۰ نفر

چرا تصمیم های غلط شما در زندگی زیاد است؟

۴ آبان ۱۴۰۱، ۳:۳۸
کد خبر: 676480
چرا تصمیم های غلط شما در زندگی زیاد است؟

دلایل تصمیم گیری غلط چیست؟ عجیب نیست اگر همه افراد به اقتضای محدودیت های شناختی انتخاب های بد و تصمیم گیری های غلطی داشته باشند.

دلیل اصلی تصمیم اشتباه و بد تصمیم گیری شما

به گزارش اقتصاد آنلاین، با این حال امیدوارند که با افزایش سن و گاهی عاقل تر شدن متوجه اشتباهات شده و درصد تصمیم های غلط را کاهش دهند. دلایل تصمیم های غلط بیش از دلایل رایج مانند ترس از شکست و نابالغ بودن است و به عوامل عمیق تری مانند تن دادن به اصول جمعی و ناسازگاری با ارزش های فردی مربوط می شود. 

دلایل تصمیم های غلط

دلایل متداول برای تصمیم هایغلط و بی کیفیت فراتر از عوامل کلاسیکی مانند حماقت، تنبلی و تکبر را شامل می شود. هیچ‌ کس صبح‌ از خواب بیدار نمی‌ شود که با خود تکرار کند امروز تصمیم‌های بدی می‌گیرم. همه انسان ها تلاش می کنند از انتخاب های احمقانه و خطاهای غیر اجباری اجتناب کنند چرا که اکثر افراد به خاطر حماقت و تنبلی و تکبر، خود و دیگران را نقد می کنند. اگر باهوش باشید حتی به تعصبات زیادی که مغز انسان را تحت تأثیر قرار می دهد و روی تک تک تصمیمات جزیی و کلی او موثر واقع می شود نیز توجه خواهید کرد. 

با این حال هنوز هم افراد گاهی اوقات تصمیمات بدی می گیرند. اما چرا؟ به تعداد ضعف های انسانی برای این سوال پاسخ وجود دارد. برخی از دلایل تصمیمات غلط بیشتر از سایر دلایل ظاهر می شوند. مورگان هاوسل محقق اخیراً در وبلاگ شرکت خود برخی از رایج ‌ترین راه‌هایی را که افراد باهوش هنگام تفکر اشتباه می‌کنند را مشخص کرده است. این دلایل فراتر از مقصران آشکار مانند طمع و ترس از شکست در فرایند تصمیم های اشتباه غلط موثر و مقصر هستند.

1-قبیله گرایی و احساس افراطی از تعلق به یک گروه

نگاهی گذرا به فرهنگ حاکم بر جوامع تأیید می کند که مردم اغلب تصمیم‌های احمقانه ‌ای می‌گیرند زیرا بار احساسی ناشی از تعلق داشتن به یک قبیله خاص را زیادی بر دوش می کشند. اما مشکل فقط به اینجا محدود نمی شود. هاوسل خاطرنشان می کند فرهنگ قبیله ای و گروهی همه جا وجود دارد. از کشورها و شهرهای آن گرفته تا احزاب و شرکت ها و صنایع، ادارات و خانواده ها و مدارس.

افراد احساس هویت و حمایتی را که از تعلق داشتن به یک گروه می گیرند دوست دارند اما هاوسل هشدار می دهد که گروه ها قوانین، عقاید و باورهای خود را دارند که برخی از آن ها وحشتناک هستند. اعضای گروه و قبیله اغلب با این حماقت ها همراه می شوند تا هویت خود را تهدید شده قلمداد نکنند. انتخاب برمبنای قواعد غلط گروهی منجر به تصمیم گیری احساسی و غلط در سطح خرد و کلان می شود.

