کاسبی شهرداری از میراث فرهنگی
ویلا پناهی دومین خانه ارزشمندی است که نام کمیته امداد را بر سر زبانها انداخت آن هم نه با نام «حفاظت» که با برچسب «تخریب»! اما مقصر واقعی این پرونده کیست؟
پس از انتشار اخبار در رسانهها مبنی بر بیم تخریب خانه تاریخی دیگر که در فهرست آثار ملی قرار ندارد و ساخت برجی سیزده طبقه با هفت بنا در سطح و شش بنا در زیر صفر، کمیته امداد نسبت به این سطح گسترده اطلاع رسانی واکنش نشان داد و طی اطلاعیهای اعلام کرد: به دلیل اظهار نظر سازمان میراث فرهنگی در خصوص ویلای پناهی، هیچگونه برنامه ای برای انجام عملیات عمرانی در ساختمان مذکور صورت نگرفته و تا تعیین تکلیف قانونی آن، اقدام خاص دیگری نیز صورت نخواهد گرفت.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از معمارینیوز؛ کمیته امداد در مورد خانه توران هم اظهار کرده بود که خانه معروف به قمرالملوک امیر سلیمانی در طول سالهای گذشته به عنوان لکه فرهنگی در فهرست آثار ملی و یا دارای ارزش ثبت نشده (به استناد مصاحبه مسئول روابط عمومی میراث فرهنگی استان تهران در تاریخ 31 تیرماه) و هیچگونه مراجعهای نیز تا بعدازظهر روز تخریب ساختمان جهت بررسی وضعیت ملک مورد نظر به عمل نیامده و عملیات ساختمانی اجرای پروژه ساختمانی در محل ملک مورد نظر با کسب تمام مجوزهای قانونی از شهرداری و پرداخت هزینههای مربوطه صورت گرفته و حتی مجوز تخریب ملک نیز دریافت شده است.
اگر هیاهوی اخبار در مورد خانه توران را کنار بگذاریم به نظر میرسد تا پیش از ثبت اضطراری ویرانه این خانه، عملاً کمیته امداد به لحاظ حقوقی مرتکب خلافی نشده است هرچند افکار عمومی مانند موارد دیگر اینگونه تخریبها چنین حقی را به لحاظ فرهنگی، تاریخی، هویتی قبول نداشته باشد. (میراث فرهنگی موضوعی فراملی و فرانسلی است)
اما در این بین شاید جالب باشد بدانیم که سهم شهرداری در این گونه موارد چیست که احتمالاً آن هم به لحاظ حقوقی مشکلی نداشته باشد.
پیش از این کمیته امداد در اطلاعیه خانه توران اعلام کرد که این مجتمع تمامی عوارض و مالیاتها و حقوق قانونی تعریف شده فعالیتهای خود را همانند دیگر بنگاههای اقتصادی پرداخت میکند.
طبق اسنادی که به دست ما رسیده است کمیته امداد برای خانه پناهی در نیمه مرداد 92 به شهرداری منطقه 6 درخواست تخریب و نوسازی خود را اعلام میکند و در 12 آذرماه همان سال نقشه لازم از این نهاد اخذ میشود.
این نهاد تمام فیشهای صادر شده از سوی شهرداری را نیز پرداخت کرده است از جمله بیش از 690 میلیون تومان در تاریخ 17 اسفند ماه بابت ایمنی، آموزش و پرورش، حقالزحمه ناظران و صدور شناسنامه فنی، بیش از 7.5 میلیارد تومان برای هولوگرام صادره بابت عوارض شهرداری به تاریخ تیرماه 93، بیش از1میلیارد تومان به ازای صدور مفاصا حساب بابت گواهی پرداخت حق بیمه، همچنین بابت این پرونده و دو پرونده دیگر حدود 15.2 میلیارد تومان فقط عوارض مربوط به شهرداری منطقه پرداخت شده است.
کمیته امداد پس از مدتی به علت عدم موافقت با توافقهای اولیه، با کاهش سطح در طبقات مواجه شده که این امر منجر به استرداد عوارض میشود که مبلغ حدود 2.3 میلیارد تومان بایستی بابت 3 پرونده در این منطقه عودت شود.
نکته قابل تأمل آن که در این نامه که به شهرداری منطقه 6 که در آبانماه 94 ارسال شده کمیته امداد با اشاره به پرداخت کلیه این فیشها تأکید میکند که در سیستم طرح تفصیلی املاک مجاور شرقی و غربی در محدودههای حفاظت شده و ساختمانهای با ارزش درج شده اما در خصوص ملک این نهاد توضیحی در خصوص میراث فرهنگی وجود ندارد.
