۰ نفر

کسری بودجه 20درصدی در آموزش و پرورش

۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۱۱:۲۳
کد خبر: 385947
کسری بودجه 20درصدی در آموزش و پرورش

فانی معتقد است در شرایطی که دولت یا بیش از این نمی‌تواند یا نمی‌خواهد برای آموزش و پرورش هزینه کند، چاره‌ای جز تغییر روش‌ها نداریم و وقتی این وزارتخانه سالانه ۲۰ درصد کسری بودجه دارد باید فکر توسعه مدارس غیردولتی یا طرح خرید خدمات بود.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تسنیم، علی‌اصغر فانی نخستین وزیر آموزش‌وپرورش دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی بود او از سال 92 سکان آموزش‌وپرورش را بر عهده گرفت و در نهایت در 28 مهر95 از وزارت آموزش‌وپرورش کنار رفت.

فانی را با 5 سیاستی که در دوران وزارتش بر آنها تأکید داشت بیشتر می‌توان شناخت، همان سیاست‌های 5گانه‌ای که در هر سخنرانی خود به آنها اشاره می‌کرد و حالا مدعی است این 5 سیاست یعنی "ساماندهی منابع انسانی، توسعه مشارکت، ارتقای مدیریت آموزشگاهی، عملیاتی کردن بودجه و تمرکززدایی" یک منظومه را تشکیل می‌دهند.

اگر بخواهیم شاخص‌ترین طرح‌ها و سیاست‌هایی که در دوران او پایه‌ریزی شد را نام ببریم شاید بتوان به دو سیاست ساماندهی نیروی انسانی و توسعه مشارکت‌ها اشاره کرد که پررنگ‌تر از سه سیاست دیگر مورد توجه قرار گرفت.

فانی معتقد بود که جمعیت معلمان به نسبت دانش‌آموزان زیاد است و برای ایجاد رفاه در آموزش‌وپرورش باید تعداد معلمان را کاهش داد تا بتوان 98 درصد بودجه این وزارتخانه را که پرسنلی است بین تعداد کمتری از معلمان تقسیم کرد!

او همچنین در راستای توسعه مشارکت مردم در آموزش وپرورش به دنبال طرح‌هایی همچون خرید خدمات آموزشی رفت که هم‌اکنون هم در حال اجراست.

اما حالا چند سال پس از خروج فانی از وزارت آموزش‌وپرورش به سراغ او که این روزها در دانشگاه تربیت مدرس مشغول تدریس است، رفتیم تا درباره مشکلات امروز آموزش‌وپرورش به ویژه بحث کمبود معلم، توسعه حضور بخش خصوصی در آموزش‌وپرورش در قالب طرح‌هایی همچون خرید خدمات آموزشی و مشکل منابع مالی و بودجه‌ای آموزش‌وپرورش به گفت‌وگو بنشینم.

فانی در دوران وزارت خود به زیاد بودن جمعیت معلمان معتقد بود و سیاست‌گذاری‌هایی را برای کاستن از جمعیت آنها در پیش گرفت اما امروز آموزش‌وپرورش از کمبود معلم سخن می‌گوید و این وضعیت به مرز بحران رسیده است.

فانی بنیانگذار "طرح خرید خدمات آموزشی" در آموزش‌وپرورش هم بود، همان طرحی که امروز برخی می‌گویند مصداق خصوصی‌سازی آموزش‌وپرورش است.

حاصل گفت‌وگوی دو ساعته با علی اصغر فانی وزیر سابق آموزش‌وپرورش در دو بخش تهیه و تنظیم شده است که بخش نخست آن با محوریت وضعیت نیروی انسانی آموزش‌وپرورش، کمبود معلم، طرح خرید خدمات آموزشی و توسعه بخش خصوصی در آموزش‌وپرورش را در ادامه می‌خوانید:

