۰ نفر

نامزدم رو خیلی دوست دارم اما مضطربه که بهش خیانت کنم / اینستاگرام من رو کنترل می کنه / دیر جواب تماس هاشو بدم دیوونه می شه + پاسخ روانشناس

۱۱ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۴۰
کد خبر: 678246
نامزدم رو خیلی دوست دارم اما مضطربه که بهش خیانت کنم / اینستاگرام من رو کنترل می کنه / دیر جواب تماس هاشو بدم دیوونه می شه + پاسخ روانشناس

ممکن است شما با فردی در ارتباط باشید که به طور مداوم بار ترس از خیانت و بی وفایی را به دوش می کشد. نحوه برخورد با اینگونه افراد چیست؟ آیا می توان رفتار آنها را تغییر داد؟

به گزارش اقتصادآنلاین، ترس از خیانت موضوعی است که در برخی از همسران و یا حتی کسانی که هنوز وارد زندگی مشترک نشده اند وجود دارد.

پرسش: من و نامزدم دو ساله که با همیم، من این پسر رو خیلی دوستش دارم ولی نامزدم قبل از من ۳-۴ تا رابطه داشته که تو همه‌شون بهش خیانت شده و از این بابت خیلی صدمه دیده و الان همش مضطربه نکنه منم یه روز برم با یکی دیگه. واسه همین اگه پیغام یا تماسش رو یه کوچولو دیر جواب بدم دیوونه میشه. خیلی رو اینکه چی بپوشم حساسه، رو دوستان و هم‌کلاسی‌های پسرم خیلی حساسه و رابطه منو باهاشون قطع کرد تقریبا. تو اینستا همه لایکا و کامنتای منو کنترل می‌کنه که کیو فالو و لایک می‌کنم. من خیلی با دلش راه میام چون می‌دونم چقدر اذیته و چون دوستش دارم و می‌خوام هی جنگ نشه. ولی چند وقته یه حسی دارم که انگار دارم کم میارم و نمی‌تونم اینجوری ادامه بدم. موندم چیکار بکنم؟

عشق ورزیدن یا تصرف؟

پاسخ: دوست خوبم، بین کسی که بهت عشق می‌ورزه با این کسی که تصرفت کرده، خیلی فرقه، اونچه که شما در حال تجربه‌ش هستید، یک رابطه تملکی (تصرف گونه) هست نه یک رابطه عاشقانه! چرا؟ چون از شدت ناامنی همه چی داره کنترل میشه؛ چون یکی داره تلاش می‌کنه اضطراب یا ترسش از طرد شدن رو با کنترل کردن دیگری کم کنه! در ادامه دقیق‌تر توضیح میدم.

وقتی یه رابطه شروع میشه، در ماه‌های نخست، هر دو طرف، چون به دنبال صمیمت هستن، عموما با هم کنار میان ولی رفته رفته با چالش مهمی به اسم «علائق بیرون از رابطه» مواجه میشن. منظور تعادل بین "در رابطه با طرف مقابل بودن" و در عین حال، مستقل بودنه. در روابط سالم، هر دو طرف همزمان با اینکه از با هم بودن لذت می‌برن به نیاز پارتنرشون به داشتن زمان و روابط مختص خودش احترام میذارن، ولی در روابط ناسالم همچین چیزی رو به ندرت میشه دید.

حالا برگردیم به پرسش شما، دوست خوبم، هیچ مهم نیست که دو سال در این رابطه بودین و چطور رابطه رو جلو بردین، مهم اینه که الان شما احساس یاس و خفقان می‌کنی و نامزد شما علاقه‌ای نداره بدونه بابت تنش‌هایی که به شما تحمیل می‌کنه، چه حالی بهت دست میده، می‌دونین چرا؟ چون به نظر ایشون، اضطرابی که ایشون داره تجربه می‌کنه خیلی مهم‌تر از همه اون تنش‌هایی هست که شما در حال تحملش هستید!

ایشون چنان غرق رنج‌های خودشه که هیچ‌ درکی از رنج‌های شما نداره، اون فقط دنبال پایان دادن به ناامنی‌های خودشه، غافل از اینکه این امنیت و آرامشی که اون به این روش برای خودش ایجاد می‌کنه پوشالیه و توهمی بیش نیست. چرا؟ چون آرامشی که این آقا دنبالشه‌ فقط و فقط از درون خودش می‌تونه نشات بگیره نه از طریق اعمال فشار یا کنترل روی شما. وقتی شما تا پیغام میده بهش جواب میدین یا باهاش برای قطع رابطه با دوستان مذکری که دارین موافقت می‌کنی، ترس درونی اون رو موقتا پر می کنی ولی متاسفانه اثرات این کار موندگار نیست، آخه مگه میشه یه آبکش رو پر از آب کنی؟!‌

در ضمن، وقتی شما میگی در تمام روابطش بهش خیانت شده، پس یک الگوی ثابتی وجود داشته که مدام با بقیه دخترها داشته تکرار میشده، پس احتمالا مشکل جای دیگه‌س، بنابراین شما نمی‌تونی به اون احساس امنیت بدی، چون مسئله اعتماد این آدم ربطی به شما نداره و احتمالا به پارتنرهای گذشته‌اش هم ربطی نداشته! ربط به خودش، مدل انتخابش و شیوه‌ای که روابطش رو پیش می‌بره داره.

زخم‌های قدیمی رو مجددا باز می کنیم!

