۰ نفر

ارزآوری از مسیر طبیعت‌گردی

۱۶ مهر ۱۳۹۸، ۸:۳۰
کد خبر: 386159
ارزآوری از مسیر طبیعت‌گردی

ایران کشوری با جاذبه‌های تاریخی فراوان است و در نظر ما ایرانیان گردشگران خارجی ایران را با جاذبه‌های تاریخی آن می‌شناسند‌ البته این تفکر تا حدی درست است و بسیاری از گردشگران از کشورهای مختلف برای دیدن جاذبه‌های تاریخی به ایران سفر می‌کنند اما جذابیت ایران برای گردشگران خارجی تنها محدود به تاریخ و بناهای تاریخی ایران نیست.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، طبیعت و حیات وحش ایران برای طبیعت‌گردان زیادی از سراسر جهان جذابیت دارد. از دلایل این جذابیت موقعیت خاص جغرافیایی ایران است. موقعیتی که باعث شده ایران دارای اقلیم‌های گوناگون باشد و این عامل تأثیر فراوانی بر تنوع پوشش گیاهی و جانوری آن دارد. ایران برای طبیعت‌گردهای حرفه‌ای جهان شناخته‌شده است. آنها به ایران سفر می‌کنند تا جاذبه‌های طبیعی ایران را ببینند. اما باید پذیرفت ما نتوانسته‌ایم در جذب طبیعت‌گردهای خارجی به کشورمان آن‌چنان که باید موفق باشیم. گردشگران با ورودشان سرمایه را وارد کشورمان خواهند کرد؛ ایرانی که در حال حاضر جزء ارزان‌ترین مقاصد سفر در دنیا شناخته می‌شود. موانع بسیاری در راه جذب طبیعت‌گردهای خارجی به کشور وجود دارد. علی  علی‌اسلام، راهنمای تخصصی تورهای طبیعت‌گردی ورودی به ایران است که حدود 15 سال است راهنمایی گردشگران خارجی در طبیعت ایران را برعهده دارد. او ‌درباره محدودیت‌ها، جذابیت‌ها و طبیعت‌گردهای خارجی در ایران توضیحاتی ارائه کرده که در ادامه می‌خوانید.

‌وضعیت ورود طبیعت‌گردهای خارجی به ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

واقعیت این است که با توجه به پتانسیل‌ها وضعیت خوبی نداریم. اصولا ورود گردشگر به ایران به طور مستقیم در ارتباط با تحولات سیاسی منطقه است. ایران نسبت به سال‌های پیش به واسطه معرفی جاذبه‌های طبیعت‌گردی توسط تورگردانان در نمایشگاه‌های بین‌المللی و گزارش‌های پخش‌شده در سطح شبکه اینترنت و شبکه‌های مجازی شناخته‌تر شده؛ اما لزوما به میزان شناخته‌ترشدن نرخ ورود گردشگر بیشتری نداشته است! ترس از ورود به ایران در درجه اول و نرخ بالای سرویس‌های گردشگری در درجه دوم مانع از ورود تعداد بسیاری از گروه‌ها می‌شود. من مطمئن هستم که اگر تبلیغات مستمر و قوی در زمینه شناخت کلی ایران به عنوان یک جامعه امن و آرام در منطقه وجود داشت، ما نرخ ورود بیشتری از گردشگر را شاهد بودیم. اینکه می‌گویم مطمئن هستم به‌دلیل این است که حداقل 15 سال در صدها تور شنونده نظرات مشابه تعداد بی‌شماری توریست ورودی از کشورهای مختلف و سطوح اجتماعی مختلف بوده‌ام!

‌برای جذب گردشگر خارجی چه باید کرد؟

جذب گردشگر نیاز به تبلیغات ملی دارد. تبلیغات ملی هم در درجه اول نیاز به ثبات ملی و عزم دولت دارد و در درجه دوم بازگذاشتن دست بخش خصوصی تورگردان در ارائه تبلیغات درست به بازار هدف درست! این موارد را با بحث تولید محتوا نباید اشتباه گرفت. تولید محتوا به هیچ عنوان ضرورت کنونی توسعه گردشگری کشور ما نیست. ما به تبلیغات مثبتی نیاز داریم که دید اشتباه مردم دنیا را نسبت به جامعه ایران تغییر دهد؛ دیدی که در نتیجه تبلیغات سیاسی جهان غرب ایجاد شده است. ما به شبکه‌های بسیار جذاب ماهواره‌ای نیاز داریم، به حضور بسیار قدرتمند در نمایشگاه‌های گردشگری و گردهمایی‌هایی که به نوعی به سفر و گردشگری در دنیا ارتباط داشته باشند. دقت کنید که این انرژی هم فقط و فقط باید روی سطوح مختلف اجتماعی جوامع هدف گردشگری مربوط به ایران متمرکز شود و نه تورگردانان خارجی! این اقدامات در درجه اول اهمیت هستند. بعد از اینها به حل واقعی گره‌های کور گردشگری و تسهیل واقعی ورود و حضور گردشگر نیاز داریم. همه آنچه فکرش را بکنید برای رونق گردشگری نیاز داریم؛ از جمله تولید محتوا و سرمایه‌گذاری در حوزه سرویس‌های مورد نیاز تنها بعد از این مراحل قابل اجرا خواهند بود!

