۰ نفر

چرا همیشه افسرده و غمگینم؟ / خوشحال بودن و راه حل های آن

۴ بهمن ۱۴۰۱، ۲۱:۵۵
کد خبر: 697230
چرا همیشه افسرده و غمگینم؟ / خوشحال بودن و راه حل های آن

چرا هیچ چیز مرا خوشحال نمیکند؟ این سؤالی است که ذهن بسیاری از افراد را به خود مشغول کرده است. احساس شادی نمی کنید چون شاید از انجام کارهایی که قبلاً از آن لذت می بردید دست کشیده اید، صبح ها نمی توانید از رختخواب بلند شوید یا نسبت به آینده خود ناامید یا گم شده اید.

راه حل واسه اونایی که هیچ چیز خوشحالشون نمیکنه

به گزارش اقتصاد آنلاین، چه این احساسات گذرا باشند و چه نشانه‌ای از یک مشکل اساسی عمیق‌تر، مهم است که اجازه ندهید که تمام زندگیتان را در بر بگیرند. آنچه ممکن است به عنوان افسردگی موقعیتی شروع شود می تواند به چیزی طولانی مدت تبدیل شود. در این رابطه می توانید با مشاوره تلفنی افسردگی مشورت نمایید.  

چرا هیچ چیز مرا خوشحال نمی کند؟

اگر روزهایتان به درازا بکشد و در یک نیستی خاکستری ادغام شود، و متوجه شوید چیزهایی که قبلاً برای شما شادی می‌آوردند دیگر باعث خوشحالیتان نمی‌شوند، این می‌تواند نشانه شروع مشکل باشد. اگر متوجه شدید که از خود می‌پرسید چرا هیچ چیز شما را خوشحال نمی‌کند، این می‌تواند نشانه افسردگی نیز باشد. یکی از نشانه های رایج افسردگی اساسی ناتوانی در احساس لذت از افراد و فعالیت هایی است که قبلاً از آن ها لذت می بردید.

1- چرا هیچ چیز مرا خوشحال نمیکند | فرسودگی و خستگی

بسیاری از مردم احساس افسردگی می کنند زیرا به سادگی از خود مراقبت نمی کنند. آنها از کاری به کار دیگر عجله می کنند انگار که در حال دویدن در یک ماراتن بدون هیچ پایانی هستند. جای تعجب نیست که آنها در نهایت می بازند و از هر کاری که انجام می دهند لذت نمی برند. افراد با عملکرد بالا درک می کنند که در حالی که شرکت در کارهای چالش برانگیز مهم است، باید به اندازه کافی لذت ببرند. آنها این کار را به سه روش انجام می دهند:

اول، آنها به طور منظم در طول روز استراحت می کنند تا از کارهای روزانه خود سرحال شوند و از پس آن برآیند. حتی فقط 5 دقیقه حرکت بدن و چند نفس عمیق در هر ساعت می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. به خصوص اگر در زمان ناهار استراحت طولانی تری داشته باشیم. دوم اینکه، افراد با عملکرد بالا برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی، حداقل یک روز کامل مرخصی می‌گیرند تا با عزیزانشان وقت بگذرانند.

معمولاً این به معنای عدم ارسال ایمیل و تماس تلفنی مرتبط با تجارت است. در نهایت، افراد با عملکرد بالا تعطیلات دوره‌ای را برنامه‌ریزی می‌کنند که به آنها اجازه می‌دهد به طور کامل از دردسرهای روزانه خود خارج شوند. برخی این کار را با برنامه ریزی برای استراحت های کوتاه هر سه ماه انجام می دهند. نه تنها با احساس استراحت و سرزندگی دوباره برمی گردند، بلکه خلاق نیز می شوند. 

چرا همیشه غمگینم؟

2-چرا هیچ چیز مرا خوشحال نمیکند | افسردگی

اغلب مردم احساس افسردگی می کنند زیرا از کاری که انجام می دهند لذت نمی برند. از نظر حرفه ای، این ممکن است به این معنی باشد که آنها رضایت شغلی واقعی نخواهند داشت. برای برخی این به این دلیل است که کارشان بی‌معنی به نظر می‌رسد، در حالی که برخی دیگر در کاری که انجام می‌دهند آنقدر خوب شده‌اند که روزشان پر از روتین‌های خودکار است که دیگر آنها را تحریک نمی‌کند.

