اقتصاد آنلاین- مروارید اسلامی؛ اخیرا شاهد افزایش نرخ بهره اسناد خزانه اسلامی در بازار سرمایه هستیم٬ به طوری که نرخ بهره این اوراق که تا چندی پیش در محدوده 21 تا 22درصد قرار داشت٬ اکنون به محدوده 28 تا 32درصد رسیده است. دلیل این افزایش در نرخ بهره اوراق بدهی چیست؟ این افزایش چه پیغام و سیگنالی به بازار سهام و بازار پول میدهد؟ تا کجا ممکن است این افزایش نرخ بهره ادامه یابد؟ چه تبعاتی برای بازار پول و سرمایه به دنبال دارد؟ آیا این افزایش نرخ بهره میتواند نشاندهنده کاهش سطح ارزندگی بازار سهام باشد؟
علیرضا کدیور٬ مدیرعامل شرکت توسعه معین ملت در رابطه با موضوع مورد اشاره با بیان اینکه بازار بدهی به کشف نرخ بهره کمک میکند٬ توضیح داد: از زمانی که معاملات اوراق بدهی (چه اوراقی که کوپن ندارند مانند اسناد خزانه و چه اوراق کوپندار که در فواصل معین سود پرداخت میکنند) در بورس و فرابورس آغاز شده٬ بازاری برای کشف نرخ بهره به وجود آمده و به این ترتیب بازاری ایجاد شده است که در آن بهره کوتاهمدت و بلندمدت قابلیت کشف شدن دارند. بنابراین بازار بدهی از این جنبه بازار خوبی است.
او ادامه داد: نکتهای که وجود دارد این است که با توجه به تنوع و گستردگی کنونی این اوراق در بازار سرمایه (چه اوراق بدون کوپن و چه اوراق کوپندار با سررسیدهای مختلف)٬ بازار خوبی برای کشف نرخ واقعی بهره در اختیار است. نرخ بازده این اوراق که به نوعی همان نرخ بهره تعادلی بازار است٬ هزینه فرصت پول را نشان می دهد. نرخ بهره یک متغیر کلان اقتصادی مهم در دنیا است و از آنجا که هزینه فرصت پول را نشان میدهد٬ هم خود متغیر مهمی است و هم میتواند بر سایر متغیرهای اقتصادی و همه بازارها تاثیرگذار باشد؛ به عنوان مثال زمانی که نرخ بهره به عنوان نرخ بازده بدون ریسک افزایش می یابد٬ به این معنا است که بازده مورد انتظار سرمایه گذاران در هر بازاری افزایش پیدا کرده و این موجب کاهش نسبت قیمت به درآمد (P/E) بازار سهام می شود (با توجه به اینکه بازار سهام یک بازار ریسکی است٬ در مقابل بازار اوراق بدهی که یک بازار کم ریسک و بعضا بدون ریسک است).
عضو هیات مدیره شرکت فرابورس ایران تاکید کرد: زمانی که نرخ بهره بالا می رود٬ باعث می شود سایر بازارهای سرمایه پذیر ریسکی مانند ملک٬ ارز و طلا تا حدی دچار رکود شوند. عکس آن٬ زمانی که این نرخ کاهش یابد٬ میتواند موجب رونق و رشد آن بازارها شود.
این کارشناس بازار سرمایه با اشاره به وجود دو نکته قابل توجه گفت: نکته نخست آنکه هر بازاری ازجمله بازار اوراق بدهی باید بازاری باشد که بدون دخالت کشف قیمت در آن صورت گیرد. نکته دیگر اینکه باید دلیل نوسان نرخ بهره در این بازار را مورد توجه قرار داد؛ در حال حاضر نرخ بهره افزایش یافته است در حالی که چندی پیش این نرخ پایینتر بود. دلیل آن می تواند این باشد که فرصت های سرمایه گذاری بدون ریسک جذابتری وجود دارد یا اینکه فرصت های سرمایه گذاری ریسکیتر جذابی وجود دارد که سرمایه گذاران ترجیح می دهند به جای سرمایه گذاری در اوراق بدهی٬ در این بازارها سرمایه گذاری کنند٬ یعنی به اصطلاح سمت تقاضا در بازار بدهی تضعیف شده است. دلیل دیگر می تواند این باشد که سمت عرضه تشدید شده است که موجب افزایش حجم عرضه اوراق شده و افت قیمت اوراق را به دنبال داشته و باعث بالا رفتن نرخ بهره شده است.
به اعتقاد او٬ دلیل اتفاقی که اخیرا در بازار سرمایه افتاده٬ هر دو مورد اشاره شده است؛ به این معنا که در سمت تقاضا با ضعف تقاضا مواجه هستیم به دلیل اینکه اصلیترین خریدار و متقاضی این اوراق در بازار صندوقهای با درآمد ثابت هستند و به دلیل اینکه در چند ماه گذشته٬ سایر بازارهای رقیب به ویژه بازار ارز و سکه و تا حدی بازار سهام بازدههای جذابی به سرمایهگذاران دادهاند٬ بخشی از منابع صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت از آنها خارج شده و به سمت این بازارها رفته است و عملا سمت تقاضا تضعیف شده است. در مقابل آن٬ با توجه به اینکه نیاز مالی دولت به ویژه در پایان سالهای شمسی افزایش مییابد و دولت برای پرداخت هزینههای جاری و سایر هزینهها نیاز به تامین مالی دارد و در چند سال اخیر به عنوان یکی از بازیگران اصلی بازار بدهی در سمت انتشار اوراق حضور داشته٬ باعث شده که حجم عرضه اوراق از سوی دولت در چند ماه گذشته افزایش یابد و این٬ عامل دوم افزایش نرخ بهره بوده است.
او ادامه داد: بنابراین در حال حاضر در بازار بدهی هم با ضعف تقاضا و هم با تشدید عرضه مواجه هستیم؛ ضعف تقاضا عمدتا به واسطه جذاب شدن سایر بازارها و خروج نقدینگی از صندوقهای سرمایهگذاری و تشدید عرضه به دلیل حضور دولت برای تامین نیازهای مالی و انتشار اوراق از سوی آن و همچنین بخش کوچکی به دلیل انتشار اوراق از سوی شرکتها.
به اعتقاد او نقش ضعف تقاضا در وضعیت فعلی پررنگتر از تشدید عرضه است و عامل اول و شدیدتر٬ ضعف تقاضا است و تنها راهی که به نظر میآید بتواند تقاضا را تقویت کند٬ بازگشت ثبات و اطمینان به بازارها و کاهش جذابیت سرمایه گذاری در بازارهای رقیب است که میتواند باعث خروج نقدینگی از آن بازارها و ورود دوباره آن به صندوقهای سرمایهگذاری شود که تقویت سمت تقاضا را به دنبال دارد و این صندوقها می توانند دوباره اوراق را بخرند و جذب کنند و این باعث می شود که قیمت اوراق افزایش و نرخ بهره کاهش یابد.