2-مشوق های اشتباه

تصمیم های غلط

مردم فکر می کنند که اخلاق انسانی عنصری درونی است و او صرف نظر از شرایط بیرونی به اصول خود پایبند خواهد بود. تحقیقات نشان می دهد که چنین باوری درست نیست. مشوق‌ها می ‌توانند افراد خوب را وسوسه کنند تا مرزها را فراتر از آنچه تصور می‌کنند پیش ببرند. مشکل است که بفهمید تا زمانی که کسی جایزه بزرگی را به شما ندهد چه کاری را تا کجا می توانید انجام می دهید. دست کم گرفتن میزان قابل تنظیم بودن مرزهای یک رفتار و تصمیم در صورت افزایش پاداش ها، دلیل اصلی تصمیم گیری های وحشتناک است. 

3-ترکیب خطاهای کوچک

همه افراد برای خطاهای فاجعه آمیز آماده هستند اما این بدان معناست که افراد اغلب نسبت به اشتباهات کوچک کمتر هوشیاری نشان می دهند. به سختی می ‌توان متوجه شد که چگونه کاری که حکم "گهگاه بودن" داشته به یک فرهنگ کاری کاملاً مسموم دایمی تبدیل می‌شود. یا چگونه چند خطای کوچک که هیچ کدام به خودی خود بد به نظر نمی‌رسند شهرت شما را خراب می‌کنند. ترکیب این موارد به ظاهر بی اهمیت در نهایت به تصمیم های غلط منجر می شود. 

4-دست کم گرفتن سازگاری

مارک تواین نویسنده معتقد بود تاریخ خود را تکرار نمی‌کند بلکه قافیه سازی می‌کند. منشأ این جمله هرچه که باشد محبوب است زیرا حقیقت مفیدی را در بر می گیرد. به این معنا در حالی که ماهیت انسان ثابت است و باعث می‌شود موقعیت‌ها و درگیری‌های مشابه بارها و بارها ظاهر شوند نحوه انجام آن درگیری‌ها هر بار متفاوت است و با هدف سازگاری با نسخه قبلی انجام می شود. این به این دلیل است که مردم یاد می گیرند و سازگار می شوند. بسیاری از افراد تقریباً به اندازه کافی به این فرآیند توجه نمی کنند. 

هیچ چیز خیلی خوب برای مدت طولانی به شکل سابق باقی نمی‌ماند زیرا باعث ایجاد رضایت و جلب توجه رقبا می‌شود. اینکه اجازه دهید افراد با ارزش های متفاوت بر شما تأثیر بگذارند و شما را با سطح درک خود سازگار کنند منجر به تصمیم گیری های غلط می شود. دریافت راهنمایی ها و توصیه ها از افرادی با اهداف، توانایی ها و خواسته های متفاوت از شما راهی آسان به سوی بدبختی است. اما این امری رایج است زیرا دنبال افراد باهوشی هستید تا تایید کنند توصیه ای که شنیده اید مورد خوبی است.

5-دلایل تصمیم گیری غلط | صرف تقلید و کپی کاری بدون انتقاد

فرض کنید یک فرد موفق صبح زود بیدار می شود. شما نیز می خواهید یک رهبر تجاری در سطح جهانی باشید بنابراین آیا باید هر روز صبح زود از خواب بیدار شوید؟ واقعاً نه. در حالی که فرض می‌کنید روال صبحگاهی افراد موفق کلید موفقیت آن ها باشد رشد زودهنگام و پایدار افراد سرشناس  آن هم به دلیل سحرخیزی ممکن است ربطی به صعود او در رتبه‌های شرکتی نداشته باشد. چنین تقلید کورکورانه ای در نهایت به تصمیم گیری های غلط می انجامد. 

حتی اگر از مردم نقشه راه بخواهید ممکن است شما را به مسیری متفاوت از مسیری که خود در پیش گرفته اند هدایت کنند. به این معنی که داستانی که دریافت می کنید کاملاً متفاوت از مجموعه شرایط پیچیده ای خواهد بود که باعث نتیجه ای شده است که می خواهید از آن کپی کنید یا از آن اجتناب کنید.  

