به گزارش اقتصادآنلاین، جوان نوشت: در دولت اصلاحات بود که وی با ایدههای عجیب و غریب، شرکت ملی مناطق نفتخیر جنوب را چند پاره کرد و پس از آنکه شرکت «بین» پس از بررسی ساختار جدید، به وزارت نفت پیشنهاد داد بهتر است حالت پیشین دوباره برقرار شود، با سکوت محض وی همراه شد.
در همان دوران، با این استدلال که صنعت نفت نیازی به تکنسین و «اوستاکار» ندارد و باید نیروهای دانشگاهی پرورش یابند، آموزشگاههای فنی شرکت ملی نفت تضعیف یا برچیده شدند و در دانشگاههای سراسر کشور، دانشکدههای نفت تأسیس شد، آنهم با حمایت وزارت نفت، اما امروز به گفته شخص وزیر نفت، مشکل اصلی صنعت نفت کمبود تکنسینها و نیروهای فنی و همچنین بینیازی به فارغالتحصیلان دانشگاههاست!
مصادیق دیگر هم هستند؛ در دولت یازدهم وزارت نفت تصمیم گرفت ساختار شرکت ملی نفت را تغییر دهد و بر اساس آن با اضافه شدن چند معاونت به این شرکت، مدیریتها و شرکتهای زیرمجموعه زیر نظر این معاونتها قرار گرفتند. همان زمان هشدار دادیم که چنین ساختاری، سرعت تصمیمگیری در نفت را بهشدت کاهش میدهد و موجب کلید خوردن بازی قدرت میان معاونتها میشود، اما از آنجا که ساختار فوق، بر اساس «افراد» چیده شده بود، توجهی نشد.
معاونت بینالملل که بیش از یک سال است به حال خود رها شده و در حال خاک خوردن است؛ معاونت تولید و توسعه نیز به دشمن درجه یک یکدیگر تبدیل شدند و هر یک از مدیران برکنار شده هر معاونت، بلافاصله در معاونتی دیگر حکم میگیرد تا اختلافات و رقابتهای درون سازمانی با چاشنی پروندهسازی به اوج خود برسد. حالا یک شرکت مشاور بلژیکی با دریافت میلیونها دلار از نفت، روی ساختار گزارشی تهیه کرده و گفتهاست تغییرات اعمال شده بر ساختار شرکت ملی نفت، اثر منفی گذاشته و باید به حالت قبلی برگردد.
تقریباً همه میدانند وزیر نفت ساختارها را بر اساس افراد مورد علاقه خود تغییر میدهد؛ به عنوان نمونه با تضعیف مدیریت بازرسی وزارت نفت یک سمت جدید به نام بازرس ویژه در ساختار جای داده است و ریاست آن را به سید منصور ابراهیمی از نیروهای بازنشسته وزارت اطلاعات و از دوستان نزدیک خود دادهاست.
همه چیز در نفت گعدهای شدهاست؛ ساختارها فرسایشی شده و در حال برگشت به حالت اول خود است. در دولت یازدهم مدیریت سرمایهگذاری و کسب و کار به ساختار نفت اضافه شد و پس از مدتی کوتاه، حکم آن برای محمد مصطفوی از شاگردان دانشگاهی وزیر نفت صادر شد و وی طی چند سال گذشته چنان عملکرد نامطلوبی از خود به جای گذاشت که به صورت چراغ خاموش استعفای خود را تقدیم کرد و به صندوقهای بازنشستگی نفت رفت. حالا قرار است این مدیریت منحل شود و افراد شاغل در این مدیریت، به شرکت نیکو مأمور شوند تا پرونده این مدیریت هم به مانند سایر مدیریتهایی که یکشبه به وجود آمدند، بسته شود.
از این مصادیق بسیارند، اما سؤال اساسی اینجاست که هزینه این اقدامات شتابزده و تغییر مکرر ساختار با چه هدفی انجام شده و چه دستاوردی برای کشور داشته است؟ حیات اقتصادی کشور به نفت وابسته است و از همین رو، هرگونه تصمیمی در این وزارتخانه حتی در کوتاهمدت هم شریان اقتصادی کشور را تحتتأثیر قرار میدهد، ولی هنوز هم خودبزرگبینیها، منافع ملی را تهدید میکند.
تغییرات مکرر ساختارهای صنعت نفت که مورد علاقه وزیر نفت است، تا به امروز چیزی جز هزینه برای کشور عایدی نداشتهاست، به ویژه آنکه ابتدا ساختار تغییر میکند و در مرحله بعد از شرکتهای مشاوره خواسته میشود، نقاط ضعف ساختار را تشخیص دهند، چیزی که عقلاً و قاعدتاً باید برعکس باشد!
افرادی که مقام عالی وزارت، ساختارها را برای آنها تغییر داد یا کنار رفتهاند یا روزی کنار میروند، ولی ایشان باید پاسخ دهد دلیل این تصمیمات عجیبی که کارآمدی نفت را نشانه گرفتهاست، چیست و چه فلسفهای در پس آن است؟