۰ نفر

مجسمه‌های نان آور «مافی کندی»

۱۰ شهریور ۱۳۹۸، ۵:۱۵
کد خبر: 377572
مجسمه‌های نان آور «مافی کندی»

اگر در خانه مجسمه‌ای تزئینی دارید و کنجکاو بوده‌اید که بدانید سازنده این مجسمه چه کسی بوده است، شک نکنید که دست یکی از اهالی «مافی کندی» در کار است. مافی کندی روستایی است در نزدیکی سلماس آذربایجان غربی.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، روستایی که چند ویژگی منحصر به فرد دارد که شاید در کمتر روستای ایران آن را ببینید. این روستا 790 نفر جمعیت دارد، هیچ‌کس در این روستا بیکار یا حتی در جست‌و‌جوی کار نیست و اینکه دست‌های مافی کندی‌ها از همان دوران کودکی با مجسمه‌سازی آشنا می‌شود. این روستای 790 نفری هزار نفر شاغل دارد چون از روستاهای دیگر هم برای کار به مافی کندی می‌آیند. اما حوزه اشتغال مافی کندی‌ها فقط محدود به این روستا و 200 کارگاه مجسمه‌سازی فعال در آن نیست، 500 کارگاه مجسمه‌سازی در منطقه افسریه، پاکدشت و جاده خاوران تهران هم بوسیله آنها دایر شده است.

علاوه بر این‌ها 300 کارگاه مجسمه‌سازی در شهر سلماس فعال است که گردانندگان این کارگاه‌ها هم مافی کندی‌ها هستند. مجسمه‌های تولیدی اهالی این روستا در همه جای ایران و خاورمیانه پراکنده‌اند. علاوه بر ایران در ترکیه، عراق و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس مجسمه‌های مافی کندی‌ها بازار خوبی دارد. مجسمه‌هایی سبک و مقاوم از جنس فایبر گلاس و پلی استر. اما چه شد که اهالی این روستا مجسمه ساز شدند؟

پاسخگوی این پرسش من، کمال عثمان‌پور دهیار این روستاست که نمایندگی 200 کارگاه مجسمه‌سازی در مافی کندی را برعهده دارد. او می‌گوید: «حدود 40 سال است که بتدریج مافی کندی‌ها به سراغ هنر و شغل مجسمه‌سازی رفته‌اند و درحال حاضر می‌توان گفت همه اهالی این روستای کردنشین مجسمه‌ساز هستند اما آغاز ماجرای مجسمه‌سازی در این روستا به قبل از انقلاب برمی‌گردد، زمانی که دو برادر امریکایی در تهران کارگاه مجسمه‌سازی داشتند؛ دست بر قضا یکی از اهالی مافی کندی به‌نام عادل خردادی هم کارگر این کارگاه بود. با پیروزی انقلاب، دو برادر امریکایی مانند خیلی از امریکایی‌های دیگر ایران را ترک کردند. همولایتی ما هم در افسریه تهران برای خودش کارگاه مجسمه‌سازی تأسیس کرد و با استفاده از تجربیات و ارتباطاتش، مجسمه‌های تولیدی را در تهران به فروش رساند. بتدریج اهالی دیگر روستا در کارگاه «خردادی» شیوه مجسمه‌سازی را آموختند و خودشان اقدام به تأسیس کارگاه در مافی‌کندی، سلماس و اطراف تهران کردند.»

درحال حاضر مجسمه‌های مافی کندی در سراسر کشور و در بازار تزئینات خانگی صاحب برند شده است. در استان آذربایجان غربی،مسئولان این روستا را نمونه و الگوی طرح «یک روستا یک محصول» می‌دانند. طرحی که اگر در سراسر کشور گسترش یابد، هر روستا با محصول ویژه و منحصر به فرد خودش شاخص و برند می‌شود و در این وانفسای بیکاری و بحران اشتغال می‌تواند چاره خوبی برای حل مشکلات اقتصادی باشد. مافی کندی‌ها اما می‌گویند اجرای این طرح به همین سادگی نیست، پوستمان کنده شد تا توانستیم خود را به بازار و به مردم بشناسانیم.

عثمان‌پور می‌گوید: «ما در این شغل و در این بازار عرق ریختیم و رنج کشیدیم تا اینکه خود را به مردم و مشتریان تحمیل کردیم. یک مجسمه تزئینی کپی می‌تواند در خانه نباشد، می‌توان پولی برای خرید آن پرداخت نکرد. بجایی هم برنمی‌خورد. اما با اصرار و پایداری ما در بازار بود که توانستیم بمانیم. مافی کندی‌ها در کوچه‌ها و خیابان‌های شهرهای کوچک و بزرگ کشور، مجسمه‌ها را روی دوششان می‌کشیدند و به عابران بی‌اعتنا اصرار می‌کردند بخرند. اگر از در بیرونمان می‌کردند از پنجره وارد می‌شدیم. خب از نتیجه کار هم راضی هستیم؛ اینکه در این روستا بیکار وجود ندارد، اینکه محصولات ما در عراق، ترکیه، ارمنستان خریدار دارد و... حالا هر مافی کندی یک خانه در روستا دارد و یک خانه در سلماس. یک استاد کار در روستا حداقل حقوقش به اضافه صبحانه و نهار و شام دو میلیون تومان است. هیچ‌کدام از اعضای یک خانواده هم بیکار نمی‌ماند...»