‌در حال حاضر مشکل اصلی در جذب گردشگر خارجی به ایران چیست؟

متأسفانه، شبیه اغلب موارد مشابه در کشور ما، نیازها و نوع حرکت‌ها را کسانی مشخص و راهبری می‌کنند که اکثرا خودشان مجری مستقیم یا مدیر مستقیم در ارتباط با گردشگری ورودی نیستند! مدیران سازمان‌های متولی هم که هیچ‌گاه نظری نمی‌خواهند و اصولا درک درستی از بایدها و نبایدها ندارند! اگر هم ما نظر بدهیم غالبا تنها شنیده و به ندرت تا حد خیلی کمی عمل می‌شود! مقوله تولید محتوا در کشورهایی اولویت دارد که تصویر مثبتی از خودشان در ذهن جهانیان داشته باشند؛ نه ایران که دارای تصویر عمومی بسیار اشتباه و بدی در دنیاست! به همین خاطر است که کشورهایی که نرخ توریسم ورودی بالایی دارند در رقابت برای جذب بیشتر مسافر نیاز به تولید محتوا را حس کردند و بعد تولیدش کردند. شاید آن دسته از فعالانی که بحث تولید محتوا را در ایران پیش کشیدند، خودشان هم می‌دانستند این مقوله نیاز کنونی و اولویت توریسم ورودی ما نیست؛ اما از آنجایی‌که توانایی برداشتن قدم‌هایی در جهت اولویت‌ها را نداشتند ترجیح دادند «فقط کالای خود را بفروشند» و از راه درست حرفی به میان نیاورند! شاید هم اصلا نمی‌دانستند اولویت‌ها چیست؟! 

‌به صورت مشخص مشکلات طبیعت‌گردی ایرانی چیست؟

به عقیده من، با کمی اغراق، طبیعت‌گردی داخلی در ایران سراسر مشکل است! هجوم بی‌رویه مردم در سطحی گسترده به مکان‌های بکر در طبیعت بدون در‌نظر‌گرفتن ظرفیت پذیرش مناطق و فشار وارده بر طبیعت، حس رقابت منفی بین طبیعت‌گردهای تازه‌وارد در رفتن به مکان‌های بکر، به‌هم‌ریختگی هنجارهای محلی در نتیجه ورود گردشگری که از شهرهای بزرگ با فرهنگی متفاوت وارد می‌شود، رقابت منفی بین افراد جوامع محلی در ارائه خدمات نه‌چندان ضروری به گردشگران طبیعت‌گردنما، انباشت بی‌حساب‌و‌کتاب زباله در طبیعت، جاده‌کشی به مکان‌های بکر به بهانه تسهیل ورود گردشگر، ایجاد آلودگی بیش از اندازه صوتی و بصری در کمپ‌های گروه‌های بزرگ طبیعت‌گردی، تب آفرود برای نفوذ به همه‌جای طبیعت با تعداد بالای خودروهای دو دیفرانسیل، ایجاد تعارض‌های عمیق با جوامع محلی و بسیاری از موارد دیگر نتایج مستقیم و انکار‌ناپذیر طبیعت‌گردی داخلی است! در ضمن باید گفت که مقوله طبیعت چیزی نیست که ما باید این کارها را انجام دهیم تا نهایتا دورانش را پشت سر بگذارد و فرهنگش نهادینه شود! این یک تفکر ساده‌لوحانه است که در نتیجه نبود شناخت از طبیعت گفته می‌شود. شما نمی‌توانید چیزی را نابود کنید؛ به بهانه اینکه فرهنگی را جا بیندازید!! ماهیت طبیعت اگرچه بازآفریننده است اما به‌شدت نیز نابود و منقرض‌شونده است. اکوسیستم‌های شکننده و خشک‌شونده‌ای مانند اقلیم طبیعی ایران به صدها سال زمان نیاز دارند تا بتوانند تنها بخشی از نابودی‌هایی را که ما در همین 10 سال گذشته ایجاد کرده‌ایم، بازآفرینی کنند. بازآفرینی‌ای که شاید هیچ‌گاه در جامعه در حال توسعه مصرف‌گرای ایران مجالی برایش پیش نیاید!

البته اینها را کسی متوجه می‌شود که طبیعت را با تمام زوایایش و جامعه و انسان ایرانی را با خرده‌فرهنگ‌های محلی‌اش خوب بشناسد و در‌عین‌حال به طور مستمر شاهد تغییرات مخرب در تمام این دوران باشد. در حقیقت اینها صفاتی نیستند که شما در بدنه سازمان‌های متولی گردشگری و طبیعت ایران یا در میان اکثر مدیران تورهای طبیعت‌گردی داخلی بیابید.

