۰ نفر

فرشاد مومنی هشدار داد:

فریب بزرگِ واردات بدون انتقال ارز

۲۴ آبان ۱۳۹۹، ۱۵:۲۸
کد خبر: 481566
فریب بزرگِ واردات بدون انتقال ارز

فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که همراه با حسین رجب پور، اقتصاددان در یک نشست مجازی از صفحه اینستاگرام موسسه دین و اقتصاد با موضوع استراتژی توسعه صنعتی چین و چشم‌اندازها و دلالت‌های آن برای منطقه‌ و ایران سخن می‌گفت، رویکردهای جدید وزارت صمت را خطرناک و عامل افزایش قیمت دلار دانست.

 به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل، وی گفت: هفته گذشته وزیر جدید صمت حرف‌هایی مطرح کرد که واقعا جای دریغ و تأسف دارد. ایشان ایده‌ باز کردن قفل صادرات را مطرح می‌کند ولی هیچ حرفی درباره اوضاع و احوالی که اقتصاد سیاسی و صنایع کارخانه‌ای در ایران روبرو هستند نمی‌زند. اکنون من اعلام هشدار می‌کنم. جزو معدود بارهایی است که در تاریخ اقتصادی این تجربه را شاهد بودیم. یک‌بار در دوره احمدی‌نژاد اتفاق افتاد و یک‌بار هم در دوره حسن روحانی اتفاق افتاد اسم این پدیده سبقت PPI (شاخص هزینه تولید‌کننده) نسبت به CPI (شاخص قیمت مصرف‌کننده) است.  وی گفت: این آدم نمی‌داند در مطالعه‌های گذشته اتفاق نظر وجود دارد که زمانی که در زنجیره تولید ارز بری بیش از 90 درصد کل اقلام صادرات غیر نفتی ایران اندازه‌گیری می‌شود، تراز تجاری خارجی منفی است. آنچه به عنوان ارز صادرات غیر نفتی به دست می‌آورند از هزینه ارزی که برای تولید آن محصول صورت گرفته کمتر است.  وی گفت: هنوز درباره این صحبت می‌کند که اگر ما بخواهیم توسعه صنعتی پیدا کنیم مهم‌ترین ماموریت رفع انحصار است. 

کلیشه‌های پوچی که بازارگراهای افراطی در مملکت راه انداخته‌اند و بهاء آن عمق بخشی به وابستگی‌های ذلت‌آور به دنیای خارج شده است. در دنیایی صحبت می‌کنند که غول‌های بزرگ در همدیگر ادغام می‌شوند. زمانی که کمپانی در استاندارد بنز با کمپانی در استاندارد کرایسلر با همدیگر ادغام می‌شوند دایملر کرایسلر راه می‌اندازند و ده‌ها مورد دیگر در اندازه‌های بزرگ‌تر از این تکرار شده هنوز هم به بحران مقیاس تولید دامن می‌زنند و نام محرومیت مشکوک، پر فساد و وابستگی آور اقتصاد صنعتی ایران را از صرفه مقیاس را مبارزه با انحصار گذاشته‌اند. وی گفت: از 1911 به بعد که شومپیتر بحث‌های درخشان خودش را درباره رقابت و انحصار مطرح کرد و از حرف‌های سست و بی‌پایه‌ای بنیادگراهای بازارگرا مطرح کرده بودند تابو زدایی کرد ولی هنوز هم که هنوزه همین کلیشه‌ها مبنای باز کردن باب‌های رانتی جدید هست. هنوز هم هنوزه آقای وزیر از عبارت مشکوک واردات بدون انتقال ارز صحبت می‌کند. چند بار باید از این ناحیه چوب بخوریم تا شما بفهمید این یک فریب بزرگ است و در شرایطی که از منظر اقتصاد سیاسی کنونی ایران و ارتباط آن با امریکا چشم‌اندازهایی مبنی بر کاهش قیمت دلار وجود داشته واردات بدون انتقال ارز اسم رمزی برای خلق تقاضای ضد توسعه‌ای و مصرفی جدید برای دلار است و برای اینکه قیمت دلار پایین نیاید. 

    جولان وارداتچی‌ها، انزوای تولیدکنندگان

استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تأکید کرد: گزارش بانک مرکزی می‌گوید در حالی که CPI (شاخص قیمت مصرف‌کننده) در ایران در سال 1398 حدود 41.2 درصد بود PPI (شاخص هزینه تولیدکننده) از 60 درصد عبور کرده و این به معنای یک فاجعه بحرانی در زمینه گسترش و تعمیق فقر در ایران است. علامت کلیدی در اینکه چه زمانی شاخص هزینه تولیدکننده از شاخص هزینه مصرف‌کننده سبقت می‌گیرد این است که وارداتچی‌ها تعزیه گردان اصلی این اقتصاد شده‌اند و تولیدکننده‌ها به کل به حاشیه رفته‌اند. بدبختی ما در ایران این است که حتی اجازه نمی‌دهند تولیدکننده‌های ما در حاشیه باشند. به قدری فشارهای جورواجور از طریق افزایش هزینه‌های تولید به اینها وارد می‌کنند که کمر اینها را یکی بعد از دیگری بشکانند و شکسته شدن کمر تولیدکننده‌ها باز شدن راه برای واردات است. این صاحب‌نظر اقتصاد ایران افزود: مجری‌ها موظف باشند فقط مجری باشند و آن جاها که باید استراتژی تعریف شود استراتژی بنویسند تا اینکه کشور اینقدر هزینه سردرگمی و بلاتکلیفی را نپردازد. 

    قدرت رو به رشد چین

مومنی در ادامه به بحث درباره الگوی توسعه چین پرداخت و گفت: چین به عنوان یک قدرت رو به ارتقاء در اقتصاد جهانی و در معرض منازعه هژمونیک با امریکا و بقیه قدرت‌های دنیا مطرح است و طبیعتاً آثار آن حتی بر روی منطقه ما هم می‌تواند بسیار فراتر از آنچه باشد که می‌پنداریم. مانند هر تجربه موفق دیگری به موازات اینکه می‌توان سخن از درس موفقیت‌های چین گفت و اینکه ما می‌توانیم چه برای کشورمان بیاموزیم که در این زمینه عوامل و مولفه‌های بسیار بزرگی وجود دارد که از جهاتی تجربه چین را تبدیل به تجربه منحصر به فرد و غیر قابل تقلید تبدیل می‌کند. ما باید به هر دوی این وجوه توجه داشته باشیم. برای مثال معمولاً در تحلیل‌های سطح توسعه چین را از این بابت بسیار تجربه حیاتی و مهم می‌دانند که برجسته‌ترین مثال یا نمونه موفقیت بر محور خودشناسی و جهان‌شناسی است.وی گفت: چینی‌ها نه درباره خودشان و نه درباره جهان با توهم روبرو شده‌اند. در بعضی از رفتارهای آنها شکست‌های مقطعی و خطاهایی وجود دارد اما در کل خود حرکت مائو را نگاه کنید زمانی که او بعد از پیروزی انقلاب این ایده را مطرح کرد که «ما الگوی مارکسیستی چین را بر محور روستاییان می‌سازیم» خود این مساله واکنش‌های بسیار بزرگی را در میان ارتدوکس‌های مارکسیست برانگیخت. در مجموعه آثار مائو با مارکسیست‌های چینی و غیر چینی نکاتی وجود دارد می‌تواند نشان دهد چقدر واقع بینی و اعتماد به نفس عالمانه در آنجا وجود داشته است. بطور مثال زمانی که گفته می‌شود چرا اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد اما چین سقوط نکرد یکی از مولفه‌های کلیدی اینکه اینها خودشان را اسیر دگم‌های مارکسیستی نکردند. این تعبیر معروف که اگر مارکس هم در چین بود همین گونه عمل می‌کرد که من کردم یک تعبیر بسیار گویایی است.

