۰ نفر

بایدن در آزمون سخت چین

۷ بهمن ۱۳۹۹، ۱۳:۱۸
کد خبر: 501068
بایدن در آزمون سخت چین

روزی که زمان تعیین میراث سیاست خارجی دولت «جو بایدن» فرا برسد، شاهد یک متغیر بسیار معنادار خواهیم بود: رابطه با چین. امروزه رقابت بین چین و امریکا به مهمترین مساله ژئواستراتژیک جهانی تبدیل شده است. هم پکن و هم واشنگتن با وجود رقابت آشکاری که بین آنها وجود دارد، باید سعی کنند درک متقابلی از شرایط یکدیگر داشته باشند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، در این بین به نظر می رسد، «بایدن» نسبت به سلف خود، توانایی بیشتری در این کار داشته باشد که امر مهمی است. زیرا صلح و رفاه جهانی در قرن بیست و یکم به همین مسأله بستگی دارد. همکاری امریکا و چین برای حل بحران های جهانی؛ از خطر پنهان هولوکاست هسته ای گرفته تا تغییرات جوی و تروریسم و گسترش سلاح های کشتار جمعی و یا پاندمی ها، یک مسأله ضروری است. همان طور که رقابت بین آنها در مسائل مختلف اجتناب ناپذیر است. اما چگونه می توان بین این رقابت ها و همکاری ها تعادل و توازن برقرار کرد؟

برای اینکه چنین روابط در هم تنیده و متضادی به خوبی کار کند، تنها راه این است که هر دو طرف به جای تحمیل خواسته های خود روی قوانینی که هر دو نسبت به آنها اجماع و اتفاق نظر دارند، متمرکز شوند. یکی از نخستین این همکاری ها، کار روی کانال های ارتباطی چند جانبه ای است که می تواند باعث احیای سازمان تجارت جهانی و یا سازمان بهداشت جهانی شود. دومین اولویت مهم نیز می‌تواند ایجاد هنجارهای درست در فضای مجازی و مشارکت در مبارزه با سرقت‌های اطلاعاتی الکترونیکی و ... باشد.

روابطی که بر اساس همکاری و رقابت بنا شود، می تواند از رویارویی های آشکار، همانند آنچه که در دوره ترامپ شاهد بودیم، جلوگیری کند. ترامپ با طرح خطر چین، باعث به راه افتادن جنگ تجاری و فناوری با چین شد و کاملاً طبیعی بود که دولت چین نیز به مقابله با این مسائل برخیزد. در آن زمان وضعیت روابط امریکا و چین طوری پیش رفت که در نهایت صد متخصص برجسته امریکایی در حوزه‌های سیاست خارجی و امنیت بین‌المللی در نامه‌ای سرگشاده، مراتب نگرانی خود را اعلام کردند. دو نفر از کسانی که در این خصوص مقالاتی نوشتند، «جیک سالیوان» که اکنون مشاور امنیت ملی بایدن است و «کرت ام کمپبل» که از سوی بایدن به عنوان هماهنگ کننده کاخ سفید برای هند و اقیانوس آرام درنظر گرفته شده است، بودند.

خطری که اکنون در این حوزه وجود دارد، درست مشابه آن چیزی است که سال 1963 رخ داد و «جان اف کندی»، تنها 5 ماه قبل از مرگ خود، با دیدن وضعیت بحران موشکی کوبا از مصالحه با اتحاد جماهیر شوروی سخن گفت. در مورد چین نیز «هنری کیسینجر» سال 2011 در کتاب خود، به جزئیات روابط چین وامریکا در نیم قرن پیش پرداخت ودر آن نوشت که چگونه سال 1972 وقتی «ریچارد نیکسون» برای اولین بار به چین سفر کرد، به نخست وزیر وقت چین گفت: «ما می‌دانیم شما عمیقاً به اصول خود باور دارید. ما نیز همانند شما به اصول خود پایبندیم. پس همان طور که از شما نمی خواهیم اصول خود را کنار بگذارید، از شما هم می خواهیم که نخواهید ما هم اصول خود را کنار بگذاریم و مصالحه کنیم.»

اکنون نیز «بایدن» می داند که مجبور کردن سایر کشورها برای اینکه بین امریکا و چین یکی را انتخاب کنند -همان کاری که ترامپ اغلب سعی می کرد، انجام دهد- نتیجه ای زیان‌بار خواهد داشت. زیرا در عصر کنونی اغلب کشورها در شرایطی هستند که چه از نظر اقتصادی و چه امنیتی نیازمند هر دو کشور چین و امریکا هستند و از همین رو ترجیح می دهند خود را از اختلافات بین این دو دور نگه دارند و ببینند چگونه می توانند خود را با این شرایط وفق دهند.

همسایگان چین در آسیا- پاسیفیک، هرچند امیدوارند امریکا حضور منطقه‌ای خود در جوار آنها را حفظ کند، اما اخیراً با چین توافقی اقتصادی امضا کردند که بسیار مهم است و بزرگترین توافق تجارت آزاد در جهان از نظر جمعیت و میزان تولید ناخالص داخلی محسوب می شود. ضمن اینکه این پیمان اولین پیمانی است که در چنین حد و اندازه ای با مشارکت همزمان چین، ژاپن و کره جنوبی امضا می شود. علاوه بر این در قاره سبز نیز اتحادیه اروپا طرح بلندپروازانه ای را برای همکاری با بایدن آماده کرده است که در آن بر استقلال استراتژیک اروپا تأکید شده است. اروپا در حالی این طرح را تدوین کرده که چند هفته پیش در اواخر سال 2020 کمیسیون اروپا یک توافق جامع سرمایه گذاری نیز با چین به امضا رسانده بود.

روابط امریکا و چین آنقدر مهم است که براحتی نمی توان آن را به نابودی کشاند. زیرا از آنجا که تخریب این روابط می تواند خطرات غیر قابل قبولی برای نه فقط دو کشور که سراسر جهان به وجود آورد، هم پکن و هم واشنگتن باید از فرصتی که اکنون فراهم آمده استفاده کنند تا روابط خود را بر چارچوبی جدید استوار سازند؛ چارچوبی که ضامن یک همزیستی مسالمت آمیز باشد که امید می رود بایدن و تیمش به آن دست یابند و تعادل خوبی را که مبتنی بر اصول و واقعیت های هر دو کشور باشد، به دست آورند. این آزمونی حساس و تعیین کننده است که به نظر می رسد، دولت بایدن قابلیت آن را داشته باشد که بتواند از پس آن برآید.