۰ نفر

اکونومیست بررسی کرد؛

جاه طلبی پوتین تا کجا ادامه دارد؟

۷ اسفند ۱۴۰۰، ۱۹:۵۰
کد خبر: 615568
جاه طلبی پوتین تا کجا ادامه دارد؟

در اوایل صبح خاکستری تیره و تار ۲۴ فوریه، یورش به اوکراین به دستور ولادیمیر پوتین رییس‌جمهوری روسیه، اجتناب ناپذیری بیمارگونه‌ای پیدا کرده بود. با این حال هیچ چیز در مورد این جنگ اجتناب ناپذیر نبود. این یک درگیری است که کاملا ساخته خود اوست. در جنگ و بدبختی که در راه است، خون تعداد زیادی از مردمان اوکراین و روسیه ریخته خواهد شد که هر قطره این خون‌ها بر روی دست آقای پوتین خواهد بود.

اقتصاد آنلاین – اکرم شعبانی؛ به گزارش اکونومیست، برای ماه‌ها در حالی که پوتین در انزوا مانده بود و تقریبا ۱۹۰ هزار سرباز روسی را در مرزهای اوکراین مستقر کرده بود، این سوال مطرح می‌شد که این مرد چه می‌خواهد؟ اکنون که مشخص است او هوس جنگ دارد، سوال این است: کجا متوقف خواهد شد؟

برای گوش دادن به آقای پوتین در آستانه تهاجم، او می‌خواهد که جهان باور کند که او در هیچ چیز متوقف نخواهد شد. رییس‌جمهوری روسیه در سخنرانی جنگی خود که در ۲۱ فوریه ضبط و همزمان با پرتاب اولین رگبار موشک‌های کروز منتشر شد، علیه «امپراطوری دروغ» که غرب است، انتقاد کرد. او که زرادخانه‌های هسته‌ای در اختیار دارد، آشکارا تهدید کرده هر کشوری را که سد راه او باشد، «در هم خواهد شکست.»

گزارش‌های تایید نشده اولیه، تنها بر مقیاس جاه طلبی پوتین تاکید می‌کرد. گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر اینکه رییس‌جمهوری روسیه ممکن است از کنترل دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین – مناطق کوچک تحت حمایت روسیه که هدف دیپلماسی لحظه آخری بودند – راضی باشد، خبر می‌داد. اما همه اینها در مواجهه با یک حمله گسترده تحت تاثیر قرار گرفته است.

گزارش‌ها حاکی از آن است که نیروهای زمینی روسیه از شرق عبور کرده و به سمت خارکیف، دومین شهر اوکراین حرکت کرده‌اند. از جنوب و از کریمه به سمت خرسون حرکت می‌کنند و از بلاروس به سمت شمال یعنی کی‌یف پایتخت اوکراین رفته‌اند. اگرچه در ابتدا مشخص نبود که با چه قدرتی حرکت می‌کردند. اما همانطور که گزارش‌های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا مدعی شده بودند، آقای پوتین ظاهرا آرزوی تسخیر کل اوکراین را در سر دارد. او در این بازی، محاسبات روزمره خطرات و منافع سیاسی را کنار گذاشته و در عوض این ایده خطرناک و توهم آمیز که قرار ملاقاتی با تاریخ دارد، او را هدایت می‌کند.

به همین دلیل است که اگر آقای پوتین بخش بزرگی از اوکراین را تصرف کند، گردآورنده این سرزمین‌ها برای برقراری صلح در مرزهایش متوقف نخواهد شد. او ممکن است به کشورهای ناتو که زمانی در امپراطوری شوروی بودند حداقل در ابتدا حمله نکند. اما او که از پیروزی سرمست است، آنها را در معرض حملات سایبری و جنگ اطلاعاتی قرار خواهد داد که از آستانه درگیری فاصله دارند.

آقای پوتین به این شکل ناتو را تهدید خواهد کرد، چرا که به این باور رسیده است که ناتو روسیه و مردم این کشور را تهدید می‌کند. در اوایل هفته گذشته، او از گسترش این اتحاد به سمت شرق عصبانی بود. بعدتر او یک «نسل کشی» ساختگی را که به گفته او غرب در اوکراین از آن حمایت می‌کند، تقبیح کرد. آقای پوتین نمی‌تواند به مردم خود بگوید که ارتش او علیه برادران و خواهران اوکراینی آنها که آزادی خود را به دست آورده‌اند، می‌جنگد. بنابراین به آنها می‌گوید که روسیه در حال جنگ با آمریکا، ناتو و نیروهای نیابتی آنهاست.

حقیقت زشت این است که آقای پوتین یک حمله غیرقانونی به یک کشور مستقل همسایه انجام داده که او به اتحاد دفاعی در غرب این کشور وسواس دارد و اصولی را که زیربنای صلح در قرن بیست و یکم است، زیر پا می‌گذارد. به همین دلیل است که جهان باید بهای سنگینی را برای تجاوزهای او بپذیرد.

