۰ نفر

ردپای نهادهای غیرمرتبط در اقتصاد

۶ شهریور ۱۳۹۸، ۶:۰۸
کد خبر: 376698
ردپای نهادهای غیرمرتبط در اقتصاد

میثم رادپور، کارشناس مسائل ارزی معتقد است با ابزارهای مالی نظیر عملیات بازار باز نمی‌توان تبعات جهش‌های ارزی را در اقتصاد کاهش داد، چراکه مهم‌ترین مساله کشور نبود سرمایه‌گذاران خارجی و نااطمینانی در محیط کسب و کار است.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، او در بخش دیگری از سخنان خود به این موضوع اشاره کرد که برخی نهادها در اقتصاد فعال هستند که می‌توانند در آن واحد مسیر اقتصاد را تغییر دهند و اخلال ایجاد کنند، نباید از رییس کل بانک مرکزی انتظار معجزه‌ای برای بازار ارز و نظام بانکی داشت.

در چهل سال اخیر تقریبا هر دهه یک نوسان و جهش ارزی در کشور رخ داده است، اما دهه نود هنوز به پایان نرسیده که شاهد دومین نوسان ارزی بوده‌ایم. ویژگی دهه نود چیست که دو جهش ارزی به فاصله کمتر از پنج سال در آن رخ می‌دهد؟

در این سال‌ها کشور شوک‌های متعدد ارزی را پشت‌سر گذاشت. اگر از دوران جنگ تحمیلی صرف‌نظر شود‌، چهار شوک ارزی طی سال‌های 74-73‌، 82 و 91-90 همچنین در سال 97 در کشور رخ داد. اما شوک ارزی در سال گذشته به‌مراتب شدیدتر بود و آثار روانی بیشتری نیز در اقتصاد گذاشت که همچنان نیز وجود دارد. شاید مهم‌ترین نکته‌ای که می‌توان در تعریف دهه نود و تفکیک آن از دهه‌های گذشته نام برد، وجود بدترین و شدیدترین تحریم‌ها در این دهه است. به بیان دیگر ما در این دهه بیشتر از سایر دهه‌ها حتی بعد از انقلاب و جنگ شاهد تحریم‌های بین‌المللی و یکجانبه از سوی امریکا بودیم. تا قبل از تحریم‌های سال 91 که منجر به شوک ارزی در این سال شد، آخرین بحران در دهه 80 آن هم در سال‌های 81 یا 82 بود.

از سوی دیگر کنترل ایالات‌متحده بر بازارهای جهانی نیز در این دهه به واسطه پیشرفت تکنولوژی و توسعه فناوری ارتباطات بیشتر شده است. البته نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد‌، شیوه مدیریت کشور است. متاسفانه کشور در این دهه نیز به سیاق سنوات گذشته اداره می‌شد و تغییری در نحوه مدیریت و تفکر مدیران دیده نشد. به‌طور مثال یکی از سیاست‌هایی که همچنان در کشور وجود دارد، تثبیت طولانی‌مدت نرخ ارز است. این امر باعث می‌شود که نرخ ارز پس از یک دوره با یک جهش ناگهانی مواجه شود و قیمت‌ها را با نوسان جدی روبه‌رو کند. تحریم‌ها به عنوان کاتالیزور باعث شدند دوران جهش نه تنها به تعویق نیفتد بلکه توالی بحران‌های ارزی را کوتاه‌تر کند. باتوجه به اینکه اینرسی و فراوانی تحریم‌های یکجانبه امریکا علیه ایران درصدد شدت گرفتن است و از سوی دیگر از بحران ارزی زمانی نگذشته است و بازار ارز هنوز نتوانسته به ثبات خود بازگردد، به همین دلیل اگر تصمیمات عاجلی گرفته نشود، بحران ارزی بعدی ممکن است زودتر اتفاق بیفتد که البته امیدوارم این پیش‌بینی درست نباشد.

یکی از اتفاقاتی که بعد از تحریم‌ها در کشور می‌افتد، کاهش ذخیره ارزی بانک مرکزی است. در این مدتی که از بازگشت تحریم‌ها می‌گذرد، چقدر منابع ارزی بانک مرکزی تحت‌تاثیر قرار گرفته است؟

