در این مقاله تاثیر سیاستهای تجاری و دیگر متغیرهای اساسی بر نرخ ارز حقیقی تعادلی (وارداتی و صادراتی) برای دوره 1381ـ 1338 با استفاده از تحلیلهای هم انباشتگی و آزمونهای علی کوتاهمدت و بلندمدت، مورد مطالعه قرار میگیرد. نتایج حاصله نشان میدهند که شاخص تعرفه، بهرهوری، تراز منابع، نسبت سرمایهگذاری به جذب داخلی و نرخ ارز اسمی، سازگار با الگوی نظری مانتیل (1997)، اثرات معنیداری بر نرخ ارز حقیقی وارداتی و صادراتی دارند. تراز منابع غیرنفتی شامل ورود سرمایه و درآمدهای نفتی، علت ادواری (کوتاهمدت) کلیه متغیرهای دستگاه و علت بلندمدت نرخ ارز حقیقی تعادلی محسوب شده و نقش متغیر پیشرو را در نوسانات سایر متغیرها ایفا میکند. به علاوه این متغیر از بیشترین درجه برونزایی برخوردار بوده و سیاستهای ارزی کشور نقشی انفعالی در مقابل تراز منابع داشته است. شاخص تعرفه یا محدودیتهای کمی وارداتی، مهمترین متغیر پیشبینیکننده نرخ ارز اسمی در طول ادوار تجاری است به طوری که افزایش شاخص تعرفه و محدودیتهای وارداتی، رشد نرخ ارز مؤثر اسمی را کنترل کرده است. ارزشگذاری بیش از حد پول داخلی احتمالا به دلیل انحرافات قیمتی و سیاستی، نسبت سرمایهگذاری را کاهش داده و از این طریق تأثیر منفی بر رشد اقتصادی گذاشته است.
*این مقاله به قلم دکتر حمید ابریشمی و محسن مهرآرا در زمستان 1383 در مجله پژوهشنامه بازرگانی به چاپ رسیده است.
برای دسترسی به متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید.