به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، بهرغم کوششهای پراکندهای که در دهههای اخیر برای جذب دانشجویان خارجی به دانشگاههای کشور صورت گرفته است، در این عرصه توفیق چندانی حاصل نشده و ایران هرگز به مقصد جذابی برای دانشجویان از دیگر کشورها تبدیل نشد.
تا پایان برنامه ششم توسعه، دانشگاههای ایران باید حدود 75 هزار دانشجوی خارجی جذب کنند در حالی که تاکنون مجموع دانشجویان خارجی جذب شده 27 هزار نفر است. با اینکه حضور دانشجویان خارجی میتواند باعث معرفی چهره واقعی جامعه ایرانی به دنیا شود و هر دانشجو پس از فارغالتحصیلی و بازگشت به کشور خود سفیری بالقوه برای فرهنگ ایرانی - اسلامی خواهد بود، اهتمام کافی به این مهم نزد سیاستگذاران و هیچ یک از ارگانهای ذیربط مشاهده نمیشود. در کنار مواضع علمی، زیرساختی و زبانی، سیاستهای مهاجرتی هم در این ناکامی دخیل هستند. در نوشتار حاضر توجه و تمرکز بیشتری را صرف این عامل اخیر خواهم کرد.
مهاجرت بشر به منظور دورشدن از شرایط و عوامل نامساعد، هزاران سال قدمت داشته است. در عصر مدرن اما مهاجرت از کم وکیف متفاوتی برخوردار شده و ابعاد و خصایص نوینی یافته است. کشورهای پیشرفته صنعتی، بسیار از نیروی کار ارزان مهاجران استقبال میکردند و در یکی دو قرن اخیر مهاجرتها ترکیب جمعیتی جدیدی برای بسیاری از کشورهای توسعهیافته به ارمغان آورده است.
کشورهای مهاجرپذیر این بخت را دارند که از نیروی کار مهاجران برای شکوفایی اقتصادی نفع ببرند. لذا سیاستهای مهاجرتی دولتهای مختلف عملکردهای متفاوتی را در قبال پدیده مهاجرت رقم میزند. یکی از کشورهایی که خیلی به روی مهاجران گشوده بوده و سیاست مهاجرتی تسهیلگرانهای دارد، کشور کانادا است. جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا اخیراً گفته است که «تلاشهای دولت برای جذب استعدادهای داخلی و بینالمللی در عرصه تکنولوژی اکنون مزیت منحصر به فرد اقتصاد کانادا است. کاناداییها میدانند که ما وقتی مردم سراسر جهان را جذب کنیم قویتر میشویم، راهحلها و نوآوری بهتری پیدا میکنیم. به همین خاطر است که وضعمان، حتی در این عصر اضطراب خوب است.»
این در حالی است که تمایل فزایندهای در نخبگان و جوانان تحصیلکرده ایرانی برای مهاجرت از ایران مشاهده میشود. اینها حاکی از این است که اهتمام چندانی در جذب و حفظ نیروی انسانی برخوردار از دانایی وجود ندارد؛ نیرویی که در این عصر اطلاعات، سرمایهای تعیینکننده برای هر کشوری محسوب میشود. لذا هنگام بحث درباره مهاجرت، «مهاجرت مغزها از ایران» همیشه تداعی میشود. البته گرایش به مهاجرت مدتی است که متأثر از تحریمهای اقتصادی اشاعه یافته و سایر اقشار را هم در برگرفته است. به هر روی، سیاست مهاجرتی ایران ویژگیهای مختص به خود را داراست.
پس از انقلاب به همراه تحولات در سیاست خارجی و کم و کیف روابط جمهوری اسلامی با سایر کشورها آهنگ ورود و اقامت شهروندان خارجی دستخوش دگرگونی شد. انقلاب اسلامی ایران اولویتها و ترجیحات خاص خود را داشت که در آن پارهای عرصهها به طور طبیعی مغفول واقع میشد. غفلت از کاهش شمار گردشگران خارجی و عواقب اقتصادی آن یکی از ویژگیهای دوران جدید بود؛ در حالی که گردشگری میتواند بالقوه مقدمه مهاجرت هم باشد.
