به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، شورای فناوری فوربز از زیرمجموعههای شرکت فوربز، یک سازمان غیرانتفاعی است که متشکل از رهبران شرکتهای فناوری اطلاعات، مدیران ارشد و مدیران فناوری است. این شورا برای ایجاد محیطی غیرانتفاعی جهت بهاشتراکگذاشتن تجربیات مدیران برجسته فناوری اطلاعات، ایجاد شده است. نویسنده این مقاله آموزشی، آرون ویک، عضو این شورا و نیز مدیر ارشد استراتژی شرکت سیکایدا (یک شرکت فناوری حقوقی متشکل از نرمافزار eDiscovery مبتنی بر تکنولوژی ابر و نیز تخصص حقوقی) است. این مقاله به چالشهای مدیریت تیمی برای استارتاپها میپردازد:
برای راهاندازی یک استارتاپ افراد بسیاری درگیر هستند. بسیاری از ایدهها و نظرات و تلاشها باید کنار یکدیگر به کار گرفته شوند تا استارتاپی بتواند مسیر موفقیت را طی کند. اما چه اتفاقی میافتد اگر همزمان با رشد شرکت، این دیدگاهها شروع به واگرایی کنند؟ ایجاد پیوستگی تعادل در یک تیم، فرایندی برای اطمینان از این است که همه افراد تیم فهم مشترکی از اهداف شرکت و استارتاپ شما دارند و در جهت رسیدن به یک هدف مشترک تلاش کنند. از آنجا که هدف استارتاپها رشد سریع در ابعاد وسیع است، اگر وقت لازم برای بازسازی متمرکز و یکپارچه برای تیم صرف نشود، این احتمال وجود دارد که در جریان توسعه استارتاپ، آن وحدت و یکپارچگی ابتدایی به مرور مخدوش شود. این مهم است که اطمینان حاصل کنید تمام بخشهای شما به صورت یکپارچه با یکدیگر در ارتباطاند و اینکه کارمندان شما یک دید واحد برای آینده استارتاپ شما دارند. اکنون، چند روش عملی برای ایجاد این حس همبستگی در جهت پیشرفت تیم استارتاپی را مرور میکنیم:
1- رسالت خود را دقیقا مشخص کنید
شما نمیتوانید تمامی کارمندان خود را جمع کنید و آنها را ترغیب کنید تا برای یک مأموریت شرکت، مشارکت داشته باشند در حالی که هنوز بیان نکردهاید که آن مأموریت چیست. یک نظرسنجی توسط گالوپ (Gallup) در سال 2016 (از طریق مؤسسه انترپرنویر) نشان داد «فقط 40 درصد از هزاران کارمند مورد بررسی، احساس میکنند که کاملا با مأموریت شرکتشان مرتبطاند». این یک آمار نگرانکننده است، به خصوص با توجه به اینکه 76 درصد از کارکنان مورد بررسی در سال 2015 ادعا کردهاند که باید احساس کنند شغلشان برای تعامل با شرکتشان، معنیدار است. آیا مدیران ارشد و بهخصوص بنیانگذاران، وقتی را برای تعریف ارزشهای اصلی استارتاپ خود و تبیین آن به سایر اعضای تیم در نظر گرفتهاند؟ آیا میدانید علت وجودی استارتاپی که در آن مشغول به کارید، چیست؟ آیا با مشکلاتی که استارتاپ شما برای حل آن طراحی شده است، آشنایی دارید؟ بازار هدف استارتاپ شما چیست و اهداف عملیاتی شما شامل چه مواردی است؟ اگر پاسخ پرسشهای فوق را ندانید، پس وقت آن است که یک جلسه توفان فکری بگذارید و درخصوص رسالت کاری خود با هم به گفتوگو بنشینید. از این چهار سؤال پاتریک هال، از شرکای فوربس (Forbes)، به عنوان راهنما استفاده کنید:
* شرکت ما چه کاری انجام میدهد؟
* چگونه انجامش میدهد؟
* برای چه مخاطبی این کار را انجام میدهد؟
* چه ارزشافزودهای تولید میکند؟
با کمک یکدیگر، اهداف و مسیر را معین کنید. این بیانیه مأموریت شماست. از آنجا، رونوشتهای این بیانیه را تهیه کنید و آن را با هر یک از کارمند بخشهای مختلف به اشتراک بگذارید. خبر خوب اینکه بیانیه مأموریت نباید طولانی و دستوری باشد. بیانیه شما باید دلیل این امر را نشان دهد که چرا نیروی کار شما هر روز کار میکند. این بزرگتر از نقاط عطف درآمد است و از آمار فروش فراتر میرود. این یک اتصال شخصی تکرارناپذیر را بنا میکند.
2- اهداف را براساس دپارتمانها تعیین کنید
حتی با دانستن مأموریت اصلی کلان شرکت، میتوانید (و باید) اهداف خود را در سطح دپارتمانهای مختلف، بهصورت جداگانه تعیین و تبیین کنید. در هسته آنها، این اهداف باید با دید کلی استارتاپ شما مطابقت داشته باشند و خوراک آن باشند. به عنوان مثال، مأموریت شرکت شما ممکن است «ارائه خدمات طراحی وبِ مشتریمدار و پشتیبانی قابل اعتماد» باشد. از آنجا، اهداف تیم توسعه شما ممکن است شامل موارد ذیل باشد:
* برای اولویتبندی بهرهوری سیستم.
* ایجاد یک نقشه راه نسخهای متحد.
*پیشنهاددهنده یک سیستم به موقع 99درصدی
بخش خدمات مشتری شما ممکن است این اهداف را تعیین کند:
* حفظ امتیاز بازخورد چهار ستاره یا بالاتر.