نکته تأسفبار در این مورد آن است که محدوده انقلاب بویژه فلسطین و وصال دارای بناهای ارزشمند قابل توجهی است و چه این بناها ثبت ملی شده باشند یا نشده باشند به نظر میرسد ضروری است که شهرداری در مورد ارزشمند بودن بناها از میراث فرهنگی استعلام کرده و کارشناسان میراث از بنا دیدن کنند اما شهرداری حتی به خود زحمت نداده است هنگام درخواست کمیته و در مرحله نخست از میراث فرهنگی استعلام بگیرد بلکه کمیته امداد تمام مراحل قانونی دریافت مجوز تخریب را طی کرده، سپس در زمان پیرایش و ساماندهی خیابان انقلاب و اطلاع گروه سازمان زیباسازی شهر تهران از تخریب این بنا، طی نامه ای از سوی سازمان زیباسازی شهر تهران به شهرداری منطقه 6 مانع صدور مجوز تخریب این بنا شده است.
بر همین اساس و مطابق خواستههای کمیته نما معاونت شهرسازی بر حسب شرایط موجود در محل میدان انقلاب با ارسال نامهای نسبت به استعلام از میراث فرهنگی جهت صدور مجوز ساختمان و محدودیتهای مطروحه اقدام کرده است.
در این نامه کمیته امداد این پرسش را مطرح میکند که چنانچه قرار بوده از سازمان میراث فرهنگی استعلام گردد باید پیش از صدور نقشه انجام و محدودیت نیز در آن قید شود که اینگونه عمل نشده است؟!
براین اساس از سوی شهرداری منطقه 6 در تاریخ 8 شهریور 94 نامهای به میراث فرهنگی استان تهران ارسال میشود تا نظر این اداره کل مد نظر قرار گیرد. میراث فرهنگی استان تهران نیز در پاسخ به این نامه در تاریخ 26 مهرماه 94 رسماً اعلام میکند که حسب بررسی شورای فنی این اداره کل مورخ 13 مهرماه 94 ملک مذکور واجد ارزش ثبت در فهرست آثار ملی بوده و حفظ و نگهداری آن الزامی و هرگونه تخریب و نوسازی ممنوع اعلام میشود.
هرچند باردیگر در 4 آذر ماه همان سال شهرداری درخواست بررسی مجدد این پرونده را میدهد اما میراث فرهنگی استان تهران در نامه 25 آذرماه خود موضع قبلی را اتخاذ میکند و مجدداً تأکید میکند که حفظ ملک الزامی است و اجزای تخریب و ساخت 10 طبقه زیر زمین جهت تأمین پارکینگ، همکف و اول با کاربری تجاری و طبقات دوم تا هشتم با کاربری اداری داده نمیشود؟
حال این پرسش مطرح است که مقصر اصلی تخریب بناهای اینچنینی چه کسانی هستند ؟ نهادهای تملک کننده، شهرداری یا میراث فرهنگی؟
نهادی که تمام فیشهای مربوطه را پرداخت کرده و به گمانش تمام مراحل قانونی را طی کرده مقصر است یا شهرداری که حتی در منطقهای مانند محدوده انقلاب بویژه فلسطین- وصال که حتی اگر ملک در فهرست آثار نیامده باشد، امکان ارزشمند بودنش وجود دارد از میراث فرهنگی استعلام نمیگیرد و درخواست نمیکند تا کارشناسی برای ارزیابی بنا به محل اعزام کند؟ آیا شهرداری نباید در همان وهله نخست استعلام بگیرد؟
چگونه شهرداری به موقع تمام پول و هزینه فهرست و عریض و طویل خدمات خود را دریافت میکند اما پیش از صدور دستور نقشه، یک استعلام ساده از میراث فرهنگی در مناطقی مانند منطقه 11 و 12 و 6 یا منطقه شمیرانات یا ری که احتمال وجود آثار ارزشمند است را بر خود تکلیف نمیداند؟
تکلیف حق و حقوق نهاد، ارگان، سازمان ، بخش خصوصی یا فرد حقیقی که چنین املاکی را دارا هستند در این میان چیست؟
تکلیف میراث فرهنگی استان تهران چیست؟ چرا در طول دولت یازدهم این اداره کل هیچ اثر ثبتی را در فهرست خود جای نداده است؟
چه زمانی و توسط چه کسانی قرار است این اداره کل بناهای ارزشمند تهران را شناسایی کند و به شهرداریهای مناطق مختلف تهران اعلام کند؟
اگر این اداره کل در توجیه اعلام میکند که به دلیل کمبود بودجه از چنین اقداماتی مبرا است چرا از دانشکدههای معماری و مرمت اعم از آزاد و دولتی درخواست کمک نمیکند تا درقالب طرح آموزشی یا کسب نمره یا امتیاز دانشجویان خود را برای شناسایی این بناها به یاری این اداره کل بفرستند؟
چرا از شهرداری در خواست کمک نمیکند که از بودجه فرهنگی خود به عنوان متولی مدیریت شهری کمکی را برای شناسایی بناهای ارزشمند متقبل شود؟
و در پایان پیش از بررسی هر یک از موارد پیشنهادی چرا یک بار و برای همیشه این اداره کل با احتمال وجود آثار ارزشمند در برخی مناطق و نه همه مناطق 22 گانه شهرداری تهران از شهرداریهای این مناطق نمیخواهد تا برای آثاری با قدمت حداقل 40 الی 50 سال (اعم از ثبت ملی شده یا نشده) استعلام بگیرد.