۰ نفر

شورای آتلانتیک ایالات متحده؛

دولت بعدی ایران اهل مذاکره و دانشگاهی نیست

۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۵۱
کد خبر: 440136
دولت بعدی ایران اهل مذاکره و دانشگاهی نیست

دو سال پیش، دونالد ترامپ به هنگام خروج از برجام، وعده داد که "فشار حداکثری" بر ایران، به نتیجه ای بهتر از ماندن در توافق هسته ای، می انجامد. اکنون پس از دو سال، تحریم ها به انقباض فاجعه بار اقتصاد ایران انجامیده اما نتوانسته دگرش مثبتی در سیاست های این کشور به همراه آورد بلکه کارها را خراب تر کرده است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خبرآنلاین، باربارا اسلاوین راس در شورای آتلانتیک ایالات متحده(امریکا) با عنوان «پنج دلیل که چرا "فشار حداکثری" آمریکا، پیامدهای وارونه ای داشته است» نوشت:

دو سال پیش، دونالد ترامپ به هنگام خروج از برجام، وعده داد که "فشار حداکثری" بر ایران، به نتیجه ای بهتر از ماندن در توافق هسته ای، می انجامد. اکنون پس از دو سال، تحریم ها به انقباض فاجعه بار اقتصاد ایران انجامیده اما نتوانسته دگرش مثبتی در سیاست های این کشور به همراه آورد بلکه کارها را خراب تر کرده است.

رویکرد ترامپ، پنج پیامد وارونه داشته است: وی در سخنرانی هشتم مه 2018 وعده داد که سیاست وی "تهدید برنامه موشک های بالستیک ایران را حذف می کند؛ فعالیت های تروریستی اش در جهان و کنشگری های دردسرآفرینش در خاورمیانه را هم سد خواهد کرد." اما ایران برنامه موشکی اش را ادامه داد و حتی یک ماهواره نظامی هم به مدار فرستاد، در منطقه تهاجمی تر شد و کار به جایی رسیده که چه بسا آمریکا مجبور به ترک عراق شود و این کشور را در برابر ایران آسیب پذیرتر کند.

ایران که تا یکسال پس از خروج آمریکا هم به برجام پایبند بود، اکنون به اندازه کافی اورانیوم با غنای پایین دارد که بتواند یک بمب هسته ای تولید کند و کار غنی سازی در سایت زیرزمینی فُردو را هم از سر گرفته است. اگر هم آمریکا تلاش کند که از سازوکار ماشه استفاده کند، آنگاه ایران، هم از برجام و هم از ان.پی.تی بیرون رفته، مسیر کره شمالی را در پیش می گیرد.

سیاست دولت ترامپ، شکاف میان آمریکا و نزدیکترین متحدانش در اروپا را بیشتر کرده است. تجربه نشان داده که فشار بر ایران تنها زمانی کار می کند که چندجانبه باشد و اهدافی واقع بینانه و دست یافتنی را دنبال کند. همدستی اروپا در این زمینه، بنیادین و کارساز می بود.

دولت ترامپ با مجبور کردن دیگر کشورها به پیوستن به کارزار "فشار حداکثری" آنهم به رغم اولویت های سیاسی شان، موجب شد که تحریم ها به ابزاری بی خاصیت در سیاست خارجی تبدیل شوند چرا که همانند آنتی بیوتیک ها هستند که زیاده روی در مصرف آنها، بی خاصیتشان می کند. در گذر زمان، کشورها سازکارهای خودشان را پیدا می کنند. چین بویژه این توانایی اقتصادی را دارد که سازوکارهای موازی مالی بین المللی بوجود آورد و زمانی که آمریکا واقعا به تحریم بعنوان یک ابزار سیاست خارجی نیاز پیدا کند، دیگر چنین امکانی وجود نخواهد داشت.

خروج آمریکا از برجام، دولت حسن روحانی را بی اعتبار کرد و نیروهای تندروی را تقویت کرد که از ریشه با هرگونه مناسبات عادی با آمریکا مخالفند. چه بسا، سال آینده در ایران، رییس جمهوری سرکار بیاید که دیگر در کابینه اش آدم های تحصیلکرده دانشگاهی حضور نداشته باشند. حتی اگر جو بایدن هم سرکار بیاید، گفتگو با چنین دولتی بسیار دشوار است.

در داخل آمریکا، از مایک پمپئو و چند نومحافظه کار دیگر که بگذریم، دومین سالگرد خروج از برجام، هیچ مدافعی نداشت. در بیرون هم، تنها اسراییل است که همچنان برای سیاستی کف می زند که فقط بر فشار تاکید دارد بدون هیچ مشوقی... لازم نیست دکترای روابط بین الملل داشته باشید تا دریابید که رفتارهای "شومی" همچون تلاش جاری مایک پمپئو برای بکارگرفتن سازوکار ماشه، چه پیامدهایی خواهد داشت: زمانی که در آینده، آمریکا درخواستی از دیگر کشورها داشته باشد، اندک کشورهایی یافت می شوند که از آن پیروی کنند.