۰ نفر

نجات قاتل 50هزارتومانی از چوبه دار

۲۹ بهمن ۱۳۹۷، ۶:۳۸
کد خبر: 336648
نجات قاتل 50هزارتومانی از چوبه دار

وسوسه سرقت گاوصندوق از کارخانه چنان مرد جوان را درگیر کرده بود که به‌خاطر آن دست به قتل زد و در نهایت هم فقط 50 هزار تومان سرقت کرد. این متهم که رضایت اولیای‌دم مقتول را جلب کرده است، دیروز در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این متهم که جوانی 26 ساله‌ است، سال 92 به همراه دوستش مرتکب قتل شد. بر اساس محتویات پرونده، متهم بعد از ورود به کارخانه با مقاومت مرد نگهبان روبه‌رو شد و او را به قتل رساند و سپس دستگیر شد.

گزارش این سرقت خونین از سوی کارگران به مأموران داده ‌شد. آنها به پلیس گزارش دادند نگهبان کارخانه کشته شده و دفتر مدیر نیز به‌هم ریخته ‌است. زمانی که مأموران تحقیقات خود را آغاز و جسد را به پزشکی‌قانونی منتقل کردند، از مدیر کارخانه خواستند تا فهرست کسانی را که به‌تازگی از کارخانه اخراج شده یا آنجا را ترک کرده‌اند در اختیارشان قرار دهد. مدیر کارخانه در بازجویی‌ها گفت: من صنعتگر هستم و اینکه کسی از کارخانه من اخراج شود یا خودخواسته برود وجود دارد، اما من همه حقوق قانونی کارگران را می‌دهم. این اواخر فقط یکی از کارگران بود که با ناراحتی از اینجا رفت و با اینکه من حقوق او را داده بودم شکایت کرد و شکایتش هم به جایی نرسید.

با توجه به آنچه این مدیر گفت، مأموران به ظن اینکه مرد کارگر ممکن است به قصد انتقام‌گیری وارد کارخانه شده‌ باشد او را تحت نظر قرار دادند و متوجه شدند که این فرد که رامین نام دارد، مشکلات مالی شدیدی دارد. رامین با توجه به آنچه به دست آمده بود بازداشت شد. او چند روز بعد از بازداشت، به قتل اعتراف کرد و گفت: من مشکلات شدید مالی داشتم و نمی‌توانستم خانواده‌ام را اداره کنم. بعد از اینکه از کارخانه اخراج شدم تصمیم گرفتم برای انتقام‌گیری و به‌دست‌آوردن پول سرقت کنم. نیمه‌شب به همراه دوستم، آرش، وارد کارخانه شدیم و سعی کردیم در گاوصندوق را باز کنیم، اما نتوانستیم. هر کاری کردیم نشد. ضمن اینکه می‌دانستیم نگهبان متوجه می‌شود. 50 هزار تومان روی میز مدیر بود، آن را برداشتیم و فرار کردیم. موقع فرار نگهبان ما را دید. او من را شناخت و مجبور شدیم برای اینکه بتوانیم فرار کنیم او را کتک بزنیم. متهم گفت: من فقط یک مشت به او زدم و روی زمین افتاد، بعد هم فرار کردیم. من اصلا فکر نمی‌کردم مشت من باعث مرگش شود. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد. نماینده دادستان در جلسه رسیدگی به این پرونده کیفرخواست را خواند و خواستار صدور حکم قانونی شد.

در ادامه اولیای‌دم در جایگاه قرار گرفتند. آنها درخواست صدور حکم قصاص کردند. سپس متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت. او یک ‌بار دیگر ادعایش را مطرح کرد و گفت: من قصد سرقت از گاوصندوق را داشتم و فکر نمی‌کردم مرد نگهبان متوجه شود. وقتی او ما را دید، من فقط یک مشت به او زدم و هرگز فکر نمی‌کردم مشت‌زدن باعث مرگ کسی شود و از کرده خودم پشیمان هستم. بعد از گفته‌های متهم ردیف اول، متهم دیگر در جایگاه حاضر شد. او اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: من این اتهام را قبول ندارم، چون فقط برای سرقت رامین را همراهی کردم و قرار نبود قتلی در کار باشد.

با پایان جلسه دادگاه با توجه به شکایت اولیای‌دم درخصوص قتل و مدیر کارخانه درخصوص سرقت و دفاعیات غیرمؤثر متهمان، قضات وارد شور شدند و رامین را به قصاص و 10 سال حبس و آرش، متهم ردیف دوم را نیز به تحمل 15 سال حبس محکوم کردند. پنج سال بعد از این حادثه با تلاش خانواده رامین آنها موفق شدند رضایت اولیای‌دم مقتول را جلب کنند، چراکه مقتول فرزند داشت و بزرگان خانواده ترجیح دادند با دریافت دیه زندگی بچه‌ها را تأمین کنند.  با توجه به این اتفاق، رامین، متهم پرونده، روز گذشته برای محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه دو دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.

او گفت: همان‌طور که قبلا هم گفتم، من به‌خاطر مشکلات مالی دست به این کار زدم و نتوانستم هیچ پولی سرقت کنم و مشتی که به نگهبان زدم هم برای کشتن او نبود. از اتفاقی که افتاده بسیار ناراحتم و با توجه به اینکه اولیای‌دم رضایت داده‌اند درخواست بخشش از سوی دادگاه را نیز دارم. بعد از این حادثه دو ماه پنهانی زندگی کردم، وضع خوبی نداشتم، بعد از دستگیری هم زندانی شدم و این اتفاقات باعث شد تا خانواده‌ام به‌شدت تحت فشار قرار گیرند و پولی که برای جلب رضایت به اولیای‌دم دادند هم آنها را خیلی فقیر کرد. درخواست دارم به من کمک کنید تا از زندان بیرون بیایم و بتوانم خسارتی را که به خانواده‌‌ام وارد شده جبران کنم.

سپس وکیل متهم در جایگاه حاضر و خواستار بخشش او شد. در پایان هیئت قضات برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند.