۰ نفر

رئیس سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی:

وارد قضیه «روبیکا» نشدیم

۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۳۰
کد خبر: 436825
وارد قضیه «روبیکا» نشدیم

سید محمد صادق امامیان ‌فارغ‌التحصیل دکترای سیاست‌گذاری عمومی از دانشگاه ادینبورگ انگلستان است که دو سال پیش به‌عنوان رئیس «سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی» ازسوی رئیس سازمان صدا‌وسیما حکم گرفت.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این سازمان تازه‌تأسیس که با مخفف «ساترا» شناخته شده است، ‌وظیفه تنظیم‌گری محتوای صوت‌ و تصویر در فضای مجازی را دارد. ماهیت و شرح وظایف این سازمان، ‌حیطه اختیارات و قدرت اجرائی و ‌مواجهه آن با واقعیت مجازی دنیای امروز، موضوعات مبهمی بود که ما را بر این داشت به‌‌دلیل اهمیت آن سراغ امامیان برویم و با او به گفت‌وگو بنشینیم. ماحصل گفت‌وگوی ما پیش‌روی شماست.

 ظاهر امر نشان می‌دهد که ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوتی تصویر فراگیر) سازمانی تحت‌نظر صداوسیماست و شما هم معاون صداوسیما هستید. اما در باطن به نظر می‌رسد حیطه کار شما وسیع است. اصلا شرح وظایف این سازمان چیست؟

صداوسیما به‌صورت سنتی رسانه ملی و مصداق همان برودکستر بخش عمومی است. نقش رسانه ملی ارائه خدمات رسانه‌ای به آحاد شهروندان جامعه منطبق با شاخص‌هایی است. ازجمله اینکه مجانی است. قابلیت دسترسی برای همه دارد و در حدی است که درصد بالایی از مردم را پوشش می‌‌دهد. ضمن اینکه اختصاصات محتوایی ویژه‌ای مثل اصل استقلال محتوایی، عدم وابستگی جناحی، شاخص‌ها و استانداردهای کیفی و ملاحظات محتوایی خاص بر آن حاکم است. تا دو سال پیش تنها وظیفه سازمان صداوسیما همین بود. اما ایجاد «ساترا» وظیفه جدیدی به سازمان صداوسیما اضافه کرده و نسبتش با وظیفه قبلی سازمان لزوما نسبت عموم - خصوص مطلق نیست.

 یعنی چه؟

 یعنی یکی زیرمجموعه دیگری نیست و دو وظیفه جدا از هم است. تشکیل این سازمان عملا این پیام را می‌دهد که اجازه رسمی فعالیت رسانه‌هایی شبیه به تلویزیون یعنی رسانه‌های صوتی و تصویری به‌صورت خصوصی بر بستر اینترنت صادر شده است.

  اما شما از آقای علی‌عسگری، ‌رئیس سازمان حکم گرفتید. یعنی سازمان تحت امر شما فراتر از حیطه اختیاراتی است که بر عهده سازمان صداوسیما محول شده است؟

از نظر قانون اساسی این سازمان به‌درستی در مجموعه سازمان صداوسیما جای گرفت. چون قانون اساسی ما فقط سازمان صداوسیما را متولی امر رسانه در جمهوری اسلامی می‌داند.

 خب، طبق قانون اساسی اصلا ما اجازه تشکیل تلویزیون خصوصی نداریم!

به همین دلیل حتی اگر رسانه تصویری بر بستر اینترنت فعالیت دارد، با مجوز سازمان صداوسیما رسمیت پیدا می‌کند.

 البته این موردی است که رهبری دستورش را صادر کردند. 

بله. مجموعه دیگری در کشور وجود ندارد که صلاحیت ورود به امر رسانه‌های صوتی تصویری یا شبه‌تلویزیون را داشته باشد. یعنی هیچ سازمان دیگری چنین جایگاهی را ندارد.

 درست است که رئیس صداوسیما یکی از اعضای شورای عالی فضای مجازی است. اما دقیقا نقاط افتراق و اشتراک کارکردی بین این دو نهاد چیست؟

رئیس صداوسیما عضو غالب شوراهای عالی کشور است؛ شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی امنیت ملی، سه شورای فراقوه‌ای هستند که رئیس صداوسیما عضو آنها است. البته شوراهای فراقوه‌ای ما پنج تا هستند. علاوه بر اینها مجمع تشخیص و شورای سران سه قوه که اخیرا تشکیل شده که رئیس صداوسیما در سه مورد از شوراهای عالی حضور دارد. منتها فلسفه وجودی شوراهای عالی، هماهنگی است. شوراهای عالی مسئولیت تصدی‌گری و اجرا و حتی تنظیم‌گری ندارند و بیشتر ستادی و هماهنگی هستند. مثلا در امر فرهنگ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌های علمیه، وزارت آموزش عالی، وزارت آموزش‌وپرورش همه اینها عضو شورای انقلاب فرهنگی هستند. وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی، سیاست‌گذاری فرهنگی و هماهنگی بین این دستگاه‌هاست. وظیفه شورای عالی فضای مجازی، سیاست‌گذاری در حوزه فضای مجازی و هر دستگاهی که در حوزه فضای مجازی نقش دارد، است. منتها آن دستگاه خودش نقش تخصصی خودش را دارد که ممکن است همه‌ آن مرتبط با فضای مجازی نباشد. مثلا رئیس سازمان تبلیغات، عضو شورای عالی فضای مجازی است. آیا همه کارهای سازمان تبلیغات در محور فضای مجازی است؟ پاسخ خیر است. وزیر ارشاد و وزرای محترمی که آنجا هستند، حتی رؤسای دستگاه‌های نظامی و امنیتی هم جزء این شورا هستند.

  پس به چه دلیل رئیس صداوسیما در آنجا حضور دارد؟

به دو علت. نقشی که صداوسیما با ساختار سنتی‌اش –قبلا- در حوزه فضای مجازی داشته، دست‌کم «فرهنگ‌سازی» بوده اما حالا با ساختار جدید خود -با تشکیل ساترا- در حوزه فضای مجازی نقش «تنظیم‌گری» دارد.

 شما در ساترا تنظیم‌گر کل فضای مجازی هستید؟

خیر. ما تنظیم‌گر کل فضای مجازی نیستیم. در حوزه فضای مجازی کانال‌های فروش آنلاین وجود دارد. یا کانال‌های خبری هست که معمولا «متن‌محور» هستند. در حوزه فضای مجازی کلی سرویس اپلیکیشن‌های جدید و بازی فعال هستند که ما تنظیم‌گرشان نیستیم. پس حوزه اختصاصی صداوسیما طبق قانون اساسی حوزه رسانه‌های صوتی تصویری و رسانه‌های شبه‌تلویزیونی است که به سرویس‌های دیگر بخش خصوصی مجوز می‌دهد. مثلا بر بستر ماهواره هنوز اجازه تلویزیون ماهواره‌ای نداریم. اگر فردا کسی بخواهد در حوزه ماهواره فعال شود و مجوز بگیرد، باز هم سازمان صداوسیما متولی این حوزه خواهد بود. هر شورایی که به این موضوع به نحوی ارتباط داشته باشد، صداوسیما در آن حوزه هم نقش خواهد داشت.

