راه انداختن چرخ آفریقا؛ چگونه؟
هفتهنامه اکونومیست، سرمقاله جدیدترین شماره خود را (که نسخه چاپی آن فردا منتشر میشود) به چشمانداز آفریقا اختصاص داد و نوشت: آینده آفریقا به مردم این قاره بستگی دارد، نه کالاهای اساسی.
به گزارش اکونومیست، این سوال در ضیافت شامی در لندن برای سرمایهگذارانی که در آفریقا خبره هستند نشان میدهد که اوضاع در سال گذشته چقدر تغییر کرده است: آیا کسی اینجا هست که واقعا امید به پولدرآوردن داشته باشد، یا همه به دنبال این هستند که ضرر خود را کمتر کنند؟ تامینکنندههای مالی دور میز (دارندگان اوراق قرضه آفریقایی) همه پاسخ دادند که به واقع در تلاش برای از دست ندادن پول و ضرر نکردن هستند. تنها چند سال قبل، مردم برای سرمایهگذاری در آفریقا صف کشیده بودند. به طوری که اخیرا -در سال 2012- زامبیا نسبت به اسپانیا دلار کمتری قرض گرفت. وجوه سهام خصوصی اختصاصداده شده به آفریقا به طرز روبهرشدی در مراکز خرید و شرکتهای تولیدکننده همه چیز سرمایهگذاری شدهاند. کسبوکار عامیانه چشمانداز فروش به طبقه متوسط 350 میلیون نفری آفریقا را مزمزه کرده است. معدنکاران میلیاردها دلار در خاک آفریقا سرمایهگذاری کرده تا تقاضای چین برای موادمعدنی را سیراب کنند. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اقتصاد، در حال حاضر سرمایهگذاران افسرده شدهاند. در کوتاه مدت آنها حق دارند نگران باشند. در بلند مدت، گزارش ویژه اکونومیست در خصوص کسبوکار آفریقا نشان میدهد، مزیت پتانسیل بازار 1.2 میلیارد نفری آفریقا آنقدر وسوسهانگیز هست که علیرغم ریسکهای موجود نشود از آن صرف نظر کرد. برای دههها، احساس در مورد آفریقا به دنبال قیمت کالاهای اساسی همانند یک بانجی-جامپر از آبشار ویکتوریا بالا و پایین میرفت. سقوط اخیر قیمتها موجب افت 16 درصدی مبادلات تجاری منطقه جنوب صحرای آفریقا شد. بر اساس پیشبینی بانک جهانی، رشد اقتصادی در این منطقه در سال جاری نیز از 7-8 درصد دهه گذشته به حدود 3 درصد خواهد رسید. این در حالی است که رشد جمعیت 2.7 درصد بوده است. نیجریه و آنگولا، دو صادرکننده بزرگ نفت آفریقا، احتمالا در سال جاری نیازمند کمک مالی صندوق بینالمللی پول خواهند بود. آفریقاییهای بدبین باید دو نکته را در خصوص سقوط شدید کالاها به یاد بیاورند: سقوط کالاها تا ابد ادامه نخواهد داشت و به همه ضربه نخواهد زد. 17 کشور آفریقایی با یکچهارم از جمعیت قاره به دلیل انرژی ارزان از این سقوط قیمتهای کالاهای اساسی به ویژه نفت منفعت میبرند. مهمتر از همه با تمرکز روی بازار مواد معدنی میتوان به راحتی میتوان روندهای بزرگی که در بالای سطح زمین اتفاق میافتند را از دست داد و این روندها اکثرا مثبت هستند. اولین نکته در خصوص آفریقا این است که این قاره امنتر از هر زمانی در دهه گذشته بوده است. جنگهایی که جمهوری دموکراتیک کنگو و همسایگانش را پاره پاره کرده و باعث مرگ میلیونها نفر شد تا حد زیادی تقلیل یافته است. برخی از دولتها، نظیر سومالی، سودان جنوبی و آفریقای مرکزی در آشوب هستند ولی به طور کلی خطر خشونت مرگبار در آفریقا به شدت کاهش یافته است. آخرین رتبهبندی خشنترین کشورهای دنیا که توسط اعلامیه ژنو منتشر شد تنها شامل دو دولت آفریقایی کوچک (لسوتو و سوازبلند) در میان 10 کشور برتر بوده است. آفریقا همچنین نسبت به گذشته دموکراتیکتر شده است. در دهههای 1960، 1970 و 1980 میلادی تنها یک کشور در منطقه جنوب صحرای آفریقا برای تشکیل دولت اقدام به رایگیری میکرد. در حال حاضر تقریبا تمامی کشورها انتخابات برگزار میکنند که این موفقیت را باید مرهون شبکههای اجتماعی بدانند. رایدهندگان دارای رای واقعی هستند و این دلیلی است که چرا سیاستها در قاره آفریقا بهبود یافته است. دولتهای قدیمی