قطعا تاثیر بیشتری بر منابع ارزی خواهد گذاشت. منابع ارزی بانک مرکزی توسط فروش نفت و فرآورده‌های آن تامین می‌شود. بخش دیگری از منابع حاصل از فروش نفت به صندوق توسعه ملی واریز می‌شود. بخشی از منابع صندوق نیز صرف مصارف خاص می‌شود. محدود شدن فروش نفت نه تنها بر منابع ارزی داخل کشور تاثیر می‌گذارد بلکه بر مراودات مالی با سایر بانک‌های جهان یا شعب بانک‌های داخلی در خارج از کشور نیز تاثیرات منفی می‌گذارد. بانک مرکزی بر منابع ارزی فروش نفت که در خارج از کشور وجود دارد، کنترل و دسترسی ندارد و از سویی پرداخت‌های انتقالی‌اش نیز بسیار کم شده است. به این معنا که پول حاصل از فروش را نمی‌تواند از بانک موردنظر در خارج از کشور بگیرد و آن را به داخل آورد. برای مقابله با این محدودیت دولت و بانک مرکزی مجبور می‌شوند برای مصارف خاص و کالاهای اساسی و دارو حواله بپردازند تا کنترل بانک مرکزی بر ذخایری که فعلا دارد، از دست نرود.

اما نباید از این نکته غافل شد تا زمانی که بانک‌های خارجی و شعب خارجی بانک‌های داخلی نتوانند با بانک مرکزی همکاری کنند، طبیعی است که مدیریت این نهاد پولی مهم بر بازار ارز کم شود. یک زمان بانک ملی شعبه دوبی می‌توانست حواله برای ایران بفروشد ولی در شرایط فعلی بانکی با بانک ملی ما در شعبه دوبی وارد معامله نمی‌شود. از سوی دیگر نه تنها بانک‌ها بلکه فروش فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی نیز با مشکل روبه‌رو شده است. هر فرآورده نفتی که به فروش می‌رسد پول آن در حساب دیگری واریز می‌شود که به دلیل تحریم‌ها نمی‌تواند به ایران بیایند. کنترل بانک مرکزی بر بازار ارز بعد از تحریم‌ها به‌شدت کاهش پیدا کرده هر چند که دامنه نوسانات کاهش یافته اما همچنان بازار ارز قدری از نوسان خود را دارد.

نرخ ارز در اواسط هفته جاری کاهش پیدا کرد و حالا به کانال 10 هزار تومان وارد شده است. این را چگونه توجیه می‌کنید؟ آیا اثر اولیه تحریم‌ها بر اقتصاد ایران تخیله شده یا اقدامات بانک مرکزی در این راستا موثر بوده است؟

به‌طور کلی حساسیت افراد نسبت به نوسانات ارزی چه برای کاهش و چه برای افزایش آن بسیار زیاد و افراطی است و با هر افزایش و کاهشی صفوف جلوی در صرافی‌ها ایجاد می‌شود و با مشاهده کاهش قیمت سریع اقدام به فروش می‌کنند و به عکس. ارز نسبت به سال گذشته بین 170 تا 180درصد جهش پیدا کرده است. این عدد جدی است. اما تشکیل صف نگرانی ندارد بلکه کاهش قدرت خرید و بالا رفتن حجم نقدینگی نگرانی دارد.

نقدینگی در سال‌های اخیر به بیش از 1800 هزار میلیارد تومان رسید، یعنی از حدود 1500 هزار میلیارد تومان به این عدد رسید اما ارزش پول ملی به یک‌سوم کاهش یافته است. یعنی با وجود افزایش نقدینگی در جامعه اما حجم پول‌ها قدرت خرید چندانی ندارند. به‌طور مثال 1800 هزار میلیارد نقدینگی نهایتا بتواند پاسخگوی خرید کالاهایی باشد که افراد می‌توانستند با 1200 هزار میلیارد تومان نقدینگی بخرند. باید کاهش نرخ ارز را نسبت به عواقب و پیامدهای آن بسنجیم. درست است که ارز کاهش یافته اما آیا باقی شاخص‌ها نیز در مسیر بهبودی هستند؟ کاهش نرخ ارز اتفاق خاصی را در جامعه رقم نمی‌زند، چراکه کل کشور وارد دوران رکودی شده و شاخصه دوران رکودی نیز کاهش تقاضا برای همه کالاها چه کالاهای مصرفی و چه کالاهای سرمایه‌ای و حتی ارز است که البته طبیعی است. کاهش نرخ ارز که نشأت گرفته از کاهش تقاضاست، به دلیل تعمیق دوران رکود در کشور است. به بیان دیگر رکود در کشور عمیق‌تر شده است. اگر به واسطه کاهش نرخ ارز که نشانه‌ای از عمیق‌تر شدن دوران رکود است، تولید نیز کم شده باشد، باید فکر چاره بزرگی بود، چراکه نه‌تنها مردم مصرف نمی‌کنند، بلکه برای مصارف روزانه کشور نیز کالاهای کمتری تولید می‌شود. مهم نیست که نرخ دلار کم شود، مهم این است که

