۰ نفر

آبادان: به خاک عادت کرده‌ایم اما آب غیرقابل تحمل است

۱۱ تیر ۱۳۹۷، ۶:۲۰
کد خبر: 282402
آبادان: به خاک عادت کرده‌ایم اما آب غیرقابل تحمل است

«می‌دانید یزله چیست؟ مردم حلقه می‌زنند و می‌چرخند و شعرهای آهنگین می‌خوانند. شنبه یزله‌خوانی مردم معترض خرمشهر برای آب بود و تغییر فرماندار. شنبه دیگر تجمع به ناآرامی کشیده شد.»

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، یزله‌ای که فعال اجتماعی اهل خوزستان از آن می‌گوید را می‌شناسیم، نوحه‌هایش را شنیده‌ایم و دور زدن‌های آن حلقه‌های انسانی را در حال و هوای جنگ بارها دیده‌ایم، فقط شاید نمی‌دانستیم که روزی این مراسم آیینی پای آب را به میان می‌کشد. «خانم! شنبه خرمشهر خیلی مظلوم بود.»

دو روز پیش خرمشهر بوده و نخ تسبیح همه بحث‌هایی که شنیده از تاکسی گرفته تا بازار و رستوران مساله آب بوده است. قاسم فعال اجتماعی اهل اهواز است و مقدمات آنچه را ختم شد به ماجرای شنبه خرمشهر دیده است: «آنچه حالا دارید از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌شنوید تنها بر سر خود خرمشهر است. کمی آن طرف‌تر از شهر وضعیت روستاها بسیار بدتر است. دام و کشاورزی‌شان رو به نابودی است. آب شور نخل‌ها را می‌خشکاند و خب این وضعیت غیرمترقبه نبوده، سال‌ها است که فعالان محیط زیست در مورد پیشروی آب دریا و نفوذش به کارون هشدار می‌دهند.» می‌گوید که روز شنبه متنی میان مردم دست به دست می‌گشت که برای تجمع اعتراضی ساعت ٩ شب بیرون بیایند اما شاید خیلی‌ها پیش‌بینی پرتاب سنگ و درگیری را نمی‌کردند. قاسم می‌گوید: «وقتی آموزش درستی در میان نیست و نهادهای فرهنگی هیچ محتوای قابل توجهی تولید نکرده‌اند، وقتی به نهادهای مدنی و مردمی اجازه فعالیت داده نشود نباید انتظار داشت که همه آدم‌ها جوری مطالبات‌شان را بیان کنند که انگار اتفاقی نیفتاده. این مردم فقط آب می‌خواهند، آبی که شور نباشد.»

خرمشهر: فقط خسته‌ایم

مردم آبادان و خرمشهر وقتی در مورد بوی آب صحبت می‌کنند، یک «عذر می‌خواهم» هم می‌گذارند اول جمله چون می‌خواهند بگویند که آب بوی «فاضلاب» می‌دهد و به نظرشان ممکن است شنیدن واقعیت هر روزه زندگی آنها برای شمای دور از خوزستان ناخوشایند باشد: «ما با این آب حمام هم نمی‌توانیم بکنیم. آب شور است و عذر می‌خواهم، بوی فاضلاب می‌دهد.» آقای نوری ٤٣ ساله است و زمان جنگ را به همراه خانواده‌اش در بندر امام گذرانده و بعد از هشت سال به شهرش بازگشته. شنبه شب در خانه‌اش در شهرکی در فاصله یک کیلومتری خرمشهر گذرانده و تجمع را از نزدیک ندیده اما طعم آب دیگر چیزی نیست که با یک کیلومتر فاصله از شهر نچشیده باشد: خب با این آب نمی‌توانیم زندگی کنیم، آب دریا از این بهتر است. تجمع‌ها تا قبل آن شب همه آرام بود اما خب مردم هم مشکلات زیادی دارند، بیکاری زیاد است، به مردم فشار آمده و خسته‌اند حالا شاید در این میان یک کسانی هم سوءاستفاده کنند.»

قبل از اینکه به دنیا بیاید پدر و مادرش شهر را ترک کرده‌اند، برایش تعریف کرده‌اند که پل را زده بودند و ناچار شناکنان خودشان را رسانده‌اند به مسیری که بتوانند از خرمشهر دور شوند: «وقتی برگشتیم خرمشهر یک شهر خراب بود و یک مسجد جامع، حالا ٢٨ سال است که اینجا هستم و سال‌ها است که آب خوردن را می‌خریم اما این روزهای اخیر به خاطر ترکیدگی لوله آب اینقدر شور شده. » محمد ٣٣ ساله و ساکن خرمشهر است و در تجمع روز شنبه حضور داشته و فکر می‌کند کسانی که اسلحه در دست داشتند از میان مردم عادی نبوده‌اند: «به چشم خودم دیدم که به سمت نیروی انتظامی شلیک شد و یک سری موتورسوار به سمت موزه دفاع مقدس و چند بانک رفتند و آتش راه انداختند. مردم نگذاشتند بروند سمت سینما. » محمد روی قول مسوولان برای برگشتن شرایط آب به حالت عادی تا نیمه تیرماه با جدیت حساب باز کرده. می‌گوید رفقای خودش در کار لوله‌کشی و جوشکاری مشغول به کارند و به چشم دیده است که توی گرما دارند تلاش خودشان را می‌کنند تا مشکل حل شود: «مطمئنم مشکل حل می‌شود تا ١٥ تیر همه‌چیز درست می‌شود.»

«٢٠ سال است که قول داده‌اند و ما هم ٢٠ سال مشکل شوری آب داشته‌ایم. اما این یک هفته دیگر اوضاع فجیع بود. توی این گرما که نمی‌توانی حمام نروی اما خب عذر می‌خواهم، آب بوی فاضلاب می‌دهد.» در تمام روزهای گذشته مشکل آب هم برای خرمشهر بوده و هم آبادان. مردم آبادان هم مثل همسایه‌های‌شان تجمع کردند، اعتراض کردند اما حالا در خبرها و شبکه‌های اجتماعی می‌بینند که در آن سوی پل اعتراض‌ها به ناآرامی کشیده شده است: «شما اینستاگرام را که باز کنید غیر از خرمشهر چیزی نمی‌بینید.» فواد در بازار آبادان کاسبی می‌کند و مثل مردم خرمشهر روزها را تا نیمه تیر می‌شمارد تا ببیند وعده آب سالم عملی می‌شود یا نه: « توی آبادان هم صف آب داریم. باید در صف باید تا دبه‌های ٢٠ لیتری تحویل بگیری. این دبه‌ها قبلا هزار و ٥٠٠ تومان بودند، دیشب عمویم دو تا بیست لیتری گرفت ٢٠ هزار تومان.» فواد زمان جنگ را همراه خانواده‌‌اش در بوشهر سر کرده و سال ٧٠ به آبادان برگشته و فکر می‌کند که تا همین امروز هم وضعیت شهر آنقدری که باید تغییری نداشته است: «ما البته به اینها عادت کرده‌ایم. به گرما عادت کرده‌ایم، به خاک عادت کرده‌ایم، حتی به آب بد هم عادت کرده‌ایم اما الان دیگر وضعیت آب غیرقابل تحمل شده. شما تهران هستید دیگر نه؟ آن آبی که ما باهاش حمام می‌کنیم را اگر به صورتت بزنی، عذر می‌خواهم حتما بالا می‌آوری.»

فرخ ٤٤ ساله هم سال ٧٠ دوباره به آبادان برگشته است. اول باید با شرایط شهر بازمانده از جنگ سر می‌کردند و بعد با وضعیت آب: «وقتی برگشتیم شهر خیلی خلوت بود، آن اوایل انگار اصلا حالت شهرنشینی نداشت تا بعد مردم کم‌کم آمدند و بیشتر تغییرات این سال‌ها را هم خود مردم انجام داده‌اند.» معلم ساکن آبادان سال‌ها است که در خانه‌اش دستگاه تصفیه آب دارد اما در یک هفته گذشته زور دستگاه هم به آبی که در لوله‌های جاری بود، نرسید. آبادان آرام است و فرخ خبرهای خرمشهر را از این و آن شنیده. نمی‌داند مشکل آب واقعا کی حل می‌شود آیا باید روی قول‌ها حساب کند یا نه، فقط می‌گوید هر روز صبح که دست و صورتش را می‌شوید چشم‌هایش می‌سوزند.

شنبه خرمشهر مظلوم‌تر از همیشه بود

هدا کریمی، فعال اجتماعی و سیاسی اهل خرمشهر است. شنبه شب همراه جمعی از خبرنگاران در تجمع بوده تا ببیند اوضاع از چه قرار است اما اوضاع بی‌قرارتر از آن بوده که بتواند توصیف دقیقی از آنچه واقعا رخ داده، داشته باشد: «من فقط می‌گویم که انگ نزنید. من نمی‌توانم بگویم کسانی که اسلحه در دست داشتند متعلق به گروهک خاصی بودند. آن کسانی که من دیدم شبیه آدم‌هایی بودند که بلد نبودند وقتی خشمگین هستند مطالبات‌شان را چگونه بیان کنند.»

فعال اجتماعی خرمشهری می‌گوید که پررنگ بودن مشکل آب و فاضلاب این شهر روی تمامی مسائل دیگر سایه انداخته: «جلسه می‌گذاریم که در مورد مسائل فرهنگی حرف بزنیم، با مسوولان در مورد موضوعات اجتماعی گفت‌وگو کنیم اما ته همه صحبت‌های‌مان می‌رسد به عذر می‌خواهم بحث فاضلاب. سال‌ها قبل پایان بازسازی خرمشهر را اعلام کردند اما هنوز بوی فاضلاب زیر دماغ‌مان است.» کریمی نگران است، نگرانی‌اش را پنهان نمی‌کند. از شنبه به بعد نگرانی‌اش مردم خرمشهر هستند که ممکن است خواسته‌های بحق‌شان در سایه ناآرامی به وجود آمده گم شود: «مردم چیزی نمی‌خواستند، مردم فقط تشنه بودند. همه ما شنبه شرمنده خرمشهر شدیم. همه این سال‌ها مردم آب خوردن را خریده‌اند، بیکاری دیده‌اند، هوای بد و گرد و خاک را تحمل کرده‌اند و وعده شنیده‌اند. به این مردم انگ نزنید.ببینید کسی که اعتراض دارد چطور زندگی می‌کند. ببینید آن روستایی باید چه کند که با این آب حتی لباس هم نمی‌تواند بشوید.» صدای زن پشت تلفن می‌لرزد: «خانم! شنبه خرمشهر خیلی مظلوم بود.»