الگوی مجسمه‌هایی که در این روستا ساخته می‌شود محدودیتی ندارد. هر سوژه‌ای می‌تواند تبدیل به مجسمه شود؛ از گل و گیاه گرفته تا فرشته و شخصیت‌های سینمایی و طرح‌های انتزاعی و خلاقانه، شخصیت‌های سینمایی و کارتونی، سوژه‌های هنری و سینمایی و ورزش و سرگرمی روز و... اما مافی کندی‌ها قانون‌های نانوشته‌ای دارند که بدون چون و چرا همه خود را مقید می‌دانند از آنها اطاعت کنند. قانون اول اینکه اگر مجسمه‌سازی یک طرح جدید وارد بازار کرد، هیچ مجسمه ساز دیگری حق ندارد آن را کپی کند. در این صورت توزیع کننده‌ها و خریداران عمده علاوه بر اینکه مجسمه‌های کپی کار را نمی‌خرند بلکه همه محصولات او را تحریم می‌کنند. قانون دوم هم این است که مجسمه‌های ساخته شده باید متناسب با عرف و هنجارهای جامعه باشد. همه شاغلان این شغل بدون الزام حکومتی یا مرجع نظارتی خارج از صنف، خود را از ساخت مجسمه‌های توهین آمیز، مجسمه‌های عریان، مجسمه‌ شخصیت‌های پرحاشیه سیاسی و... ممنوع کرده‌اند.»

رضا عبداللهی 26 ساله دو سال است که کارگاه خود را از مافی کندی به سلماس منتقل کرده است. او می‌گوید: «این کار را دوست دارم و در کنار سه برادر و پدرم مجسمه‌سازی می‌کنم. اینکه خانوادگی در کنار هم مشغول این کار هستیم حس خوبی به من می‌دهد. از 13 سالگی وارد این کار شدم و از شغلم راضی هستم». او البته مانند بسیاری از شاغلین از قیمت مواد اولیه و نابسامانی آن در بازار گلایه دارد. در طول یکسال، قیمت پلی استر، رنگ (رنگ مورد استفاده در مجسمه‌ها رنگ اتومبیل است)، قلم، فایبر گلاس، کوبالت، خشک کن و... که مواد اولیه و ضروری برای ساخت مجسمه‌هاست سه برابر شده است. با این حال به‌دلیل رقابتی بودن بازار و توجه به قدرت خرید مشتریان، مجسمه‌سازان مافی‌کندی قیمت محصولات خود را چندان بالا نبرده‌اند و از حاشیه سود خود کاسته‌اند.

مجسمه سازان محصولات خود را بیشتر به‌صورت عمده می‌فروشند و با وجود همه مشکلات، بازار خرید مجسمه‌های مافی‌کندی همچنان رو به گسترش است. هر روز چندین کامیون در سلماس و مافی کندی مجسمه‌ها را به مقصد لالجین همدان و صالح آباد تهران، شیراز، اصفهان و... بارگیری می‌کنند. مردم هم هر روز بیش از گذشته با برند مجسمه‌های مافی کندی آشنا می‌شوند. تعداد مشتریان خرد و گردشگرانی که به قصد خرید مجسمه به سلماس و مافی کندی سفر می‌کنند هم رو به گسترش است. عبداللهی می‌گوید: «ماهنوز منتظر تحقق وعده‌ای هستیم که فرمانداری و استانداری داده است و آن ساخت مجتمع بزرگ مجسمه‌سازی در مافی کندی است. هرازگاهی مسئولان در رادیو و تلویزیون استانی وعده‌اش را می‌دهند اما خبری نیست. درحال حاضر کارگاه‌ها پراکنده‌اند. هرکسی در مافی کندی بخشی از حیاط خانه خود را تبدیل به کارگاه کرده اما برای اینکه محصولات ما بخوبی شناخته شود و جایگاهی مثل لالجین همدان پیدا کنند باید تجمیع شوند.»

او همچنین به یک نکته دیگر هم اشاره می‌کند: «بیشتر مواد اولیه ساخت مجسمه شیمیایی است و این منجر به عوارض تنفسی و پوستی و حتی در دراز مدت باعث سرطان می‌شود. در این مورد اول از همه همولایتی‌ها و همکاران من باید دقت کنند. حتماً در موقع کار از ماسک، دستکش و لباس کار استفاده کنند. کار در کنار خانواده وقتی شیرین است که سلامتی باشد!»