 با توجه به اینکه این سازمان از سال 1397 شکل گرفته، تمرکز شما به‌طور مشخص از بدو پیدایش این سازمان با مدیریت آقای لطف‌الله سیاهکلی و بعد از آن در زمان مدیریت شما روی چه بود؟ یعنی رویکرد شما روی چه بخش‌هایی بوده؟

طبیعتا رویکرد چندمرحله‌ای برای خودمان در نظر گرفته بودیم. اصل اولیه تأسیس سازمان بود، به این معنا که باید در فضای حکمرانی جمهوری اسلامی جای خودش را باز کند. چون باید در فضای حکمرانی جمهوری اسلامی این فهم ایجاد شود که رسانه‌های فعالی در کشور داریم که کارکردهای صوتی‌تصویری و شبه‌تلویزیونی دارند و این رسانه‌ها در بستر فضای مجازی کار می‌کنند و وجودشان باید به رسمیت شناخته شود و به نحوی وجودشان از تهدیدانگاری به فرصت‌انگاری تبدیل شود. این اولین فاز ما بود که البته با دستور رهبری شروع شده بود اما خیلی تلاش کردیم که هم‌فکری ایجاد شود. شعار ما این بود: رسانه‌های صوتی‌تصویری مکمل رسانه‌های رسانه ملی.

 یعنی کشور به‌طور رسمی فضای مجازی را به رسمیت شناخت؟

بله. ما الان دیگر فقط یک رسانه نداریم. یک رسانه ملی داریم و همین‌طور رسانه‌های بخش خصوصی که هم فعال هستند و هم مکمل رسانه‌ ملی. ما حالا با نظام رسانه‌ای طرف حساب هستیم نه با یک رسانه.

 آنچه برایم مهم است بدانم، این است که در نهایت سازمان ساترا یک سازمان حکومتی است یا دولتی؟ طبق تعریفی که در اصل 175 قانون اساسی آمده.

تفاوت دولتی و حکومتی چیست؟

 مثل تفاوت state وgoverment. به‌عبارت‌دیگر دولت یعنی قوه مجریه و حکومت قوای دیگر را دربر می‌گیرد...

در شرایط فعلی بخش رسانه طبق قانون اساسی ما بخش دولتی نیست، بخش حاکمیتی است. در همه جای دنیا هم این‌طور است. در همه جای دنیا رسانه‌ها ماهیت مستقل دارند و هیچ‌کدام تحت نظر یک دولت نیستند. به همین دلیل ساختارهایی شبیه شورای نظارت بر صداوسیما در خیلی از کشورها وجود دارد که نماینده قوای مختلف هستند. یعنی نماینده دولت، قوه مقننه و قوه مجریه. بعضی جاها ساختارهای متنوع‌تری دارند؛ مثلا حضور نماینده بخش خصوصی، نماینده معتمدین اجتماعی و فعالان مدنی.

  اما این تعریف در غرب تفاوت دارد. مثلا TRT رسانه دولتی ترکیه است. اما cine5 یک شبکه خصوصی است که از طریق آگهی‌های شرکت‌های مختلف ارتزاق می‌کند. منظورم این است که اساسا رسانه ملی در کشور ما از دولت بودجه می‌گیرد و شخص اول مملکت ریاستش را انتخاب می‌کند. یعنی ساختار مختص خودش را دارد. پس نمی‌توانید تعریفی از گزاره غربی ارائه دهید؟

اینها رسانه‌های عمومی هستند که با دولتی فرق دارد. مثلا BBC هیچ‌وقت تحت سیاست‌های دولت انگلستان نیست. البته با هر دولتی هم که می‌آید، توافق‌نامه‌ای امضا می‌کند. یعنی سه توافق‌نامه امضا کرده است: یکی Royal charter (منشور سلطنتی) دارد که تحت آن تأسیس شده و یک توافق Regulatory دارد که طبق آن هر دوره ۱۰ساله نحوه اداره آن مشخص می‌شود و سوم اینکه یک توافق  atory هم با هر دولتی که مستقر می‌شود، می‌بندد اما در اختیار دولت نیست. این رسانه بودجه عمومی دارد. اما روش تأمین آن طوری است که دولت نمی‌تواند در آن دخالت کند.

 خب، حالا BBC را با رسانه ملی خودمان مقایسه می‌کنید؟

الان در موضع دفاع یا رد نیستم.

 بالاخره از نظر شما رسانه ملی چه جایگاهی دارد؟‌

رسانه ملی ما ساختار قابل دفاعی دارد. هیئت نظارت دارد که نمایندگان سه قوه عضو آن هستند. رئیس آن از سوی رهبری انتخاب می‌شود که فراقوه‌ای هستند. دلیلش هم این است که دولت‌ها متأثر از انتخابات هستند. در انتخابات افراد می‌آیند و می‌روند و دولت‌ها تغییر می‌کنند. اما سیاست رسانه‌ها نباید با دولت‌ها عوض شود. رسانه‌هایی که از بودجه عمومی ارتزاق می‌کنند، نباید در خدمت دولت‌ها باشند که رأی آورده و حزب مخالفش رأی نیاورد. این منطق رسانه‌های عمومی است. در هیچ جای دنیا رسانه‌های عمومی را در اختیار دولت نمی‌گذارند. هرچند با دولت‌ها تعاملاتی دارند اما در اختیار دولت نیستند.

 الان صداوسیمای ما علاوه بر بودجه‌ای که از بودجه کشور و دولت می‌گیرد، درآمد بسیار بالایی نیز از آگهی‌های بازرگانی دارد. یعنی هم امکانات دولتی دارد و هم از بخش خصوصی پول دریافت می‌کند. اما همواره یک نوع تفکر بر آن حاکم بوده! به عبارت دقیق‌تر تکثر آرا در آنجا محلی از اعراب ندارد که همه مردم با هر نگرشی در آن آینه خود را ببینند!

در نظام حقوقی ما رسانه ملی از نظر ساختار طراحی خوب و قابل‌دفاعی دارد. الان البته در موضع دفاع از عملکرد صداوسیما نیستم. چون بنده مسئولیت مستقیمی در قبال آنتن ندارم. صداوسیما بودجه مشخص دولتی و شورای نظارت دارد که سه قوه بر آن نظارت می‌‌کنند.

 خب، هم بودجه دولتی و هم عمومی دارد.