* برای پاسخگویی به درخواستهای عیبیابی در مدت یک ساعت.
* راهاندازی یک پایگاه دانش متمرکز.
این جاهطلبیهای مشخصی است که شما صریحا برای این دو بخش از شرکت خود تعیین کردهاید. با این حال میبینید که مأموریت این دو بخش، نه از مأموریت اصلی شرکت بالاتر رفته و نه از آن فاصله میگیرد. در عوض، همه آنها آن را تکمیل کرده و کارمندان را ترغیب میکند که در جهت آن رفتار کنند.
3- اولویتبندیها در سطوح بالایی مدیریت انجام میشود
بهخصوص در استارتاپهای جدید، کار چندان سختی نیست که تیمها به سمتوسوی مختلف کشیده شده و مسیر اصلی طراحان و بنیانگذاران استارتاپ را گم کنند. این حرکت معمولا میتواند هنگام برقراری ارتباط با مشتری، طراحی و بهبود نمونههای جدید محصول و خدمات و درنهایت اضافهشدن افراد جدید به تیمهای موجود، اتفاق بیفتد. برای اطمینان از اینکه هر کسی فضای تمرکزش را حفظ میکند، مدیران بالایی سازمان باید نظارت دقیقتر بر روند و سرعت رشد تیمها را از دست ندهند. برای این کار، اهداف مشخصی را تعیین کنید و آنها را براساس آنچه برای شرکت شما معنی میدهد، اولویتبندی کنید. به اندازهای که لازم است، ذینفعان را درگیر مسائل سازمان و تیم خود کنید تا مطمئن شوید که همه از اولویت پروژههای شرکت خبر دارند. با الگوبرداری از این نوع رفتار در مدیریت، میتوانید اطمینان حاصل کنید که سهوا دیگران را با تلاشتان برای پاسخگویی به هر نیاز فوری، گمراه نمیکنید. زودتر یک نظم و ساماندهی مشخص برنامهریزی کنید؛ چراکه هنگام شرایط سخت و پراسترس کار و نیز فوریتهای لحظه آخری، پریشانی تیمها میتواند کار را بسیار سخت کند.
4- مراحل توسعه کار خود را تعیین کنید
صرفا دستیابی به اهداف مشخص، شما را به نتیجه مطلوب نمیرساند و نباید در این حالت متوقف شوید. برای حفظ پیوستگی و تعادل شرکت، باید نقشههای عملی را جهت دستیابی به آن اهداف هم مشخص کرده و در عمل، اجرا کنید. به عنوان مثال، مسیر تبدیلشدن به یک متخصص پزشکی را در نظر بگیرید. شما بدون دانستن جدول زمانی دورههای آموزشی برای شرکت در آزمونها و سپس قبولی در امتحانات، گذراندن دورهها، تکمیل رزیدنتی و کسب گواهینامههای لازم نمیتوانید پزشک شوید. برای این منظور، این امر مهم است که به گروههای مختلف تیمتان کمک کنید تا فاکتورهای مورد نیاز را برای اندازهگیری دقیق میزان دستیابی به اهداف مشخصشده را ارزیابی کرده و اهدافی را که تحقق یافتهاند، با اهداف جدید در گروه خود جایگزین کنند. اعضای تیم خود را در طول این سفر تشویق کنید و برای دستیابی به همه افراد، جدول زمانی مشخص تعیین کنید. حتی میتوانید داشبورد مجازی یا فیزیکی ایجاد کرده که معیارهای مهم را ردیابی کند و ارزیابی عملکرد را در قالب بصری نمایش دهد.
5- اغلب محیط کاری را بررسی کنید
از آخرینباری که میزان پیشرفت تیمهای مختلف در راستای اهداف تعیینشده برای آنها را بررسی کردهاید، چقدر میگذرد؟ به عنوان یک مدیر استارتاپ، مهم است که شما از وظایف محوله به تیمها، نقاط سختی و نگرانیها و همکاریهای بین اعضای تیمها کاملا آگاه باشید. غالبا برگزاری جلسات مختصر آمادهسازی در سطح شرکت یا گروههای مختلف بسیار مفید است و از همه بخواهید که شرکت کنند. به این ترتیب، میتوانید اطلاعاتی دست اول راجع به پیشرفت آنها در رسیدن به اهداف و کارهایی که میتوانند انجام دهند، بشنوید و به آنها برای سریعتر رسیدن به آن نقطه مورد نظر، کمک کنید. اگر این امر به دلیل محدودیتهای جغرافیایی یا محدوده منطقه زمانی امکانپذیر نیست، حداقل برای دریافت یک گزارش پیشرفت دو هفته یکبار تلاش کنید تا هیچ شکافی میان شما و کارمندان باقی نماند. آن تعادل فقط زمانی امکانپذیر است که شما آن حلقه مودت را نگه داشته باشید و در صورت نیاز به تغییر مسیر، تلاش کنید.
6- تراز و تعادل تیم را پیدا و حفظ کنید
شانس بقای استارتاپ شما میتواند بر پاشنه تعادل تیم بچرخد. یکی از مهمترین اهداف ایجاد این وحدت، ایجاد یک بیانیه مأموریت است که به شرکت شما، نگاه جاری و نقشه آن در آینده، نقطه کانونی میبخشد. در مرحله بعد، اهداف دپارتمانمحور را ایجاد کنید که به مأموریت کلی شرکت، خوراک دهد. به تناوب با تیمهای خود ملاقات کنید. به بازخورد آنها گوش فرا دهید و به کارمندان کمک کنید تا اولویتهای مرتبط با اهداف را تعیین کنند.