۰ نفر

سیل بلوچ‌ها را آواره می‌کند؟

۲ بهمن ۱۳۹۸، ۷:۱۴
کد خبر: 411530
سیل بلوچ‌ها را آواره می‌کند؟

سیل بلوچستان «فرسایش خندقی خاک» را دوباره به‌ جان «دشتیاری» انداخت تا مهاجرت بلوچ‌های استان سیستان و بلوچستان یک بار دیگر شدت بگیرد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، بهمن اکبری رئیس گروه تثبیت فرسایش توده‌ای سازمان جنگل‌ها، منابع طبیعی و آبخیزداری کشور نرخ افزایش فرسایش خندقی خاک (گالی) را تا پیش از این سیل، 300 متر در سال اعلام می‌کند. اما او خبر بد دیگری هم دارد و آن این که این سیل سرعت نرخ افزایش گالی‌ها یا آن‌طور که محلی‌ها می‌گویند «گرگرو»‌ها را افزایش می‌دهد که نابودی باغ‌ها و زمین‌های کشاورزی را در پی دارد. برخی از کارشناسان اعتقاد دارند سیل سرعت ایجاد خندق‌های دشتیاری را به هزار متر در سال رسانده است. پیش از این سیل که زخم کاری به دشتیاری زد، اکبری گفته بود:«بررسی خسارات ناشی از فرسایش خندقی در منطقه دشتیاری نشان می‌دهد که پیشروی همه جانبه خندق‌ها با سرعتی حدود ۳۰۰متر در سال، به همراه تشدید و گسترش عمق گالی‌ها بزودی ۱۲۰ روستا از مجموع ۲۴۱ روستای واقع در منطقه دشتیاری را تخلیه و خالی از سکنه می‌کند.»

باز هم پای سد‌ها در میان است

زخم اول را پیش از سیل، «سد زیردان» به دشتیاری می‌زند. به گفته اکبری، اراضی پایین دست زیردان زمین‌های مرغوبی است که محصولاتی چون موز و صیفی جات در آن کاشته می‌شود. دشتیاری روستاهای بسیاری دارد. اما اکبری می‌گوید: «مردم بسیاری از روستاهای محدوده دشتیاری به‌دلیل شرایط حاکم خشکسالی، تأثیر منفی سد زیردان و کم شدن منابع آبی پایین دست، روستاها را رها کردند.» آمارها نشان می‌دهد که گالی‌ها در دشتیاری از دهه 30 شروع به خزیدن کردند و مثل خوره به‌ جان محیط زیست و منابع طبیعی دشتیاری افتادند. وسعت گالی‌ها تا پیش از این سیل، به 20 هزار هکتار رسیده بود! علیرضا سروری نژاد کارشناس آبخیزداری می‌گوید که دو سوم اراضی دشتیاری از حیزانتفاع افتاده‌اند و خندق‌ها آنقدر گسترش یافته‌اند که وسایل نقلیه میان آنها گیر می‌افتند.

 به‌ گفته کارشناسان، این گالی‌ها پیش از این سیل جاری، بسیاری از اهالی بلوچستان را به مهاجرت اجباری به سمت «گلستان» برد! حالا سرعت گسترش گالی‌ها بیشتر شده است. البته «بهمن اکبری» از سازمان متبوع(جنگل ها) خود دفاع می‌کند. او از احداث دایک خاکی «کالدان» که سال گذشته در منطقه دشتیاری زده شد، صحبت به میان می‌آورد. اکبری می‌گوید:«امسال هم 5 میلیارد تومان اعتبار گذاشتیم و این دایک را ترمیم کردیم.» به‌گفته او، این دایک در منطقه‌ای به وسعت 5 هزار هکتار اجازه نمی‌دهد آب سرعت پیدا کند و گالی‌ها گسترش بیابند. او می‌گوید:«دایک ایجاد شده با بارش‌های اخیر پر شده است. مردم هم از آن، هم برای مصارف آشامیدنی استفاده می‌کنند هم شیلات.» همچنین به‌گفته او، دایک کالدان هم از ورود استرس به پوشش گیاهی جلوگیری می‌کند و هم گالی‌ها را از بین می‌برد.» اما اکبری هم تأکید می‌کند:«روند رو به رشد فاجعه موسوم به «گرگرو»(گالی) مشکلات جانبی دیگری را نیز در منطقه به‌ دنبال دارد.» روستای عورکی از جمله روستاهای دشتیاری است که آسیب جدی از سیل جاری دید.400 هکتار این روستا به کشت موز اختصاص دارد که سیل، خزان را به جان آن انداخته است. فرسایش خندقی خاک پیش از این هم باغ‌های موز عورکی را تهدید می‌کرد.