قبلا خدمتتون گفته بودم که آدم‌هایی که با موضوع «اعتماد» مشکل دارن اتفاقا میرن سراغ آدم‌های غیرقابل اعتماد، چون این مدل آدم‌ها براشون آشناترن. همونطور آدم‌هایی که والدین عصبانی داشتن اغلب پارتنرهای عصبانی انتخاب می‌کنن، اون‌هایی که والدین الکلی داشتن بیشتر به سمت پارتنرهایی الکلی سوق پیدا می‌کنن یا افرادی که والدین سرزنشگر داشتن یا والدینی که بی‌توجه بودن، خودشون رو در روابطی پیدا می‌کنن که با یک فرد سرزنشگر یا بی‌توجه ازدواج کردن.

چون اونا می‌خوان بر موقعیتی که یک زمانی در بچگی در اون موقعیت احساس درموندگی می‌کردن، الان تسلط پیدا کنن. انگار این بار، ذهن، بطور ناهشیار، تصور می‌کنه، من می‌تونم در ارتباط با یه فرد آشنا ولی جدید، برگردم و تمام اون زخم‌های کهنه رو ترمیم کنم؛ ولی مشکل اینه که، با انتخاب پارتنرهای آشنا و مشابه به والدین، نتیجه دیگه‌ای رو رقم می‌زنیم: ما زخم‌هایی که طی زمان بسته شدن رو مجددا باز می‌کنیم و مجددا احساس ناکافی بودن و دوست داشتنی نبودن رو در خودمون ایجاد می‌کنیم.

بریم سراغ نکته بعدی؟ نامزد شما میگه چون در گذشته‌ مرتب بهش خیانت شده، بنابراین داره تلاش می‌کنه از خودش با کنترل شما مراقبت کنه، اما بدبختانه نمی‌دونه که وقتی آزادی‌های ابتدایی پارتنرش رو با درخواست‌های غیر منطقی‌اش می‌گیره، پارتنرش هم به دنبال کلید رهایی از این زندان میوفته و ممکنه این رهایی رو در بودن با یه آدم دیگه پیدا کنه (یعنی به یه شکل دیگه خود این پسر باعث میشه بهش خیانت بشه).

بهرحال، همه این نکات به ما میگه که ساختن اعتماد با نامزدتون، از مسیر موافقت کردن با خواسته‌های اون و نادیده گرفتن نیازهای خودتون نمی‌گذره. این اعتماد صرفا می‌تونه از طریق به اشتراک گذاشتن احساسات‌تون از خواسته‌های اون و تاثیری که این خواسته‌ها روی رابطه‌تون میذاره، شکل بگیره. بنابراین اگه تصمیم گرفتید با ایشون گفتگو کنید، بهشون بگید که نیاز اون رو برای اینکه احساس امنیت کنه می‌فهمین، اما تلاش اون برای اینکه احساس امنیت کنه، به جای اینکه شما رو به اون نزدیک‌تر و صمیمی‌تر کنه، شما رو دورتر و دورتر می کنه. بهش بگین که من مسئول اونچه که دوست دخترهای قبلی باهات کردن نیستم و تنها راه چاره برای اینکه اون در عشق شما احساس امنیت بیشتری بکنه اینه که روی خودش کار کنه و منبع ترس‌هاش رو بفهمه.

تاوان عاشق  شدن را پرداخت کنید

بهش بگین که وقتی ما آدم‌ها عاشق می‌شیم، آسیب‌پذیری تاوانیه که باید پرداخت کنیم. ما در روابط صمیمانه قلب هامون رو در خطر میندازیم و تو مثل همه آدم‌های دیگه، هیچوقت نمی‌تونی بهش این گارانتی رو بدی که هیچ وقت ترکش نخواهی کرد، همون طور که اون نمی‌تونه این گارانتی رو به شما بده! همینطور شما می تونی به وضوح در مورد اون مواردی که برای شما در یک رابطه طولانی مدت مهمه، صحبت کنی؛ مثل اینکه هر دوی شما دوستان و سرگرمی‌هایی دارین که بهتره به دنیاهای هم احترام بذارین ،در عین حال وفادار به هم باشین.

در نهایت، اگر نامزدتون مشتاق شد که روی خودش کار کنه و مسئولیت اضطرابش رو به عهده گرفت و به سمت تغییر پیش رفت، بهش بگین که چقدر ازش ممنونید که داره اینقدر تغییر میکنه مثلا بگین: "من خیلی در مورد رابطه‌مون احساس خوبی دارم وقتی می‌بینم من نتونستم همون لحظه جواب مسیج تو رو بدم و تو تونستی این موضوع رو به این خوبی حل کنی." همون موقع، اگر رفتارای تملک خواهانه اون برگشت، اصلا نادیده نگیرین و حتما هر بار براش توضیح بدین که از فلان رفتارش در اون لحظه چه احساسی پیدا می‌کنید.

اینکه شما پذیرفتن مسئولیت ناامنیش رو به روی دوش خودش برگردوندین، شما نوعی از رابطه متعادل و سلامت رو خلق می‌کنید که در درازمدت به هر دوی شما احساس امنیت بیشتری میده و اگر نامزدتون مایل نبود کارایی که در بالا بهش اشاره شد رو انجام بده، شما می‌تونید کاری متفاوت از اونچه همه دوست‌دخترهای قبلیش انجام دادن رو انجام بدین و اون هم تموم کردن رابطه با روراستی و مهربانی به جای موندن و خیانت کردنه. رفتن شما با این شیوه لطف بزرگی در حق ایشونه تا بذر این حقیقت تو دلش بکارین که برای روابط آینده‌اش نیازه که سهم خودش رو بپذیره.