به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، امروز چین و ایران قصد دارند خطوط دریایی مختص به خود را ایجاد کنند و در صورتی که موفق به ایجاد چنین خطی نشوند، حداقل مانع از دسترسی دیگر کشورها به خطوط دریایی مورد استفاده خود شوند. چین که امروز دومین قدرت اقتصادی جهان محسوب میشود، برای توسعه اقتصادی خود نیاز مبرمی به دسترسی به دریاها و آبراهها دارد. پس از تنشهای تجاری اخیر میان ایالات متحده و چین، این نگرانی نزد رهبران پکن ایجاد شد که شاید واشنگتن برای ضربهزدن به اقتصاد چین، مانع تردد آزادانه کشتیهای چینی شود. از سوی دیگر، ایران که اخیرا تحت تحریمهای شدید ایالات متحده قرار گرفته، با وجود آنکه توان سیاسی و نظامی شکست محاصره دریایی آمریکا را ندارد اما ابزار عملی بستن تنگه هرمز را در اختیار دارد. بخش قابل توجهی از نفت مورد نیاز متحدان آمریکا از تنگه هرمز عبور میکند و مسدودشدن موفقیتآمیز این تنگه نه تنها میتواند بحرانی اقتصادی ایجاد کند بلکه شکافهایی نیز میان ایالات متحده و متحدانش بروز خواهد کرد. به این ترتیب اعمال تحریمها علیه ایران بسیار پرهزینه خواهد بود، چراکه امروز دریا مهمترین مسیر برای تجارت است و اجرای موفقیتآمیز تحریمها نیازمند کنترل و نظارت کامل بر دریاها و مسیرهای ردیایی است.فرماندهی دریا از لحاظ تاریخی وابسته به کشتیهای سطحی بود؛ کشتیهایی که زغال سنگ، نفت و دیگر حاملهای انرژی یا مواد اولیه و کالاهای تولیدشده کارخانهها را حمل میکردند. اصل مهم و اساسی برای غلبه بر دشمن در دریاها، دراختیارداشتن ناوگان دریایی کافی و توان بالای آتشافروزی است و در این میان ناو جنگی و قابلیتهای نظامی و تسلیحاتی آن مهمترین نقش را در برتری در دریاها ایفا میکند. در دهههای اخیر با پیشرفت تکنولوژی امکان رهگیری کشتیها از طریق موشکهای بالستیک فراهم شد اما قدرتهای جهانی از جمله ایالات متحده، روسیه و چین به دنبال قابلیتهای سریعتر نسبت به موشکهای بالستیک هستند.
موشکهای هایپرسونیک
در سالهای اخیر با رونمایی از موشکهای هایپرسونیک، نقطه بحران برای کشتیها به مرحله هشدارآمیزی رسیده است. اگر تا قبل از ظهور موشکهای هایپرسونیک، موشکهای بالستیک با سرعت بالای خود حدود 12 دقیقه زمان در اختیار هدف قرار میدادند، موشکهای هایپرسونیک با سرعتی پنج تا هفت برابر سرعت صوت، تنها نصف این زمان فرصت در اختیار کشتیهای هدف قرار میدهند. از سوی دیگر موشکهای هایپرسونیک خلاف موشکهای بالستیک در ارتفاع پایینتری حرکت میکنند و بر این اساس میتوانند هدف را به سرعت غافلگیر کنند. قابلیتهای زیاد این نوع موشکها هم توان نظارت و کنترل دریایی بیسابقهای را برای دارندگان این تکنولوژی فراهم میکند و هم توان دفاع هوایی این کشورها را توسعه میدهد.
ایالات متحده اعلام کرده که تا سال 2022 استفاده از موشکهای هایپرسونیک را عملیاتی خواهد کرد و روسیه و چین به عنوان مهمترین رقبای آمریکا هم به سرعت برای دستیابی به این تکنولوژی دست به کار شدند تا فرماندهی دریا مجددا به تنهایی در اختیار ایالات متحده قرار نگیرد.
در سالهای اخیر بر برد موشکهای هایپرسونیک افزوده شده و هزینه ساخت چنین موشکهایی کاهش یافته و به این ترتیب تهدیدها علیه کشتیها افزایش یافته است. با وجود اینکه با چنین موشکهایی نه تنها تهاجم، بلکه دفاع هم امکانپذیرتر شده اما در آن سو نیز روش مقابله موشک با موشک به خطری بزرگ تبدیل خواهد شد. در حال حاضر تنها روش مقابله با این موشکها با سرعت مافوق صوت، غیرقابل استفاده کردن این موشکهاست. این اقدام را میتوان با هدفقراردادن سیستم هدایت موشکهای هایپرسونیک انجام داد. اگر این سیستم هدایت از کار بیفتد، موقعیت دشمن قابل دستیابی نخواهد بود.با توجه به افزایش برد موشکهای هایپرسونیک، بهکارگیری آنها در ناوها یا زیردریاییها اقدامی مخاطرهآمیز است. چراکه به سختی میتوان سیستم پرداخت این نوع موشکها را در شناورهای داخل آب پنهان کرد. با چنین موشکهایی نه تنها میتوان بر دریا مسلط شد بلکه به سرعت یک چشم برهمزدن میتوان جنگی به راه انداخت که پایان آن قابل تصور نیست. تمام این قابلیتها نیز در صورتی عملی خواهد شد که بتوان بر ماهوارهها کنترل کامل داشت.
اگر زمانی برسد که موشکهای هایپرسونیک به مهمترین عامل برای فرماندهی بر دریا تبدیل شوند، شرایط با دوران ظهور جنگندهها متفاوت خواهد بود. اسلحهها و جنگندهها برای هدفقراردادن دشمن نیاز به اطلاعات دقیق دارند اما در مورد موشکهای هایپرسونیک وضعیت فرق خواهد کرد و سیستم هدایت این موشکها که اطلاعات خود را از طریق دادههای ماهوارهای دریافت میکنند به قلب این موشک تبدیل میشود. بنابراین فرمانده آینده دریاها علاوه بر دراختیارداشتن موشکهای هایپرسونیک، لازم است تا کنترل سیستمهای ماهوارهای را هم در دست داشته باشد.
به این ترتیب راه فرماندهی دریاها از فضا میسر خواهد شد. این کاملا خلاف اصول فرماندهی بر دریاها در قرنهای اخیر است. بر اساس آنچه تاریخ نشان میدهد، فرماندهی بر دریاها نیازمند برخورداری از یگان دریایی و جنگی توانمند بود اما امروز قدرت فرماندهی و رهبری بر دریا، بیرون از آبها قرار دارد.