می‌تواند بودجه ترکیبی داشته باشد و یکی از پیشنهادهای من به صداوسیما این است که سبد بودجه‌اش را توزیع کند. یکی از این مباحث حداکثرسازی یا بیشینه‌کردن استقلال بودجه‌ای است که معمولا با سبدسازی منابع درآمدی اتفاق می‌افتد. اما در سازمان صداوسیما بحث‌های عملیاتی مطرح است که حوزه اختصاصی من نیست. سازمان ما مثل همه «رگولاتورها» در دنیا عمل می‌کند. مثلا در اتحادیه اروپا تمام کشورها اقلا یک رگولاتور دارند. آلمان چون فدرالی است، 14 سازمان رگولاتور دارد. ولی غالب کشورهای اروپایی یک رگولاتور مرکزی و محوری در حوزه صوتی‌تصویری دارند. اتحادیه اروپا یک قاعده گذاشت که براساس آن همه کشورها ملزم شدند رگولاتور حوزه‌های صوتی و تصویری داشته باشند و در سال 2007 اولین پیش‌نویس آن تصویب شد و براساس آن تمام کشورها سازمان تنظیم‌گرشان را شکل دادند. تمام کشورها براساس قانون یک سازمان رسمی دارند که وظیفه اصلی‌اش این است که هر رسانه صوتی‌تصویری که می‌خواهد فعالیت کند، باید تحت مقررات این سازمان باشد. رسانه‌های صوتی و تصویری می‌توانند بر بسترهای مختلف تکنولوژیک باشند. سازمان ما هم تقریبا برای شکل‌گیری خودش از این قاعده استفاده کرده است و اشتراک کلامی و مفهومی هم بین ما و رگلاتورهای همکار ما در دنیا وجود دارد و ارتباطات خوبی به‌خاطر نوع شکل‌گیری که ایجاد شده برقرار کرده‌ایم؛ چون چالش‌هایمان مشترک است و در دنیای اینترنت دغدغه‌های مشترکی بین ما و آنها وجود دارد. ضمن اینکه قواعد و الزامات هر کشور متفاوت است. مثلا چالش رسانه‌های فراگیر آمریکایی که عملا همه کشورها را تحت تأثیر خودشان قرار داده‌اند. تسلط فیس‌بوک، یوتیوب، اینستاگرام، مسئله غالب کشورهاست و رگلاتورهایشان با این مسئله درگیر هستند. مثلا قواعدی از سال گذشته ازسوی دولت فرانسه در مقیدکردن رسانه‌های بزرگ که ریشه‌های آمریکایی دارند، گذاشته شده که به قواعد داخلی کشور فرانسه التزام داشته است. در ‌پرداخت مالیات و الزام به قواعد انتخاباتی و حقوق مالکیت فکری GDPR اتحادیه اروپا تمکین کنند. همه اینها عملکردی است که رگلاتورهای این حوزه در تأمین قلمرو حاکمیت ملی خود در حوزه رسانه داشته‌اند.

 خب، فرانسه متحد آمریکا است. هر وقت «موزه لوور» توانست از امکانات مالی آمریکا استنکاف کند، می‌تواند درباره این مسائل وارد مباحثه شود. اما بحث ما فرق دارد. می‌خواهیم مستقل از غرب و آمریکا کاری را انجام دهیم. ما چه باید بکنیم؟

مستقل‌بودن و متفاوت‌بودن اصل قابل پذیرشی است اما یادگیری از تجارب دنیا بحث دیگری است.

  حکومت فضای مجازی را به رسمیت شناخت اما شکل برخورد ما با این پدیده مهم است. در 41 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ویدئو، ماهواره و فضای مجازی را به رسمیت شناختیم. اما اولین برخورد ما با انکار آغاز شد و حالا هم در این مسیر همچنان با بحث فیلترینگ و محدودیت‌ها مواجه هستیم. با این نگاه قرار است چه اتفاق ویژه‌ای در فضای مجازی رخ دهد؟‌

بهتر است بگویید فضای رسانه‌ای. من با این تحلیل شما از این مرحله از عمر رسانه کشور با مراحل قبلی اختلاف نظر دارم؛ برای مثال این دوره را با دوران ماهواره و کاست و ویدئو متفاوت می‌دانم. ما در این حوزه در رسانه‌های مدرن ظرفیت خیلی خوب ملی داریم. زمانی همه دنبال جمع‌کردن ماهواره بودند، چون شبکه‌های ماهواره خارجی بود و می‌گفتند این می‌تواند برای امنیت و فرهنگ ما تهدید باشد. اما نقطه قوتی که الان داریم، حتی به نسبت بسیاری از کشورهای اروپایی، این است که رسانه‌های قدرتمند داخلی داریم. علل زیادی وجود دارد که رسانه‌های ما در داخل کشور قدرتمند شده‌اند؛ یکی از علت‌ها ممانعت از تاخت‌وتاز رسانه‌های مشابه خارجی است. مثلا اگر در کشور ما «یوتیوب» فعال می‌شد، خیلی از سرویس‌های کاربرمحور داخلی نمی‌توانستند فعال باشند!

 اما همواره رقابت در این روند نادیده گرفته می‌شود!

ما الان به این اتفاق به عنوان فرصت نگاه می‌کنیم، چون ظرفیت‌های انسانی، تکنولوژیک و نوآورانه قابل توجهی در حوزه رسانه‌ها داریم.

 مهم‌تر از همه ناگزیریم به فضای مجازی به عنوان فرصت نگاه کنیم. چرا به این نکته اشاره نمی‌کنید؟

طبیعتا تکنولوژی با خودش فرهنگ می‌آورد و قابل‌انکار نیست. چند گام اصلی باید ایجاد کنیم. در این حوزه خانواده رسانه‌ای درون کشور شکل بگیرد؛ یعنی در همه حوزه‌های مورد نیازمان رسانه‌های فعال و قدرتمند ایجاد شود. اگر هنوز خلأهایی داریم سعی کنیم پر کنیم. اگر شبکه رسانه‌ای شکل گرفت می‌توانیم در مقابل دو چیز آنها را تقویت کنیم؛ اول در مقابل رقبای خارجی باید به شبکه رسانه داخلی قدرت بدهیم تا بتوانند نیازهای داخلی کشور را تأمین کنند. حالا آیا به این معنی است که ممانعت در مقابل شبکه‌ رسانه‌های خارجی ایجاد کنیم؟ خیر. اگر رسانه‌های خارجی در چارچوب مقررات ملی ما رفتار کنند باید بتوانند در کشور کار کنند. اصطلاحا وقتی می‌گوییم قلمرو رسانه‌ای در دنیا یعنی رسانه‌هایی که یا از این کشور آپلود می‌شوند، ‌یا اصلی‌ترین هدفشان این کشور است. می‌تواند رسانه خارجی باشد اما تحت مقررات جمهوری اسلامی کار کند.