پیشنهاد برای کاهش تصمیم گیری های غلط

اجتناب از واقعیت را کنار بگذارید. افراد زیادی به جای اینکه در واقعیت آنچه در این لحظه در حال وقوع است زندگی کنند در یک دنیای فانتزی «اگر فقط» یا «ای کاش» به سر می برند. با خود صادق باشید. انتخاب کردن بر اساس آنچه که آرزو دارید اتفاق بیفتد یا باید اتفاق بیفتد و یا بصورت تصادفی احتمال رخ دادن دارد پایه و بنیان خوبی برای تصمیم گیری نیست. نتایج هرگز آن چیزی نخواهند بود که برای پیشرفت موفقیت آمیز به آن ها نیاز دارید. 

اگر نمی توانید واقع بینانه به زندگی خود نگاه کنید از یک دوست خوب بخواهید که در کنار شما باشد. حقیقت اگرچه ممکن است آزار دهنده باشد اما بدون آن نمی توانید انتخاب های خوبی داشته باشید.

1-دلایل تصمیم گیری غلط | عدم زندگی در گذشته

قابل درک است اگر در طول زندگی اتفاقاتی افتاده باشد که به شما صدمه زده و دچار عصبانیت کرده باشد. ناامیدی شما پس از اسیب طبیعی و قابل درک است. اما بپذیرید که در عین حال شما را به کسی که امروز هستید تبدیل کرده است. اگر می خواهید با موفقیت به سمت آینده حرکت کنید باید خاطرات منفی گذشته خود را با آنچه اکنون در دست دارید تطبیق دهید. دست از باوهای گروهی و خرافی متعلق به گذشته بردارید و به افکار جدید خوش آمد بگویید.

آنچه روی داده است را رها کنید و ارزیابی مجدد و مداوم آن را کنار بگذارید. زیرا آن ها فقط شما را برای پذیرش و انتظار کشیدن برای وقایع منفی آماده می کنند. انتخاب کردن بر اساس روشی که قبلاً انجام شده است شما را از ساختن آینده‌ای جدید و در نظر گرفتن آنچه هنوز در پیش است باز می‌ دارد.

2-کنار گذاشتن بهانه جویی

بهانه ها شما را از چیزی که برای بهتر شدن باید با آن روبرو شوید دور می کند. بهانه ها دلیلی برای دوری از واقعیت هستند. مسیولیت تقصیر را جای دیگر و به گردن شخص دیگر می‌اندازند و قدرت انتخاب‌های خوب را از شما می‌گیرند و شما را از مسئولیت پذیری در قبال اعمال خود و عواقب ناشی از آن باز می دارند. مسئولیت همه انتخاب ها و تصمیم ها را بر عهده بگیرید و مسیر خود را مشخص کنید. انتخاب های بهتری خواهید داشت.

3-الویت دهی شخصی

گاهی اوقات انتخاب خوب به این معنی است که باید خود را در اولویت قرار دهید. نه به روشی همچون خودخواهی، اما به شیوه ای که نمایانگر مراقبت از خود باشد. اگر طرز فکر شما این است که همیشه باید همه را راضی نگه دارید و تأیید همه را جلب کنید، اغلب تصمیماتی می گیرید که به نفع شما نیست. افراد زیادی وجود دارند که می خواهند به جای شما باشند و انتخاب های شما را داشته باشند. مطمئن باشید که حق دارید نیازهای خود را برآورده کنید و در این صورت انتخاب های بهتری خواهید داشت.

