۰ نفر

در نیمه دوم سال بورس به کدام سو می‌رود؟

۸ مهر ۱۳۹۴، ۲۱:۱۹
کد خبر: 97635

آیا امسال بازارسهام که نیمه نخست را با زیان پشت سر گذاشت، در نیمه دوم نیز وضعیت بدتری تجربه خواهد کرد؟

سرانجام نیمه نخست سال 94 به پایان رسید و شاخص کل بورس تهران برای دومین سال پیاپی با افت مواجه شد. این در حالی است که در 10 سال گذشته (از سال 1385) سال‌های 1393 و 1394 تنها دوره‌هایی هستند که در نیمه نخست سال شاهد زیان بورس بوده‌ایم. به طور کلی، در اقتصاد کشور نیز چنین وضعیتی حاکم است، به این معنا که در سه‌ماهه بهار و تابستان عموماً رشد اقتصادی بیشتری را تجربه کردیم، این در حالی است که در سه‌ماهه‌های بعدی، عموماً وضعیت نامطلوب‌تری وجود داشته است. بنابراین، بورس تهران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و به طور یک قاعده کلی در نیمه نخست عملکرد بهتری را به نسبت نیمه دوم سال تجربه کرده است. حال سوال اینجاست که آیا امسال که نیمه نخست را با زیان پشت سر گذاشت، در نیمه دوم نیز وضعیت بدتری تجربه خواهد کرد؟ اگر آغاز رکود بورس تهران را از نیمه دی 92 در نظر بگیریم، بیش از 20 ماه است که بازار سهام در این وضعیت به سر می‌برد. به طوری که حتی بر اساس تعاریف بین‌المللی وارد رکود رسمی (بیش از 20 درصد زیان) شده است. رشد حباب‌گونه قیمت‌ها در اواخر پاییز و اواسط زمستان 92 منجر شد تا بازار سهام با انتشار چند خبر نامطلوب، مسیر نزولی در پیش گیرد. هرچند در این مدت، متغیرهای زیادی، از جمله وضعیت اقتصادی داخل کشور، قیمت کالاها در بازارهای جهانی و نگرانی‌های سیاست خارجی بر روند کاهشی بازار سهام تاکید داشتند، اما یکی از مواردی که اکنون پس از گذشت بیش از 20 ماه، هنوز مانع تغییر مسیر بورس تهران شده است، اقدامات نامناسب و دستوری در این بازار است. به عقیده بسیاری از کارشناسان، اگر زمستان 92 که قیمت‌ها شروع به ریزش کردند، سازمان بورس اقداماتی نظیر محدودیت فروش انجام نمی‌داد و دامنه نوسان قیمت‌ها محدودیت زیادی نداشت، قیمت‌ها خیلی سریع اصلاح می‌شدند و بازار روند تعادلی خود را پیدا می‌کرد. با این حال، ادامه‌دار شدن رکود معاملاتی، افت قیمت‌ها و صف‌نشینی سهامداران باعث بی‌اطمینانی سرمایه‌گذاران به وضعیت این بازار شد. هرچند اقدامات حمایتی در شرایط بحرانی بازارها می‌تواند اثرگذار باشد، اما تجربه بازار سهام کشورمان و تجربه‌های جهانی نشان می‌دهد اگر چنین اقداماتی به صورت دستوری و مداخله‌جویانه باشد، نتیجه معکوس خواهد داد. به عبارت دقیق‌تر، دستکاری در بازار سبب می‌شود بازار از مسیر طبیعی خود خارج شود و سهامداران به جای ارزشگذاری واقعی سهام، بر اساس پیش‌بینی نحوه مداخله یا حمایت‌های بیرونی خرید و فروش انجام دهند. در این شرایط، بورس از مکانیسم واقعی خود که بر مبنای عرضه و تقاضای واقعی است خارج می‌شود و در نهایت مسیر نامطلوبی را طی می‌کند. در ادامه حبابی شدن قیمت‌ها در سال 1392، نه‌تنها مداخلاتی عجولانه به منظور حفظ وضعیت بازار صورت گرفت، بلکه یکی از ابزارهای قدرتمند کنترل هیجان سهامداران نیز ناکارآمد شد. در تمامی بازارهای مالی، اظهارات مقامات مربوطه نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای دارد و آنها می‌توانند با رفع نگرانی معامله‌گران، جهت بازار را نیز تعیین کنند. نمونه مشابه این موضوع را در بسیاری از بازارهای جهانی مشاهده می‌کنیم، مثلاً زمانی که شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن اعلام می‌کند ارزش ین به اندازه کافی کاهش یافته است و جای افت بیشتری ندارد، مشاهده می‌کنیم به سرعت ارزش پول این کشور افزایش می‌یابد و مسیر نزولی خود را تغییر می‌دهد. حال اگر نحوه استفاده از این ابزار قدرتمند را در بازار سهام کشورمان طی یکی، دو سال اخیر بررسی کنیم، کاملاً مشخص است که چطور کارایی آن از بین رفته است. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از اقتصاد، زمانی که قیمت‌ها به صورت حبابی بالا رفته و در حال اصلاح بود، بسیاری از مسوولان از بهبود یافتن شرایط و بازگشت روند مثبت به بازار سخن می‌گفتند! در ادامه نیز با ایجاد شوک‌های مثبت مقطعی، آمادگی بازار سهام برای ادامه یک روند صعودی را اعلام می‌کردند! این برآوردهای عموماً غیر‌منطبق با واقعیات بازار سبب شد که اکنون در بسیاری از موارد حتی نظرات صحیح و کارشناسی مقامات و افراد خبره نیز با بی‌توجهی مواجه می‌شود. بنابراین، باید در نظر داشت که بازار سهام، حتی در کشور ما که بسیاری از افراد کم‌تجربه در آن فعالیت می‌کنند، هوشمند بوده و مسیر واقعی خود را پیدا می‌کند؛ در واقع، پول سرمایه‌گذار هوشمندتر از آن است که بتوان آن را با وعده دادن در مکانی حفظ یا از مکانی خارج کرد. بر این اساس، شفافیت هر چه بیشتر و کمک به نقدشوندگی بالاتر مهم‌ترین ارکانی است که باید در بورس تهران انجام شود، یعنی گزارش اخبار و حتی وضعیت بد به صورت شفاف، بسیار بهتر از آن است که برای حفظ سرمایه‌ها، فضایی خاکستری ایجاد کنیم. همان‌طور که اشاره شد، بازار سهام مشابه سال گذشته در شش ماه ابتدایی، با افت شاخص مواجه شد و از این نظر می‌توان سال 1394 را مشابه سال 1393 دانست. اما نکته قابل توجه آن است که در سال جاری، نوسانات زیادی در بازار سهام شاهد بودیم. به عبارت دقیق‌تر، تعدیل قیمت‌های انجام‌شده (از دی 1392 تا پایان سال 1393) سبب شده بود زمینه رشد قیمتی به وجود آید و بورس تهران برای صعود نیاز به محرک داشت. بر این اساس مشاهده می‌شود در سال جاری، تغییرات شاخص از ابتدای سال در برهه‌ای از زمان به بیش از 13 درصد نیز رسید (اواسط فروردین به دنبال تفاهم لوزان). در ادامه اما، نگرانی‌ها از وضعیت اقتصاد داخل و جهانی موجب بازگشت قیمت‌ها به سطوح پایینی شد تا در نهایت، 30 شهریور کمترین رقم شاخص در دو سال اخیر به ثبت رسید و زیان از ابتدای سال شاخص به مرز دو درصد نزدیک شد. این در حالی است که سال گذشته، شاخص کل حتی یک روز نیز نتوانست به رقم ابتدای سال خود برگردد و همواره در محدوده قرمز حرکت می‌کرد. علت این امر آن است که بازار سهام سال 1393 را در شرایطی آغاز کرد که نسبت قیمت به درآمد (P/E) کل بازار بیش از هفت مرتبه بود و هنوز حباب قیمتی تخلیه نشده بود. بنابراین، در مجموع سال هر چند نوساناتی نیز مشاهده شد، روند کلی به سمت پایین و اصلاح قیمتی سهام بود. در سال جاری اما، ارزنده بودن قیمت سهام موجب شده تا در شرایطی که اخبار مثبت و امیدواری به وجود می‌آید، روند بورس نیز مثبت شده و سهامداران بازدهی مناسبی را نیز کسب کنند. این مساله سبب شد تا برخلاف سال گذشته، امسال فقط دو مرتبه شاخص به ارقامی کمتر از سطح ابتدای سال خود برسد، یک بار اواخر خرداد و بار دیگر اواخر شهریور. فارغ از روند پیشین بورس تهران، آنچه اکنون مورد توجه سرمایه‌گذاران است، چشم‌انداز آتی این بازار است. پایین بودن قیمت سهام در شرایط کنونی در حالی به چشم می‌خورد که بسیاری از کارشناسان معتقدند این نحوه فروش سهامداران از روی هیجان بوده و قیمت‌ها در بسیاری از نمادها به زیر ارزش ذاتی رسیده‌اند. بر این اساس، پتانسیل برای رشد قیمت‌ها کاملاً وجود دارد، اما چند عامل مبهم برای ورود سرمایه‌گذاران وجود دارد. نخستین مساله که در کوتاه‌مدت ممکن است اثر منفی بر بازار سهام داشته باشد، گزارش‌های شش‌ماهه شرکت‌هاست که با توجه به افت قیمت جهانی کالاها و رکود شدید اقتصاد داخل (مازاد کالا در انبارها) نمی‌توان انتظار وضعیت مطلوبی از آنها داشت. با این حال به نظر می‌رسد، ریزش‌های اخیر تا حدودی اثر این موضوع را خنثی کرده باشد. از سوی دیگر، دو نکته بسیار مهم برای تعیین روند بازار سهام به چشم می‌خورد؛ نخستین امر، بحث قیمت جهانی کالاها و به ویژه نفت است. هر چند نزول قیمت جهانی کالاها از تابستان سال گذشته آغاز شد، اما اکنون به نظر می‌رسد قیمت این کالاها به کف خود نزدیک شده‌اند. شاخص کالاهای بلومبرگ در حالی به کمترین مقدار خود از سال 2001 رسید که اکنون سیاست‌های انبساطی در اقتصادهایی مثل اروپا، ژاپن و چین در حال انجام است و حتی نگرانی در خصوص افزایش احتمالی نرخ سود توسط فدرال‌رزرو نیز رفع شد که بیان می‌کند تداوم سیاست‌های انبساطی در اقتصادهای بزرگ دنیا، احتمال ریزش‌های سنگین کالاها را کاهش داده است. در نتیجه از این منظر نگرانی زیادی از بدتر شدن شرایط وجود ندارد. در نهایت و شاید مهم‌ترین تحول اقتصادی-سیاسی کشورمان بحث گشایش‌های هسته‌ای است که انتظار می‌رود اثرات خود را از پایان سال بر اقتصاد کشور نشان دهد. رفت و آمد مداوم سرمایه‌گذاران خارجی و عقد قراردادهای مختلف از جمله مسائلی است که در این روزها چشم‌اندازی روشن برای اقتصاد و در نتیجه بازار سهام کشورمان را نوید می‌دهد.