** آقای فانی می‌خواهیم بحث را از مهمترین مشکل این روزهای آموزش‌وپرورش که حالا به وضعیت قرمز رسیده است یعنی "کمبود معلم" شروع کنیم، دقیقاً به خاطر دارم زمانی که شما در پُست وزارت آموزش‌وپرورش حضور داشتید، معتقد بودید که جمعیت معلمان به نسبت دانش‌آموزان زیاد است و برای افزایش رفاه معلمان باید جمعیت آنها کاهش یابد و سیاست‌گذاری‌ها در این مسیر طراحی و تدوین شد حالا در ادامه اتخاذ چنین سیاستی، مسئولان آموزش‌وپرورش از معضل کمبود معلم نگرانند و هر سال با سختی بسیار برای کلاس‌های درس معلم تامین می‌کنند و این وضعیت زمانی هشداردهنده است که توجه داشته باشیم جمعیت دانش‌آموزی هم در حال رشد است! چرا معتقد به اجرای چنین سیاستی بودید؟

قبل از اینکه به این سؤال پاسخ دهم، می‌خواهم نکاتی را درباره آموزش و پرورش و نیروی انسانی که مرتبط با موضوع است مطرح کنم و منظومه‌ای را ارائه دهم که در داخل آن منظومه صحبت کنیم، بنده در دوران وزارت، 5 سیاست را پیگیری می‌کردم ساماندهی منابع انسانی، توسعه مشارکت، ارتقای مدیریت آموزشگاهی، عملیاتی کردن بودجه و تمرکززدایی که ساماندهی نیروی انسانی یکی از آنها بود و این 5 سیاست یک منظومه را تشکیل می‌دادند بنابراین حق نداریم دو مورد را کنار گذاشته و فقط درباره نیروی انسانی صحبت کنیم و همه این موارد با هم مرتبط هستند.

به جرأت می‌گویم بهترین دوره در مدیریت آموزش و پرورش دوره‌ای بود که بنده حضور داشتم چون می‌دانستم باید چکار کنم و از روز نخست کار را شروع کردم؛ بسیاری از افراد چند ماه وزارت می‌کنند و پس از آن می‌گویند چارت سازمانی را بیاورید تا تازه ببینند چند معاونت وجود دارد، من آموزش و پرورش را مثل کف دست می‌شناختم.

توجه داشته باشید که اصل 30 قانون اساسی و اصل 3 قانون اساسی در رابطه با آموزش و پرورش است اصل 30 بر "تحصیلات رایگان" تأکید دارد و بنده 100 درصد درصد به آن اعتقاد دارم.

به اصل 30 قانون اساسی اعتقاد دارم، مدارس دولتی نباید از خانواده‌‌ها پول بگیرند!

** چگونه به آن اعتقاد داشتید در حالیکه در زمان وزارت شما بر آموزش‌وپرورش اصل 30 قانون اساسی یعنی تحصیل رایگان عملیاتی نشد؟

این موضوع که هر فرد در دوره وزارت خود تا چه اندازه توانسته اصل 30 قانون اساسی را اجرا کند، بحثی است که می‌طلبد در مورد آن صحبت شود؛ بنده به اصل 30 قانون اساسی اعتقاد دارم یعنی وقتی فردی، فرزندش را در مدرسه دولتی ثبت‌نام می‌کند، مدرسه حق ندارد پولی از او دریافت کند و تحصیلات رایگان است. حالا یک خلطی بین آموزش رایگان و مغایرت آن با مدارس غیردولتی صورت گرفته است.

زمانی که بنده وزیر بودم، صداوسیما برنامه‌ای  را در چند قسمت پخش کرد و تا توانستند مدارس غیردولتی را زیرسؤال بردند و مطرح شد که خصوصی‌سازی آموزش و پرورش در حال اجراست.

توسعه مدارس غیردولتی خصوصی‌سازی نیست

اما باید بگویم خصوصی‌سازی  غیر از توسعه مشارکت در آموزش و پرورش است، مثلاً اصل 44 قانون اساسی بحث خصوصی‌سازی را مطرح می‌کند یعنی یک کارخانه یا امکاناتی دولتی بوده و می‌خواهند آن را به بخش خصوصی واگذار کنند که این خصوصی‌سازی است اما اگر اعلام کنیم مردم، معلمان و افرادی که کار فرهنگی انجام می‌دهید اگر بخواهید مدرسه ای تأسیس کنید می‌توانید درخواست دهید و آنها هم می‌آیند فضای جدیدی به فضای آموزش و پرورش کشور اضافه می‌کنند،  دیگر خصوصی‌سازی نیست چون در خصوصی‌سازی فضا اضافه نمی‌شود و همان فضای موجود را می‌برند.

مدارس غیردولتی، معلم مورد نیاز را خودشان جذب و برای عده‌ای از جوانان شغل ایجاد می‌کنند یعنی امکاناتی را به آموزش و پرورش اضافه می‌کنند و از امکانات آموزش و پرورش استفاده نمی‌کنند تا آن را برای خود ببرند! به این نمی‌توان گفت خصوصی‌سازی و عنوان آن مشارکت مردم است.

امام خمینی(ره) نیز بر این کار تأکید داشتند، به خاطر دارم سال 66 که زمزمه‌های مدارس غیردولتی مطرح بود بنده از مخالفان آن بودم اما براساس تجربیاتی که از اول انقلاب تاکنون در آموزش و پرورش کسب کردم به این جمع‌بندی رسیدم که مخالفت با مدارس غیردولتی کار صحیحی نیست البته باید نظارت کرد و آنها نیز طبق ضوابط کار خود را انجام دهند.

ما چاره‌ای نداریم غیر از اینکه مشارکت مردم را در مدرسه‌داری داشته باشیم.

** آقای دکتر شما خیلی بهتر از ما می‌دانید که الان اعتراض‌ها صرفاً به بحث توسعه مدارس غیردولتی یا تلاش برای تعطیلی آنها نیست بلکه بحث این است چگونه یک مدرسه غیردولتی لاکچری را داریم که دانش‌آموزان را به اردوی فلان کشور اروپایی با فلان هزینه می‌برد که به میزان هزینه کل 12 سال دوران تحصیل یک دانش‌آموز از طبقه ضعیف جامعه است یا برخی از این مدارس شعارشان برای جذب خانواده‌ها "هر دانش‌آموز یک اسب" است از سوی دیگر مدارس دولتی هستند که در نیمه‌های مهر هنوز معلم ندارند، دانش‌آموزان در کانکس درس می‌خوانند، جمعیت کلاس‌های درس بالای 40 نفر است و ده‌ها مشکل دیگر که شما بهتر از ما می‌دانید، چگونه است که دولت مدارس دولتی را به حال خود رها کرده است و برای ارتقای آنها اقدامی نمی‌شود!

به جای اینکه مدارس غیردولتی را نفی کنیم باید مدارس دولتی را ارتقا دهیم

شکاف طبقاتی چه مدرسه غیردولتی باشد چه نباشد، وجود دارد؛یک بار است شما می‌گویید مدارس غیردولتی تعطیل شوند چون فاصله طبقاتی ایجاد می‌کند و یک بار است که می‌گویید، انرژی خود را روی مدارس دولتی می‌گذاریم، ما نیز همین کار را کردیم، سال 1365 بنده موسس مدارس نمونه دولتی در ایران بودم در اساسنامه این مدارس آمده است، به منظور رشد دانش‌آموزان مستعد مناطق محروم ایجاد می‌شوند و این کار یعنی یک گام به سمت عدالت آموزشی و ارتقای مدارس دولتی.

ما به جای اینکه مدارس غیردولتی را نفی کنیم باید با قضیه اثباتی برخورد کنیم یعنی مدارس دولتی را ارتقا دهیم! آموزش‌و پرورش در سال‌هایی که ما شاهد بودیم هر سال با کسری 20 تا 25 درصدی بودجه مواجه است، حالا شما می‌گویید مدارس غیردولتی که هم‌اکنون 12 درصد دانش آموزان را تحت پوشش قرار می‌دهند را تعطیل کنیم، آیا اینگونه کسری بودجه آموزش و پرورش کاهش می‌یابد یا اینکه بیشتر می‌شود؛ در این شرایط به جای اینکه خانواده‌ها هزینه تحصیل 12 درصد از دانش‌آموزان را بدهند دولت باید هزینه‌های تحصیل آنها را پرداخت کند و بازهم کسری بودجه آموزش و پرورش بیشتر می‌شود.

مدارس غیردولتی برای رسیدگی بیشتر به مدارس دولتی تأسیس شدند!

استدلال تأسیس مدارس غیردولتی این بود تا با پرداخت هزینه‌های تحصیل دانش‌آموزان در این مدارس، دولت پولی که صرفه‌جویی می‌کند را به سمت مدارس دولتی بیاورد و به آنها بیشتر رسیدگی کند.

** الان که این اتفاق نیفتاده است یعنی در مسیر توسعه مدارس غیردولتی حرکت می‌کنیم اما دولت پولی که صرفه‌جویی شده است را هم به تجهیز مدارس دولتی اختصاص نمی‌دهد و تازه مردم در حال تأمین هزینه‌های مدارس دولتی هم هستند!

یکبار دیگر به این این جمله من توجه کنید! هم‌اکنون در بودجه آموزش‌و پرورش 20 درصد کسری داریم همچنین 12 درصد دانش‌آموزان در مدارس غیردولتی هستند و هزینه‌های تحصیل آنها را خانواده‌ها می‌دهند، اگر بگوییم غیردولتی‌ها تعطیل شوند هزینه‌های دانش‌آموزان این بخش نیز به دوش دولت می‌افتد و کسری اعتبار آموزش و پرورش بیشتر خواهد شد!

مدارس غیردولتی می‌توانند به کمک ارتقای مدارس دولتی بیایند، یعنی هزینه‌ای که می‌خواستیم برای حدود یک میلیون و 300 هزار دانش‌آموزی که در غیردولتی‌ها تحصیل می‌کنند، بپردازیم صرفه‌جویی کرده و به سمت مدارس دولتی می‌آوریم.

** کسری اعتبار مزمن آموزش و پرورش صرفاً از مسیر توسعه مدارس غیردولتی و طرح‌هایی همچون خرید خدمات آموزشی قابل حل است، منظور از اقتصاد آموزش‌وپرورش یعنی اینکه صرفاً به سمت چنین طرح‌هایی برویم؟

آموزش‌وپرورش هر سال 20 درصد کسری بودجه دارد

در آموزش‌وپرورش هر سال حداقل 20 درصد کسری بودجه داریم در این شرایط چه‌کار باید کرد؟ یا باید دولت سهم آموزش‌وپرورش را از بودجه عمومی بالا ببرد یا اینکه این کارها را انجام دهیم، زمانی که من وزیر بودم، بودجه آموزش و پرورش را طی مدت سه سال دو برابر کردم اما جواب نداد و حالا اگر این بودجه هم افزایش نمی‌یافت تصور کنید مشکلات چقدر بیشتر بود.

من خواهش می‌کنم بر روی این موضوع تکیه کنیم که راهگشاست، مدرسه دولتی و آموزش و پرورش دولتی هرچه تلاش کنند سهم خودش را از بودجه عمومی کشور افزایش دهد جای تشکر دارد، تا جایی که در حافظه‌ام است سهم بودجه آموزش‌و پرورش از بودجه عمومی دولت در دوره بنده حدود 2 درصد افزایش پیدا کرد یعنی اینکه از سایر دستگاه‌ها کَندیم و به آموزش‌و پرورش آوردیم که هر یک دهم درصد آن عددی می‌شود اما بازهم مشکل داشتیم.

دولت یا نمی‌خواهد برای آموزش‌وپرورش بیش از این هزینه کند یا نمی‌تواند

یا دولت بیش از این نمی‌تواند یا نمی‌خواهد برای آموزش و پرورش هزینه کند، فرقی نمی‌کند چه نمی‌تواند چه نمی‌خواهد، این وضعیت مدارس ما است حالا که اینگونه است باید در مدیریت آموزش و پرورش تجدید نظر کنیم و این جمله استراتژیک است.

** چه تغییراتی باید در روش‌های مدیریتی ایجاد شود که راهگشایی برای حل مشکلات بودجه‌ای آموزش‌وپرورش باشد؟

در روش‌ها و محتوا باید تغییراتی ایجاد شود یعنی هم‌اکنون هفته‌ای 35 تا 37 ساعت در دوره متوسطه آموزش داریم و یک بحث این است که آن را به 30 ساعت کاهش دهیم یعنی حجم مطالبی که آموزش داده می‌شود، کم شود و در برخی کشورها نیز اینگونه است، وقتی دولت نمی‌خواهد یا نمی‌تواند بودجه مورد نیاز آموزش و پرورش را تأمین کند باید از این روش‌ها استفاده کنیم.

ساعات آموزش در دبیرستان‌ها باید کم شود

**‌ نظر شما کدام است، دولت نمی‌خواهد یا نمی‌تواند بودجه آموزش‌وپرورش را تأمین کند؟

هر دو درست است! اصلاً کاری نداریم، کدام درست است اما نتیجه این است که آموزش‌وپرورش هر سال 20 درصد کسری بودجه دارد و باید در روش‌ها تجدید نظر کند مثلاً برای کاهش حجم کتاب‌های درسی و محتوای آن باید فکری کرد، می‌گویند افرادی که در ایران دیپلم می‌گیرند و برای تحصیل به دانشگاه‌های خارج از کشور می‌رند بسیاری از مباحث را جلو هستند برای اینکه در مدارس بیشتر از جاهای دیگر به آنها آموزش داده‌ایم.

روش دیگر که نیاز تغییر در آن هستیم، بحث به کارگیری نیروی انسانی است، وزارتخانه‌ای که بیش از 98 درصد اعتباراتش پرسنلی است در حقیقت وزارتخانه‌ای است که مهمترین کارش نیروی انسانی است.

نیروی انسانی از دو جنبه مهم‌ترین مقوله آموزش و پرورش است، نخست از نظر حجم اعتباراتی که به خود اختصاص می‌دهد یعنی 98 درصد و برخی سالها 99.3 درصد از بودجه آموزش‌وپرورش را به خود اختصاص می‌دهد.

اشتباه بزرگ حذف مرکز نیروی انسانی در آموزش‌وپرورش

هم‌اکنون هم مرکز نیروی انسانی را در وزارت آموزش‌وپرورش منحل کرده‌اند و این یک اشکال بزرگ است، بنده دنبال این بودم که مرکز نیروی انسانی را به معاونت تبدیل کنم و متأسفانه هم اکنون مرکز را هم تعطیل کرده‌اند، اداره کل امور اداری کار اجرایی نیروی انسانی را انجام می‌دهد نه برنامه‌ریزی نیروی انسانی.

در حوزه نیروی انسانی باید برنامه 10 ساله داشته باشیم مثلاً بگوییم تا سال 1402  هر سال این تعداد نیرو از آموزش‌وپرورش خارج، این تعداد نیرو وارد و به این تعداد استخدام نیاز داریم،  اداره کل امور اداری نمی‌تواند این کار را انجام دهد و کار آنها صدور احکام، تنظیم ردیف‌های حقوقی و ... است.

نیروی انسانی آموزش و پرورش به دو دلیل اهمیت دارد، نخست کمیت آن یعنی بزرگترین دستگاه کشور است و بیشترین نیروی انسانی دولت را دارد و دوم اهمیت جایگاه معلم در فرآیند تعلیم و تربیت است. در سند تحول بنیادین 6 زیرنظام وجود دارد و هر کدام از این زیرنظام‌ها در فرآیند تعلیم و تربیت اثر دارند و اگر ناقص باشند، آموزش و پرورش ناقص اجرا  می‌شود اما اگر معلم نباشد کلاس درس تعطیل است و او کلاس را تشکیل داده، اداره می‌کند و بر دانش‌آموز تأثیر می‌گذارد.

برای معلم به عنوان رکن اصلی تعلیم و تربیت باید برنامه‌ریزی کرد. بنده دکترای مدیریت نیروی انسانی دارم و شعاری صحبت نمی‌کنم. منظومه‌ای را که در ذهنم از نیروی انسانی آموزش و پرورش دارم باید بررسی کرد و در دل آن برنامه داد.

هم‌اکنون فرهنگیان از حقوقی که دریافت می‌کنند، ناراضی هستند، برای محاسبه میانگین حقوق فرهنگیان، اگر یک کسر را در نظر بگیریم، صورت آن بودجه آموزش و پرورش و مخرج آن تعداد نیروی انسانی است، همیشه آرزو می‌کنیم که میانگین حقوق معلمان افزایش پیدا کند و امیدواریم صورت این کسر بزرگ و مخرج آن کوچک شود.

برای افزایش حقوق معلمان باید استخدام‌های جدید را کم کنیم

صورت کسر یعنی بودجه آموزش و پرورش را  در دوره‌ای که بنده بودم دو برابر کردیم و برای کوچک‌شدن مخرج آن که نیروی انسانی است باید تا می‌توانیم از استخدام‌های جدید خودداری کنیم، هم‌اکنون در مجلس به حق‌التدریس‌ها و سایرین قول استخدام می‌دهند و سپس آن را در قالب قانون تصویب می‌کنند و تاکنون چندین 30، 40 هزار نفر از این طریق وارد مدارس شده‌اند که تخصص لازم ندارند و دوره تربیت معلم را طی نکرده‌اند به همین دلیل سطح نیروی انسانی آموزش‌وپرورش نسبت به 10 سال گذشته پایین آمده است.

شما فکر می‌کنید استخدام‌هایی که تصویب می‌شود به نفع آموزش‌وپرورش است؟! قطعاً اینگونه نیست و به ضرر این وزارتخانه است چرا که به نیروی متخصص و توانمند نیاز دارد، ما گفتیم استخدام معلم  فقط منحصر به دانشگاه فرهنگیان نباشد، این دانشگاه سالانه حداکثر 20 هزار دانشجو می‌تواند جذب کند و در کنار آن ماده 28 را فعال کردم که اعتراضات زیادی هم به من شد اما گفتم چرا دانشگاهی مانند تهران، امیرکبیرو ... که فارغ‌التحصیلان آن از دوره‌های تربیت معلم نیستند اما می‌خواهند معلم شوند، این حق را نداشته باشند حتی در برخی موارد فارغ‌التحصیلان این دانشگاه‌ها به لحاظ علمی قوی‌تر از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان هستند چون درس‌های بیشتری را در رشته تخصصصی خود خوانده‌اند.

دانشگاه فرهنگیان سالانه بیش از 20 هزار نفر نمی‌تواند جذب دانشجو داشته باشد چون فضا و استاد کافی برای جذب بیشتر از این ندارد، سال گذشته مطرح کردند، دوران تحصیل در دانشگاه فرهنگیان سه ساله می‌شود که بنده به شدت مخالف بودم و گفتم به هیچ عنوان قابل اجرا نیست، وقتی دانشجویان از سایر دانشگاه‌ها با 132 واحد فارغ‌التحصیل می‌شوند در  دانشگاه فرهنگیان بیش از 150 واحد را می‌گذرانند، پس چگونه می‌خواهند ظرف سه سال این تعداد واحد درسی را طی کنند، در حقیقت شرایط به گونه‌ای می‌شود که تعدادی از واحدهای درسی باقی می‌ماند و به دانشجویان می‌گویند برای تدریس به کلاس درس بروند و در کنار آن درس هم بخوانند که این هم مشکلات خودش را دارد، به برخی مسئولان و معاونان دانشگاه فرهنگیان گفتم این کار غیرممکن است که الان هم آن را پس گرفته‌اند.

تحول در آموزش‌وپرورش تحول در منابع انسانی است

وقتی درباره نیروی انسانی صحبت می کنیم باید بدانیم تحول در آموزش‌وپرورش تحول در منابع انسانی است همه می‌گویند می‌خواهیم سند تحول را اجرا کنیم اما من معتقدم برای اجرای سند نیاز به معلمی داریم که انگیزه و توانمندی بالا داشته باشد با نیروی انسانی موجود که کم انگیزه است "البته انگیزه خانم‌ها بالا است" و بعضاً کم توان، نمی‌توانیم امیدوار باشیم سند تحول اجرا شود.

طرح معلم تمام وقت را بد اجرا کردند

یکی از اجزای منظومه مدنظر من این بود که معلم‌ها به جای اینکه عصرها به شغل دوم مشغول شوند که گاهی دور از شأن معلمی است برای آموزش‌وپرورش کار کنند و اگر آمادگی داشتند به جای 24 ساعت، 30 ساعت در هفته تدریس داشته باشند، هم‌اکنون طرح معلم تمام وقت در حال اجراست اما آن را بد اجرا کردند چرا که ما گفتیم، معلم 6 ساعت اضافه کار کند و این 6 ساعت یک چهارم 24 ساعت موظف اوست برهمین اساس حقوق معلم نیز یک چهارم اضافه شود اما در طرح معلم تمام وقت حقوق معلمان را این مقدار اضافه نکردند.

طرح معلم تمام وقت اصلا معلم را به آستانه انگیزش نمی‌رساند

ما  گفتیم اگر معلم بداند با 6 ساعت کار بیشتر حقوقش یک چهارم  اضافه می‌شود و در بازنشستگی و پاداش پایان خدمت محاسبه شده و در 12 ماه سال آن را دریافت می‌کند از آن استقبال خواهد کرد و تمام این موارد   را با سازمان اداری و استخدامی تمام کرده بودیم که از وزارتخانه رفتم و بعد از ما آن را تبدیل به فوق العاده شغل کردند که اصلاً معلم به آستانه انگیزش نمی‌رساند.

** در بحث نیروی انسانی آموزش‌وپرورش و ساماندهی آن یکی از انتقادات مطرح به این وزارتخانه آن است که آیا ضرورت دارد برای یک دانش‌آموز یک معلم به روستاها بفرستند، آیا نمی‌توان از مدل‌هایی که سایر کشورها از آن بهره‌ می‌برند، استفاده کرد؟

مثلاً از چه روش‌هایی می‌توان استفاده کرد؟ توجه داشته باشید ما از ایران حرف می‌زنیم، پراکندگی کشور را می‌دانیم و با دانش‌آموز ابتدایی مواجه هستیم، بعضی ایراد گرفته بودند که چرا فانی گفته است 120 مدرسه با یک دانش‌آموز داریم و چرا دانش‌آموزان چند روستا را برای آموزش در یک منطقه جمع نمی‌کنند.

چاره‌ای نداریم که برای یک دانش‌آموز روستایی یک معلم بفرستیم

توجه داشته باشید در یک روستا که تخلیه شده ممکن است چند خانواده  حضور داشته باشند و یک دانش‌آموز ابتدایی وجود داشته باشد که در اطراف آنها تا کیلومترها بیابان است، این کودک را باید چکار کنیم، بگوییم ترک تحصیل کند، 120 روستای تک دانش‌آموزه داریم  که چاره‌ای نداریم برای آنها یک معلم بفرستیم چون در دوره ابتدایی هستند وگرنه در دوره متوسطه روش‌هایی چون مدارس شبانه‌روزی و روستامرکزی را داریم.

** اما هم‌اکنون سازمان برنامه‌وبودجه بر سر اختصاص یک معلم برای یک دانش‌آموز با  آموزش و پرورش اختلاف نظر دارد!

اگر بتوان استدلال مناسبی کرد از سازمان برنامه و بودجه هم می‌توان پول گرفت، فردی به بنده گفت "زمانی که شوروی سابق وجود داشت، هلی‌کوپتری را دیدم که در مکان‌های مختلف می‌نشست، وقتی پرس‌وجو کردم متوجه شدم دانش‌آموزان ابتدایی را به یک مدرسه مرکزی منتقل می‌کند" آیا ما در ایران برای بچه‌های روستایی هلی‌کوپتر داریم؟ اینکه مخالف اختصاص معلم به دانش‌آموزان در مدارس کم‌جمعیت هستند یکی از دلایلش نداشتن اطلاعات کافی است.

** شما در توضیحاتی که گفتید معتقدید برای افزایش میانگین حقوق معلمان باید مخرج کسر که نیروی انسانی است کوچک شود و استخدام‌ها کم شوند، این دقیق همان سیاستی است که در دوره وزارت آن را پیگیری کردید اما هم‌اکنون جدی‌ترین مشکل آموزش‌وپرورش مسئله کمبود معلم است و در شرایط فعلی هر مهر با دشواری معلم لازم را برای کلاس‌های درس تأمین می‌کنند.

20 درصد دانش‌آموزان باید در مدارس غیردولتی یا خرید خدمات درس بخوانند

وقتی سال 92 آموزش‌وپرورش را تحویل گرفتم، 8.5 درصد دانش‌آموزان در مدارس غیردولتی تحصیل می‌کردند و در طول سه سال آن را به 12 درصد رساندیم در منظومه‌ای که مدنظر داشتم، هدف‌گذاری کرده بودیم تا چند سال اینده این 12 درصد به 20 درصد افزایش یابد یعنی 20 درصد دانش‌آموزان در مدارس غیردولتی یا خرید خدمات آموزشی درس بخوانند.

هیچ دلیلی  ندارد که از صفر تا 100 فرایند آموزش و پرورش را دولتی اداره کنیم، هم‌اکنون آموزش‌وپرورش، کتاب‌های درسی را تألیف، حروف‌چینی، چاپ، صحافی و توزیع می‌کند چرا باید تمام این مراحل را انجام دهد، تمام دنیا می‌گویند که امور تصدی‌گری را واگذار کنیم و نقش دولت‌ها پارو زدن نیست و سکانداری است اما ما در ایران در حال پارو زدن هستیم و در خیلی از موارد فرایند تعلیم و تربیت را دولت انجام می‌دهد.

اصل 30 قانون اساسی به این معنی نیست که از صفر تا 100 فرایند تعلیم و تربیت در اختیار دولت باشد و دولت باید بر بخش‌های اصلی یعنی سیاست‌گذاری و محتوا نظارت کند و بقیه امور را واگذار کند؛ طرح خرید خدمات آموزشی و خرید صندلی‌های خالی مدارس غیردولتی نیز در همین راستا بود.

** در آن ایام طرح خرید خدمات آموزشی با چه هدفی انجام شد آیا برای تأمین معلم با مشکل مواجه بودید یا به دنبال صرفه‌جویی در هزینه‌ها؟

ما گفتیم مشارکت مردم در آموزش و پرورش می‌تواند از طریق مدارس غیردولتی رقم بخورد بنابراین قانون تأسیس مدارس غیردولتی را به مجلس برده و قطعی کردیم و بحث دوم خرید خدمات آموزشی است که بخشی  از مشارکت مردم در آموزش‌وپرورش از این طریق رقم می‌خورد و روش سوم خرید صندلی‌های خالی مدارس غیردولتی است و زمانی که بنده در آموزش‌‌وپرورش حضور داشتم آن را اجرا کردیم.

** چرا می‌گوید خرید خدمات آموزشی خصوصی‌سازی نیست! وقتی کل فضای مدرسه دولتی با دانش‌آموزان آن به بخش خصوصی واگذار می‌شود و او مسئول تأمین معلم و اداره صفر تا 100 مدرسه می‌شود، اگر خصوصی‌سازی نیست پس چیست؟

همه افرادی که توسط موسس بخش خصوصی در طرح خرید خدمات به عنوان معلم وارد می‌شوند باید از گزینش آموزش و پرورش تاییدیه دریافت کنند یعنی قبل از اینکه فرد به کلاس درس برود باید گزینش آموزش‌وپرورش او را بررسی کند.

** آموزش‌وپرورش هم‌اکنون در بعد نظارت هزاران مشکل دارد چگونه می‌تواند به مدارس واگذار شده به بخش خصوصی هم نظارت مناسب داشته باشد، قطعاً با توسعه مدارس تحت پوشش موسسان بخش خصوصی و ضعف نظارت‌های آموزش‌وپرورش نارضایتی‌ خانواده‌ها دو چندان خواهد شد.

مگر در یک منطقه آموزشی چند طرح خرید خدمات وجود دارد، در هر منطقه آموزشی دو مدرسه تحت پوشش طرح خرید خدمات آموزشی قرار گرفته‌اند، از شما می‌خواهم از مدرسه‌ای که در منطقه 4 تهران به موسس بخش خصوصی واگذار شده و در قالب خرید خدمت اداره می‌شود، گزارشی تهیه کنید و با خانواده‌ها و دانش‌آموزان صحبت کنید و میزان رضایت آنها را ببینید در شهر یزد هم طرح خرید خدمات به شیوه عالی در حال اجراست اما دوستان ذهنیتی برای خود ساخته‌اند و براساس آن صحبت می‌کنند، مگر آقای گنگوزهی معلم استان سیستان‌‌وبلوچستان که برای نجات دانش‌آموزان زیر آوار دیوار ماند جزو نیروهای خرید خدمات نبود.

** کاهش تصدیگری دولت  چرا با تمرکز بر واگذاری مدارس انجام می‌شود آیا سایر بخش‌ها و فعالیت‌های آموزش‌وپرورش را نمی‌توان واگذار کرد؟

از صفر تا 100 کار نباید در اختیار آموزش و پرورش باشد؛ در مدیریت بحث امور تصدیگری و حاکمیتی را داریم و امور حاکمیتی متعلق به دولت است و باید در اختیار دولت باشد اما خیلی از فرایندها تصدیگری است و می‌توانیم آن را واگذار و بر نحوه اجرای امور توسط بخش خصوصی نظارت کنیم، 20 سال قبل در آموزش‌وپرورش خدمتگزار استخدام می‌کردیم اما الان اینگونه نیست؛ اقتصاد آموزش‌وپرورش ایجاب می‌کند روی روش‌ها و محتوا، تجدیدنظر کنیم.