۰ نفر

آمار واقعی از فاصله زیاد ایرانی‌ها با شادی

۱۱ تیر ۱۳۹۸، ۱۵:۳۲
کد خبر: 363915
آمار واقعی از فاصله زیاد ایرانی‌ها با شادی

رتبه شادی و نشاط ایران به استناد گزارشی از سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۶ در بین ۱۵۷ کشور، ۱۰۵ است و این نمره، پایین‌تر از میانگین جهانی قرار دارد.این رتبه در حالی پایین‌تر از میانگین جهانی است که نسبت به سال ۲۰۰۸ نه تنها بهبود نیافته که پایین‌تر هم رفته است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایرنا، ‌به عبارت دیگر رتبه شادی ما مردم در سال ۲۰۰۸، ۹۶ بود که هشت سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۶ نه تنها بهتر نشد که ۹ رتبه هم بدتر شد.

پرسش این است، مگر قرار نیست تا سال ۱۴۰۴، مردمی سالم، رشید، دانا، هویت ساز، کارآفرین و افزاینده ثروت ملی داشته باشیم؟ آیا با همین فرمان که داریم پیش می‌رویم و با این رتبه‌های شادی پایین‌تر از میانگین جهانی می‌توانیم به این مهم دست یازیم؟

ایران در حالی رتبه شادی پایینی را کسب کرده است که به عنوان مثال، مردمش در کارنامه تاریخی خود از جمله اقوامی به شمار می‌آمدند که بیشترین جشن‌ها را داشتند. البته برگزاری جشن، به خودی خود نمی‌تواند علت بالا رفتن شادی و نشاط باشد اما به هر حال می‌تواند از علل زمینه ساز آن به شمار بیاید.

ارتقای نشاط و جلوه بیرونی آن یعنی شادی در جامعه به علل دیگری هم مرتبط است به عنوان مثال در سال ۲۰۰۸ در جاکارتای اندونزی، نشست راهکارهای ارتقای نشاط در کشورها برگزار شد. در این نشست ایده‌های زیادی مطرح شد که مهم‌ترین استراتژی‌های مطرح شده بهبود وضعیت مؤلفه‌های اجتماعی بود.

به عنوان مثال اگر بتوان فقر را کاهش داد، درآمد را عادلانه توزیع کرد، تجمل گرایی را کاهش و گردشگری را افزایش داد و تسهیلاتی برای تسریع در امر تحرک جغرافیایی مردم ایجاد کرد، نشاط در مردم نیز بالا می‌رود.

بهزاد دماری مدیر سابق گروه تحقیقاتی مؤلفه‌های اجتماعی سلامت مرکز ملی تحقیقات سلامت اظهار داشته بود: یکی از استراتژی‌هایی که در جاکارتا تاکید شد این بود که کشورها، سیستم سرمایه اجتماعی خود را قوی‌تر و سعی کنند تعاملات اجتماعی قوی‌تری در درون و برون کشور داشته باشند که یکی از این تعاملات می‌تواند توریسم یا گردشگری باشد. این موضوع توسط پژوهشگری به نام پیراک در سال ۲۰۰۷ بیان شد. او طی مقاله‌ای معتقد است که بزرگ‌ترین مداخله ارتقاء دهنده نشاط، توریسم یا گردشگری است.

از گردشگری گفتیم و می‌دانیم که کمتر کسی است که قابلیت‌ها و جاذبه‌های ایران را در گردشگری منکر شود؛ چرا که ایران ما یکی از ۱۰ کشور برتر دنیا در زمینه جاذبه‌های گردشگری به شمار می‌آید که جای افتخار دارد، اما مساله این است که با وجود این جذابیت‌ها، هر سال گردشگران کمی جذب کشور بغایت زیبایمان می‌شوند. این در حالی است که صنعت گردشگری، چه داخلی چه خارجی یکی از تعاملات مهم اجتماعی به شمار می‌آید که کنشگرهای یک جامعه برای شادی به آن نیاز دارند.

مساله این است که با این سطح تورم و این گرانی‌ها، آیا مردم می‌توانند، حداقل در داخل کشور، به سفر و گردشگری مثل سال‌های قبل بپردازند؟ با این گرانی‌ها آیا می‌توان به سفری دو روزه و کوتاه رفت که خستگی یکسال کار کردن و دوندگی برای زندگی را از میان برود در کنیم؟

آیا گردشگری نمی‌تواند نوعی تفریح آن هم از نوع تفریح فعال و سالم باشد؟ البته که هست. اصلاً آیا می‌دانستید که شادی و نشاط یکی از خروجی‌های تفریح به شمار می‌آید؟ به نظر می‌رسد همین یک قلم متغیر، یعنی تفریح را هم در کشور دنبال کنیم، وضعیت شادی در کشور، تا حد زیادی دستمان می‌آید.

ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که خیلی از شهروندان ما حتی چگونه تفریح کردن را هم نمی‌دانند. هنوز پدران یا مادرانی در زمان حاضر بسر می‌برند که مدت‌های زیادی است با فرزندان خود به بیرون از خانه برای تفریح نرفته اند! مگر تفریح به منظور فاصله گرفتن و رهایی فرد از کرختی و یکنواختی زندگی نیست؟

موضوع تفریح آنقدر مهم است که ماده بیست و چهارم اعلامیه جهانی حقوق بشر به این امر تاکید داشته است و بر اساس این ماده هر کس حق استراحت، فراغت و تفریح دارد. جالب اینجاست که سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار داشته است که سرانه مصرف خانوار در حوزه فرهنگ، تفریحی و اوقات فراغت در کشور زیر سه درصد است.


به هر حال اقوال و نظرات برای ارتقای نشاط زیاد و هر کدام در جای خود منطقی و درست است. در این میان مسئولانی هم هستند که دغدغه ایجاد جو نشاط در جامعه و افزایش آن را دارند و الحق و الانصاف که از هیچ تلاشی برای آن فروگذار نکرده اند؛ اما معلوم نیست چرا برخی از این بزرگواران تصور می‌کنند که در راستای ایجاد جو نشاط در جامعه، حجت خود را در این امر تمام کرده اند، در حالی که این موضوع محل اعتنا است.

گاهی اوقات برخی مسئولان ذیربط معتقدند که اقدامات خوبی برای بالا بردن روحیه شادی و نشاط مردم انجام شده مثلاً بوستان‌هایی تأسیس و یا شبکه‌های تلویزیونی متعددی راه اندازی است. این مسئولان تصور می‌کنند که برای بالا بردن روحیه نشاط در مردم همین اقدامات به مثابه تمام بودن حجت است، در حالی که اتفاقات دیگری باید در کنار آن تحولات رخ دهد.

مردم چگونه تعادل کار و زندگی را داشته باشند؟ تا چه حد جلوی افزایش تورم گرفته شده است تا مردم احساس امنیت اقتصادی کنند؟ آیا مردم این قدر اطمینان دارند که درآمد ماهشان، کفاف می‌دهد یا اینکه مجبورند برای گذران امور به شغل دوم و برخی مواقع سوم و چهارم و همینطور اضافه کاری روی آورند؟

به هر حال به نظر می‌رسد اشکال کار در کشورمان، برداشت نه چندان درست از مفهوم نشاط و جلوه بیرونی آن یعنی شادی باشد. در زمان حاضر کارگروه دایمی نشاط اجتماعی در وزارت کشور تشکیل شده است. اما باید در نظر داشت که نشاط، صرفاً در برنامه‌های تفریحی و شاد خلاصه نمی‌شود. بلکه برای دستیابی به آن باید بستر سازی در کاهش تورم، افزایش سرمایه اجتماعی، کاهش فساد و ترغیب مردم به امور خیریه و داوطلبانه نیز اقداماتی است که باید برای گسترش نشاط در کشور انجام داد.