این مساله با تحریم‌های تنبیهی گسترده علیه سیستم مالی روسیه و صنایع با فناوری پیشرفته شروع می‌شود. درست پیش از تهاجم، زمانی که روسیه این دو جمهوری را به رسمیت شناخت، غرب تنها تحریم‌های ملایمی اعمال کرده بود که اکنون نباید از آنها دریغ کرد. اگرچه روسیه تصمیم به ایجاد یک اقتصاد قلعه‌ای (مقاومتی) گرفته اما این کشور همچنان به جهان متصل است و همانطور که ۴۵ درصد سقوط اولیه در بازار سهام این کشور نشان می‌دهد، آسیب خواهد دید.

درست است، تحریم‌ها به غرب نیز آسیب می‌زند. قیمت نفت پس از تهاجم به بالای ۱۰۰ دلار در هر بشکه رسید. روسیه تامین کننده اصلی گاز اروپاست. این کشور فلزاتی مانند نیکل و پالادیوم و همراه با اوکراین گندم صادر می‌کند. همه اینها در زمانی که اقتصاد جهانی با تورم و مشکلات زنجیره تامین دست و پنجه نرم می‌کند، مشکلاتی را به همراه خواهد داشت و با این حال، به همان اندازه، این واقعیت که غرب آماده رنج بردن از تحریم‌هاست، به آقای پوتین این پیام را می‌دهد که به تجاوزهای او اهمیت می‌دهد.

وظیفه دوم تقویت جناح شرقی ناتو است. تا به حال، این ائتلاف به دنبال آن بودکه در چارچوب پیمان امضا شده با روسیه در سال ۱۹۹۷ زندگی کند که عملیات ناتو در بلوک شوروی سابق را محدود می‌کند. ناتو باید این پیمان را پاره و از آزادی‌هایی که برای پادگان سربازان در شرق ایجاد می‌کند، استفاده کند، موضوعی که زمان می‌برد. در همین حال، ناتو باید اتحاد و قصد خود را با استقرار فوری نیروهای واکنش سریع ۴۰ هزار نفری خود در کشورهای خط مقدم ثابت کند. این نیروها به دکترین خود اعتبار می‌بخشند که حمله به یک عضو حمله به همه اعضاست. آنها همچنین به آقای پوتین نشان خواند داد که هر چه بیشتر در اوکراین پیشروی کند، احتمال اینکه در نهایت حضور ناتو در مرزهایش را تقویت کند بیشتر خواهد بود – یعنی دقیقا برعکس آنچه که او قصد انجامش را دارد.

جهان باید به اوکراین در دفاع از خود و مردمش کمک کند. بار رنج را به دوش خواهد کشید. تنها چند ساعت پس از جنگ، اولین گزارش‌ها از کشته شدن نظامیان و غیرنظامیان منتشر شد. ولادیمیر زلنسکی رییس جمهوری اوکراین هم هموطنان خود را به مقاومت فراخواند. آنها باید انتخاب کنند که چگونه و کجا آقای پوتین و ارتش و نیروهای نیابتی‌اش را در صورت استقرار یک دولت دست نشانده در کی‌یف دفع کنند. ناتو به دلیل ترس از رویارویی بین قدرت‌های هسته‌ای، قصد اعزام نیرو به اوکراین را ندارد. اما اعضای آن باید با ارائه اسلحه، پول و سرپناه به پناهندگان و در صورت لزوم، دولت در تبعید به اوکراین کمک کنند.

برخی بر این باورند که به چالش کشیدن آقای پوتین به این روش‌ها بسیار خطرناک است – چرا که او ارتباط خود را با واقعیت از دست داده یا به این دلیل که رفتارهای خود را تشدید خواهد کرد – و دچار اشتباه محاسباتی شده و یا چین را در آغوش خواهد کشید. این خود یک اشتباه محاسباتی خواهد بود. پس از ۲۲ سال در اوج بودن، حتی یک دیکتاتور با احساس بیش از حد توسعه یافته از سرنوشت خود، به نوک بینی‌اش برای بقا و جزر و مد قدرت چشم دوخته است. بسیاری از روس‌ها که درباره بحرانی که از ناکجاآباد ایجاد شده، هنوز سردرگم هستند، ممکن است مشتاق به راه انداختن یک جنگ مرگبار علیه برادران و خواهران خود در اوکراین نباشند و این همان چیزی است که غرب می‌تواند از آن بهره‌برداری کند.

پذیرفتن آقای پوتین به این امید که او رفتار خود را اصلاح خواهد کرد، خطرناک‌تر خواهد بود. حتی چین هم باید ببیند مردی که در سراسر مرزهای خود بیداد می‌کند، تهدیدی برای ثباتی است که به دنبال آن است. هر اندازه آقای پوتین امروز آزادتر باشد، مصمم‌تر خواهد بود تا در آینده دیدگاه‌های خود را تحمیل کند و خون بیشتری ریخته خواهد شد تا در نهایت او را متوقف کند.