    دولت چین هنوز هم همه‌کاره است

استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: برای اینکه بدانید ارتدوکس‌های ایرانی چگونه خاک بر سر خودشان و بر سر این کشور می‌کنند ببینید بازارگراهای افراطی ما درباره تجربه چین چه می‌گویند و چگونه کل ماجرای تجربه پیچیده و به غایت خارق العاده را به این خلاصه می‌کنند که اینها مدتی سوسیالیست بودند بعد بازارگرا شدند همه کارهایشان راه افتاد. در حالی همان‌گونه که گفته شد هنوز هم که هنوزه دولت همه کاره است و حتی از نظر حقوق مالکیت خصوصی هم در روستا و شهر تقریباً به معنای کلاسیک سرمایه‌دارانه آن هیچ مالکیت خصوصی در سطوحی نمی‌بینیم.در کتاب خانم مازوکاتو و در منابع دیگر هم هست موفق‌ترین واحدهای صنعتی صادرات‌گرای چین همچنان دولتی هستند و بنابراین کلیشه‌هایی که ارتدوکس‌های افراطی بازارگرا در ایران مطرح می‌کنند چه از ناحیه جهل و چه از ناحیه تجاهل باشد می‌تواند در فهم واقعیت‌های چین اختلال‌های بزرگ ایجاد کند.وی گفت: یکی دیگر از مولفه‌هایی که به نظرم خیلی حیاتی هست این است که بخش اعظم آنچه در دوره دنگ شیائوپینگ درو شد در دوره مائو کاشته شده بود. این از منظر علم و فناوری و محور قرار دادن صنایع روستایی به مثابه موتور صنعتی چین قابل تأمل است. در سال‌های اولیه دهه 1980 یونسکو مجموعه مطالعاتی سامان داد که تا امروز در ادبیات توسعه از نظر ژرفا و کیفیت مباحث ارایه شده تحت عنوان استراتژی‌های توسعه درون زا نظیر آن تکرار نشده است. به دلیل اینکه این کتاب در سال‌های 1980 و 1981 منتشر شده هنوز فضای آثار و پیامدهای کارهای مائو در چین هست و مستنداتی که یونسکو تهیه کرده عموماً کارنامه دوره مائو را مورد بررسی قرار داده است. در آنجا به ویژه از نظر علم و فناوری نکته‌هایی را مشاهده می‌کنید که غیر قابل باور است. درست در جهت مخالف ما به نام توسعه علم و دانایی، مدرک گرایی و مقاله گرایی و ظاهرسازی را اولویت می‌دهیم باید ببینیم که چگونه آنها پیوند عمیق بین دانایی و توانایی در استراتژی‌های توسعه علم و فناوری برقرار کرده‌اند و در همان مجموعه یونسکو به صراحت می‌گوید ما نمونه بدیلی که با فاصله‌های طولانی به گرد چین برسد از نظر موفقیت استراتژی توسعه علم و فناوری نتوانسته‌ایم در بین کل‌ کشورهای در حال توسعه مشاهده کنیم. بنابراین یک رکن بزرگ این مساله خودشناسی است. مومنی ادامه داد: یک رکن بسیار بزرگ دیگر دنیاشناسی است که آن هم برای خود ماجراهایی دارد این مساله نشان می‌دهد چگونه و چرا و از چه جهاتی الگوی چین قابل تقلید از ناحیه هیچ کشوری در دنیا نباشد. برای مثال در کتاب بسیار ممتاز قرن آسیا که درباره چشم‌اندازهای هژمونیک دنیا در قرن بیست و یکم صحبت می‌کند، گفته می‌شود که محوریت از امریکای شمالی و اروپای غربی در قرن بیست و یکم به کلی به شرق آسیا منتقل می‌شود. در آنجا نویسنده این سوال را مطرح کرد که چگونه ممکن است کشوری در دوره کمتر از بیست سال و بدون آنکه عضو WTO شده باشد توانسته صادرات خودش را بیش از 80 برابر افزایش دهد. در آنجا درباره این مساله بحث می‌کند که باید با مساله پیچیده‌ای به نام منطق‌های رفتاری حاکم بر مهاجران چینی تمرکز کنید. نکته کلیدی اینکه مهاجران چینی عمدتاً از موضع ناسازگاری یا مخالفت و تفاوت دیدگاه با رژیم حاکم مهاجرت می‌کنند مرزبندی خودشان را با رژیم حاکم حفظ می‌کنند اما با منافع ملّی نه تنها مرزبندی ندارند بلکه در هر جا قرار می‌گیرند خودشان را به عنوان ماموران ویژه توسعه چین در نظر می‌گیرند. اینگونه است که چینی تبارها و مهاجرها در سراسر دنیا دارند بزرگ‌ترین عامل باز کردن اقتصادهای آن سرزمین‌ها به روی کالاهای چینی می‌شوند، در زمانی که هنوز به هیچ‌وجه عضو گات و بعداً WTO هم نبودند. این صاحب‌نظر اقتصاد توسعه ادامه داد: یک کشوری که بیش از ده سال مازاد تراز بالای سه هزار میلیارد دلاری دارد چگونه خودش را از عوارض بیماری هلندی و تنبلی‌ها و فسادها و بحران‌هایی که چنین مازاد تراز هیولایی ایجاد می‌کند برکنار نگه داشته است. زمانی که تجربه حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملّی در ایران را نگاه کنید می‌توانید عظمت آن را بفهمید. ساختار قدرت و گروه‌های ذی نفع در ایران در این زمینه به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویی تا زمانی حتی یک دلار در آن حساب و صندوق وجود دارد آرامش ندارند و همه‌چیز را به هم می‌دوزند تا بتوانند آن یک دلار را هم خرج کنند. چگونه امکان دارد یک کشوری بیش از ده سال است که مازاد تراز بالغ بر سه هزار میلیارد دلار دارد ولی شلاق بهره وری از روی این اقتصاد برداشته نشده که هیچ دائماً بالندگی و جدّیت و ارتقای توسعه گرا همچنان در دستور کارشان باقی مانده است. رمز بسیار بزرگ و با عظمت دیگری که واقعاً باید با مشارکت همکاران عزیز با صاحبان تخصص در روابط بین‌الملل و علوم سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی و از این قبیل درباره‌اش بحث شود چیست، باید دیدکه چگونه چینی‌ها در مواجهه‌ای که با دنیای خارج دارند از این ظرفیت (مازاد تراز) در اعلاء درجه فرصت طلبی استفاده می‌کنند و از هر بحران کوچک و بزرگی که در دنیا پدیدار می‌شود، بهره می‌گیرند.وی گفت: چینی‌ها چه در بحران 1997 که خصلت منطقه‌ای داشت و چه در بحران 2008 که خصلت جهانی داشت به عنوان بزرگ‌ترین شکارچی فرصت‌ها در دنیا مطرح شدند و با تمام کشورهای کوچک و بزرگ مشکل‌دار و بحران زده‌ در زمان مناسب قراردادهایی بسته‌اند. ما به زبان فارسی منابعی داریم که می‌گوید چین در بحران 2008 تقریباً دو سوم نیازهای استراتژیک خودش برای تفوّق بر جهان به ویژه از منظر تصاحب یا شبه تصاحب منابع مادی و زیرزمینی جهان با کمترین بهاء حل و فصل کرد.

در سال 2008 در ایران به گواه تعدادی از برجسته‌ترین مدیران صنعتی کشور شرایطی تجربه کردیم که مدیران صنعتی می‌گفتند شرکت‌های بزرگی که حتی جواب نامه‌های ما را نمی‌دادند در بحران 2008 نماینده به ایران فرستاده بودند و حاضر بودند در ازای گرفتن پول نقد قیمت را تا 75 درصد به ما تخفیف دهند و آمادگی داشتند امتیازات غیر متعارف در زمینه انتقال فناوری دهند. در آن زمان بررسی کردیم و متوجه شدیم اگر احمدی‌نژاد فقط‌بندی از برنامه چهارم که کمی هزینه‌ کرد ارزی را به قاعده کرده بود و به کادر حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملّی پیش‌بینی شده رعایت کرده بود ما می‌توانستیم حدود 250 میلیارد دلار که تا آن موقع باید در صندوق حساب انباشته می‌شد داشته باشیم و می‌توانستیم تا اندازه 1000 میلیارد دلار دارایی‌های استراتژیک سرمایه‌ای بخریم که به همراه آن تعهد برای انتقال فناوری هم وجود داشت. استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: از همین زاویه می‌توان دولت روحانی را هم مورد خطاب قرار داد که واقعاً سهل انگاری‌ها و ول انگاری‌ها و فسادکاری‌ها و نادانی و ناتوانی‌های آنها باعث شد ما در برابر شوک‌های برون زایی مثل کرونا، تحریم‌های بازگشته و سقوط قیمت نفت نه تنها مطلقاً نتوانیم از فرصت‌های ناشی از شوک‌های برون زا استفاده کنیم بلکه به طرز غیر متعارفی بسیار فراتر از بقیه کشوری دنیا هزینه‌های غیر متعارف هم پرداخته‌ایم.  وی افزود: با کمال تأسف حتی در مورد کرونا هم به خاطر برخوردهای سیاست زده‌ای که در کل ساختار قدرت در ایران دستور کار هست ما قادر به یادگیری از این تجربه هم نیستیم. چند هفته پیش مجمع اقتصاد جهانی گزارشی را منتشر کرد که می‌گوید مطالعه‌های ما نشان می‌دهند اگر نظام‌های سلامت در دنیا بر محور تقدم پیشگیری بر درمان سامان پیدا کرده بودند کارایی و بهره وری منابعی که در این حیطه تخصیص پیدا می‌کند 500 برابر افزایش داشت.چنین پدیده‌ای با این ابعاد مطلقاً در دستور کار نیست و در فرآیند مدیریت کرونا افشاگری‌هایی که از درون ساختار ذی مدخلان در این مساله نسبت به همدیگر صورت می‌گیرد می‌تواند ابعاد آشفتگی و ناتوانی را نشان دهد. این خیلی جالب است که در چنین شرایطی درباره ارز و ریال فکر می‌کنند ولی درباره اینکه چگونه بنیه نرم افزاری خودشان را ارتقا دهند و از ذخیره دانایی موجود در کشور چگونه استفاده کارآمدی کنند مطلقاً فکر نمی‌کنند. در مملکت ما همه‌چیز جنبه سیاست زدگی دارد زمانی که می‌گوییم این چه طرز مدیریت مساله است بلافاصله موجی راه می‌افتد که زحمات کادر درمانی نادیده گرفته شده در حالی که هر انسان منصف شرافتمندی اگر فقط سه ساعت پشت سر هم از ماسک استفاده کند می‌تواند از ابعاد انسانی و عاطفی خدماتی که اهل درمان می‌کنند درکی پیدا کند. زود حساب‌ها را با همدیگر قاطی می‌کنند. 