 یعنی می‌خواهید به قطب رسانه‌ای تبدیل شوید؟‌

بحث من این است که باید قدرت رسانه‌ای کشور را تقویت کنیم. قدرت رسانه‌ای کشور نسبت مستقیمی با هویت ملی، فرهنگ ملی و اقتصاد ملی ما دارد و جنبه‌های امنیتی را هم پیش‌فرض می‌گیرم؛ یعنی هر کشوری که قدرت رسانه‌ای داخلی نداشته باشد، حتما باید منتظر باشیم که ملاحظات امنیتی، فرهنگی، سیاسی و اخیرا ملاحظات اقتصادی جدی بر آن حاکم شود؛ درواقع وقتی اقتدار رسانه‌ای ایجاد کنیم، در دنیای امروز تثبیت شده است که منجر به اقتدار در عرصه‌های دیگر می‌شود. زمانی فهم اقتدار رسانه‌ای این بود که من یک رسانه انحصاری حاکمیتی داشته باشم اما الان فهمش این است که رسانه انحصاری حاکمیتی سر جای خودش هست اما نظام رسانه‌ای را متکثر و خانواده رسانه‌ها یا نظام رسانه‌ای متکثری را ایجاد می‌کنیم. این اصلی‌ترین هدف بود. هدف دوم این بود که این نظام رسانه‌ای طوری عمل کند که منافع ملی و عمومی ما در نتیجه کار اینها حاصل شود. یک رسانه می‌تواند از نظر محتوایی، فنی و اقتصادی ‌مدلی را بگیرد یا منتشر کند، از نظر مالکیت فکری طوری کند که خودش منتفع شود اما جامعه ضرر کند. الان یک رسانه می‌تواند بسیار مسائل فرهنگی زردی را منتشر کند که برای خودش منافع اقتصادی داشته باشد، اما برای جامعه ضرر فرهنگی داشته باشد. می‌تواند بیزینس مدل قمار و شرط‌بندی یا لابی‌گری را در جامعه توسعه دهد، حتما خودش منتفع می‌شود اما جامعه متضرر می‌شود. می‌تواند با تبلیغات دروغ کاری کند که مشتریان زیادی جلب کند ولی کلاه مردم را بردارد.

 از نظر شما باید نظارت وجود داشته باشد؟

بله.

 آیا منظور از نظارت همان ممیزی است؟

خیر. این نظارت یا تنظیم‌گری عبارتی محوری دارد؛ هم‌راستاسازی یا سازگارسازی منافع بخش خصوصی با منافع عمومی. نظارت بر رسانه فقط نظارت محتوایی نیست. درصد نظارتی که شما از آن به سانسور تعبیر می‌کنید در تنظیم‌گری بسیار پایین می‌آید. چون هدف اصلی تنظیم‌گری در درجه اول هم‌راستاسازی است. می‌گوید مکانیسمی بگذارم که مدیر احساس کند منافع خودش را جلب می‌کند و به اندازه کافی بیزینسش رشد می‌کند و در عین حال کشور هم خوشحال باشد و هرچقدر می‌تواند کار کند. پس چطور می‌توانیم در رسانه این هم‌راستاسازی را ایجاد کنیم که یک نفر ازنظر اقتصادی رشد و در عین حال به کشور خدمت کند. این وظیفه تنظیم‌گر است. آیا تنظیم‌گر اینجا باید فقط بر محتوا نظارت کند؟ خیر. منافع عمومی ما فقط محتوا نیست. البته محتوا هم هست. منفعت عمومی در حوزه اقتصاد، حقوق کاربران، مالکیت فکری و معنوی، رقابت، عدم شکل‌گیری انحصارهای رسانه‌ای و اقتصادی، مسئله دیتا و داده شهروندان را داریم که همه منافع عمومی است. تنظیم‌گر باید طوری تنظیم‌ها را بچیند که منافع عمومی تضمین شود؛ یکی از اینها محتواست. همه محتوا هم سانسور نیست. محتوا خیلی وقت‌ها مسائل شخصی مردم است، توهین به اقلیت‌ها یا مسئله منافع ملی. بخشی از محتوا هم به محتوای اخلاقی، دینی و حقوق کودک برمی‌گردد. مواردی که در دنیا به‌صورت مشترک به عنوان دغدغه‌های نهادهای رسانه شناخته می‌شود. تنظیم‌گر باید اینها را باهم هم‌راستا کند. تنظیم‌گر مقررات می‌گذارد، مجوز می‌دهد، آگاه‌سازی، توانمندسازی می‌کند و آموزش می‌‌دهد، بازارسازی می‌کند، حمایت و تسهیل می‌کند، همه ابزارهایی که در اختیار تنظیم‌گر است موجب می‌شود هم‌راستا شود. هم‌راستاسازی و سازگارسازی منافع بخش خصوصی و عمومی را به عنوان کلیدواژه محوری تنظیم‌گری می‌بینم و این وظیفه‌ای است که در حوزه رسانه به عهده تنظیم‌گر است. به نظرم الان به آن سمت پیش می‌رویم. از دو، سه ماه گذشته بحران‌های جدی بین‌المللی و ملی داشته‌ایم. در تمام بحران‌ها با رسانه‌های بزرگ کشور جلسه گذاشتیم. رسانه‌هایی که هرکدام چندین میلیون مخاطب دارند.

 مثل آپارات و فیلیمو؟

حدود صد و خرده‌ای رسانه هستند که البته دسته‌بندی می‌شوند. یک‌سری VOD هستند یا ویدئوهای مبتنی‌بر تقاضا. یک‌سری UGC یعنی رسانه‌های کاربرپدید. یک‌سری رسانه‌های دانلودی هستند. یک‌سری رسانه‌هایی که در حوزه‌ای تخصصی مانند پزشکی، صنعت یا آموزش و... کار می‌کنند. یک‌سری رسانه‌های محلی هستند ولو در فضای مجازی ولی یک استان خاص را پوشش می‌دهند. الان هم رسانه‌های جدیدی داریم که سوپراپ‌هایی هستند که چند کارکرد کنار هم دارند، فهرست این سرویس‌ها را می‌توانید در سایت ما ببینید.

 از نظر شما مهم‌ترین بحران چه بود که باعث شد با آنها جلسه برگزار کنید؟

دو معنی از بحران داریم؛ یکی بحران‌های کشور که این رسانه‌ها می‌خواهند نقش‌آفرینی کنند و دیگر بحران‌هایی که رسانه‌ها در اداره گردش مالی خود دارند. از زمان شهادت شهید سلیمانی، انتخابات، شیوع ویروس کرونا، تعطیلات عید و ایام مذهبی خاصی که در شعبان و رمضان داریم، باعث شد که با رسانه‌ها جلسه بگذاریم و آنها سعی کردند تا جایی که می‌توانند منافع عمومی را در این اتفاقات ببینند. ضمن اینکه ازنظر اقتصادی هم رشد داشته باشند. مثلا اطلاع دارم که رسانه‌های ما در جریان شهادت سردارسلیمانی محتواهایی تولید کردند که میلیون‌ها دقیقه دیده شد. آمارها را در سایت ما می‌توانید پیدا کنید.