نهایتا طبیعت‌گردی داخلی به نظر من با وضعیت کنونی‌اش 10 درصد سود دارد و 90 درصد ضرر. در انتهای داستان پولی است که از جیب من به جیب شما می‌رود و از جیب شما به جیب نفر بعد. در‌حالی‌که ما در توریسم طبیعت‌گردی ورودی، ارز وارد می‌کنیم و بعد در بخش‌های مختلف جامعه تزریق می‌کنیم! جالب اینجاست که بنده هیچ کشور در حال توسعه‌ای مثل ایران را نمی‌شناسم که دولتش این‌گونه برای طبیعت‌گردی داخلی؛ آن‌هم با شعار سفر ارزان‌قیمت در طبیعت، در رادیو و تلویزیون و مجلاتش سرمایه‌گذاری کرده باشد؛ در‌حالی‌که صاحب داشته‌های فرهنگی و تاریخی و معماری ناب چند‌هزار‌ساله‌ای است که شدیدا در حال نابودی و فراموش‌شدن هستند!!

‌نقش بحران‌های محیط‌زیستی موجود در کشور بر جذب گردشگر خارجی چیست؟

مطمئنا هر چقدر ما طبیعت مصرف‌شده‌تری داشته باشیم، توانایی‌مان در جذب گردشگر خارجی کمتر خواهد بود. تقریبا همه گردشگران خارجی به‌ویژه اروپایی به خود طبیعت علاقه دارند؛ نه حواشی آن! آنها از کودکی به طبیعت می‌رفتند و روابط بین حلقه‌های اکوسیستم‌های طبیعی را خیلی خوب درک می‌کنند. ایشان ماهیت زیبا و عجیب و بکر و آموزنده و آرامش‌بخش طبیعت را می‌خواهند؛ نه نمایی مچاله‌شده و شلوغ و پر از زباله و مملو از خودرو و انسان شهری را. جاده‌کشی‌های بی‌دلیل، دخل و تصرف در روال طبیعی اکوسیستم‌های طبیعت و سوءاستفاده از مکان‌های بکر، دست ما را برای معرفی و اجرای تورهای ورودی با شرایط استاندارد و کیفیت مقبول می‌بندد.

‌چه گروه‌هایی از طبیعت‌گردها، ایران را به‌عنوان مقصد سفر انتخاب می‌کنند؟

ایران تنوع اقلیمی خوبی دارد. این تنوع اقلیمی در کنار مناطق کوهستانی مرتفع، حوزه‌های کویری و بیابانی گسترده و متنوع، پوشش گیاهی خوب و خرده‌فرهنگ‌های بومی باعث جذب طیف وسیعی از علاقه‌مندان می‌شود؛ اما در‌حال‌حاضر بیشتر درخواست‌ها مربوط به تورهای بیابان، صعود به قله‌های بلند، اسکی در کوهپایه‌های البرز، دامنه‌نوردی در یکی، دو مسیر خاص کوهستانی در البرز مرکزی و به تعداد کمتر تورهای پرنده‌نگری و بازدید از عشایر حوزه زاگرس است. اروپاییان به دلیل نزدیک‌بودن فاصله و شناخت بهتری که از ایران دارند، بازار اصلی هدف تورهای طبیعت‌گردی ورودی را تشکیل می‌دهند.

‌ رفتار و واکنش‌های طبیعت‌گردهایی که به ایران می‌آیند، با طبیعت ایران چطور است؟

معمولا طبیعت‌گرد‌هایی که ایران را به‌عنوان مقصد خود انتخاب می‌کنند، افراد بسیار متخصصی هستند. به طور مثال گردشگری که برای دیدن کویر به ایران می‌آید، کویر برای او بسیار مهم است. شب‌نشینی و غذاخوردن خیلی برای آنها مهم نیست. آنها معمولا در تورهای طبیعت‌گردی بین ساعت هشت تا هشت‌و‌نیم می‌خوابند. من طبیعت‌گردهای اروپایی را دیده‌ام که به نظاره غروب نشستند و اشک در چشمان آنها جمع شده است. برای آنها لذت‌بردن از طبیعت مهم است؛ نه دور‌هم‌بودن و گپ‌زدن و نه غذاخوردن. طبق تجربه‌ام در تورهای پرنده‌نگری خود بارها این اتفاق افتاده است که به‌راحتی به مسافر ناهار نداده‌ام؛ برای آنکه دلیل درستی داشتم که اگر ناهار نخوریم، می‌توانیم در یک نقطه، یک پرنده خاص را ببینیم و این یک مورد عادی برای گردشگران خارجی است و به‌راحتی آن را می‌پذیرند. حتی با قاطعیت این پیشنهاد را قبول می‌کنند و می‌گویند حتما باید این کار را بکنیم.