۰ نفر

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس؛

آمریکایی‌ها در برابر دیپلماسی ظریف منفعل شده‌‌اند/ مکرون تنها بازیگری که خواهان حفظ برجام است

۴ شهریور ۱۳۹۸، ۷:۱۰
کد خبر: 376174
آمریکایی‌ها در برابر دیپلماسی ظریف منفعل شده‌‌اند/ مکرون تنها بازیگری که خواهان حفظ برجام است

طی روزهای گذشته خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد اخیرا بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم به نوعی صحبت کرده که تایید‌کننده حملات این رژیم علیه عراق بوده است. نتانیاهو در مصاحبه‌ای مدعی شده است: «من هیچ‌کجا به ایران مصونیت نمی‌دهم.» همچنین دو مقام آمریکایی که نامشان را فاش نکردند گفتند، «تل‌آویو در ماه ژوئیه حمله‌ای را به یک انبار تسلیحاتی در عراق صورت داده است.»

همچنین روزنامه نیویورک تایمز به‌نقل از مقام‌های آمریکایی و اسرائیلی مدعی شد، «تل‌آویو ماه گذشته میلادی یک انبار تسلیحاتی ایران در عراق را بمباران کرده است.» از سوی دیگر اسپوتنیک گزارش داد، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی مدعی شد: «ما علیه ایران در عراق و در اماکن دیگری از جمله در خاک سوریه فعالیت می‌کنیم.» در پاسخ به این حملات شورای امنیت ملی عراق تاکید کرد؛ «حفاظت از هرگونه تشکیلات نظامی از جمله الحشد الشعبی مسئولیت دولت است.»

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، به منظور بررسی این موضوع  گفت‌وگویی را با حشمت‌ا... فلاحت‌پیشه عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس انجام داده که در ادامه می‌خوانید.

با توجه به آنکه رئیس ائتلاف دولت قانون عراق ضمن هشدار به رژیم صهیونیستی اعلام کرد که «اگر حملات این رژیم (به الحشد الشعبی) ادامه یابد عراق به میدان جنگی تبدیل خواهد شد که بیش از یک کشور در آن شرکت خواهند کرد.» صهیونیست‌ها از حمله به پایگاه‌های الحشد الشعبی چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟

واقعیت آن است که رژیم صهیونیستی سرزمینی‌های اسلامی را به‌عنوان یک منطقه رقیب می‌داند. فارغ از آنکه چه کسانی بر این سرزمین‌ها حکومت کند. به‌عنوان مثال رژیم صهیونیستی به شدت نسبت به توافق هسته‌ای که میان واشنگتن-ریاض مطرح بوده اعتراض کرد، به رغم آنکه در تاریخ کشورهای اسلامی کمتر کشوری است که به آرمان‌های فلسطین خیانت کرده به‌دلیل آنکه عربستان به آمریکا و رژیم صهیونیستی نزدیک شود به‌خصوص آنکه این فعالیت‌ها در زمان بن سلمان صورت می‌پذیرد. اما رژیم صهیونیستی پیش‌بینی کرده در آینده‌ای غیرقابل پیش‌بینی ممکن است همین توان هسته‌ای عربستان در اختیار مسلمانانی قرار گیرد که بتوانند این رژیم را تهدید کنند. در سال 1981 صهیونیست‌ها با بمباران نیروگاه اتمی رژیم صدام تحت عنوان نیروگاه اسیراک در تموذ عراق همین اقدام را انجام داده و تاسیسات اتمی عراق را بمباران کردند. هرچند در همان زمان عده‌ای به اشتباه تحلیل‌هایی را تحت این عنوان مطرح کردند که این اقدام صهیونیست‌ها منجر به تضمین بخشی از امنیت ایران شد که در شرایط جنگ با عراق قرار گرفت. اما واقعیت مساله آن است که رژیم صهیونیستی می‌داند که فقط با استفاده از قوه قهریه می‌تواند در دنیای امروز اهداف غیرانسانی خود را و به‌ویژه موجودیت نامشروعش را شکل دهد. لذا این اقدامات را انجام می‌دهد. حمله صهیونیست‌ها به الحشد الشعبی نیز با تفاوت‌هایی صورت می‌گیرد. این نیرو در عراق نیرویی است که در قالب مقاومت در عراق شکل گرفت. در شرایط کنونی الحشد الشعبی بخشی از چرخه مقاومتی است که در لبنان، سوریه، عراق و فلسطین شکل گرفته است. به‌گونه‌ای که این نیرو بزرگترین نقش را در شکست تروریسم در سوریه داشته در حال حاضر نیز به سلاح‌های تاکتیکی روز دنیا مجهز است. رژیم صهیونیستی که بمباران‌هایی را علیه سوریه و لبنان صورت داد در عراق نیز همان اقدامات را تکرار می‌کند. به‌نظر می‌رسد که اگر صهیونیست‌ها به حملات خودشان در خاک عراق ادامه دهند بر خلاف نظر نوری المالکی، عراق به کانون جنگ مبدل نمی‌گردد. بلکه جریان مقاومت به حمایت از الحشد الشعبی حتما مرزهای رژیم صهیونیستی را در غالب اصل مقابله به مثل تهدید خواهند کرد. در حال حاضر که الحشد الشعبی در عراق کارنامه موفقی دارد. در آن زمان راهبردی را در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی تعریف خواهد کرد که در تعریف آن همکاری‌های عملیاتی و تاکتیکی حزب‌ا... لبنان در سوریه و دیگر گروه‌های مقاومت در فلسطین و سایر نقاط شکل می‌گیرد و عملا بدون آنکه عراق تبدیل به کانون جنگ شود سرزمین‌های اشغالی به هدف جنگ تبدیل خواهد شد. این تهدیدی است که اگر نتانیاهو آن را جدی نگیرد حتما امنیت این رژیم با تهدید جدی مواجه خواهد شد.