 در واقع به عنوان یک رسانه مرجع در همه جای دنیا مطرح شدند؟

بله. اینجاست که تفاوت رسانه داخلی و خارجی شناخته می‌شود. در زمانی که اینستاگرام تمام پست‌های مربوط به شهید سلیمانی را حذف و حتی برخی از اکانت‌ها را تعلیق ‌کرد، رسانه‌های داخلی‌ای داشتیم که با پول خودشان محتوا تولید کردند و محتوایشان میلیون‌ها دقیقه دیده می‌شد. رسانه‌های ما نقش خیلی جدی‌ای داشتند. در ایام کرونا غالب بیزینس‌های کشور ضربه خوردند، اما اقتصاد رسانه‌های صوتی و تصویری در بستر فضای مجازی شکوفا شدند. مخاطب تلویزیون زیاد شد و رسانه‌هایی که بر بستر اینترنت بودند، طبق آمار رشد محتوایشان 65 درصد است. در دنیا هم برخی از محتواها بیش از 75 درصد رشد بازدیدکننده داشت. چون مردم در خانه بودند و نیاز به دسترسی اطلاعات و سرگرمی و آموزش داشتند. همه نیازهای سه‌گانه رسانه به‌شدت موردنیاز قرار گرفت و رشد پیدا کرد. در عین حال رسانه‌ها خدمت جدی‌‌ای به مردم کردند. برای شرایط خاص، رساندن شرایط آموزشی، رساندن آموزش‌های عمومی بهداشتی، اطلاع‌رسانی به مردم و جلوگیری از ترس اجتماعی، سرگرم‌کردن مردم، شادکردن مردم و جلوگیری از افسردگی جامعه نقش جدی‌ای ایفا کردند و ما از آنها متشکریم در‌حالی‌که رسانه‌ها می‌توانستند برعکس عمل کنند. در قضیه شهید سلیمانی اینستاگرام کاری کرد تا منافع ملی ما را لحاظ نکنند و خلافش عمل کنند. یا در ایام کرونا برخی از ماهواره‌ها به تسری ترس در جامعه دامن زدند. به جای اینکه به مردم آموزش دهند، ترس و اضطراب در مردم ایجاد و اخبار جعلی را منتشر می‌کردند. این کاری بود که در دنیا خیلی‌ها کرده‌اند و اتفاقا یکی از کارهای رگلاتورها در دنیا مقابله با اخبار دروغین و ایجاد آرامش اجتماعی بود. ما در داخل از رسانه‌هایمان خیالمان راحت بود.

 برای فربه‌کردن و قدرت‌بخشیدن به زیرساخت‌های فضای مجازی چه کرده‌اید؟

کاری که باید به‌صورت ‌کلی انجام دهیم اصطلاحا بازارسازی است. باید بازار داخلی را توسعه داده و در اختیار بیزینس‌های فعال داخلی و حتی خارجی که به قوانین ما تن می‌دهند قرار دهیم؛ یعنی صنعت رسانه‌ای ما باید بزرگ شود و این بازار در اختیار فعالانی قرار بگیرد که منافع عمومی کشور را لحاظ می‌کنند.

 چطور می‌خواهید این بازار را بزرگ کنید، وقتی آقای علی‌عسگری مستقیما گفته «توسکا» اجازه نمی‌دهد خیلی از استارت‌آپ‌ها در این ایام کرونا تبلیغ کنند! یا مثلا تبلیغ فیلم با تأخیر زیاد«خروج» در صداوسیما انجام شد!

به دلیل شیوع کرونا و ضرورت خانه‌نشینی مردم با تسهیل‌گری‌ای که ساترا برای رونق سینما آنلاین انجام داد، علی‌رغم صحبت هایی که برخی از افراد در روزهای اخیر انجام دادند، تیزر فیلم سینمایی «خروج» از یکشنبه‌شب از آنتن پخش شد. تبلیغات یکی از ابزارهای ما برای بازارسازی است و ما حتما از رسانه‌هایی که در چارچوب مقررات ما رتبه‌های لازم را کسب کنند، حمایت می‌کنیم. اولا اینکه اداره کل بازرگانی خیلی به ما ربط ندارد. فهم بنده از نکته‌ای که آقای علی‌عسگری گفتند، این بود که از ایشان خواسته شده بود تا قوانین و مقررات دور زده شود و برخلاف قراردادهای قانونی منعقد‌شده، سرویس‌هایی به صورت مجانی تبلیغ شوند که این کار طبیعتا از نظر حقوقی خلاف است و قابلیت پیگرد دارد؛ اما طبق اطلاع بنده بر‌اساس قرارداد موسوم به «توسکا»، مجری قرارداد اجازه رفتار ضدرقابتی و رد درخواست تبلیغ را ندارد؛ مگر چیزی خلاف قانون باشد.

 اما در عمل موضوع شکل دیگری پیدا کرده است!

طبق روالی که ما داریم، هر رسانه و اپلیکیشنی در فضای مجازی که تقاضای تبلیغ دارد، باید به اداره کل بازرگانی یا شرکت توسکا تقاضا دهد. اگر خلاف قانون باشد یا ایراد قانونی داشته باشد، نمی‌توان آن را پخش کرد.

 ایراد قانونی یعنی چه؟

ایراد قانونی یعنی هر مجموعه رسانه‌ای که دارای مجوز نباشد، اجازه تبلیغ ندارد. اداره کل بازرگانی از ما استعلام می‌کند.

 کسانی که در فضای مجازی اعتراض دارند، مجوز ندارند؟

درباره آنهایی که به ساترا مربوط است، می‌توانم جواب دهم. استعلام‌هایی که اداره کل بازرگانی از ما می‌کند، اگر مشکل حقوقی و قانونی داشته باشند، حتما مطرح می‌کنیم؛ مثلا یکی از استارت‌آپ‌های حوزه دیجیتال تقاضای تبلیغ کرده بود و اداره کل بازرگانی نزد ما فرستاد. متوجه شدیم کمیسیونی در معاونت علمی ریاست‌جمهوری وجود دارد، به نام «کمیسیون ساماندهی استارت‌آپ‌های کشور» که هم معاونت علمی و چند وزارتخانه و دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی کشور حضور داشتند. رسما آن کمیسیون به ما نامه زد و گفتند این اپلیکیشن فعلا اجازه تبلیغ ندارد. چند تا ایراد گرفته بودند؛ مثلا اینکه سهام عمده این اپلیکیشن مربوط به یک یا چند شرکت خارجی است. مدیران آن استارت‌آپ را دعوت کردیم و ایرادات را اطلاع دادیم و به آنها گفتیم اگر جواب‌تان قانع‌کننده باشد، نامه‌ای به اداره کل بازرگانی می‌نویسیم. پس آن چیزهایی که از ما استعلام می‌شود، مبنای حقوقی و قانونی داریم که تأیید یا رد کنیم.

