۰ نفر

استارتاپی برای گردشگری در مریخ به چه درد می‌خورد؟

۶ بهمن ۱۳۹۸، ۸:۰۰
کد خبر: 412474
استارتاپی برای گردشگری در مریخ به چه درد می‌خورد؟

در این نوشته با توجه به اهمیت ارتباط بین آینده‌پژوهی و تحلیل اکوسیستم استارتاپی، رابطه بین «استارتاپ‌ها» و «آینده فناوری» را تشریح کرده‌ام. از قضا ظهور و ماهیت استارتاپ‌ها کاملا متناظر با پیشرفت‌هایی است که در انقلاب صنعتی چهارم اتفاق می‌افتد؛ انقلابی پر از تحولات سریع و پرشتاب در فناوری‌های نوین.

 یعنی به سبب مدل و عملکرد استارتاپ‌ها انتظار می‌رود استفاده از فناوری‌های نوظهور و برافکنی (Disruptive) مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، پرینت سه‌بعدی، بلاک‌چین، رباتیک، زیست‌فناوری و... با سرعت بیشتری توسعه یابد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، همچنین در برخی از استارتاپ‌ها به‌سبب کاربست فناوری‌های پیشرفته و تیم‌های بین‌رشته‌ای و خلاق، احتمالا فناوری‌های جدیدتری ظهور می‌کنند. به طور مثال «نانوربات‌های هوشمند» برای درمان بیماری‌ها ظهور کنند یا با استفاده از ارائه راهکار بلاک‌چینی، انرژی‌های نو با سرعت بیشتری گسترش پیدا کنند. به عبارت دیگر، اینکه استارتاپ‌ها بر چه «مسائل و راهکارهایی» تمرکز کنند، بر آینده فناوری‌های امروزی و فناوری‌هایی که در آینده ظهور خواهند کرد مؤثر است. بنابراین برای آینده‌پژوهان و به عنوان یک ورودی، پایش فضای استارتاپی بسیار اهمیت دارد تا مشخص شود که آیا فناوری‌ها موجود منسوخ می‌شوند یا نسل‌های پیشرفته‌تر آن ظهور می‌کنند؟ کدام‌یک از فناوری‌های نوین توسعه پیدا می‌کنند؟ آیا فناوری‌های جدیدی ظهور خواهند کرد که تجسمی از آنها نداریم ولی فقط نیاز به آنها را احساس می‌کنیم؟ برای فهم ساده‌تر بر دو خصیصه استارتاپ‌ها تمرکز می‌کنیم: «ماهیت مسئله و نوع راهکار». نخست اینکه آیا استارتاپ به مسئله امروز جامعه می‌پردازد یا به مسائلی که جامعه بشری احتمالا در آینده با آن مواجه خواهد شد؟ به طور مثال چالش‌های حمل‌و‌نقل درون‌شهری، مسئله امروز جامعه است ولی احتمالا ترافیک حمل‌و‌نقل فضایی و خارج از محدوده زمین، مسئله جامعه فردا باشد. دوم اینکه آیا استارتاپ این مسائل را با فناوری‌های شناخته‌شده و بالغ امروزی حل می‌کند یا اینکه برای ارائه راه‌حل به فناوری‌های نوین نیاز است؟ در اصل با یک وضعیت سه‌گانه (به‌جای چهارگانه) مواجه هستیم زیرا زمانی‌ که استارتاپی می‌خواهد مسئله‌ای از جنس آینده را حل کند، احتمالا با ابزارهای فناورانه امروزی این مسئله قابل حل نیست. در ادامه این سه وضعیت و رویکرد مناسب آینده‌پژوهی نسبت به آن را توضیح داده ‌ام.

1) در حالت نخست، استارتاپ، مسئله امروز را با فناوری‌های مرسوم و موجود حل می‌کند. به عنوان نمونه تاکسی‌های اینترنتی مانند اوبر یا اسنپ، با استفاده از فناوری‌های موجود مانند گوشی‌های هوشمند امکان‌پذیر شده است. البته ظهور مفاهیمی چون «اقتصاد اشتراکی» در توسعه مدل کسب‌وکار این تاکسی‌ها مؤثر بوده‌اند. با اینکه استارتاپ‌های موفق در این دسته بسیار زود رشد کرده و به مزایای اقتصادی دست پیدا می‌کنند ولی از نگاه آینده‌پژوهی، راهکارهای فناورانه این‌چنینی همیشه در معرض منسوخ‌شدن هستند. یک آینده‌پژوه با استفاده از ابزارهای «پایش هوشمندانه فناورانه» باید با تردید بسیار، راهکارهای فعلی این استارتاپ‌ها را بررسی و تحلیل کند. در این حالت همواره باید منتظر ظهور راهکارهای بدیل، فناوری‌های نسل نو، مفاهیم جدید و استارتاپ‌های تازه بود و بنابراین آینده هر چیزی خواهد بود به‌ غیر از وضعیت امروز این استارتاپ‌ها.

