۰ نفر

چه زمانی باید برند خود را به فروش برسانیم؟

۱۶ آذر ۱۳۹۶، ۹:۵۶
کد خبر: 236080
چه زمانی باید برند خود را به فروش برسانیم؟

شاید هنگام مطالعه مجلات حوزه کسب وکار یا جست وجو در سایت های مختلف اغلب انتظار مواجهه با مطالبی پیرامون چگونگی بهبود اوضاع کسب وکار یا داستان های موفقیت برندهای بزرگ را داشته باشیم. آنچه در این میان کمتر بدان پرداخته شده است، زمان مناسب برای پایان بخشیدن به کسب وکار می باشد.

در واقع جست وجویی ساده در اینترنت ما را به خیل عظیمی از اطلاعات پیرامون شیوه مدیریت کسب وکار می رساند، با این حال در زمینه چگونگی فروش یک کسب وکار یا برند تقریبا هیچ مطلبی در فضای مجازی وجود ندارد. بر همین اساس مجله Entrepreneur در جدیدترین نسخه خود بخشی را به بررسی این موضوع کمتر شناخته شده، اختصاص داده است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از فرصت امروز، اگر در زمینه کسب وکار فعالیتی هرچند کوتاه و محدود داشته باشید، احتمالا اطلاع از وضعیت وحشتناک شکست موسسات در ابتدای کارشان شما را وحشت زده خواهد کرد. براساس آمار سایت CNN  حدود 90درصد کسب وکارهای نوپا در همان سال ابتدایی با شکست مواجه می شود. نگاهی به سرگذشت بزرگان عرصه کسب وکار آنلاین نیز به خوبی از احتمال شکست و ضررهای هنگفت حکایت دارد.

در این میان شاید شکست جف بیسوس در پیشبرد سایت Diapers. com جالب توجه باشد. صرف نظر از جزییات ماجرا، شکست بزرگ ترین مدیران حوزه اینترنت نشان دهنده اهمیت خروج به موقع از کسب وکارهاست. در اینجا فرض اصلی عدم ضرورت ادامه یک کسب وکار در صورت زیان های میان مدت است. بدین معنا برخلاف بسیاری از توصیه هایی که تا به حال شنیده اید، اکنون با زمان بندی مناسب برای فروش شرکت اینترنتی تان آشنا خواهید شد. در این میان باید توجه داشت که فروش یک کسب وکار لزوما به دلیل زیان های حاصله نیست. در واقع هنگامی که به الگوی اینستاگرام مراجعه کنیم، نه ضررهای پیاپی بلکه پیشنهاد وسوسه کننده موجود عامل اصلی فروش بوده است.

هنگامی که چند سال پیش شکیر آکورد شروع به بحث در مورد فروش برند در زمان مطلوب کرد، بسیاری از کارشناس ها و همکاران منتقد چنین رویکردی بودند. با این حال در حال حاضر دیگر با موج مخالفت با چنین روندی مواجه نیستیم. برهمین اساس شکیر به عنوان مقاله نویس Entrepreneur  در ادامه به بررسی زمان های مناسب برای فروش کسب وکار اینترنتی پرداخته است.

زمانی که کسب وکارتان بزرگتر از توان شماست

سرمایه گذارها همیشه مشتاق به حضور در عرصه های پرسود هستند. بر همین اساس اگر کسب وکاری به سرعت پله های ترقی را طی کند، سر و کله خریدارهای دست به نقد به سرعت پیدا خواهد شد. این امر بدان معناست که کسب وکار شما با هیچ ضرری مواجه نیست و در آستانه فتح قله های موفقیت بیشتر و بیشتر است. در این شرایط صحبت از فروش کمی عجیب به نظر می رسد. در هر صورت هنگامی که کسب وکارمان رونق دارد، چرا باید به فکر فروش باشیم؟ نکته مهمی که در اینجا باید مدنظر داشت، ناتوانی در مدیریت بهینه است. به این ترتیب شاید شما در حال حاضر به شرکتی پرسود مواجه باشید، اما توسعه کسب وکارتان نیازمند مدیریت بهینه و تغییر سازوکارهای بیشتر است. به این ترتیب برخی صاحبان کسب وکار تصمیم به واگذاری برندشان در شرایط ایده آل موجود می گیرند.

فرض کنید کسب وکار شما به حدی از شکوفایی رسیده که باید بخش های تخصصی نظیر بازاریابی، تحلیل محتوای برنامه، مدیریت شبکه های مجازی و حسابداری دقیق تأسیس نمایید. بحث توانایی اداره چنین موقعیتی تنها محدود به اختصاص زمان کافی نیست. گاهی توسعه بیشتر یک استارت آپ نیازمند سرمایه بیشتر و از همه مهم تر تخصص و توانایی فنی بالاتر است. در چنین شرایطی یا باید تحمل کافی در راستای مهارت افزایی در کنار جذب سرمایه بیشتر را داشت، یا اینکه برند را به بالاترین قیمت به فروش رساند. نکته مهم در چنین الگویی از فروش انجام آن در زمان اوج موفقیت و شهرت کسب وکار است. در این مورد اشاره به مثال اینستاگرام مطلوب به نظر می رسد. این برند در سال 2011 و با قیمتی سرسام آور به فیس بوک واگذار شد.