 آیا شرکتی مثل «توسکا» می‌تواند جای تلویزیون تصمیم‌گیری کند که فلان استارت‌آپ نباشد و من باید باشم؟

این را باید اداره کل بازرگانی جواب بدهد. فقط در حوزه صوت و تصویر فضای مجازی، طبق سیاست‌های ساترا تصمیم گرفته می‌شود. حتما اداره کل بازرگانی می‌تواند درباره قیمت تبلیغات مذاکره کند. من در این زمینه وظیفه ندارم. من متولی درآمدزایی برای صداوسیما نیستم؛ اما اینکه چه شرکت رسانه‌ای تبلیغ شود یا نشود، مسئولیت‌شان در ساختار فعلی با ساترا است.

 چطور می‌شود در تلویزیون دائما تبلیغ «روبیکا» را ببینیم و بشنویم و فقط تعداد محدودی از این اپلیکیشن‌ها یکه‌تازی می‌کنند. آیا به دلیل قدرت مالی است؟ اگر بله، پس عدالت رسانه‌ای چه می‌شود؟ صداوسیما یک رسانه ملی است و باید برای همه استارت‌آپ‌های کوچک و بزرگ فرصت حضور را فراهم کند.

ساترا وظیفه تبلیغات آنتن را ندارد. وظیفه این سازمان حمایت و تنظیم‌گری رسانه صوتی-تصویری است. یکی از حمایت‌ها حتما حمایت تبلیغاتی است و ما هنوز حمایت تبلیغاتی از رسانه‌های‌مان را شروع نکرده‌ایم؛ چون خیلی از رسانه‌های جدی کشور در سال گذشته مجوز فعالیت‌شان صادر شده و الان با ما ارتباط دارند. به همه‌ اعلام کرده‌ایم که ما یک نظام رتبه‌بندی داریم. کسی که مجوز گرفت، می‌تواند فعالیت کند؛ ولی اگر می‌خواهد روی آنتن برود، من باید از خیلی از ابعاد رسانه مطمئن باشم؛ مثلا اگر به سطحی از توانمندی برسد و نشان دهد که مثلا از نظر محتوایی تا حد زیادی استانداردهای مدنظر ما را رعایت کرده، ما مجوز می‌دهیم که کار کند؛ اما وقتی می‌خواهد روی آنتن برو،د مسئولیت من خیلی 

سنگین‌تر می‌شود.

  مثلا برنامه آشپزی فلان شبکه که هنگام تهیه غذا دائما وسایل آشپزخانه مثل قابلمه و... فلان شرکت را تبلیغ می‌کند. خب معلوم است که پول می‌دهد و اداره بازرگانی هم از این بابت خوشحال می‌شود و زمان به سازنده برنامه می‌دهد؛ اما فلان استارت‌آپ تازه‌تأسیس این موقعیت را ندارد. با این نگاه، سازمان شما چقدر قدرت بُرش دارد؟

حتما دارد؛ اما در حدی منطقی. سازمان ساترا وظیفه درآمدزایی برای صداوسیما را ندارد. در حوزه تبلیغات طرحی که ما داریم، این است که رتبه‌بندی رسانه‌ها باید کامل باشند؛ مثلا رسانه‌ای است که هزاران فیلم و سریال رویش است. وقتی قرار است تبلیغات آن در آنتن انجام شود، درواقع قالب رسانه را از نظر محتوایی و فنی و اقتصادی تأیید کرده‌ایم و این وظیفه مضاعفی برای ساترا است. زمانی که به اینجا رسیدیم، اول مجوز می‌دهیم که قرارداد ببندند و تبلیغ کنند. دوم اینکه برای رتبه‌های بالا سعی می‌کنیم که تخفیف بگیریم.

 درواقع برش اجرائی هم دارید؟

با همکاری اداره کل بازرگانی و دستور ریاست سازمان این اتفاق می‌افتد؛ اما آیا به این معناست که ساترا با اینها مذاکره تجاری می‌کند که چقدر پول بدهند؟ خیر. ساترا وظیفه دارد که تعیین رسانه‌های دارای صلاحیت برای تبلیغات در آنتن را مشخص کند، اداره کل بازرگانی هم طبق اعتماد و احترامی که بین ما برقرار است، چک می‌کند و نامه می‌زند و وقتی ساترا تأیید کرد، اجازه تبلیغ آن رسانه را می‌دهد. بقیه حوزه‌ها مسئولیت بنده نیست. صداوسیما سال‌هاست که تبلیغ می‌کند و قواعدش با «توسکا» می‌تواند قابل نقد باشد.

 تبلیغات شرکت «توسکا» به شما مربوط نیست؟

خیر، بسیاری از تبلیغاتی که روی آنتن می‌رود، هرکدام که در حوزه صوت و تصویری یا حوزه‌های مشابه فضای مجازی است، از ما استعلام می‌شود. مبنای پاسخ استعلام ساترا در حوزه‌ رسانه‌ها، مجوز و بعد نظام رتبه‌بندی است. در حوزه دیگر اپلیکیشن‌ها و فعالان فضای مجازی دیجیتال که حوزه‌شان صوتی-تصویری نیست، مبنای ما فقط 

حقوقی-قانونی است.

 آیا شما وارد قضیه داستان «روبیکا» شدید که برخی از آیات عظام به نحوه قماربودنش واکنش نشان دادند؟

آن موضوع در فروردین و اسفند 98 بود. ما آن زمان حوزه فعالی نداشتیم!

 اما سازمان شما سال 1397 تشکیل شد!

عرض کردم آن زمان فعال نبودیم؛ اما الان یک واحد به نام مدیریت تبلیغات دیجیتال داریم. دو کار کردیم؛ مقررات تبلیغات تجاری و مقررات مسابقات آنلاین را ابلاغ کردیم و این مقررات که نوشته شد، الان مبنای عمل ماست که رسانه‌های صوتی-تصویری زمانی که می‌خواهند روی سیستم خودشان یا صداوسیما تبلیغ کنند، از چه مقرراتی باید پیروی کنند؛ یعنی ممکن است یک VOD داشته باشیم که بین فیلم‌هایش تبلیغ می‌آورد یا می‌خواهد روی آنتن صداوسیما برود. اگر قرار است مسابقه آنلاین در بعضی از این سرویس‌ها اجرا شود یا برای ترکیب آنتن و سرویس‌ها که قبلا اتفاق افتاد، مقرراتی را حاکم کردیم که از این به بعد مبنای عمل ماست.