4-عدم دست کم‌ گرفتن خود

به توانایی ها و فرصت های پیش روی خود رای و نمره پایین ندهید. تسویه حساب شخصی با توانایی ها از ترس ناشی می شود. من این شغل را قبول خواهم کرد زیرا ممکن است پیشنهاد بهتری دریافت نکنم جمله ای نیست که به افزایش اعتماد به نفس شما کمک کند. با این شخص قرار بگذار زیرا ممکن است شخص دیگری را پیدا نکنی پیغامی نیست که از سر پذیرفتن شایستگی های فردی ادا شود. تسویه حساب های منفی درونی و واگویه های تخریب کننده تا آخر عمر ناراحت کننده و سد راه تصمیم گیری های درست خواهد بود. با اقتدار گام بردارید و تشخیص بدهید که چه می خواهید.

اگاهی پیدا کنید که موارد غیر قابل مذاکره برای شما چه مسایلی هستند. چه چیزی برای شما مهم است و سپس به دنبال آن بروید. به این فکر نکنید که نمی توانید یا شایستگی این را ندارید که آنچه را که می خواهید داشته باشید. این طرز فکر که معتقد است اگر به خواسته ها عمیق و درست فکر کنید روزی به آن ها دست پیدا می کنید به شرط تلاش کردن تا حدودی درست است. استانداردهای خود را بالا نگه دارید و از خود و دیگران بیشتر و بیشتر بخواهید. سپس انتخاب هایی را انجام دهید که با آن باورها همسو باشد.

5-دلایل تصمیم گیری غلط | پایبندی به ارزش ها

از انجام کارهایی که بر خلاف ارزش های شماست دست بردارید. اگر برای سالم بودن ارزش قائل هستید اما غذاهای ناسالم می خورید و هرگز ورزش نمی کنید پس انتخاب های شما با ارزش های شما همسو نیست. اگر برای سبک زندگی خانوادگی ارزش قائل باشید اما همیشه کار کنید و در فکر منافع شغلی باشید یا برای هماهنگی ارزش قائل شوید اما افراد منفی را به زندگی خود بیاورید باز به معنای عدم همسویی باورها و رفتارها می باشد.

ببینید چه چیزی می خواهید؟ چه نوع زندگی؟ چه میزان سلامتی؟ چه مقدار امنیت مالی؟ چه نوع کار و روابطی؟ انتخاب های خود را با ارزش ها و باورهای خود تطبیق داده و هماهنگ کنید. انتخاب های شما منعکس کننده این است که شما واقعا چه کسی هستید.

6-شنیدن توصیه های خوب و کنار گذاشتن تکانشگری

بیشتر انتخاب‌های بد به این دلیل اتفاق می‌افتند که افراد به توصیه‌های بد گوش می‌دهند و انتخاب می‌کنند که توصیه‌های خوب را نادیده بگیرند. بهترین کار این است که به صداهای درونی خود گوش فرا دهید. معمولاً می دانید چه کسی واقعاً هوای شما را دارد، به شما اهمیت می دهد و بهترین ها را برای شما می خواهد و چه کسی این کار را نمی کند. به شهود خود اعتماد کنید و بر اساس تحقیقات خوب و توصیه های افرادی که به دلایل درست به آن ها احترام می گذارید تصمیم بگیرید. برای این منظور روابط پایدار ایجاد کنید. 

توقف کنید و فقط یک دقیقه (یا یک روز) قبل از عجله در تصمیم گیری فکر کنید. اکثر انتخاب های بد به سرعت و بدون زمان زیاد برای فکر کردن و یا تلاش جدی اتخاذ می شوند. آن ها بیش از آن که از مغز رانده شوند خود محورانه و غیرواقع بینانه هستند. ایده ی خوبی نیست که هر آنچه از ذهن شما می گذرد را سریعا به عمل تبدیل کنید. تعداد کمی از تصمیمات بزرگ و مهم را باید در لحظه اتخاذ کرد. اکثر انتخاب ها برای مدت طولانی روی شما تاثیر می گذارند. بنابراین برای انجام درست آن وقت بگذارید.

7-دلایل تصمیم گیری غلط | کنار گذاشتن احساسات غیرضروری

احساس و تکانش ها معمولاً دست به دست هم می دهند. نقش احساسات گاهی اوقات در زندگی عالی هستند اما نه در هنگام انتخابی که می تواند زندگی شما را تغییر دهد و تحت تاثیر قرار دهد. مردم مواقعی که غمگین هستند مانند زمانی که شکست عاطفی خورده اند، تصمیمات خوبی نمی گیرند.

صدمه دیدن، عزادار شدن و احساس و خلق پایین داشتن و ترسیدن همگی از جمله زمان هایی است که تصمیمات افراد را تحت شعاع قرار می دهد و موجب به تصمیم های غلط می شود. در این مواقع باید از احساسات عبور کنید و با درایت و عقل سلیم به تصمیم گیری اقدام کنید؛ نه بر مبنای احساساتی که علیه شما کار می کنند. 

8-توجه جدی به هشدارها به عنوان پرچم های قرمز مسیر

معمولاً سرنخ‌هایی در اطراف شما وجود دارد که هشدار می‌دهند چیزی در این میان درست نیست. زمانی که ممکن است اوضاع درست نباشد فقط به دنبال این هشدارها باشید و اهتزاز این پرچم های قرمز رنگ را جدی بگیرید. اگر درست به نظر نمی رسد احتمالاً درست نیست. احساسات درونی خود را نادیده نگیرید. علائمی که شما را به وحشت می اندازد پرچم های قرمزی هستند که به نوعی به معنای خطر‌ می باشد.

9-اجتناب از منفی نگری و استقبال از تغییر

چه انتظار داشته باشید همه چیز درست پیش برود یا همه چیز به هم بریزد، به طور کلی به آنچه باور قلبی به آن دارید رخ خواهد داد. دست از انتخاب بر اساس میزان بد بودن اوضاع بردارید. خود مثبت را تغذیه کنید. اگر می توانستید آنچه را که می خواهید داشته باشید و همان چیزی باشید که می خواهید و آنطور که می خواهید زندگی کنید چه ظاهر و احساسی پیدا می کردید؟ با این طرز فکر انتخاب کنید و بسیار مصمم تر تصمیم بگیرید.

انتخاب های خوب تقریباً همیشه نیاز به پذیرش تغییر و خروج از حاشیه امن زندگی دارند. اگر بخواهید همه چیز همیشه ثابت بماند همه انتخاب های شما بر اساس حفظ وضعیت موجود خواهد بود و هرگز جلوتر نخواهید گرفت. اینکه پول بیشتری به دست آورید یا روابط جدید پیدا کنید و ارتباط موفق داشته باشید همگی بستگی به تمایل شما برای تغییر دارند. تغییر و انتخاب های خوب دست به دست هم می دهند و یک تصمیم درست را می سازند.  

سخن آخر درمورد دلایل تصمیم گیری غلط

امتناع از انتخاب و عدم تصمیم گیری هیچ گاه راه حل نبوده است. در مورد گیر افتادن در وضعیتی که تا کنون جایگاه شما بوده است با خود صادقانه صحبت کنید. این خود یک انتخاب مهم است. انتخاب ها و تصمیم‌گیری های متعاقب آن هرگز آسان نبوده و نیستند. هر جایگزینی مزایا و معایب خود را دارد و متأسفانه بهترین انتخاب‌ها اغلب ساده‌ترین انتخاب‌ها نیستند. تصمیم درست گرفتن و انتخاب کردن شجاعت می خواهد و حتی شجاعت بیشتری برای انتخاب درست لازم دارید.

به طور کلی بی تصمیمی یا انتخاب نکردن شما را در جایی نگه می دارد که نمی خواهید باشید. عدم اجتناب از تصمیم گیری شما را به فردی بزدل مبدل می کند و این ویژگی نیست که برای یک زندگی موفق به آن نیاز دارید. اگر شما هم در راستای این موضوع مسئله ای دارید می توانید از مشاوران و روانشناسان در این مورد کمک بگیرید.