۰ نفر

تحلیل رفتار برندگان و بازندگان بازار گاز در خاورمیانه

۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۴:۳۳
کد خبر: 411920
تحلیل رفتار برندگان و بازندگان بازار گاز در خاورمیانه

چندی پیش وزیر انرژی دولت عراق به کاهش بیش از 20 درصدی تولید برق در استان‌های عراق به استثنای کردستان، اشاره کرد. مطابق با گفته بلومبرگ، این کاهش ناشی از کم شدن صادرات گاز ایران به عراق بود.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، این در حالی است که منطقه خاورمیانه علاوه بر داشتن تقریباً نیمی از ذخایر نفت خام جهان، دارای مقدار قابل توجهی از ذخایر گاز طبیعی نیز هست. این منطقه 38.4 درصد از کل ذخایر تثبیت شده گاز طبیعی جهان (رقمی برابر با 6 هزار و 951 هزار تریلیون فوت مکعب) در سال 2018 را به خود اختصاص داده است. با این حال، ضعف در مدیریت و بهره‌وری این میادین، جزو بزرگترین چالش‌های کنونی محسوب می‌شود. با این حال معادلات بازیگران گاز در منطقه و جهان، هر روز پیچیده‌تر می‌شود. بویژه آنکه، در این رقابت نفسگیر بازیگر دیگری به‌نام امریکا وارد شده است و با سرمایه گذاری‌های هنگفت خود در این زمینه، نگرانی‌هایی را برای صادر‌کنندگان دیگر گاز مایع به وجود آورده است. از مهم‌ترین نکاتی که در تحلیل صنعت گاز خاورمیانه می‌توان فهمید، تکیه زیاد کشورهای تولید‌کننده این محصول بر گاز است. بیشتر کشورهای عربی با وجود آنکه خود تولید‌کننده گاز هستند؛ اما نیاز داخلی آنها به حدی تشدید شده که ناگزیرند، بخشی از مایحتاج خود را وارد کنند.

 در ایران، نیز هرچند منابع تثبیت شده گاز فراوانی وجود دارد اما به‌دلیل پایین بودن مدیریت مصرف و فقدان تکنولوژی‌های لازم در عرصه بهره‌برداری و تولید، چشم‌انداز روشنی از تولید این محصول دیده نمی‌شود.

چشم‌انداز تقاضا برای گاز

گزارش‌های متعددی بر این نکته تأکید دارند که چشم‌انداز مصرف گاز، حقیقتی غیر قابل انکار است. گروه مکنزی در یکی از آخرین گزارش‌های خود در این باره می‌نویسد:«در مقایسه با زغال سنگ یا فرآورده‌های نفتی، ادعا می‌شود که گاز طبیعی بازده سوخت بیشتری دارد و میزان انتشار کربن آن نیز کمتر است. در نتیجه، مصرف گاز طبیعی طی یک دهه گذشته به طور پیوسته رشد کرده و ایالات متحده، روسیه و چین به‌عنوان بزرگترین مصرف‌کننده این سوخت تلقی می‌شوند.» از این‌رو تقاضای فزاینده گاز به فعالیت‌های اکتشافی و تولیدی در منطقه خاورمیانه منجر شده است. براساس بررسی آمار شرکت BP در سال 2019 انرژی جهان، میزان ثابت شده ذخایر گاز طبیعی منطقه از 73.5 هزار میلیارد متر مکعب در سال 2008 به 75هزار میلیارد متر مکعب در سال 2018 افزایش یافته است.

در همین مدت، تولید گاز طبیعی منطقه از 392.3 میلیارد فوت مکعب به 687.3 میلیارد فوت مکعب رسید. بعلاوه، بیش از نیمی از این میزان تولید، در منطقه خاورمیانه مصرف می‌شود. میدان پارس جنوبی واقع در خلیج فارس بزرگترین میدان گازی طبیعی جهان بوده که متعلق به ایران و قطر است. پارس شمالی، کیش و گلشن دیگر میدان‌های مهم گاز در منطقه هستند.

راه‌اندازی فازهای 13 و 22-24 میدان گاز پارس جنوبی ایران در خلیج فارس باید 4میلیارد فوت مکعب به ظرفیت تولید اضافه کند. هر چند در گزارش مکنزی، تحقق این هدف با توجه به مشکلات تحریمی ایران، در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته است.