با توجه به سفر دکتر ظریف به پاریس و پیشنهادهای مکرون به تهران، آیا امانوئل مکرون می‌تواند از یکسو به حفظ برجام کمک کرده و از سوی دیگر موجبات کاهش تنش میان تهران-واشنگتن را فراهم نماید؟

پیش‌تر امانوئل مکرون پیشنهاداتی از جمله شارژ 5‌میلیارد یورویی به اینستکس در قالب یک خط اعتباری و همچنین فراهم نمودن مبادلات محدودی در حوزه نفت، انرژی و همچنین یکسری موافقت نامه‌های فاینانس مطرح کرده بود. هر چند مجموعه این پیشنهادات راهبردی نیست. در حال حاضر نیز بعید به‌نظر می‌رسد پاریس فراتر از این مسائل پیشنهادات دیگری را مطرح دارد. چون اجرای آن حتی در اروپا نیز منوط به توافق با ایالات متحده آمریکا خواهد بود. مکرون سعی داشت تا نقش محوری را بازی کند و البته در شرایط کنونی در قبال برجام تنها بازیگری که سعی دارد برای نجات برجام تلاش ملموس و محسوس داشته باشد امانوئل مکرون است. هدف مکرون آن است تا در نشست جی 7 که در آن سران هفت کشور دنیا در خصوص مسائل روز در عرصه بین‌المللی گفت‌وگو می‌کنند یک پیشنهاد دیپلماتیک روی میز داشته تا فضای جی 7 تبدیل به یک فضای چالشی علیه برجام نشود. واکنش دکتر ظریف پیشنهاد بسیار خوبی بود. وزیر خارجه کشورمان صراحتا اعلام کرد که پیشنهاد امانوئل مکرون قابل مذاکره است. اما توئیتی که من منتشر کردم بدان معنا بود که در فضای راسانه‌ای این گونه مطرح نشود برجام قابل مذاکره است. توافق هسته‌ای قابلیت مذاکره مجدد ندارد. اما در مورد اجرای برجام و تلاش برای قفل‌گشایی آن ایران می‌تواند وارد گفت‌وگو شود. در حال حاضر فرانسه در حد اعلای یک بازیگر تاکتیکی است. اما آیا با تاکتیک می‌توان برجام را نجات داد. معتقدم با توجه به آنکه به برجام ضربات راهبردی وارد شده امکان نجات برجام وجود ندارد. همچنین به‌نظر می‌رسد برخورد ترامپ با پیشنهاد مکرون یک پیشنهاد چالشی خواهد بود. دلیل اصلی آن این است که ترامپ نقش فرانسه در قالب دو اصل حاکم در دیپلماسی مثبت دنیا را نمی‌پسندد. این دو اصل عبارتند از؛ اول مسائی جمیله و دوم پایمردی، سعی فرانسوی‌ها بر این است که برجام را با استفاده از راهکارهای دیپلماتیک نجات دهند. اما ترامپ موضوع را بیشتر در قالب رقابت با فرانسه تحلیل می‌کند. ایشان حتی در موضع‌گیری که داشته این گونه موضوع را دنبال می‌کند که فرانسه و کشورهای اتحادیه اروپا به‌جز بریتانیا، هدفشان این است تا بهره‌های لازم خودشان را از ایران ببرند نه آنکه به‌دنبال دیپلماسی باشند که پاریس-واشنگتن را نیز در بر گیرد. بنابراین پیشنهادات مکرون موضوع ایران را به یک بحث دیپلماتیک تبدیل می‌کند. اما این بدان معنا نیست که حتما نتیجه دیپلماتیکی شکل خواهد گرفت.