در خارج از محل کار، مردم افسرده می شوند، زیرا به دلیل سبک زندگی یکنواخت، احساس اشتیاق و هیجان ندارند - به نظر می رسد همه چیز بدون هیچ عنصر غافلگیری و ماجراجویی تکرار می شود. و وقتی احساس افسردگی و بی حوصلگی می کنیم چه اتفاقی می افتد؟

3-اعتیاد به اینترنت دلیل عدم احساس شادی

ما با گشت و گذار در اینترنت، بررسی دوستان در فیس بوک و خوردن غذاهای ناسالم به دنبال حواس پرتی هستیم. این عادت‌ها اعتیادآور می‌شوند و زمان و انرژی ما را برای شرکت در فعالیت‌های رضایت‌بخش‌تر از دست می‌دهند. ما در کار بازدهی کمتری داریم و در زندگی خصوصی کمتر راضی هستیم. برای مقابله با احساس افسردگی، باید به طور منظم برای تجربیات جدید برنامه ریزی کنیم. ما این کار را با چالش‌های جدید و یادگیری مهارت‌های جدید برای پیشرفت شغلی‌ انجام می‌دهیم، در حالی که به دنبال هیجان‌های جدید در طول تعطیلات خود هستیم، برای مثال با سفر به مکان‌های جدید، کشف سرگرمی‌های جدید یا بازدید از رستوران‌های جدید.

4-تعهدات بیش از حد دلیل عدم احساس شادی

ما احساس غرق شدن می کنیم همه احساس غرق شدن در تعهدات خود را می دانند که به سختی زمانی برای رسیدگی به اولویت های خود پیدا می کنیم. این حالت به مرور زمان بسیار ناامید کننده می شود، زیرا ما به شدت مشغول هستیم، بدون اینکه واقعاً تجارت یا شغل خود را پیشرفت دهیم. خبر خوب این است که برای اکثر مردم، چند تنظیم ساده می تواند تفاوت را ایجاد کند – تنها کاری که واقعاً باید انجام دهند این است که برنامه کاری خود را دوباره کنترل کنند. گاهی نیز گذراندن تعطیلات بدون استرس کاری می تواند راهگشا باشد.

با حذف جلسات غیر ضروری و جایگزینی آنها با تماس های تلفنی محدود، برنامه خود را آزاد کنیم. به‌خاطر می‌آورم برای مثال، چگونه نیمی از روز خود را صرف رانندگی برای ملاقات با مردم می‌کردم بدون اینکه هیچ محدودیت زمانی تعیین کنم – و چگونه به سختی وقت داشتم که کار دیگری انجام دهم. فقط با کاهش جلسات هفتگی، محدود کردن آنها با زمان پایان ثابت، و برنامه ریزی آنها در یک روز هر هفته، برنامه و بهره وری خود را کاملاً تغییر دادم.

5-چرا هیچ چیز مرا خوشحال نمیکند | تنهایی

اگرچرا هیچ چیز مرا خوشحال نمیکند؟چه به نظر می رسد که دنیا بیش از هر زمان دیگری به هم متصل است، بسیاری از مردم احساس تنهایی می کنند. آنها یا فاقد لذت بردن از حلقه دوستان نزدیک و اعضای خانواده هستند یا روابط آنها فاقد هرگونه عمق معناداری است. با گذشت زمان، احساس تنهایی نه تنها باعث بدبختی ما می شود، بلکه به سلامتی ما نیز آسیب می رساند. علت احساس تنهایی خود را بیابید و به دنبال درمان آن باشید.

6-منفی نگری نسبت به خود دلیل عدم احساس شادی

با مدیریت برخی از بهترین تنیسورهای جهان، می توانم با شما به اشتراک بگذارم که همه لحظاتی از شک و تردید به خود و منفی بافی را تجربه می کنند. ناگهان از انجام کارهایی که به ما کمک می کند شادی و موفقیت بیشتری را تجربه کنیم، اجتناب می کنیم. با این حال، چیزی که افراد موفق را از دیگران متمایز می کند این است که با انجام اقدامات مداوم در جهت نتایج خاص بر تردیدهای خود غلبه می کنند. آنها این کار را با کنترل انتقاد از خود نسبت به شکست ها و موفقیت ها انجام می دهند.