بازیگران مهم با منابع سرشار

با وجود ذخایر اثبات شده گاز طبیعی 31.9 هزار میلیارد متر مکعب در سال 2018، ایران بزرگ‌ترین ذخایر گاز طبیعی همه ملل خاورمیانه را در اختیار دارد. ذخایر گازی این کشور 16.2 درصد از کل ذخایر گاز طبیعی جهان بوده که این کشور سهم 6.2 درصد از کل تولید گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد. البته فعالیت‌های توسعه میدان گازی همچنان تحت تأثیر تحریم‌های بین‌المللی به تأخیر افتاده است. این در حالی است که بیش از نیمی از ذخایر گاز طبیعی در مناطق خارج از ساحل نگهداری می‌شود که پارس جنوبی بزرگ‌ترین میدان آن است. تخمین زده می‌شود بیش از یک چهارم از کل ذخایر اثبات شده گاز طبیعی کشور در این میدان باشد. ایران در این میدان با قطر سهیم است و با برآوردهای انجام شده ذخایر گاز قابل برداشت 66 هزار میلیارد متر مکعب در پارس جنوبی پیش‌بینی می‌شود و با شروع کامل تولید این میدان، 27.9 میلیارد فوت مکعب در روز گاز تولید کند.

البته دیگر میدان گازی ایران پارس شمالی و کیش بوده که مهم‌ترین میادین گازی طبیعی کشور هستند.در این جزیره ذخایر گازی قابل بازیافت برابر 66 هزار میلیارد فوت مکعب است و در میدان گازی پارس شمالی نیز ذخایری حدود 47.2 هزار میلیارد فوت مکعب برآورد می‌شود.

اما از سوی دیگر، قطر دومین ذخایر گاز طبیعی در خاورمیانه را دارد و 24.7 هزار میلیارد متر مکعب از ذخایر اثبات شده را در خود جای داده است. ذخایر گازی این کشور 12.5درصد از کل ذخایر گاز طبیعی جهان را تشکیل می‌دهد. قطر همچنین بزرگ‌ترین صادرکننده گاز طبیعی مایع (LNG) در جهان به شمار می‌رود. در حال حاضر میادین مهم آن شامل مجتمع‌های دریایی North Field Bravo و RasGas Alfa است که به ترتیب در سال‌های 1996 و 1999 راه‌اندازی شدند.

امارات متحده عربی  نیز سومین ذخایر گاز در خاورمیانه را دارد . این رقم 3 درصد از کل ذخایر گاز طبیعی جهان را تشکیل می‌دهد، با این حال امارات متحده عربی شاهد رشد مستمر در تولید گاز خود بوده است و در 10 سال گذشته، با افزایش تولید از 49میلیارد فوت مکعب در سال 2008 به 64.7 میلیارد فوت مکعب در سال 2018 رسیده است. تقریباً 94 درصد از ذخایر گاز طبیعی اثبات شده این کشور در ابوظبی واقع شده و مابقی آنها در دوبی، شارجه و رأس الخیمه قرار دارد. از آنجا که بیشتر ذخایر این کشور حاوی محتوای گوگرد نسبتاً بالایی است، گفته می‌شود که توسعه این ذخایر از نظر اقتصادی چالش برانگیز است. حدود 30 درصد از تولید گاز در امارات متحده عربی برای تکنیک‌های بهبود یافته بازیابی نفت (EOR) مستقر در فیلدهای آن استفاده می‌شود. روند EOR و افزایش تقاضای محلی، کشور را به وارد‌کننده خالص گاز طبیعی تبدیل کرده است. هر چند این کشور در نوامبر سال 2018، مصوبه‌ای تصویب کرد تا استراتژی جدید یکپارچه‌سازی گاز خود را پیش ببرد اما هنوز واردات گاز در ایران کشور پابرجاست.

با وجود ذخایر اثبات شده گاز طبیعی 5.9 هزار میلیارد متر مکعب در سال 2018، عربستان سعودی تقریباً همان مقدار ذخایر امارات را دارد. بیش از نیمی از ذخایر گازی آن در میدان‌های ساحلی غوار و میدان‌های دریایی صفانیا و ذوالوف وجود دارد میدان غوار یک چهارم از ذخایر گاز کل کشور بوده که از کل خروجی گاز این کشور برای تأمین نیازهای داخلی استفاده می‌شود.

از دیگر میدان‌های مهم گاز غیر مرتبط در کشور می‌توان به کاران، عربیه و حسبه اشاره کرد. گاز خام تولید شده از میدان کاران که از سال 2011 تولید آن آغاز شده از طریق خط لوله 110 کیلومتری به کارخانه گازی خرسانیه برای پردازش منتقل می‌شود.

عراق پنجمین دارنده ذخایر گاز طبیعی در خاورمیانه است. ذخایر اثبات شده آن در سال 2018 در حدود 3.6 تریلیون متر مکعب بوده که تولید این کشور تنها 1.8درصد از کل ذخایر گاز طبیعی جهان را به خود اختصاص داده است. براساس گزارش آژانس بین‌المللی انرژی، تقریباً دو سوم ذخایر گاز طبیعی کشور آمیخته به نفت است. بخش قابل توجهی از ذخایر گاز عراق موجود در میدان‌های جنوب کشور، به‌دلیل کمبود امکانات تولید در بخش میانی، از دست می رود.

سرمایه گذاری‌های بزرگ در گاز

بخش تولید و اکتشاف تیم مکنزی برای خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) تحولات مختلفی را رصد کرده است. سرمایه گذاری‌های بالادستی  در بخش‌های اکتشاف و تولید در سراسر منطقه 85 میلیارد دلار پیش‌بینی شده است که با افزایش هزینه‌های مربوط به پروژه‌های نفتی در شرق میانه، 56 میلیارد دلار  بر آورد خواهد شد.

این هزینه‌ها شامل تلاش‌های عربستان سعودی برای حفظ ظرفیت تولید، تا حدودی از طریق گسترش Brownfield در آب‌های کم عمق برای افزایش تولید در حوزه‌های Safinayah، Marjan و Zuluf در برون مرزی عربستان سعودی و توسعه Bul Hanine در خارج از کشور قطر است.

با این حال، با وجود 12 پروژه، 5 مورد دیگر در سال میلادی گذشته به تصویب رسید. از سوی دیگر مخارج سرمایه ای آفریقای شمالی 25 درصد یعنی 12 میلیارد دلار در سال 2019 کاهش یافت که این افت بیشتر به‌دلیل کمبود سرمایه‌گذاری در میدان‌های گازی مصر روی داده است.

پروژه‌های بزرگ متعددی تولید گاز را ارتقا می‌دهند، نخست از میدان «ظهر» در شرق مدیترانه آغاز می‌شود. چاه‌های حفاری و دستگاه‌های پردازش گاز در این مرحله از 2 میلیارد فوت مکعب در روز به3 میلیارد فوت مکعب افزایش می‌یابد. بخش جنوب نیل شرکت بریتیش پترولیوم نیز با افزایش سرعت بهره‌برداری از فاز 2 حدود 400 میلیون فوت مکعب به سطح تولید اضافه می‌کند و میدان‌های خارج از ساحل جیزا و فایوم را توسعه می‌دهد که همه آنها دلالت بر افزایش تولید گاز خواهد بود.

این افزایش ،میزان عرضه و تقاضای داخلی گاز در مصر را در سال 2019، به حالت مازاد در خواهد آورد. هر چند بخش عمده‌ای از این افزایش تولید صرف تقاضای داخلی خواهدشد چراکه شروع مجدد کارخانه دامیتا در سواحل شمالی مصرف گاز را افزایش می‌دهد اما باز صادرات گاز مایع  از این کشور رشد چشمگیری خواهد داشت. البته مصر همچنان بخش قابل توجهی از مصرف داخلی خود را از طریق اسرائیل تأمین می‌کند. شرکت نوبل انرژی که نخستین گاز اسرائیل را از میادین عمیق ساحلی آن، برداشت می‌کند، هم‌اکنون با ظرفیت 1.2 میلیارد فوت مکعب در روز در حال بهره‌برداری است که مطابق با قراردادی که مصر با اسرائیل به امضا رسانده است حدود 350 میلیون فوت مکعب در روز به مصر صادر می‌شود.

ورود بازیگران جدید به گاز

یکی از اصلی‌ترین فرصت‌های منطقه، به‌طور عمده برای سرمایه‌گذاران ثروتمند، گسترش برنامه‌ریزی LNG قطر است. شرکای منتخب باید قبل از تصمیم نهایی برای سرمایه‌گذاری در سال 2020 شناخته شوند. قطر پترولیوم قصد دارد میزان تولید و صادرات گاز مایع را از مقدار کنونی، به دوبرابر آن افزایش دهد که متعاقباً هزینه‌های حفاری و توسعه‌ای زیادی می‌طلبد. در مورد اکتشاف، چاه های با تأثیر بالقوه شامل Enis Nour-1 در آب های کم عمق شرق دلتای نیل که در ساحل این رودخانه قرار دارد، از جمله موقعیت‌هایی است که با تولید گاز قطر در حال رقابت است. این در حالی است که بنگاه‌های چند ملیتی نفتی مانند BP در تلاشند تا موقعیت خود را از خاورمیانه به سمت آفریقا تغییر دهند. به‌طور مثال سال گذشته BP به شرکت‌های اکتشاف در لیبی پیوست و حفاری در این منطقه را از نیمه دوم سال گذشته از سر گرفته است.

