۰ نفر

درس عبرت ماجرای تعیین قیمت شیر

اضمحلال بازار با قیمتگذاری دولتی

۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۱، ۱۶:۴۷
کد خبر: 1213
اضمحلال بازار با قیمتگذاری دولتی

ماحصل مداخلات دولت در قیمت گذاری کالاها چیست؟ احتمالاً ماحصل این مداخلات دودی است که در نهایت هم به چشم دولت می رود و هم به چشم تولیدکنندگان و هم به چشم مردم! بهتر نیست برای یک بار هم که شده، دولت از ماجراهای قیمتگذاری دستوری درس عبرت بگیرد؟!

در نظم خودجوش حاکم بر نظام بازار، حفظ و گسترش رقابت فعالین بازار جهت کسب منفعت، یک عنصر کلیدی در حفظ و گسترش کارایی است. البته رقابت تنها در صورتی موثر و کارآمد است که حقوق مالکیت خصوصی مورد حمایت قرار گرفته و افراد آزاد باشند که به ‌صورت قانونی به انعقاد قرارداد بپردازند. اگر افراد بدانند که ممکن است منافع مورد انتظار آنها مصادره شوند، یا اگر بدانند که از قراردادهای متعاقب ارائه یک کشف جدید به بازار به وسیله نظارت‌ها و دستورالعمل‌ها ممانعت خواهد شد، آنگاه دیگر چه کسی هزینه‌های بالای کسب اطلاعات و دانش را متقبل خواهد شد؟ به این دلیل است که حقوق مالکیت، آزادی قراردادها و حاکمیت قانون زمینه را برای رشد سریع اقتصادی، بیکاری پایین و کاهش فقر فراهم می‌آورند. عامل کلیدی کارایی عملی در بازار، رقابت فعالین اقتصادی در فرآیندهای اقتصادی اعم از تولید و مصرف است. رقابت عامل کشف و مشخص شدن کاراترین شیوه تخصیص منابع اقتصادی است. رقابت در بازار موجب ایجاد یک جریان اکتشاف و انتقال اطلاعات و استفاده مفید و مؤثر از آنها می‌شود. از یک طرف، رقابت میان مصرف کنندگان برای دستیابی به کالا، خدمات و دارایی ها، آشکار کننده اطلاعات مربوط به ترجیحات مصرف کنندگان و نیازهای آنان می شود. از طرف دیگر رقابت میان تولیدکنندگان موجب اکتشاف بهترین روش های تولید با کمترین هزینه، برای تأمین نیازهای مصرف کنندگان خواهد شد. رقابت به طور مداوم و پیوسته روش های کارآمدتر را انتخاب می کند و منجر به کاهش هزینه های تولید می شود. در جریان رقابت در بازار، بیشترین پاداش و سود به کسانی تعلق می گیرد که بهترین روش های تولید را با حداقل هزینه کشف نمایند. در این فرآیند، کسانی که روش های ناکارآمد و پر هزینه را برای تولید به کار می گیرند و در این خطای خود اصرار می کنند، با کسب زیان تنبیه شده و نهایتا از گردونه رقابت حذف می شوند.