مارتین سلیگمن، یکی از بنیانگذاران روانشناسی مثبت گرا، در طول مطالعات مختلف خود دریافت که افراد خوش بین پول بیشتری کسب می کنند، از سلامتی بهتری برخوردار هستند و همچنین شادتر هستند. راز بزرگ آنها این است که بر روی ارزش و اهمیت دادن به تجربیات مثبت بیشتر از تجربیات و افکار منفی تمرکز می کنند. به این ترتیب آنها بر احساس خود شک و تردید نیز غلبه می کنند.  

چرا هیچ چیز مرا خوشحال نمیکند | بازگرداندن شادی

برای مثبت‌تر شدن، باید عادت کنیم که رویدادها را به شیوه‌ای قدرتمندتر تفسیر کنیم. این بدان معناست که شکست‌ها را به‌عنوان رویدادهای کوتاه‌مدت و غیر فراگیر ببینیم که نشان‌دهنده شخصیت ما نیستند و می‌توانیم از آنها درس‌ها و مهارت های زندگی بیاموزیم که به ما امکان می‌دهد در آینده برتر باشیم. این همچنین به معنای ایجاد نوعی حرکت از موفقیت های روزانه است که به ما امکان می دهد اعتماد به نفس و شایستگی بیشتری داشته باشیم و دوباره به خودمان ایمان بیاوریم. در این قسمت چند روش برای بازگرداندن شادی پیشنهاد می شود.

1-کاهش تعهدات نابجا

مهم است که آگاهانه کمیت و کیفیت برقراری ارتباط با دیگران را در خود بهبود بخشیم. در حالت ایده آل، ما می خواهیم حداقل تعداد انگشت شماری از دوستان جاه طلب همفکر داشته باشیم که از ما حمایت می کنند و ما از آنها حمایت می کنیم. اگر چنین شبکه‌ای نداریم، باید در محیط‌هایی که ملاقات با گروه‌هایمان آسان می‌شود، مانند گروه‌های مغز متفکر، سمینارها یا حتی باشگاه‌های ورزشی، اختلاط را شروع کنیم.

علاوه بر این، ما می خواهیم به مهم ترین روابط خود توجه و محتوای بیشتری داشته باشیم. گفتن این کار آسان‌تر از انجام آن است، زیرا همه ما در یک برنامه شلوغ و پر هرج و مرج زندگی می‌کنیم که در آن بسیاری از افراد خودخواه یک دستور کار کاملاً تک‌فکر را دنبال می‌کنند. با این حال، برای لذت بردن از زندگی پر رونق، بسیار مهم است که عادت کنیم دوباره از روابط با کیفیت با همسر، نزدیکترین دوستان و خانواده خود لذت ببریم.

2-کاهش ارتباطات در فضای مجازی

ما باید معتاد به پاسخ دادن به ایمیل های دیگران نباشیم. بیشتر مردم از لحظه‌ای که اغلب از خواب بیدار می‌شوند تا زمانی که به رختخواب می‌روند، تلفن‌های خود را چک می‌کنند، و گاهی اوقات حتی در میانه‌های شب - جای تعجب نیست که آنها علاوه بر پاک کردن صندوق ورودی خود، کار زیادی انجام نمی‌دهند و احساس ناتوانی و ناتوانی می‌کنند. فقط به این فکر کنید که چقدر زمان و انرژی صرف پاسخگویی به نیازهای دیگران می کنند. 

در عوض این را امتحان کنید بنابراین به جای اینکه به دیگران اجازه دهیم برنامه شما را دیکته کنند، می‌خواهیم روزی دو یا سه بازه زمانی انتخاب کنیم که در آن ایمیل‌هایمان را برای مدت زمان محدودی (یعنی ۱۵ دقیقه) چک می‌کنیم و از بقیه روز برای پیگیری برنامه‌های خود استفاده می‌کنیم. دستور کار شخصی من حتی نمی توانم شروع کنم به شما بگویم که از زمانی که فقط ۲ تا ۳ بار در روز ایمیل هایم را چک می کنم چقدر کارآمدتر شده ام. برای مدیریت بهتر از اصول ارتباطات آنلاین استفاده کنید.

