۰ نفر

کنسرت، تنها کالای فرهنگی است که هنوز خوب می‌فروشد

۲۱ دی ۱۳۹۸، ۶:۲۰
کد خبر: 408643
کنسرت، تنها کالای فرهنگی است که هنوز خوب می‌فروشد

آخرین باری که همراه خانواده به سینما رفته‌اید و بعد از تماشای فیلم، شامی هم خورده‌اید کی بوده؟ آخرین باری که به کتابفروشی سر زده‌اید چطور؟ تئاتر چطور؟ اصلاً اهل تئاتر رفتن هستید یا در این وضعیت بحرانی اقتصاد بدون اینکه متوجه باشید همه این کالاهای فرهنگی را از سبد خانوار حذف کرده‌اید؟

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، لابد با خودتان می‌گویید خرج یک شب سینما رفتن خانواده‌ای چهار نفره با رفت و آمد به سینما و یک شام مختصر تقریباً 200 هزار تومان تمام می‌شود. پولی که با آن می‌توان 2 کیلو گوشت خرید و لااقل چند وعده غذای مقوی خورد یا حداقل پنج مرغ کامل و میوه‌های متنوع که بچه‌های کوچک خانواده بیشتر به آن احتیاج دارند، تهیه کرد. واقعاً کدام واجب‌تر است، غذای مناسب برای بچه‌ها یا سینما رفتن؟ خرید لوازم بهداشتی یا هزینه کردن برای فرهنگ؟

از کیوان کثیریان منتقد سینما می‌پرسم در این شرایط مردم چه می‌کنند؟ سینما را کاملاً حذف کرده‌اند یا فقط برای فیلم‌های پر سروصدا یا طنز حاضرند سر کیسه را شل کنند؟ کثیریان می‌گوید: «چنین توقعی که در این شرایط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مردم مثل گذشته از کالاهای فرهنگی استفاده کنند توقع زیادی است چون اولویت‌های مردم در سال‌های اخیر به‌سمت رفع نیازهای اقتصادی رفته و باید به آنها حق داد. با توجه به وضعیت بحرانی اقتصاد که هر روز هم شدت پیدا می‌کند طبعاً چیزی که از سبد خانوار کم می‌شود تفریح است و فرهنگ؛ چون این‌ها سرمایه‌های معنوی اضافه می‌کنند و آثار مادی محسوسی ندارند.»

وی درباره مردمی که آنقدر درگیر مشکلات معیشتی هستند که دیگر نه زمان، نه انرژی و نه بودجه‌ای برای خرید کالاهای فرهنگی دارند، می‌گوید: «مشخصاً در حوزه سینما شش ماهه دوم امسال افت فروش محسوس داشته‌ایم. آلودگی هوا، اعتراضات آبان ماه و تعطیلات پشت سرهم دلایل این افت فروش است که باید این عوامل را در کنار مشکلات اقتصادی که درهمین شش ماهه دوم بیشتر شد در نظر بگیریم.» کثیریان معتقد است در این شرایط هنوز هم فیلم‌هایی که برای گیشه ساخته می‌شوند فروش بهتری دارند. او با اشاره به اینکه بلیت سینما در ایران به نسبت کشورهای دیگر گران نیست، می‌گوید: «کمتر فیلمی در اکران پولش را در می‌آورد مگر اینکه اسپانسر داشته باشد یا هزینه‌ها را به شکل دیگری جبران کنند.»

حالا برویم سراغ کتاب که یکی از مهم‌ترین کالاهای فرهنگی است البته نه در ایران. از اعداد و ارقام زمان کتابخوانی هر فرد در ایران که فاجعه است بگذریم و برسیم به همان اندک کسانی که در این کشور پهناور کتابخوان جدی هستند و پیگیر آخرین کتاب‌هایی که به دست نشر سپرده می‌شوند؛ بخشی کوچک که حالا تحت تأثیر شرایط اقتصادی دست به عصاتر خرید می‌کنند. این را هم درنظر بگیرید که همزمان با تحلیل رفتن قدرت اقتصادی افراد، قیمت کتاب هم رشد تصاعدی داشته است. محمود آموزگار ناشر، از کم شدن دوباره میزان فروش کتاب می‌گوید و با لحنی غمگین اوضاع ناشران کتاب را مثل همه بخش‌های تولیدکننده فرهنگ ناامیدانه تصویر می‌کند: «قطعاً شرایط اقتصادی روی خرید کتاب اندک افرادی که کتابخوان هستند تأثیر گذاشته است. در این شرایط کتاب کمتری تولید می‌شود و ناشران به سمتی سوق داده شده‌اند که با محافظه کاری بیشتری کتاب تولید کنند.» او پایین‌تر آمدن شمارگان کتاب و صف بلند تولید کتاب‌های چاپ اول را بخشی از این وضعیت می‌داند و می‌گوید: «در مجموع روند تولید کتاب کندتر شده است؛ ناشران ترجیح می‌دهند در این وضعیت سراغ عناوینی بروند که اقبال آنها آزموده شده مثل کتاب‌های تجدید چاپی.»