بطور خلاصه جریان رقابت میان فعالین اقتصادی موجب می شود تا آنها به صورت غیرمستقیم وادار شوند برای کسب منافع خود، تلاش، دقت، پشتکار و انضباط کاری بیشتری را سرلوحه کار خود قرار داده و عملکرد بهتری ارائه می دهند. بنابراین با وجود اینکه رقابت موجب افزایش کارایی شده و همه مایلند از دستاوردهای رقابت بهره مند شوند، اما بسیاری از افراد از اینکه خودشان به رقابت با دیگران تن دهند، حتی با وجود آن که چنین نتایج مفیدی را به وجود می‌آورد، ناخشنودند. ناخشنودی که بخشی از انتقادات از نظام بازار رقابتی را توجیه می کند. جریان رقابت در بازار موجب ایجاد توزان قدرت و ایجاد منافع متقابل میان فعالین اقتصادی می شود. رقابت میان تولیدکنندگان برای جلب مشتری‌، به مصرف‌کنندگان قدرت انتخاب می‌دهد و رقابت میان مصرف کنندگان برای تأمین بهتر نیازهایشان، به تولیدکنندگان امکان بیشتری می بخشد. رقابت میان کارفرمایان برای جلب نیروی کار، به کارگران قدرت می‌بخشد و در مقابل رقابت میان کارگران برای کسب شغل بهتر به کارفرمایان قدرت می دهد. به علاوه هرچه کارفرمایان موفق تر باشند و سود بیشتری کسب نمایند، می توانند کارگران بیشتری را استخدام کرده و دستمزدهای بالاتری نیز به آنها پرداخت کنند و در مقابل هر چه کارگران کارآمدتر باشند و بیشتر تلاش کنند، کارفرمایان سود بیشتری کسب کرده و به کارگران دستمزدهای بالاتری پرداخت خواهند کرد. رقابت در بازار، صرفاً به رقابت در کاهش هزینه های یک محصول و قیمت های پایین تر منتهی نمی شود. رقابت، عموماً هم در بهبود کیفیت محصولات و هم در خلق محصولات جدید وجود دارد. گسترش روزافزون کیفیت و تنوع محصولات و خدماتی که در بازار عرضه می شوند، همه مرهون رقابت هستند. بدون وجود رقابت، خلق محصولات جدید و ابتکار و خلاقیت در تولید محصولات عملا بی معنا می شود و در نتیجه اقتصاد دچار سکون و رخوت می شود. بنابراین بازار از طریق رقابت و تحت مکانیسم قیمت، قدرتمندترین نظام در دنیای واقعی برای تولید ثروت و گسترش رفاه هر جامعه‌ای را فراهم می آورد. نظام بازار دارای قویترین نظام انگیزشی برای تنظیم فعالیت اقتصادی عوامل انسانی است که به دنبال کسب بیشترین منفعت ممکن در فعالیت‌های اقتصادی خویش هستند. در واقع رقابت پویا، سازنده و جدی فعالین اقتصادی در کسب سود و منفعت در چارچوب مکانیسم قیمت‌ها در بازار، رمز قدرت این نظام در خلق و تولید ثروت در جامعه و گسترش رفاه است. در بازار، قیمت‌ها علائمی هستند که کمبودها و مازادها در بازار و فرصت‌های کسب سود و منفعت در اقتصاد را برای فعالین اقتصادی آشکار نموده و بدین وسیله منابع به طور خودکار در مسیری هدایت شده و تخصیص می یابند که به بیشترین فرصت کسب سود و منفعت و به کاراترین تخصیص ممکن در راستای رفاه اجتماعی می انجامد. و در نهایت اینکه نظام بازار سیستمی است که فعالین اقتصادی که در پی تأمین منافع شخصی خویش هستند، تحت نظم بازار در مسیری قرار می‌گیرند که فعالیتشان علاوه بر تامین منافع شخصی اشان، عموماً تأمین‌کننده منافع جامعه نیز هست. در این میان، دولت در هر جامعه‌ای مرجع قانونی اعمال زور است. اگر دولت با استفاده از این قدرت خود، به مداخله در نظام بازار بپردازد، آنگاه کارایی بازار کاهش خواهد یافت. برای مثال زمانی که در هر قسمت از نظام بازار، به دلایلی مانند قیمت گذاری، پرداخت یارانه، سیاست های حمایتی و وضع تعرفه،‌ مکانیسم قیمت مخدوش گردد و اطلاعات و علائم نادرست منتشر گردد، کل نظام بازار آهسته، آهسته از هم می‌گسلد. ممکن است ادعا شود که دخالتهای کوچک و مقطعی، تأثیری در نظام بازار ندارد، ولی اقتصاددانان بسیاری نشان می دهند که این امر صحت ندارد، مثلا هایک استدلال می کند که همین دخالت محدود، به دخالتهای بزرگ و سرانجام از هم پاشیدگی نظام بازار می‌انجامد. مثلاً اگر دولت تشخیص دهد که نوشیدن شیر برای شهروندان سودمند است و بخواهد قیمت شیر را پایین بیاورد، اثر فوری این تعمیم، افزایش تقاضای شیر و در میان مدت، خارج شدن آن گروه از تولید کنندگان است که با قیمتهای جدید نمی‌توانند به فعالیت ادامه دهند. دولت در چنین وضعیتی، دو راه پیش رو دارد، یا به دخالت خود پایان دهد و یا بیشتر مداخله کند. مثلاً برای علوفه و سایر موارد لازم برای تولید شیر هم یارانه بدهد، یا دامداری‌ها را دولتی کند، یا دامداران را علیرغم تمایلشان، مجبور به تولید شیر نماید. هایک نتیجه می‌گیرد که پس یا باید تسلیم منطق مداخله شد و به آن ادامه داد و یا از ابتدا آن را دنبال نکرد. از نظر وی، دخالت محدود و موضعی، افسانه‌ای بیش نیست. بنابراین هنگامی که چارچوب نهادی، قواعد کارایی را برای عملکرد بازار فراهم ننماید و دولت با مداخلات گسترده و نابجای خود مکانیسم قیمت را مخدوش نماید، آنگاه بازار قادر نخواهد بود تا عملکرد کارایی را به نمایش گذارد. در ماجرای دعوا بر سر تعیین قیمت شیر، دقیقا همین داستان رخ داده است. از یک طرف دولت می خواهد قیمت لبنیات را کاهش دهد و تولیدکنندگان را مجبور می کند تا قیمت لبنیات را کاهش دهند. از طرف دیگر مدیرعامل اتحادیه فرآورده‌های لبنی می گوید، قیمت لبنیات به محض عرضه شیرخام ارزان، ‌کاهش می یابد. از طرف دیگر مدیرعامل اتحادیه سراسری دامداران کشور می گوید: بعد از توزیع علوفه کافی و ارزان در کشور، قیمت شیر خام کاهش می یابد. احتمالا فردا نیز رئیس اتحادیه علوفه کاران خواهد گفت: تا زمانی که قیمت کود و بذر و ... کاهش نیابد، قیمت علوفه کاهش نمی یابد!. محتملا پس فردا رئیس اتحادیه فلان خواهد گفت: ....!. و این ماجرا ادامه می یابد. این امر، یعنی اینکه دولت با دخالت نابجای خود در تعیین قیمت یک کالا، مجبور است زنجیره ای از دخالت های نابجا را ادامه دهد که هر چه بیشتر نظم بازار را مختل می کند. احتمالا در نهایت با این مداخلات، تولید شیر کاهش می یابد و قیمت ها از این هم بیشتر افزایش خواهد یافت!. اکنون سوال این است که ماحصل این مداخلات دولت در قیمت گذاری کالاها چیست؟ احتمالاً ماحصل این مداخلات دودی است که در نهایت هم به چشم دولت می رود و هم به چشم تولیدکنندگان و هم به چشم مردم! بهتر نیست برای یک بار هم که شده، دولت از ماجراهای قیمتگذاری دستوری درس عبرت بگیرد؟!