اکبری می‌گوید: «زهکشی سریع، رطوبت لایه‌های سطحی خاک از طریق پیشروی فرسایش خندقی گرگروها و تخلیه عناصر ریزدانه و مواد غذایی زمین‌های کشاورزی، کاهش حاصلخیزی اراضی دشتیاری را نیز به‌دنبال دارد.» او همچنین افزایش بیکاری و مهاجرت در منطقه، به‌دلیل تخریب اراضی و تخلیه روستاهای منطقه را نیز از دیگر خسارت‌های گسترش گالی‌ها در دشتیاری و چابهار می‌داند. پیش از این سیل، گسترش گالی یا گرگرو، در بعضی از نقاط دشتیاری سبب تخلیه روستاهایی مانند «سنده» و مهاجرت سکنه به سایر نقاط شده بود. کارشناسان با توجه به وجود اراضی حاصلخیز و جایگاه تولید و اشتغالزایی در منطقه هشدار می‌دهند: «عدم کنترل فرسایش خاک و ادامه تخریب اراضی، مشکلات حاد بیکاری و مهاجرت سکنه را جدی‌تر در پی خواهد داشت.» به گفته اکبری، گالی‌ها، پل‌ها و جاده‌ها را از بین می‌برند و کاهش تولید در استخرهای پرورش ماهی و میگو در سواحل چابهار را به‌دلیل انتقال رسوبات حاصل از فرسایش خندقی خاک، در پی دارند.

او کاهش درآمد تولید‌کنندگان به علت قطع راه‌های ارتباطی در اثر فرسایش گالی و عدم امکان رساندن بموقع خدمات و کالاهای تولیدی به بازار مصرف را از دیگر خسارت‌های این پدیده می‌داند.

اما خسارت ناشی از گسترش گالی‌ها بر اثر سیل اخیر به همین جا ختم نمی‌شود. حجم قابل توجهی از بارندگی‌ها به‌صورت جریان‌های سیلابی از طریق گالی خارج می‌شود و از دست کشاورزی می‌رود. بنابراین گالی‌ها اجازه تغذیه آبخوان‌ها را نمی‌دهند تا همچنان خشکسالی و بی‌آبی سرنوشت محتوم اهالی جنوب شرق کشور باشد.

آیا سدها جلوی گسترش گالی‌ها را گرفتند؟

«علیرضا سروری» دکترای فیزیک خاک و حفاظت خاک  معتقد است اگر سد«زیردان» نبود، گالی‌ها گسترش بیشتری پیدا می‌کردند و سفره کشاورزان بیشتری را می‌بلعیدند.

اکبری بر خلاف سروری اعتقاد دارد که فرسایش خندقی خاک، خیلی زود سدها از جمله سد زیردان را پر کرد! او می‌گوید: «حتی سد در حال ساخت در منطقه بلوچستان هم در این سیل پر شد و سرریز کرد.» او اعتقاد دارد بخش بسیار زیادی از آنچه پشت سد در حال ساخت قرار دارد، رسوباتی است که سیل با خود آورده است. با‌وجود پیش‌بینی سیل بلوچستان اما مسئولان وزارت نیرو سدهای «پیشین» و «زیردان» را خالی نکردند تا عمق فاجعه بیشتر شود که این مسأله به اعتراض «شه‌بخش گرگیج» عضو شورای عالی استان‌ها هم منجر می‌شود. او می‌گوید:«مسئولان وزارت نیرو با اینکه سد پیشین و زیردان سرریز بود و می‌دانستند سیل مهیب در پیش است اقدام به خالی کردن آب پشت سد نکردند تا فاجعه رخ داد. هزاران روستا به زیر آب رفت و صدها میلیارد خسارت برای مردم به بار آورد.»