به واسطه کاهش نرخ دلار، رفاه و تولید چه جایگاهی خواهند داشت. بعد از جهش ارزی میزان تولید کل اقتصاد کم شد که به تبع آن رفاه نیز کاهش یافت. تولید و رفاه مفاهیم به مراتب مهم‌تر نسبت به نرخ ارز هستند که متاسفانه به آنها توجه چندانی نمی‌شود و عمده تمرکز‌ها بر کاهش قیمت دلار است. برخی گمان می‌کنند که اگر دلار کم شود، رفاه افزایش می‌یابد اما باید به این نکته اشاره کرد که کاهش قیمت دلار بعد از جهش چند صد درصدی قیمت‌ها در سال گذشته، اقتصاد را وارد رکود کرد که برای خروج از آن باید کارها و اقدامات بزرگ‌تری انجام بگیرد. کلام آخر این است که باید شرایط را با هم سنجید. اینکه بگوییم کاهش قیمت دلار نشانه خوبی است، غلط است، بلکه باید به مهم‌ترین مولفه اقتصاد که تولید است نیز پرداخته شود. جهش ارزی اصلا خوب نیست و برای کشور پیامدهای بدی به دنبال دارد اما صرف اینکه بگوییم دیوار ارزی فروریخته و از ارتفاعش کاسته شده، پس خوب است، صحیح نیست.

ترامپ فشار اقتصادی که مدنظرش بود با تزریق نااطمینانی و بعد نوسان ارز توانست ایجاد کند و اگر مدیران و مخصوصا رییس کل بانک مرکزی به دنبال سر و سامان دادن به اوضاع هستند باید علاوه بر گزارش‌های ارزی از دیگر شاخص‌های اقتصادی نیز گزارش‌های درستی ارایه دهند.

بعد از روی کار آمدن مدیریت جدید در بانک مرکزی و اقداماتی که توسط بانک مرکزی در بازار ارز ایجاد شد عده‌ای معتقد بودند که بانک مرکزی رویه مدیریتی خود را تغییر داده است. آیا این‌گونه است؟

متاسفانه نمی‌دانیم بانک مرکزی قبلا به چه صورتی عمل می‌کرد که بخواهیم درخصوص تغییر نحوه عملکرد این نهاد پولی سخن بگوییم. اما نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این است که بانک مرکزی برای انتشار گزارش مربوط به نقدینگی حدود هشت ماه تاخیر داشت. قدم اول همتی در جهت شفاف‌سازی با تعویق در انتشار گزارش نقدینگی رقم خورد. درخصوص عملیات بازار باز نیز باید نکته‌ای را از نظر گذراند و اینکه ایجاد یک روش به کمک ابزار مالی برای از بین بردن یا کاهش مشکلات اقتصادی در شرایط فعلی قدری ساده‌لوحانه است، چراکه همچنان نه ظرفیت‌های بالقوه‌، نه پتانسیل‌ها و نه زیرساخت‌ها و بسترهای آن مشخص نیست.

عملیات بازار باز صرفا یک ابزار است مانند سایر ابزارها گرچه که بهتر از سایر ابزارهای مدیریت ارز است اما باید شرایط آن فراهم باشد وگرنه بعد از مدتی که نتایج موردنظر را کسب نکرد، مانند سایر ابزارهای دیگر کنار گذاشته می‌شود. یکی از شرایط آن، نظام بانکی سر و سامان گرفته است. باید به این ابزار به عنوان یک سیاست نگریست و نه چیزی بیشتر که موجبات معجزه را فراهم کند. مشکل اساسی کشور چیز دیگری است که با عملیات بازار باز حل نمی‌شود.

عملیات بازار باز نمی‌تواند محیط کسب و کار را تسهیل کند. یکی از مهم‌ترین مشکلات کشور عدم ورود سرمایه‌داران خارجی برای سرمایه‌گذاری خرد و کلان به کشور است. عملیات بازار باز خلق ارزش افزوده نمی‌کند، بلکه مانند این است که پول نداریم و بخواهیم با خلق و چاپ پول اوضاع بهتر شود.

صحبت آخر؟

در پایان باید این نکته را خاطرنشان کنم در شرایطی که نهادهایی در اقتصاد دخالت می‌کنند و به اشاره‌ای می‌توانند فاز اقتصادی کشور را تغییر دهند و نوسان ایجاد کنند‌، نباید از آقای همتی انتظار معجزه داشت. انتظار داریم که تصمیمات اشتباه گذشته را تکرار نکنند. هر چند که در برخی تصمیم‌گیری‌های ایشان، افراد دیگری نیز دخالت دارند که امیدوارم این دخالت‌ها نیز به حداقل برسد.