 این مقررات برای «روبیکا» عطف به ماسبق نمی‌شود؟

خیر؛ چون ساترا وقتی مقررات را وضع کرد، درباره موضوعی که دو سال قبل اتفاق افتاده، مبنای عمل نمی‌تواند باشد. به عبارت دیگر قانون عطف به ماسبق نمی‌شود. به‌علاوه ما تنظیم‌گر رسانه‌های خصوصی هستیم. تنظیم‌گر با بخش خصوصی طرف حساب است. من تنظیم‌گر سازمان صداوسیما نیستم. سازمان صداوسیما مقررات خاص خودش و شورای نظارت دارد. رئیس و شورای سیاست‌گذاری دارد. سازمان تنظیم مقررات روی سازمان صداوسیما کاری را انجام نمی‌دهد و تنظیم‌گری انجام نمی‌دهد که عجیب نیست. «آفکام» انگلستان تا ابتدای سال 2018 همه رسانه‌های انگلیس را بعد از حدود 30 سال کار، تحت تنظیم خودش داشت؛ به جز بی‌بی‌سی؛ چون رسانه‌های ملی معمولا رسانه‌های بزرگی هستند و قانون اختصاصی دارند. در خیلی از کشورها رگولاتورها تا سال‌ها بر رسانه ملی نظارت نمی‌کنند و بر آن رسانه ملی طبق قانون خودش نظارت می‌شود. در واقع آفکام بعد از 30 سال کار‌کردن از ابتدای 2018 بر بی‌بی‌سی حاکم و قانون بی‌بی‌سی عوض و مجبور شد قاعده‌ای با آفکام امضا کند. نکته اینکه ساترا مثل خیلی از کشورهای دنیا تنظیم‌گر رسانه‌های بخش خصوصی است. رسانه حاکمیتی برای خودش مقررات و شورای نظارت خاص خودش را دارد و این دو متفاوت است. چیزی که روی آنتن صداوسیما می‌رود، اگر کسی می‌خواهد شکایت کند، باید به شورای نظارت بر صداوسیما شکایت کند؛ نه به ما. یکی از رسانه‌های قوی کشور چندی پیش نزد من آمده بود و می‌گفت به شما تعهد می‌دهم از چهار ماه قبل تا الان هرچه روی رسانه من است، صد‌درصد محتوایش از نظر من قابل تأیید است و بانک محتوا هم قول می‌دهم تا آخر خرداد مورد تأیید خواهد بود. الان سیستم نظارتی کامل است. می‌گفت قول می‌دهم فیلم‌هایی که دارم حتما از فیلم‌های صداوسیما هم بهتر و کامل‌تر است؛ مثلا می‌گفت یکی از کدهای اخلاقی من احترام به والدین است. این گاهی در تولیدات صداوسیما رعایت نمی‌شود. این بیزینس شخصی من است و من انجام خواهم داد.

 معنای رتبه‌بندی چیست؟

رتبه‌بندی کارکردی تشویقی است و نمی‌توانم بگویم فلان صحنه را حذف کن، چون احترام به والدین در آن نیست. اما ایشان می‌گفت من می‌خواهم این کار را برای رسانه خودم انجام دهم. پس ما به رسانه می‌گوییم مسئول محتوا تو هستی و ما تک‌تک محتواها را چک نمی‌کنیم. اگر به مقررات ما عمل نکنید، نسبت به شما شکایت شد یا خانواده‌ای از شما شکایت کرد که از سرویس شما ناراحت است یا سازمان امنیتی شکایت کرد طبق مقررات ما باشد، حکم می‌دهیم و بدترین حکم هم می‌تواند این باشد که مجوز را باطل کنیم. اما تا به حال به این مرحله نرسیده‌ایم؛ به دو علت: اول اینکه رسانه‌هایی که کار می‌کنند مطمئن هستند از حدودی از نظارت‌ها بر همه ابعاد محتوایی برخوردارند و نوع نگاهی که ما هم داریم باعث می‌شود از این تعارض‌ها پیشگیری شود. ما از همان ابتدا فیلم‌ها را نمی‌بینیم که بگوییم کدام قسمت را حذف کن. من می‌گویم مسئولیت با خودتان است. می‌خواهید فیلم و برنامه و سریال بگذارید دیتاها را به من می‌دهید، اما من مسئولیت ندارم اینها را نگاه کنم. هرچه روی آنتن می‌رود خودتان مسئولیت دارید. ممکن است من اتفاقی متوجه شوم که فیلم پخش‌شده اشکالات زیادی دارد و تذکر دهم. اما این قاعده من نیست. شما نباید منتظر من باشید. من مکانیسم عریض‌وطویل نظارت ندارم. نظارت من کاملا تصادفی است. مسئولیت با شماست. رسانه‌ها خودشان بخش‌هایی از فیلم‌های خارجی را ادیت می‌کنند. بعضی صحنه‌ها را درمی‌آورند و گاهی زیرنویس‌ها تغییر می‌کند. هرچه باکیفیت‌تر این کار را انجام دهند، رسانه بهتری برای مخاطب خواهند شد. برخی از رسانه‌ها کار فنی انجام ندادند و زمخت کار کردند و فیلمشان کیفیت لازم را ندارد. در مورد فیلم‌های داخلی هم در فیلم‌هایی که مجوز تولید دارند یا فیلمی که مجوز ارشاد گرفته یا صداوسیما و سیمافیلم تولید کرده، چون مجوز از نهاد رسمی کشور دارند، مسئله‌ای به نام سانسور نداریم.

 اصلا شاخصه رسانه صوت و تصویر چیست؟‌

اگر شما صاحب یک رسانه هستید، من با شما به‌عنوان روزنامه‌نگار کاری ندارم. من با رسانه طرف حساب هستم؛ یعنی مجموعه‌ای که اصلش محتوای صوتی و تصویری است. اگر متن باشد به من ربطی ندارد. ممکن است شما وسط یک کانال خبری و تلگرامی که بیشترش محتوای متنی دارد دوتا فیلم هم بگذارید. کسی به شما نمی‌گوید رسانه تصویری. اما اگر روزی 50 ویدئو منتشر کنید، مثل رسانه عمل می‌کنید. شاخص دوم این است که محتوای صوتی، تصویری که شما می‌گذارید از یکی از این شاخص‌ها برخوردار یا محتوای حرفه‌ای داشته باشد؛ یعنی شما پول بدهید برایتان بسازند، کسی که محتوایش حرفه‌ای است به احتمال زیاد رسانه است. یا محتوایتان ممکن است حرفه‌ای نباشد، اما به صورت منظم و مداوم محتوا می‌گذارید و کسانی هستند که کانال شما را به‌خاطر محتوای ویدئویی مرتب می‌بینند. این می‌شود رسانه. یا اینکه شما تبلیغ می‌گیرید و منفعت جابه‌جا می‌شود. طرف حساب من کسب‌وکار رسانه‌ای است. من با خبرنگار یا ویدئوی سرگردان کار ندارم. من با رسانه کار دارم. اگر شما صاحب رسانه شدید می‌گویم برای رسانه‌ات مجوز بگیر. مثل اینکه شما کانالی دارید که عین تلویزیون مرتب ویدئو می‌گذارید، تبلیغ می‌گیرید و تعداد زیادی مردم عضو هستند. پس نقش یک رسانه را دارد و افکار عمومی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