    توسعه با ارتقای بنیه‌ تولیدی 

 فرشاد مومنی گفت: تجربه چین نشان می‌دهد که برنامه‌ریزی توسعه بر محور ارتقاء بنیه تولیدی امکان‌پذیر است؛ این یکی از چیزهایی است که می‌توانیم از چین بیاموزیم. آقای مهندس بحرینیان و دوستان ایشان در مرکز تحقیقات اتاق مشهد کارهای بسیار درخشانی آماده کردند که به زودی منتشر خواهد شد. در آنجا نشان دادند چگونه در چین تمام باب‌های فرصت طلبی و مفت‌خوارگی را بستند برای اینکه هر منبعی که آزاد می‌شود به سمت تولید کانالیزه شود و آنچنان تولید را به صرفه کردند که هر کس کوچک‌ترین استعداد مالی یا انسانی داشته باشد خردورزانه‌ترین مسیر حداکثرسازی منافع خودش را در آن می‌بیند که به سمت تولید و نوآوری‌های فناورانه برود. ایده محوری که ایشان مطرح کرد این است که سلطه استراتژی تدریج گرایی که درست نقطه مقابل شوک درمانی هست تا چه اندازه کارآمد است.واقعاً خود این ماجرایی است که می‌توان ده ساعت درباره‌اش صحبت کرد. استیگلیتز و دیگران در این زمینه کارهای بسیار ممتازی انجام دادند آنگونه که بازارگراهای افراطی ایران در ساخت غیر شفاف رانتی توسعه نیافته بر طبل خصوصی‌سازی کوبیدند و این همه بحران و فساد و به هم ریختگی ایجاد کردند و برخورداری‌های غیر متعارف برای اقلیت اندکی درست کردند بعد از اینکه افتضاح آن در آمد گفتند این آن خصوصی‌سازی مطلوب ما نبود. اما نمی‌گویند چرا 30 سال بعد از اینکه افتضاحات در حال جریان بود یادتان افتاد مطلوب شما نبود؟ چگونه آن زمان توزیع رانت می‌شد صدایتان درنمی‌آمد. بعضی از اینها راه‌حل بدیلی ارایه می‌دهند و می‌گویند تقدم آزادسازی بر خصوصی‌سازی است. این در حالی است که در هیچ تجربه موفقی در دنیا تقدم آزادسازی رعایت نمی‌شود به خاطر اینکه به تعبیر داگلاس نورث آزادسازی در ساختار توسعه نیافته به معنای حاکم کردن قانون جنگل است.  مومنی گفت: اکنون در حالی که سی سال به موازات خصوصی‌سازی آزادسازی‌های رانت محور، واردات محور و ضد تولیدی داشتیم اینها حتی با آنها هم مرزبندی نمی‌کنند و همچنان همان کلیشه‌های ترجمه‌ای پوچ و بی‌محتوا را مطرح می‌کنند و جابه‌جایی‌های رانتی که انجام شد تبرّی می‌کنند و می‌گویند منظورمان این نبود یا آنگونه که دلمان می‌خواست اجرا نشد.  مساله بسیار حیاتی دیگری که در تجربه چین بسیار شایسته تأمل هست اینکه تقریباً تمام کسانی که از منظر اندیشه توسعه به مساله تجربه چین نگاه کرده‌اند می‌گویند چین بی‌نظیرترین تجربه در تاریخ توسعه از منظر فهم صحیح توالی‌ها است.به قاعده همه تجربه‌های موفق توسعه چینی‌ها گام نخست توسعه را از حداکثرسازی استفاده از ظرفیت‌های انسانی قرار دادند. بدین معنا موتور اصلی توسعه در چین اشتغال مولّد بود.بسیار مساله تکان‌دهنده‌ای هست که در دوره 1978 تا 1996 در یک دوره کمتر از دو دهه چینی‌ها 330 میلیارد دلار هزینه کردند، 226 میلیون فرصت شغلی مولّد ایجاد کردند که از این تعداد 70 درصد در مناطق روستایی و در کادر صنایع روستایی شکل گرفته است. برای اینکه طول و عرض این مساله را خوب درک کنید در فاصله 1385 تا 1390 در ایران 621 میلیارد ارز تزریق شده خالص فرصت‌های شغلی در این دوره در ایران منفی چهارصد و پانزده هزار فقط در بخش ساخت صنعتی بوده است.چقدر جای دریغ و تأسف است آنهایی که چنین سرنوشتی را برای ایران رقم زدند به خاطر حاکم بودن مناسبات غیر شفاف و فاقد بسترهای کارشناسی برای نقد و ارزیابی عالمانه هنوز برای خودشان آینده سیاسی تصوّر می‌کنند و جریان‌سازی می‌کنند و راست و دروغ را با همدیگر قاطی می‌کنند.