنکارا را بهعنوان گره اتصال اقتصادی اوراسیا–خاورمیانه تقویت کند.
از سویی دیگر عملیاتهای امنیتی در شمال سوریه و عراق و ساماندهی محیط پیرامونی برای کاهش نفوذ بازیگران رقیب، بخشی از استراتژی ترکیه برای تقویت موقعیت خود در نظم در حال بازتعریف منطقه محسوب میشود.
ایران در نظم در حال تکوین خاورمیانه
ایران در چارچوب نظم در حال تکوین خاورمیانه، تلاش میکند محور مقاومت را بازسازی نهادی و عملیاتی کند تا شبکه بازدارندگی چندلایه خود در پیرامون جغرافیایی حفظ شود.
تهران این محور را یک سازوکار امنیتی-ژئوپلیتیکی میداند که از طریق همافزایی بازیگران غیردولتی و دولتهای همسو، توان پاسخگویی به تهدیدات اسرائیل و فشارهای ایالات متحده را افزایش میدهد.
در همین راستا احیای ظرفیتهای موشکی و پهپادی شامل توسعه موشکهای سوخت جامد با زمان آمادهسازی کوتاه، بهبود دقت اصابت، افزایش برد پلتفرمهای تاکتیکی و راهبردی و تکمیل حلقه پهپادهای رزمی، انتحاری و شناسایی یکی از ارکان اصلی راهبرد ایران است.
این نوسازی رزمی نهتنها بُعد دفاعی دارد، بلکه بهعنوان پشتوانهای برای تقویت موقعیت چانهزنی ایران در معادلات منطقهای عمل میکند. در سطح میدانی تهران تلاش کرده کانالهای فرماندهی، هماهنگی و لجستیک محور مقاومت را در عراق، سوریه، لبنان و یمن بازتنظیم کند تا شبکه مزبور بتواند بهصورت یک «معماری بازدارندگی توزیعشده» عمل کند. همزمان تعمیق همکاریهای امنیتی و اقتصادی با روسیه، چین و برخی دولتهای خلیج فارس، بخشی از راهبرد ایران برای ایجاد سپر ژئواقتصادی و تقویت پشتوانه راهبردی محور مقاومت در برابر ناآرامیهای محیط منطقهای است.
مجموعه تحولات اخیر نشان میدهد که بازیگران اصلی خاورمیانه در حال تلاش برای بازتعریف نقش و ظرفیتهای خود در نظم منطقهای در حال گذار هستند؛ نظمی که پس از آشکار شدن شکافهای ژرف در موازنه قدرت، بهویژه در پی رخدادهای طوفانالاقصی، دستخوش بیثباتی مفهومی و عملیاتی شده است. با آنکه رژیم همچنان در سطح بالاتری از سلسلهمراتب قدرت منطقهای قرار دارد، بهواسطه توان نظامی، شبکههای اطلاعاتی و پیوندهای ساختاری با قدرتهای فرامنطقهای، موجب معمای امنیتی شدیدی شده که سایر قدرتها را وادار به بازآرایی راهبردی کرده است.
سعودی با حرکت به سوی یک چارچوب امنیتی-سیاسی جدید با آمریکا، ترکیهی اردوغان با توسعه بازدارندگی موشکی و ژئواقتصادی و ایران با احیای معماری بازدارندگی محور مقاومت، همگی در پی آن هستند که در برابر گسترش عدم تقارن قدرت، سطح آسیبپذیری خود را کاهش دهند و نوعی موازنه پایدارتر ایجاد کنند.
در واقع تلاش این بازیگران نه صرفاً رقابت برای نفوذ، بلکه کوشش برای جلوگیری از انباشت قدرت یکجانبه اسرائیل و کاهش تنشهای ساختاری است که از استمرار این عدم تقارن ناشی میشود. بدین ترتیب بازتعریف نقش قدرتهای منطقهای پاسخی به نیاز فزاینده برای مدیریت معمای امنیت و جلوگیری از شکلگیری یک نظم تکقطبی در خاورمیانه است.