هر چند این شرکت هنوز ردپای خود را در خاورمیانه حفظ کرده و در برنامه‌هایی باید نخستین چاه اکتشاف دریایی در بلوک 4 لبنان را مورد بررسی قرار دهد حفاری ارزشیابی در کشف گاز غیر متعارف در منطقه بحرین را در آینده‌ای نزدیک شروع خواهد کرد.

از سوی دیگر شرکت انی (Eni) قراردادهایی را با کشور عمان به امضا رسانده است اما هم‌اکنون بیشتر تمرکز خود را بر میادین اسرائیل و مصر معطوف کرده است. مطابق با آخرین برآوردها مصر می‌تواند طی چند ماه آینده پیشنهادهایی را برای میادین پر وسعت‌ دریای سرخ و مدیترانه غربی ارائه دهد که البته مورد توجه شرکت‌های بالادستی در صنعت نفت و گاز نیز هست.

رقابت گازی امریکا با قطر و استرالیا

میزان تولید گاز طبیعی ایالات متحده در مدت اخیر شگفت انگیز بوده است. در طی 10 سال گذشته تولید گاز 44 درصد افزایش یافته و به 842 میلیارد مترمکعب در سال 2018 رسیده است. حجم افزایش در طی این مدت 260 میلیارد مترمکعب بوده که بالاتر از تولید سال 2018 ایران، بزرگترین تولید‌کننده منطقه MENA است.

طبق اطلاعات اداره اطلاعات انرژی امریکا، طی سال‌های 2019 و 2020 پیش‌بینی می‌شود که تولید ایالات متحده 10درصد یا 90میلیارد متر مکعب افزایش یابد. این اندکی بالاتر از میزان تولید سالانه فعلی الجزایر است و با 60 میلیارد مترمکعب تولید شده توسط مصر در سال 2018 و 112 میلیارد متر مکعب عربستان سعودی مقایسه می‌شود.

ایالات متحده صادرات LNG را در سال 2016 آغاز کرد. این چهارمین صادرکننده بزرگ جهان در سال گذشته بود که تقریباً عقب تر از مالزی در جایگاه سوم قرار داشت و می‌تواند رهبران فعلی بازار استرالیا و قطر را برای کسب رتبه برتر طی چند سال به چالش بکشد.

به دنبال راه‌اندازی اخیر سه نیروگاه، اکنون هشت فاز میدان LNG در ایالات متحده در حال بهره‌برداری هستند که ظرفیت آنها 37 میلیون تن در سال است. قرار است تا پایان سال 2021 ظرفیت ایالات متحده به 70 میلیون تن برسد و بر اساس پروژه‌هایی که در حال توسعه هستند می‌تواند این مقدار را تا پایان 2025 به 100 میلیون تن برساند.

بازی قطر و عربستان در قمار امریکا

در همین حال، به‌نظر می‌رسد رونق LNG استرالیا به‌دلیل ترکیبی از افزایش هزینه‌ها، اختلافات سیاسی و کاهش میدان‌ها در شرق کشور، در حال گذراندن بیشترین مقدار تولید است. استرالیا قرار بود در سال 2019 بیش از 80 میلیون تن در روز از تولیدات LNG خود را صادر کند و از قطر پیشی بگیرد اما قطر احتمالاً با اتمام پروژه‌هایی که هدف آن رساندن ظرفیت اسمی آن به 110 میلیون تن در روز از 77 میلیون تن در روز است، دوباره سلطه خود را بر بازار تثبیت کند.

قطر همچنین در کنار تصمیمی که برای سرمایه‌گذاری در حمایت از حفظ سهم بازار خود دارد، برای آنکه جای پای خود را در تولید گاز امریکا محکم کند، 70 درصد سهام پروژه Golden Pass در Sabine Pass تگزاس (اکسون موبیل باقیمانده را در اختیار دارد) خریداری کرد تا بسرعت برای به‌دست آوردن جایگاه خود در بخش LNG ایالات متحده حرکت کند. تصمیم نهایی برای سرمایه‌گذاری در ماه فوریه برای گلدن پاس اعلام شد و اولین فاز از سه فاز 5.4 میلیون تنی آن قرار است در سال 2024 شروع شود.

از سوی دیگر، معاملات آرامکو سعودی با سمپرا انرژی در مرحله اولیه است. «بندهای توافقنامه» اولیه در ماه مه اعلام شد، این امر مستلزم متعهد شدن آرامکو به خرید 5 میلیون تن LNG از کارخانه بندر آرتور و گرفتن 25 درصد از سهام این پروژه است. این پروژه دو فازی توسط مقامات امریکایی به تصویب رسیده است اما هنوز به مرحله تصمیم نهایی برای سرمایه‌گذاری نرسیده است.

معامله بندر آرتور، بخشی از تمرکز آرامکو عربستان سعودی بر گاز طبیعی در استراتژی جدید خود است. عربستان سعودی یک تولید‌کننده بزرگ گاز است، اما برای تأمین کسری نیاز داخلی خود، ناگزیر به افزایش تولید یا وارد کردن مقادیر اضافی قابل توجهی است، که این نشانگر تکیه زیاد سعودی‌ها به نقش گاز در تولید برق و آب شیرین کن است.

براساس جدیدترین اطلاعات سالانه سازمان تنظیم مقررات برق و تولید برق عربستان سعودی، در سال 2017 عربستان سعودی معادل حدود 2 میلیون بشکه در روز نفت را برای نیرو و آب شیرین کن مصرف کرده بود که از این میزان 53.7 درصد گاز طبیعی، 21.9 درصد نفت سنگین، 19.6 درصد نفت خام و 4.7 درصد دیزل بود. آرامکو عربستان اکنون به‌دنبال ایجاد تجارت بازرگانی نفت و گاز و افزایش اکتشاف و توسعه گاز طبیعی است. این در حالی است که واردات LNG در بیشتر کشورهای خلیج فارس از جمله کویت و دوبی در حال پیگیری است و بحرین در حال آماده‌سازی برای افزایش تولیدات داخلی خود است.

افزایش عرضه LNG و افت قیمت‌ها

میزان افزایش عرضه LNG در ایالات متحده تاکنون با افزایش شدید تقاضا مطابقت داشته است، در عین حال جالب توجه است که در چین، جایی که واردات LNG بین سال‌های 2016 و 2018 دو برابر شده و به 54 میلیون تن در روز رسیده است، تعرفه‌های وارداتی آن از کشور امریکا بیشتر شده است به‌طوری که اعمال تعرفه 10 درصدی برای واردات LNG از ایالات متحده، از 25 ژوئن 2019 به 25 درصد ارتقا یافته است. این افزایش به این معنی است  که صادرکنندگان امریکایی به‌دنبال جای دیگری برای فروش حجم رو به رشد خود باشند. این امر در افزایش هنگفت واردات LNG اروپا از ایالات متحده انعکاس یافته است.

با این حال، افزایش عرضه و کاهش سرعت تقاضای آسیا باعث شده است که قیمت گاز در اروپا و بازار LNG آسیا کاهش یابد. این، به نوبه خود، با وجود هزینه‌های نسبتاً کم تولید در خود ایالات متحده، به حاشیه سود عرضه‌کنندگان LNG ایالات متحده آسیب رسانده است. حاشیه سود کم البته نگرانی‌هایی را برای سرمایه‌گذاران تازه وارد بازار گاز ایجاد کرده است. بازارهای انرژی بسیار ناپایدار هستند، اما قیمت‌های پایین نگرانی جدی برای متقاضیان ورود به تجارت جدید LNG، مانند بازیگران مدیترانه شرقی است.

افزایش تولید باعث شده مصر بتواند تجارت صادراتی LNG خود را، هرچند در مقیاس متوسط ​​، احیا کند، اما جای تردید است که با توجه به قدرت رشد تقاضای داخلی مصر و سرعت بالای تخلیه میدان کم عمق آن، چه مدت می‌توان این پایداری را حفظ کرد. مصر بزودی نخستین محموله گاز اسرائیل را دریافت می‌کند و این احتمال وجود دارد که در صورت رفع ایرادات ترکیه، قبرس نیز بتواند از پایانه‌های صادراتی LNG مصر استفاده کند.

تحلیلی از شرایط گاز در منطقه بخوبی نشان می‌دهد که معادلات شرکت‌های فعال در حوزه گاز، شدیداً در حال پیچیده شدن است. رقبای خارجی در صنعت گاز بخوبی عیار این محصول استراتژیک را دریافته‌اند اما آیا در داخل نیز، چنین بینشی قوت گرفته است؟ ایران در آینده و در تعامل با این بازیگران چه نقشی خواهد داشت و میادین خود را چگونه مدیریت خواهد کرد؟ این موارد از جمله سؤالاتی است که در بررسی صنعت گاز در خاورمیانه و جهان، در ذهن پدیدار می‌شود.