 مشکل فیلمی مثل «خروج» چه بود که به صورت غیرقانونی پخش شد؟

فیلم «خروج» مثال اولی از اکران‌های آنلاین بود که کار خیلی خوبی بود. هم با مجموعه و سرویسی که با این فیلم قرارداد دارد و هم با سازندگان کار قرارداد داشتیم. از اصل کار استقبال کردیم، چون یک ابتکارعمل و البته ریسک بود. حتما در شرایط فعلی برای منافع عمومی کشور کار مفیدی بود و دوستان زحمتی که کشیدند خیلی قابل تقدیر است. نقش ما در این میان؛ رسانه‌ای که تبلیغ می‌کند مجوز ما را دارد. حتی سعی کردیم دوستان را تشویق کنیم که فیلم‌هایشان را در رسانه‌های بیشتری آپلود کنند. اما چون نظام رتبه‌بندی رسانه‌هایمان کامل نشده، هیچ رسانه‌ای را برای تبلیغ روی آنتن معرفی نکردیم. آیا تبلیغ فیلم سینمایی روی آنتن اتفاق می‌افتد؟ بله. از قدیم این اتفاق می‌افتاده. الان این دو روی هم افتاده‌اند. تبلیغ فیلم سینمایی و رسانه‌های صوتی و تصویری با هم یکی شده. اولا که کار خیلی خوب است و هر حمایتی بخواهند انجام می‌دهیم. بزرگ‌ترین حمایت این بود که هم تهیه‌کننده فیلم؛ یعنی سازمان اوج به ما نامه نوشت، هم سرویس ارائه‌دهنده فیلم که فیلیمو بود نامه زدند که لطفا از ما حمایت کنید که کپی‌رایت فیلم مورد نقض قرار نگیرد و ما گفتیم آمادگی کامل داریم. در مکانیسمی سایت‌ها یا مجموعه‌هایی که به صورت غیرقانونی لینک دانلود این فیلم را گذاشته بودند، وقتی تهیه‌کننده یا سرویس پخش‌کننده به ما می‌گفت، به‌سرعت از طریق مکانیسمی که در قوه قضائیه ایجاد کردیم پلتفرم مسدود می‌شد. یکی از بزرگ‌ترین حمایت‌های ما از این فیلم حمایت از مالکیت معنوی بود. در مورد تبلیغ سرویس هم فعلا در سیاست‌های ما نیست تا زمانی که رتبه‌بندی به نتیجه برسد و ما حتما سرویس‌هایی که رتبه بالایی کسب کنند در مورد تبلیغشان اقدام خواهیم کرد و این کار جزء برنامه‌های اصلی در سال 99 است که تبلیغ روی آنتن برای مجموعه‌هایی که از کیفیت سرویس و رضایت مشتری برخوردار هستند اتفاق بیفتد. در مورد تبلیغ این فیلم هم گفتیم اشکالی ندارد، اما تبلیغ فیلم با یک سرویس خاص در سیاست‌های ما نیست، به همین خاطر توافقی با اداره کل بازرگانی کردیم که تا زمانی که سینما تعطیل است هر فیلم سینمایی‌ای که در رسانه‌های صوتی و تصویری قرار بگیرد و در رسانه‌های متعددی باشد و به معنای دیگر انحصار نباشد، اصل فیلم را تبلیغ خواهیم کرد. همان‌طور که قبلا تبلیغ می‌شد فلان فیلم در فلان سینماها اکران می‌شود، تبلیغ خواهیم کرد که فیلم در رسانه‌های صوتی، تصویری کشور و هر رسانه‌ای که بخواهد فیلم را اکران کند اسامی‌شان را در ساترا اعلام می‌کنیم که مردم از آن لینک‌ها فیلم را مشاهده کنند. البته حتما حمایت اداره کل بازرگانی را هم نیاز داریم. ما کلا تبلیغ سرویس‌ها را داشته‌ایم. در آنتن هم کلیپ‌هایی پخش شد که در ایام کرونا و تعطیلات نوروز رسانه‌های صوتی و تصویری برنامه‌های ویژه برای شما دارند که می‌توانید از طریق ساترا ببینید که فلان رسانه چه برنامه‌هایی تهیه کرده و این یک پرتال خبری است.

 ظاهرا قبل از اکران فیلم خروج به شکل آنلاین پیش‌بینی می‌کردید که دانلود غیرقانونی شود. درآینده چطور می‌خواهید جلوی این اتفاق را بگیرید؟

نمی‌توانیم جلوی دانلود غیرقانونی را بگیریم. یک مسئله فنی است که همیشه راه هک و تخلف وجود دارد. ما فقط می‌گوییم اگر دانلود غیرقانونی اتفاق افتاد و روی سرویس‌های دیگر قرار گرفت، آن سرویس‌ها کار غیرقانونی کرده‌اند و می‌توانیم از قوه قضائیه درخواست کنیم که با این سرویس‌ها برخورد کند.

 شما به لحاظ عملکرد و نوع کارکرد، هیچ اصطکاک یا درهم‌تنیدگی با وظایف وزارت ارتباطات ندارید؟

حتما با وزارت ارتباطات در حوزه کاری‌مان اشتراکات زیادی داریم. اصطلاحا می‌گویند رسانه‌های صوتی و تصویری، در چهارراه صنایع سنتی نشسته‌اند. اصل همگرایی حاکم است. ما بین تلویزیون، سینما، اینترنت و مخابرات هستیم. این بخش اصطلاحا همگراکننده صنایع سنتی گذشته است. اگر حتی زیرمجموعه صداوسیما هم نبودم، حتما مجبور بودم با صداوسیما ارتباط کاری داشته باشم، همان‌طور که ارتباط کاری با وزارت ارشاد و اپراتور تلفن همراه دارم. با وزارت ارتباطات هم ارتباط کاری زیادی داریم. جلسات زیادی با آقای وزیر داشتم و صحبت کردیم و معاونان محترم هم آمدند و به توافقاتی رسیده‌ایم. هنوز تا عملیاتی‌شدن توافقاتمان فاصله داریم. اما آنها به صورت عمومی زیرساخت ارتباطی کشور را فراهم می‌کنند. یکی از بخش‌هایی که روی زیرساخت‌های ارتباطی کشور سرویس ارائه می‌دهد، سرویس‌های رسانه‌ای هستند که در محتوا و نوع سرویس رسانه‌ای دخالت ندارند و فقط زیرساخت را فراهم می‌کنند. طبیعتا با زیرساخت فنی می‌توانند هم عملکرد سرویس‌های ما را تسهیل کرده و هم به تنظیم‌گری ما کمک کنند. اصطلاحا می‌گوییم ابزارهای متعدد تنظیم‌گری وجود دارد. یک‌سری ابزار حقوقی است که قوه قضائیه و دادگاه‌هاست. یکی ابزارهای اجتماعی است که آنتن و تلویزیون به ما کمک می‌کنند. یک‌سری از ابزارهای تنظیم‌گری ابزارهای اقتصادی است که ممکن است بانک‌ها و نهادها یا توافق‌نامه‌ ما با فرابورس باشد. به‌هرحال همگرایی بین دستگاه‌هایی که هرکدام دغدغه‌های خودشان را دارند کار سختی است، اما چاره‌ای نداریم و در بخش ما هم مجبور به همگرایی هستیم.