فعالیت شرکتهای بینالمللی در ایران پیش از انقلاب هم باعث حضور و اقامت شهروندان خارجی به ایران میشد؛ حضوری که با قطع فعالیت شرکتهای مزبور، خود به خود منتفی شد. پیش از انقلاب در کنار شاغلان ایرانی در بخش صنعت، خارجیهایی هم بودند که در سطوح مختلف در بخش صنعت اشتغال داشتند. افغانها هم از گذشته در ایران مشغول کار و تحصیل بودهاند و باوجود فراز و نشیبها همچنان در ایران به کار و تحصیل و زندگی میپردازند.
در 40 دهه اخیر تحولات شگرفی در زیست کره زمین روی داده است. فرآیند «جهانی شدن» کیفیت نوینی به جوامع بخشیده است، بازار اشتغال دگرگون شده و بسیار انعطاف یافته است، انفجار ارتباطات الکترونیک مفهوم مکان را تغییر داده و در بسیاری از مناطق جهانی مرزهای ملی کمرنگتر شده و اهمیت پیشین خود را از دست دادهاند. در همین چند دهه با قدرتهای اقتصادی جدیدی در آسیا مواجه میشویم که توسعه صنعتی در آنان بشدت با سرمایهگذاری بر امر آموزش مرتبط است.
این در حالی است که برداشت خاصی از استقلال، موجب شده ایران در همراهی و همکاری با سایر کشورها بشدت جانب احتیاط را نگاه دارد و در موارد بسیاری از مزایای چنین تعاملات مؤثری محروم بماند.
5 ما نه تنها در جذب دانشجویان خارجی چندان موفق عمل نکردهایم بلکه خود جامعه ایرانی تحصیلکرده مقیم خارج از کشور انگیزه کافی برای بازگشت به کشور و خدمت در دانشگاهها و سایر نهادها و مراکز دولتی ندارند و از این نظر با اکثر کشورهای در حال توسعه متفاوت هستیم. بنابراین ضرورت تأمل بیشتر و بازنگری کاملاً محسوس است. سیاستهای مهاجرتی شکلدهنده قوانین و دستورالعملهای اجرایی در زمینه اقامت و تابعیت هستند.
اگر در سطح عامترِ سیاست، رویکردی گشودهتر نسبت به مهاجرت وجود داشته باشد نمودش در قوانین مربوط به مهاجرت، ورود به کشور، اقامت و تابعیت مشاهده خواهد شد. نمیتوان توقع داشت که کشوری نسبت به مهاجرت و اقامت رویکردی سختگیرانه داشته باشد و ناگهان برای تحصیلات دانشگاهی مرزهای کشور برای متقاضیان تحصیل گشوده شود. معمولاً کشورهایی به مقصد جذابی برای ادامه تحصیل تبدیل میشوند که برای مهاجرت هم جاذبه زیادی داشته باشند. البته نظام آموزشی نیرومند و دانشگاههای معتبر هم از ملزومات تبدیل شدن به چنین مقصد مطلوبی است. بهعنوان نمونه، امریکا همیشه متقاضیان مهاجرت فراوانی دارد و نیز از جذابترین مقاصد دانشجویان خارجی محسوب میشود.
6بر خلاف کسانی که نگاهی بنیادگرا و هویتگرا دارند و مدام از پیوند خوردن با جهان، همگان را برحذر میدارند، آینده در این جهان متحول به سوی تعامل و همکاری و همیاری و همگرایی میل میکند. تجربه نشان داده است که مقررات فربه و دست و پاگیر و ناکارآمد در همه عرصهها بشدت مانع پویایی و چالاکی میشود. ما محتاج «حکمرانی خوب مهاجرتی» هستیم.
برای تغییر در سیاست مهاجرتی محتاج تأمل انتقادی در بینشها و مأموریتهای خود هستیم. پایبندی به ایده استقلال وسواسآمیز منهای توسعه پایدار، رؤیای برخی برای ایران است. در حالی که بهروزی و زیست عزتمندانه باید رؤیایی خردمندانه برایمان باشد.