3-توسعه عادات سالم ب-رای احساس شادی

مانند ورزش منظم، مطمئن شوید که در زندگی خود به عادات سالم دیگری نیز عمل می کنید.آیا هر روز به اندازه کافی آب می نوشید؟ آیا هر روز غذای سالم می خورید و به طور مرتب ویتامین مصرف می کنید؟ غذاهای ناسالم، کافئین، الکل از عادت های بد است که باعث بدتر شدن خلق و خوی بد، ایجاد احساس تنبلی و نگه داشتن شما در حالت بد خلقی می شوند.

از سوی دیگر، عادات سالم به شما پایه ای محکم می دهد تا بتوانید شادی خود را در زندگی برگردانید. با اطمینان از انجام کارهای اساسی برای حفظ سلامتی و سلامت روان خود، به خود فرصت دهید تا احساس بهتری داشته باشید.

4-برای احساس شادی مدیتیشن و یوگا را تمرین کنید

سعی کنید حداقل چند بار در هفته و به طور ایده آل هر بار 30 دقیقه ورزش کنید. ورزش باعث می شود مغز شما اندورفین ترشح کند که به طور طبیعی باعث می شود احساس شادی و خوشحالی بیشتری داشته باشید.

اگر هنوز متوجه شدید که نمی توانید با چیزهای شادی آور در زندگی خود ارتباط برقرار کنید، سعی کنید مدیتیشن منظم و/یا تمرین یوگا را همراه با تمرینات تنفسی اضافه کنید. داشتن یک تمرین منظم به شما کمک می کند تا احساسات منفی و استرس را رها کنید، و باعث می شود احساس آرامش، شادی و آمادگی بیشتری در زندگی خود داشته باشید.

5-احساس شادی با علایق

در این مرحله، ممکن است آماده باشید تا فعالیت های شادی آور را به زندگی خود اضافه کنید. قبلا از انجام چه کاری لذت می بردید؟ خواه انجام پروژه های هنری، کار در باغ، مطالعه، تماشای فیلم یا فعالیت های دیگر باشد، هر روز یا هفته کمی از زمان خود را به چیزهایی اختصاص دهید که باعث شادی شما می شوند.

اگرچه ممکن است فوراً تمایلی به انجام این کارها نداشته باشید، اقدامی برای افزودن دوباره آنها به زندگی خود در نهایت به تقویت روحیه شما و بازگرداندن شادی که زمانی احساس می کردید کمک می کند. اگر موانعی برای انجام کارهایی که قبلاً از آن لذت می‌بردید وجود دارد، ببینید آیا فعالیت‌های جدیدی وجود دارد که می‌تواند جای آنها را بگیرد. با خود بینیدیشید چگونه شاد زندگی کنیم؟

برای مثال، اگر قبلاً از قرار ناهار با دوستان لذت می بردید، اما دیگر توانایی ملاقات با آنها را ندارید، ببینید آیا فعالیت اجتماعی دیگری وجود دارد که بتوانید انجام دهید و لذت ببرید.

6-چرا هیچ چیز مرا خوشحال نمیکند | مشاوره

در نهایت، اگر همه موارد بالا را امتحان کرده باشید و همچنان متوجه شوید که هیچ چیز شما را خوشحال نمی کند، چه می کنید؟ در آن مرحله، ممکن است بخواهید از پزشک خود یا یک متخصص سلامت روان کمک بگیرید.از دست دادن لذت و انگیزه می تواند نشانه افسردگی بالینی باشد که گاهی اوقات می تواند علت بیولوژیکی داشته باشد.

افسردگی را می توان با درمان ویا دارو درمان کرد تا ذهن شما فرصتی برای احساس مثبت دوباره داشته باشد از طریق انتشار مواد شیمیایی مثبت در مغز.  

چرا هیچ چیز مرا خوشحال نمیکند | سخن آخر

اگر متوجه شدید که دیگر هیچ چیز شما را خوشحال نمی کند، با طرز فکر خود شروع کنید، به سلامت جسمی و روانی خود بپردازید، فعالیت هایی را که قبلا برایتان لذت بخش بود، دوباره شروع کنید و سپس وضعیت خود را بررسی کنید. اگر هنوز احساس کمبود لذت یا انگیزه دارید، ممکن است با افسردگی بالینی زندگی کنید، که مشکلی نیست که بتوانید خودتان آن را حل کنید.