۰ نفر

مصاحبه «استیو هنک» درباره تورم حاد در ایران:

نقش بارز دولت در تعمیق تورم و سقوط ارزش ریال

۷ آبان ۱۳۹۱، ۹:۲۲
کد خبر: 9344

استیو هنک، اقتصاددان و یکی از نظریه‌پردازان که در حوزه اقتصاد عملی مشغول فعالیت است، در مصاحبه‌ای با دادن توضیحات در خصوص نظریه تورم حاد، شرایط امروز ایران را در این خصوص تشریح کرده است. وی بر این باور است، در اوضاع کنونی اقدامات دولت در راستای بد‌تر کردن وضعیت تورمی در ایران است. مصاحبه وی شامل نکاتی قابل توجه است که خواندن آن هر مخاطبی را به تأمل وامی‌دارد.

«استیو هنک»، اقتصاددان و یکی از نظریه‌پردازان که در حوزه اقتصاد عملی مشغول فعالیت است، در مصاحبه‌ای با دادن توضیحات در خصوص نظریه تورم حاد، شرایط امروز ایران را در این خصوص تشریح کرده است. وی بر این باور است، در اوضاع کنونی اقدامات دولت در راستای بد‌تر کردن وضعیت تورمی در ایران است. مصاحبه وی شامل نکاتی قابل توجه است که خواندن آن هر مخاطبی را به اندیشه وامی‌دارد.به گزارش «تابناک»، استیو هنک یکی از اقتصاددانان مشهور در حوزه بین‌الملل است که بیش از هر چیز در خصوص نظریاتش در حوزه سیاست‌های پولی معروف است. وی یکی از بزرگترین مشاوران دولت‌هایی بوده است که در دهه‌های گذشته درگیر پدیده تورم حاد بوده‌اند. بنا بر این گزارش، به تازگی استیو هنک در محاسباتش، بر این باور است که هم‌اکنون تورم حاد اکنون در ایران شکل گرفته و سقوط ارزش ریال، نمایانگر بروز این پدیده در اقتصاد ایران است. وی در این مصاحبه گفته که ایران سه گزینه برای فرار از شرایط پیش رو و پایان دادن به وضعیت تورمی خود و کاهش ارزش پول ملی دارد. در ادامه متن مصاحبه وی با مجله ایران ریویو می‌خوانید: پرسش: با توجه به این که ایران آخرین کشوری است که در جدول تورم حاد هنک ـ کروز قرار گرفته، می‌شود درباره این جدول و شاخص‌های آن توضیح دهید؟ چگونه زمان آغاز و پایان تورم حاد را محاسبه کرده‌اید؛ یعنی زمانی که برای محاسبه دو برابر شدن قیمت‌ها، رشد تورم و مانند آن به دست داده‌اید؟ پاسخ: جدول تورم حاد هنک ـ کروز، همه کشورهایی را که در تاریخ دچار تورم حاد شده‌اند، رتبه‌بندی کرده است؛ این رتبه‌بندی بر پایه بیشترین نرخ تورم ماهیانه بوده است. این جدول بر پایه تعریف فلیپ کاگان از تورم حاد است که می‌گوید: تورم حاد، پدیده‌ای است که طی آن در یک ماه بهای مصرفی کالا‌ها، دست‌کم ۵۰ درصد رشد داشته باشد. در نتیجه، تورم حاد در خصوص یک کشور هنگامی آغاز می‌شود که در یک ماه تورم آن کشور بیش از ۵۰ درصد باشد. زمانی که تورم به زیر ۵۰ درصد نزول کند و برای مدت یک سال در آن محدوده بماند، تورم حاد به پایان خود رسیده است؛ برای نمونه، مجارستان در سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۶ دچار تورم حاد بود که نرخ تورم ماهانه در سال ۱۹۴۵ به بیش از ۵۰ درصد و در سال ۱۹۴۶ به پایین ۵۰ درصد رسید. برای دوازده ماه آتی، نرخ تورم همچنان زیر ۵۰ درصد بود در نتیجه تورم حاد این کشور در آگوست ۱۹۴۵ آغاز و تا جولای ۱۹۴۶ ادامه یافت. یکی از معضلات عمده در تعیین تورم حاد یک کشور، اندازه و حد نهایی تورم ماهیانه است. برای نمونه در سال ۲۰۰۹، الکس کوک و بنده، بنا به محاسباتمان به این نتیجه رسیدیم که در سال ۲۰۰۸، کشور زیمبابوه رشد نرخ تورم ماهیانه‌ای برابر با ۷.