محسن حیدری مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان هم اعتقاد دارد که مدیریت قبل از سیل، در سدهای سیستان و بلوچستان مناسب نبود. حیدری می‌گوید: «البته پیش‌بینی بموقع و دقیق هواشناسی توانست به مسئولان ستاد مدیریت بحران کمک کند تا حجم خسارت‌های انسانی بشدت کاهش یابد.»

به‌گفته او، ویژگی‌های توپوگرافی و ژئومورفیک استان به‌گونه‌ای‌ست که حتی بارش 10 تا 20 میلی متر نیز منجر به سیلاب و آبگرفتگی می‌شود. این موضوع بارها و بارها در سال‌های اخیر تکرار شده است و از این به بعد نیز تکرار می‌شود. او می‌گوید: «بنابراین در سامانه‌های فوق سنگین باید توجه داشت که مدیریت ویژه‌ای روی ذخایر منابع آبی اتخاذ کرد تا خدایی نکرده با سرریز شدن سدها بر حجم مشکلات افزوده نشود. البته این اتفاق تا حدودی افتاد و مدیریت آب روی یکی دو سد از سوی آب منطقه‌ای اجرا شد اما کافی نبود.»

پیش از سیل درباره بالا آمدن آب سدها و سرریز شدن آنها بارها و بارها هشدار داده می‌شود. اما به گفته حیدری این هشدارها جدی گرفته نمی‌شود. او می‌گوید:«متأسفانه آب منطقه‌ای استان این هشدارها را جدی نگرفت و آن‌طور که باید سطح آب این سد‌ها را مدیریت نکرد. همین موضوع سبب شد تا در اثر بارش‌ها حداقل چهار سد سرریز کند.» یک نکته دیگر را هم «بهمن اکبری» کارشناس سازمان جنگل‌ها می‌گوید: «مسئولان وزارت نیرو نه تنها سدها را قبل از شروع سیلاب خالی نکردند که آورد رسوبات سیل آنقدر زیاد بود که سدها خیلی زود پر شدند.» به‌گفته او، بنابراین باید حجمی از سد را «حجم مرده» در نظر گرفت. او به وضعیت سد در حال ساخت «کهیر» هم اشاره می‌کند. این سد هم از سیلاب پر شد و رسوبات حاصله باعث شد تا بخشی از آن گل‌آلود و حجم مرده محسوب شود.

آیا دشتیاری از فرسایش خاکی نجات پیدا می‌کند؟

آبخیزداری می‌توانست امروز حجم خسارت سیل منطقه بلوچستان را کاهش دهد اما به گفته اکبری خیلی فعالیت‌های آبخیزداری و آبخوانداری در منطقه انجام نگرفته است. او می‌گوید: «انجام فعالیت‌های آبخیزداری و آبخوانداری اعتبار بسیار زیاد می‌خواهد تا بتوان سیل را مهار کرد.» او می‌گوید: «اگر دایک‌های خاکی زیادی برای پخش سیلاب و سازه‌های پخش سیلاب برای تغذیه‌های آب زیرزمینی داشتیم، می‌توانستیم آب زیادی را مهار کنیم، این آب به مرور به منابع آب زیرزمینی اضافه می‌شد.» به گفته او، سازمان جنگل‌ها برای آنکه بتواند جلوی گسترش فرسایش خندقی یا گالی را بگیرد به اعتبار زیاد و مستقل نیاز دارد؛ اعتباری که بتواند بر زخم‌های 20 هزار هکتار از اراضی دشتیاری که گالی مثل خوره به جانش افتاده، مرهم بگذارد.

تا پیش از این سیل اعتبار لازم برای حل معضل گالی‌ها 500 میلیارد تومان تخمین زده شده بود اما اکبری نمی‌داند با توجه به سیل اخیر چند میلیارد تومان دیگر باید به این اعتبار افزایش یابد.

 او معتقد است اگر این اعتبار به آبخیزداری اختصاص داده شود، دشتیاری به حالت اولش باز می‌گردد و مهاجرت معکوس دوباره روستاها را پر از رفت و آمد، می‌کند. حالا باید ماند و دید که آیا اعتبار لازم به آبخیزداری دشتیاری می‌رسد یا دوباره موج جدید مهاجرت بلوچ‌ها به تهران و گلستان آغاز می‌شود! تا توسعه دشتیاری با باغ‌های موز تنها یک رؤیای سبز دست نیافته باقی بماند؟!