2) اما ممکن است استارتاپی برای حل همین مسئله امروز، فناوری‌های نوینی را پیشنهاد دهد. به عنوان نمونه به‌جای شرکت متمرکزی مانند اوبر یا اسنپ، از یک شبکه مبتنی بر بلاک‌چین استفاده کند و عملا دیگر شرکت واسطه‌ای در میان نباشد و خود رانندگان و مسافران و شبکه‌ای از داوطلبان این خدمت را انجام دهند. یا اینکه مانند شرکت تسلا با توسعه خودروهای هوشمند و خودران و ارائه یک اپلیکیشن، در ساعاتی که مالک نیازی به خودرو ندارد، خودروی بدون راننده مانند یک تاکسی، مسافران را جابه‌جا و درآمدزایی کند. برای ارائه راهکارهای اخیر، نیاز به پیشرفت فناوری‌های بلاک‌چین، خودروهای خودران و هوش مصنوعی وجود دارد که بعضا همچنان در مراحل اولیه توسعه خود هستند. در این حالت، درصورتی که نشانه‌های موفقیت استارتاپ ظاهر شود، آینده‌پژوه می‌تواند انتظار داشته باشد که رشد و شتاب فناوری نوین و ارزش‌ اقتصادی و کاربردهای آن بیشتر خواهد شد و در آینده به حوزه‌های بیشتری تسری پیدا خواهد کرد. به عبارتی دقت در شناسایی و عملکرد این استارتاپ‌ها و پایش مستمر نشانه‌های موفقیت آنها در حل مسائل امروز، سیگنال مهمی برای ارزیابی آینده فناوری‌های نوظهور خواهد بود. نکته دیگر اینکه در صورت موفقیت استارتاپ‌های دسته دوم، آنها جایگزین یا رقیب جدی استارتاپ‌های دسته اول خواهند شد.

3) اما حالت مهم و آخر، استارتاپ‌هایی هستند که بر مسائل آینده جامعه بشری تمرکز کرده‌اند و طبعا راهکارهای آنها نیز از جنس آینده است. مسئله حمل‌ونقل فضایی، گردشگری در مریخ و مسائلی از این دست، موضوعات جامعه امروزی نیستند ولی زمانی‌ که استارتاپی به آن ورود می‌کند و موفق به جذب سرمایه اولیه از سرمایه‌گذاران می‌شود، عملا به دسته‌ای از فناوری‌های جدید نیاز پیدا می‌کند. بنابراین توسعه فناوری‌های نوظهور و ابداع فناوری‌های جدید برای فعالیت این استارتاپ‌ها الزامی‌ است. همچنین برای آینده‌پژوهان، نیازها و سؤالاتی که این استارتاپ‌ها با آن مواجه هستند خیلی جذاب خواهد بود. اینکه چگونه می‌توان به مریخ رفت؟ به چه شکلی می‌توان غذا تولید کرد یا گیاه پرورش داد؟ اینکه چگونه برای مسافران سکونتگاه ساخته می‌شود؟ احتمالا این سؤالات، آینده فناوری‌های حمل‌و‌نقل تا کشاورزی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. یا تأثیر کلیدی در توسعه نسل‌های آینده زیست‌فناوری، پرینت سه‌بعدی و چهار‌بعدی و مواد پیشرفته خواهد داشت و طبعا نسل فناوری‌های آتی ساخت‌وساز در زمین را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. البته بازیگران و قاعده بازی این استارتاپ‌ها بسیار متفاوت است و سطح راهبردی و عدم‌ قطعیت‌های آنها نیز بالاست. همچنین شناسایی و پایش این استارتاپ‌ها، سریع و ساده نیست و خبرگی بیشتری می‌خواهد. به طور خلاصه، حالت آخر برای آینده‌پژوهان اهمیت بسیاری دارد. با اینکه حوزه کاری این استارتاپ‌ها بیشتر شبیه داستان‌های علمی-تخیلی است ولی یک آینده‌پژوه در عصر انقلاب صنعتی چهارم، بدون تخیل درست و پویا، نمی‌تواند آینده را خوب تجسم کند. دقت در نوع نگاه این استارتاپ‌ها به آینده و فهرست فناوری‌هایی که مورد نیاز آنهاست، سیگنال نسبتا خوبی برای برآورد فناوری‌هایی است که در آینده ظهور خواهند کرد. نتیجتا در این حالت با استارتاپ‌هایی مواجه هستیم که در اصل برای آینده هستند و البته آینده نیز برای این استارتاپ‌ها خواهد بود.