‌۹۶ * ۱۰^۱۰% داشته است. درک این عدد مسلما مشکل است. در نتیجه من و نیک کروز تصمیم گرفتیم تا معادل نرخ تورم روزانه و زمانی را که لازم است تا قیمت‌ها به دو برابر افزایش پیدا کنند، نیز در جدول بگنجانیم. در نتیجه مشخص کردیم که زیمبابوه در اواسط نوامبر ۲۰۰۸ تورم روزانه‌ای برابر با ۹۸% را تجربه کرده است؛ یعنی قیمت‌ها هر روز و درواقع هر ۲۴.‌۷ ساعت دو برابر می‌شدند. پرسش: یکی از مفسران اقتصادی در روزنامه دیلی تلگراف انگلیس، اشاره کرده است که تنها راه خروج از پدیده تورم حاد، تطبیق و به‌کارگیری یک پول جدید است، زیرا افراد اصولا اعتماد خود را به پول رایج از دست می‌دهند. آیا شما با این امر موافقید؟ لطفا توضیح دهید. پاسخ: خب، باید بگویم که مفسر اقتصادی تلگراف، این مطلب را بر مبنای مصاحبه‌ای که با خود من انجام داده، گفته است. درواقع، بنده، بیش از هر اقتصاد‌دان دیگر در پایان دادن به پدیده تورم حاد در کشور‌ها نقش داشته‌ام؛ ده مورد از ۵۷ مورد تاریخی مندرج در جدول، درواقع، سه راه برای پایان دادن به پدیده تورم حاد وجود دارد. نخستین راه، «دلاری کردن» خود به خودی دارایی‌هاست که طی آن افراد در یک کشور که دچار تورم حاد است، با فرار از پول رایج ـ که به شدت و سرعت در حال کاهش ارزش است ـ مجموع دارایی‌های خود را به دیگر ارزهای باثبات خارجی تبدیل می‌کنند، که الزاما دلار آمریکا نیست. در زیمبابوه در سال ۲۰۰۸ یک چنین اتفاقی افتاد و با عمیق‌تر شدن کاهش ارزش پول رایج، هر روز افراد بیشتری اقدام به تبدیل دارایی‌ها به دلار آمریکا می‌کردند تا اینکه سرانجام در سال ۲۰۰۹ بانک مرکزی زیمبابوه کاملا دلار این کشور را از اقتصاد به در آ‌ورد. راه دوم، مطابقت هماهنگ شده با یک ارز خارجی است که به عنوان «دلاری کردن» رسمی دانسته می‌شود. این سناریو در کشور اکوادور به خوبی پیاده سازی شد. در آنجا من خودم یکی از مدافعان دلاری کردن بودم. البته اکوادور دچار تورم حاد نبود؛ اما پول رایج این کشور یعنی سوکر، در سال ۱۹۹۹ ۷۵% درصد ارزش خود را در قبال دلار آمریکا از دست داده بود. پس از آنکه این کشور سوکر را کنار گذاشت، تورم به یکباره و غیر منتظره کاهش پیدا کرد و شاخص‌های اقتصادی از منفی به سمت مثبت حرکت کردند. راه سوم برای پایان دادن به تورم حاد، کاربست یک مقررات پولی با نرخ ارز ثابت است که به عنوان مدیریت ارزی تلقی می‌شود. بر پایه یک مدیریت ارزی سفت و سخت، پول داخلی، توسط یک ارز باثبات خارجی همچون دلار یا لیره استرلینگ، پشتیبانی می‌شود. بر این اساس، مدیریت ارزی، پول داخلی را با یک نرخ ثابت در قبال ارز پشتیبان، تبدیل می‌کند و این کار با مبنا قرار دادن پول رایج یا کاربست پول جدید در اقتصاد شدنی است. در هر صورت پول رایج، تبدیل به یک نمونه کامل از ارز پشتیبان خواهد شد. بنده خود در راستای ایجاد یک سیستم مدیریت ارزی در کشورهای آرژانتین، بوسنی، استونی، لیتوانی و بلغارستان کمک کردم. همه این کشور‌ها پس از پیاده کردن مدیریت ارزی، کاهش تورم و رشد مداوم اقتصادی را تجربه کردند. پرسش: آیا می‌توان گفت، تحریم‌های ناعادلانه به کاهش ارزش پول ملی ایران و ایجاد تورم در این کشور منجر شده و این که تحریم‌ها چگونه پول ملی ایران را تحت تأثیر قرار داده است؟ پاسخ: عوامل بسیاری ـ داخلی و خارجی ـ در کاهش ارزش ریال دخیل بوده است. یک توضیح نصفه و نیمه این که تحریم‌ها منجر به شوک عرضه‌ای در اقتصاد ایران شده که بر پایه آن عرضه بسیاری از کالا‌ها کاهش یافته و منجر به افزایش بهای کالا‌ها شده است. اما باید گفت، سیستم پیچیده یارانه‌ها در ایران، کنترل شدید سرمایه و نظام ارز چند نرخی این تأثیر را در بازارهای متفاوت تشدید کرده و گاه اثرات تورمی را افزایش داده است؟ اما عوامل بسیار دیگری نیز در بروز پدیده تورم حاد در ایران دخیل هستند. تقریبا در هر نمونه از تورم حاد یک عامل مشترک وجود دارد: انتشار بیش از اندازه پول. می‌دانیم که ایران تاریخ طول و درازی در گسترش و افزایش پایه پولی خود دارد؛ ولی متأسفانه داده‌های لازم برای تعیین عوامل پولی دخیل در تورم حاد ایران به آسانی در دسترس نیست. بانک مرکزی ایران برای مدت زمان زیادی است که گزارش‌های آماری مربوط به این موارد را منتشر نکرده است. این نبود اطلاعات، شفافیت و اعتماد منجر به کاهش شدید تقاضا برای ریال شده است. با هر درجه از کاهش ارزش ریال، فروش آن نیز افزایش یافته است. به دنبال این وضع، افزایش شدید نرخ دلار در بازار موازی آمده است که منجر به یک تورم ناگهانی شده است. پرسش: گویا یکی از دلایل کاهش شدید ارزش ریال در ایران، ناشی از عملیات روانی است که علیه آن صورت گرفته است. رسانه‌های غرب و اسرائیلی اغلب درباره احتمال بروز یک جنگ با ایران خبر داده‌اند و این امر به طریقی منجر به ایجاد اخلال در اقتصاد ایران شده است. آیا شما با این امر موافقید؟ پاسخ: در جایی که انتظارات مصرف کنندگان بر بهای کالا‌ها تأثیر‌گذار است، من با این فرض موافقم. ترس از اقدامات نظامی چیز جدیدی در ایران نیست؛ اما آنچه امروز در ایران می‌بینیم، یک ترس اقتصادی است. امروز ایرانیان نگران این امر هستند که تورم و ریال در حال سقوط، دارایی‌های آن‌ها را به نابودی بکشاند و توان آن‌ها را برای مصرف در آینده از ایشان بگیرد. برای مبارزه با این امر، آن‌ها اقدام به تبدیل دارایی‌هایشان به ارزهای باثبات (دلار آمریکا) و دارایی‌هایی نظیر طلا و فلزات گرانبها و همچنین املاک می‌کنند. این امر بازتاب خود را در افزایش بهای املاک و کاهش ارزش ریال در برابر دلار نشان می‌دهد. افزون بر این، اکنون ایرانیان در پی انبار کردن محصولات بر پایه نیازشان هستند. این امر در پی انتظار برای افزایش بها در آینده، تقاضا برای کالا‌ها را افزایش داده است و فشاری برای افزایش قیمت‌ها به دنبال دارد. همان گونه که پیشتر گفتم، اکنون عرضه کالا‌ها نیز کاهش یافته است. در نتیجه ایران اکنون شاهد دو پدیده همزمان افزایش تقاضا و کاهش عرضه روبه‌روست که عاملی برای افزایش قیمت‌ها و مثلا تورم حاد است. پرسش: آیا ارتباطی خاص میان تورم حاد و نوسانات نرخ ارز وجود دارد؟ دولت اعلام کرده که نرخ ارز رسمی را برای واردات کالاهای اساسی در نظر گرفته و برای سایر واردات وارد کنندگان باید از نرخ ارزی نزدیک به نرخ بازار آزاد استفاده کنند؛ آیا این می‌تواند علتی برای تورم حاد در ایران باشد؟ پاسخ: داستان تورم حاد در ایران مبتنی بر واگرایی و انشعاب نرخ ارز رسمی و بازار آزاد است؛ به معنا که ارزش واقعی ریال بسیار پایین‌تر از آن چیزی است که دولت ادعا می‌کند. هرچند دولت با ارائه ارز دولتی به برخی از کالا‌ها، درواقع یارانه‌ای به آن‌ها می‌دهد، واقعیت آن است که اکنون ریال بسیار پایین‌تر از ارزش آن در سال ۲۰۱۰ است. در نتیجه اکنون مصرف کنندگان باید ریال بیشتری برای مصرف مقدار مشابهی از کالا‌ها پرداخت کنند و به دنبال آن قیمت‌ها افزایش یافته است. این به آن معناست که کاربست اخیر نظام چند نرخی، خود موجباتی برای نگرانی است. این کار اشتباه برای کنترل هر چه بیشتر بر بهای کالاهای داخلی و مبارزه با تورم شکست خورده و همچنان در حال شکست خوردن است. نظام ارز چند نرخی ایران، منجر به بهای کاذب می‌شود که خود اقتصاد این کشور را به انحراف می‌برد. در نتیجه هر گونه نوسان در نرخ ارز بازار آزاد ـ و به تبع در سطح عمومی قیمت‌ها ـ با درجات متفاوت و در کالاهای متفاوت تشدید می‌شود. نتیجه نهایی آن است که مصرف کننده ایرانی دچار سرگیجه و بی‌اعتمادی می‌شود که خود، همان گونه که می‌بینیم، منجر به ترس و کاهش بیشتر ارزش ریال و بروز تورم حاد می‌شود. پرسش: چه راهکاری برای وضعیت کنونی که ایران دچار آن شده است، وجود دارد؟ آیا نمونه مشابهی از این شرایط هست که کشوری که به بن بست رسیده، با راهکارهای سیاستمداران و دولتمردان از خطر نجات یافته باشد؟ برای ایران چگونه ممکن است تا از این شرایط نجات پیدا کند؟ پاسخ: من سه راهکار برای برون رفت از تورم حاد پیشنهاد داده‌ام: دلاری کردن خود به خودی، دلاری کردن رسمی و در پیش گرفتن یک مدیریت ارزی؛ گویا، در کوتاه مدت دولت ایران هیچ کدام از این راهکار‌ها را در دستور کار خود ندارد. درواقع، اکنون دولت در ایران در حال بد‌تر کردن شرایط و تأثیرات سقوط ارزش ریال است. اقتصاد ایران برای سال‌ها به وسیله انحصار دولت، نظام کنترل قیمت‌ها و طرح اقتصادی شبه شوروی، آسیب دیده است. در نتیجه، ایران همواره تورم افزایشی را تجربه کرده است و نتوانسته از ظرفیت‌های رشد اقتصادی خود بهره گیرد. در نتیجه راهکار بحران اقتصاد ایران از مسیر دولتمردان و سیاستگذاران نمی‌گذرد، بلکه باید از مسیر بازار آزاد و رقابتی بگذرد. پرسش: به عنوان پرسش آخر، دیدگاه شما درباره جنبه‌های غیر انسانی تحریم‌ها علیه ایران که منجر به پیچیده شدن فضای اقتصاد ایران و مشکلات عدیده برای شهروندان عادی شده است، چیست؟ آیا تحریم‌های اعمالی آمریکا و اتحادیه اروپا، نقض حقوق بشر نیست؟ پاسخ: برای دریافت دیدگاه من درباره رابطه بین تورم حاد و حقوق بشر، به پاراگراف پایانی نوشته‌ام در گلوبال آسیا در ماه می ‌۲۰۰۷ مراجعه کنید.