علاقمند به ملیسازی، چاپ پول و در برخی موارد گردهم آوردن دهقانان به زور اسلحه و مجبور کردن آنها به کار روی مزارع اشتراکی هستند. جای تعجب نیست که آفریقا میان سالهای 1980 تا 2000 فقیرتر شده است. در حال حاضر تورم تا حد زیادی رام شده، اغلب بانکهای مرکزی جزایر تعالی هستند و بسیاری از وزرا بریدن نوار قرمز را به رخ میکشند. دولتهای بهتر نتایج بهتری را نیز ایجاد کردهآند. کسری از آفریقاییهایی که در فقر مطلق به سر میبرند از 58 درصد در سال 2000 به 41 درصد در حال حاضر کاهش یافته است. در همین مدت ثبتنام دانشآموزان در مدارس ابتدایی نیز از 60 درصد به 80 درصد افزایش یافته است. میزان مرگ و میر ناشی از مالاریا نیز بیش از 60 درصد افت داشته است. افراد بدبین به این نکته اشاره میکنند که اکثر این پیشرفت در حال حاضر که آفریقا با مشکلات اقتصادی روبروست، برعکس خواهد شد. علائم نگران کنندهای از رو به نزول بودن اقتصاد آفریقا وجود دارد. رهبران آفریقایی در حال اصلاح قانون اساسی برای فرار از این محدودیتها هستند. در کنگو، تلاشهای جوزف کیبالا برای حفظ قدرت خطر شروع مجدد جنگ داخلی را به وجود آورده است، همان طور که رئیسجمهور کشور همسایه -بروندی- نیز چنین تلاشی میکند. دو اقتصاد بزرگ قاره در حال اقدام به خطاهای سیاسی پرهزینه و غیرضروری هستند. نیجریه با ممنوعیت واردات به دنبال تقویت واحد پولی خود است که این کار موجب افزایش تورم شده است. آفریقای جنوبی نیز که در تلاش برای رشد اقتصادی و افزایش سرمایه بود به دلیل افشای فساد رئیسجمهور و برخی از اعضای کابینه با شکست مواجه شده است. اما اشتباهات بزرگی مثل اینها در حال حاضر یک استثنا هستند. اغلب کشورهای آفریقا در حال دنبالکردن سیاستهای اقتصادی سالم، کنترل کسری دولت و کنترل تورم هستند. حتی در کشورهایی که اشتباهات بزرگی را مرتکب شدهاند نیز نشانههایی از اصلاحات دیده میشود: در آفریقای جنوبی، خصوصی سازی مجددا به گزینههای روی میز بازگشته و در نیجریه دولت به دنبال سرکوب فساد و اصلاح خدمات شهروندی است. اتیوپی در حال مکیدن سرمایهگذاریهای خارجی است و اقتصاددهای کوچکتر نظیر ساحلعاج و روآندا بعد از آسانکردن کسبوکار با سرعت قابلملاحظهای در حال رشد هستند. آینده قاره در توازن به سر میبرد. اگر این قاره از سقوط اخیر کالاها رهایی پیدا یا یک قدم بیشتر وارد رکود شود، جنگ و خودکامگی به حرکت رو به جلوی حاکمان بستگی دارد. دو هدف در مبنای کار قرار دارد. اول این که باید واقعیت جدید را به رسمیت شناخت. با کاهش مبادلات تجاری، قدرت خرید آفریقا از بین رفته است. ارزها سقوط کرده و دولتها باید نرخ های جدیدی را تنظیم کنند. این موارد به این وابسته است که حقامتیاز معدنی باید بر مبنای درآمد افزایش یابد: مالیات در حال حاضر تنها 10 تا 15 درصد از تولید ناخالص داخلی اکثر کشورهای آفریقایی است. دومین واقعیت این است که دولتهای آفریقایی نیاز دارند تا برای بهبود اصول اولیه و زیرساختها به شدت تلاش کنند. جادههای نامناسب، دزدی مقامات و موانع تعرفه هنوز در تجارت میان کشورهای آفریقای بیداد میکند. مبادلات تجاری بین کشورهای آفریقایی تنها 11 درصد از کل صادرات و واردات کشورهای آفریقایی را تشکیل میدهد. بهبود این موارد به معنای سرمایهگذاری در زیرساختها، مبارزه با فساد و تجارت آزادتر خواهد بود. گذشته آفریقا توسط کالاهای اساسی تعریف میشد، آما آینده این قاره به بهرهوری مردم آن بستگی دارد. بر اساس پیشبینی سال 2050 سازمان ملل، در این سال 2.5 میلیارد آفریقایی وجود خواهند داشت که یک چهارم از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. با داشتن یک حاکمیت خوب، آنها رستگار میشوند. در غیر این صورت حتی تصور آینده آفریقا نیز ترسناک خواهد بود.