سود سهام و مسئله جست وجوی موقعیت های جدید

به عقیده جان کوتر، استاد کسب وکار دانشگاه آکسفورد، هیچ برند یا شخصی قادر به حضور موفق در عرصه کسب وکار آن هم برای دهه های متمادی نیست. حتی برندهایی که امروزه بسیار محبوب و موفق به نظر می رسند نیز در دوره هایی رکود و حاشیه نشینی در دنیای کسب وکار را تجربه کرده اند. مجرای فولکس واگن در پی رسوایی اخیر در مورد اعلام آمار غلط پیرامون میزان آلایندگی خودروهایش یکی از بحران های بزرگ در زمینه کسب وکار مدرن است. همچنین انفجار مکرر محصول سامسونگ در سال گذشته نیز بحران بزرگی را برای این برند کره ای رقم زد.

اگر هدف کسب وکار شما کوتاه مدت یا میان مدت است، این امر به معنای حفظ آمادگی برای مواجهه با پیشنهادهای قابل تأمل است. در این مدل از کسب وکار صاحب موردنظر همیشه به دنبال موقعیت مناسب به منظور واگذاری کسب وکارش به قیمت مناسب است. به این ترتیب اساساً همه چیز حول محور برنامه ای کوتاه مدت شکل می گیرد. آنچه در این الگو اهمیت بسیار دارد، حضور در بازار سهام و ارائه سهم به صورت منظم است. به این ترتیب تغییر قیمت سهم های شرکت سیگنال نسبتا مطمئنی در مورد چشم انداز برندتان در اختیار شما قرار خواهد داد. در بسیاری از مواقع افراد نسبت به اینکه در کدام مقطع برندشان در اوج موفقیت است، آگاهی چندانی ندارند. برهمین اساس بازار سهام گزارشی دقیق و روزانه به مشا در مورد وضعیت تان خواهد داد.

یکی دیگر از دلایل اصلی در واگذاری یک کسب وکار آنلاین به بالاترین پیشنهاد جست وجوی موقعیت های متفاوت و بهتر است. باید پذیرفت که همه چیز در دنیای الکترونیک و اینترنت خلاصه نشده است. خستگی از فعالیت مداوم در یک حوزه می تواند دلیل محکمی در راستای خروج از آن باشد. با این حال آنچه بیشتر افراد را به سوی خروج از یک حوزه وادار می کند، نه خستگی مفرط از آن کسب وکار، بلکه جست وجوی موقعیت های بهتر است. جست وجوی موقعیت های بهتر و خروج از شغل فعلی پارادوکسی را پیش روی فرد قرار می دهد.

یک روی سکه همان چیزی است که کنسول بین المللی کارآفرینان جوان در مقاله اش آن را این گونه تشریح کرده است: «اشتباه رایج کارآفرینان از این شاخه به آن شاخه پریدن است. بسیاری گمان می کنند با موفقیت در یک حوزه امکان موفقیت در حوزه های دیگر نیز وجود دارد. باید توجه داشت که اگر شما در یک حوزه مشخص موفق هستید، این امر لزوما به معنای موفقیت تان در حوزه های دیگر نیست».

برخلاف رویکرد محافظه کارانه کنسول کارآفرینان جوان، انگیزه موفقیت در حوزه های دیگر و نمونه های مشابهی که در این زمینه وجود دارد، سالانه بسیاری از افراد را به سوی حوزه های جدید روانه می کند. در این میان اشاره به سرنوشت برند BMW جالب به نظر می رسد. این شرکت ابتدا در زمنیه تولید موتورهای هواپیما و سپس موتورسیکلت فعالیت داشت و پس از آن به حوزه اتومبیل سازی وارد شد. همین پرسش BMW  از صنعت هواپیما به حوزه موتورسیکلت و سپس خودروسازی مبین احتمال کسب موفقیت در میدان های تازه است.

کلیشه ضرر فراوان

به عنوان گام پایانی باید به شرایط نه چندان مطلوب کسب وکارها نیز اشاره کرد. صحیح نیست همیشه انتظار داشت فروش یک برند از سوی صاحبانش به معنای مثبت و نتیجه رونق بسیار زیاد آن باشد. گاهی یک مجموعه با ناکامی در جذب مشتری، سرمایه بیشتر و در نهایت مدیریت بهینه کسب وکار مواجه است. در چنین شرایطی واگذاری برند موردنظر به تیمی که توان نجات آن را دارد، معقول ترین اقدام به نظر می رسد. با این حال نباید تصور کرد که فروش کامل کسب وکار در چنین شرایطی بهترین گزنه است.

گاهی واگذاری بخشی از سهام شرکت به منظور تامین مالی یا کمک از آژانس های بازاریابی و مشاوره، اقدام معقولی به نظر می رسد. با این حال در مورد ضررهای سنگین دیگر جایی برای تلاش بیشر وجود نخواهد داشت. در این مواقع توجه داشته باشید که برندتان را پیش از اینکه اوضاع به قدری نامساعد شود که هیچ سرمایه گذاری حاضر به خرید شرکت تان شود، به فروش رسانید.