تئاتر اما داستان دیگری دارد. هنری ارزشمند و تاریخی با جایگاهی تأثیرگذار در روند فرهنگ اجتماعی؛ در ایران هم ریشه‌های پررنگ هنر نمایش را در مراسم تعزیه می‌توان دید. با این همه سال‌هاست مردم به این هنر کم ‌توجهی نشان می‌دهند. ایرج راد  مدیرعامل خانه تئاتر از پایین بودن قیمت بلیت‌ها می‌گوید و صندلی‌های خالی سالن‌های تئاتر: «عنوان می‌شود 120 تماشاخانه در تهران هر شب اجرای تئاتر دارند اما نمی‌روند ببینند که این سالن‌ها چند صندلی خالی دارد و چند درصد مردم تئاتر می‌روند. در این شرایط اقتصادی که اوضاع وخیم‌تر از همیشه است. در حقیقت برای عوامل تولید در روند کار و در پایان، پولی نمی‌ماند. بیشتر صندلی‌ها خالی است و همه عوامل از جیب خودشان خرج می‌کنند تا سرپا بمانند.»

ایرج راد فروش تئاتر را فقط در مواردی استثنایی خوب توصیف می‌کند و البته به شکل‌گیری تئاترهایی که تنها برای گیشه روی صحنه می روند شکایت دارد: «گرایش‌ بخشی از هنرمندان و مخاطبان برای فروش بیشتر و تن دادن به لودگی و تفریح صرف برای آینده تئاتر خطرناک است.»

در واقع می‌توان این‌طور برداشت کرد که حمایت نیم بند از این هنر در تنگنای اقتصادی کار را به جایی کشانده که هنرمندان مجبورند برای گیشه، از تئاتر ارزشمند و فرهنگی عبور کنند و تن به کارهایی با ارزش فرهنگی کمتری بدهند تا به هر شکل ممکن تماشاگر را به سالن‌ها بکشانند. اما انگار وضع موسیقی چندان هم بد نیست. حسین توتونچیان مدیرعامل سایت ایران کنسرت و ایران نمایش می‌گوید: «فروش کنسرت‌های موسیقی هیچ فرقی نکرده و اگر سایت‌ فروش بلیت را باز کنید روی همه کنسرت‌ها دکمه «سولداوت» را می‌بینید.»

او با توجه به داده‌هایی که از سایت‌های فروش بلیت دارد، من را به این نتیجه می‌رساند که تنها کالای فرهنگی که هیچ افتی در این شرایط نداشته کنسرت موسیقی است. توتونچیان دلیل این مسأله را این‌طور عنوان می‌کند: «قشری که در گذشته توانایی مالی دیدن کنسرت را داشته است در این شرایط هم تغییری در سبک زندگی خود نداده. در واقع مخاطب هدف در مقوله کنسرت موسیقی با دیگر کالاهای فرهنگی فرق می‌کند.»

اگر بخواهیم کمی مصداقی‌تر حرف بزنیم یعنی اینکه کسی که تا همین سال پیش می‌توانست برای یک خانواده 4 نفره حداقل 500 هزارتومان بلیت کنسرت بخرد و شاید در کنارش هم 400 هزار تومان شام بخورد در این شرایط هم اوضاع مالی‌اش تغییری نکرده و قیمت 3 هزار تومانی بنزین هم خیلی آنها را به هول و ولا نینداخته است.

توتونچیان از بالا رفتن قیمت همه لوازم برای اجرای کنسرت موسیقی یعنی نور، صدا، پذیرایی و قیمت کرایه سالن می‌گوید درحالی که قیمت بلیت کنسرت گران‌تر نشده است: «در این شرایط تنها تهیه‌کنندگان موسیقی هستند که ضرر کرده‌اند.» با توجه به اینکه توتونچیان مدیرعامل سایت ایران نمایش هم هست از او درباره فروش بلیت تئاتر می‌پرسم، می‌گوید: «مردم از تئاتر خوب و با عوامل و بازیگران معروف استقبال می‌کنند. مثل تئاتر بینوایان که سال گذشته همه رکوردهای فروش را زد اما تعریف تئاتر خوب فرق می‌کند و من معتقدم تعدد ژانرهای تئاتری می‌تواند به بیشتر شدن مخاطبان در مجموعه تئاتر کمک کند.» او تأیید می‌کند که بیشتر آثار تئاتر که برای مردم ناشناخته هستند بسیار کم می‌فروشند.

همان‌طور که اشاره شد در تنگنای اقتصادی دم دستی‌ترین کالایی که از سبد خانوار بیرون کشیده می‌شود، فرهنگ است. قاعدتاً برای آن هم هزار و یک توجیه داریم که بسیاری از آنها هم می‌تواند درست باشد؛ اینکه فرهنگ در چنین شرایطی یک کالای لوکس است، فرهنگ پس از برآورده شدن نیازهای اولیه معنا پیدا می‌کند، رسیدن به نیازهای فرهنگی دل خوش می‌خواهد و... اما یادمان باشد که فرهنگ، هم می‌تواند در میانه افت و خیزهای سیاسی و اقتصادی و درست زمانی که جامعه با ناامیدی دست به گریبان است، به پالایش و تعادل روحی و روانی منجر شود و هم در درازمدت از چنین افت و خیزهایی پیشگیری کند. رسول قائمی‌فر کارشناس مسائل اجتماعی می‌گوید: «هنر، فرهنگ و کالاهای فرهنگی به آرامش روانی فرد و جامعه کمک می‌کند. قاعدتاً کسی که مصرف‌کننده فرهنگ و هنر است، در تلاطم‌های اجتماعی لااقل رفتار سنجیده‌تری با خانواده و اطرافیان دارد اما موضوع از این هم عمیق‌تر است به این معنی که وقتی افراد یک جامعه به شکلی جدی، پیگیر و عمیق با تولیدات فرهنگی آشنا هستند از حال خود و جامعه خود آگاه‌ترند و این یعنی اساساً آن جامعه تلاطم و تکانه‌های کمتری دارد.»