با توجه به آنکه برایان هوک در گفت‌وگو با شبکه 4 بریتانیا مدعی شده «اینکه خطر درگیری میان تهران-واشنگتن وجود دارد یا نه را باید از ایران پرسید و آمریکا به‌دنبال جنگ نیست، بلکه به‌دنبال مذاکره است»؛ مشخصا کاخ سفید از طرح چنین ادعاهایی چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

به‌نظر می‌رسد حتی خوشبین‌ترین طرفداران مذاکره در تهران در رابطه با آمریکا نیز معتقدند در حال حاضر زمان مناسبی برای مذاکره با آمریکا نیست. ترامپ مجبور است فقط در تهران با نظامیان ایرانی مذاکره کند. ترامپ و به‌ویژه تیم به شدت افراطی و پر اشتباه ایشان همچون بولتون و پمپئو، ترامپ را در فضایی قرار داده‌اند که عملا در این فضا دیگر هیچ‌دیپلمات ایرانی حضور ندارد. بلکه در آن فقط نظامیان ایران حضور دارند. معنای مذاکره با نظامیان نیز در دنیا مشخص است. به‌گونه‌ای که در آن مذاکراتی غیرمستقیم که با به رخ کشیدن توانمندی‌ها، پیروزی‌ها و برتری‌های نظامی شکل می‌گیرد. در طول چندماه اخیر ایرانی‌ها به اندازه کافی برخوردار شدند که نقطه اوج آن سقوط پهپاد آمریکایی بود. در کنار آن واکنش قاطع ایران به جنگ نفتکش‌ها بود. همچنین جنگ اطلاعاتی-عملیاتی که ایرانی‌ها با خنثی کردن جنگ اطلاعاتی آمریکایی‌ها توان خودشان را به رخ می‌کشند. زمانی که پهپاد آمریکایی سقوط کرد و دیگر اتفاقات به‌وقوع پیوست، باعث سردرگمی در جنگ روانی آمریکایی‌ها شد. آمریکایی‌ها از ابتدای دهه 90 میلادی در برابر کشورهایی که از جانب آمریکا و اعضای ناتو هدف قرار می‌گرفتند مانند افغانستان، عراق، لیبی و... جنگ روانی را مطرح می‌کردند. همچنین آمریکایی‌ها در قالب جنگ روانی هر از گاهی ابزارهای قدرت نظامی، تجهیزات و تاکتیک‌های خودشان را رو می‌کردند. با رو کردن این تجهیزات و ابزارها عملا نتیجه این رو کردن این توان نظامی را در جنگ روانی می‌گرفتند. لذا کشور هدف را وادار به عقب نشینی می‌کردند. در موضوع ایران هم می‌خواستند با جنگ روانی به اهداف خود برسند و حتی حملات نقطه‌ای روی میز پنتاگون بود اما وقتی پهپاد آمریکایی سقوط کرد، عملا این سیاست کنار گذاشته شد و آمریکایی‌ها مجبور شدند بارها اعلام کنند با ایران وارد فاز نظامی نخواهند شد. بنابراین عملا اتفاقی که افتاده این است که با توجه به شرایطی که ترامپ و تیم افراطی‌اش به‌وجود آورده‌اند که در این شرایط فقط نظامی‌ها به استقبال ترامپ می‌آیند. استقبال نیروهای نظامی ایران برای آمریکایی‌ها همواره دردناک و تحقیرآمیز بوده است. دیپلمات‌های ایرانی در شرایط کنونی از مذاکره استقابل نمی‌کنند چون آمریکا خواهان مذاکره نیست. تا به حال هیچ‌کشوری نتوانسته در برابر آمریکایی‌ها قدرت‌نمایی کند اما ایرانی‌ها قدرت‌نمایی کرده و نتیجه گرفتند. تنها راه آمریکایی‌ها در برابر ایران بازگشت در مقابل بازگشت است. آمریکایی‌ها باید به همان سکویی بازگردند که در برجام تخریب کردند. با چنین بازگشتی احتمال احیای دیپلماسی فراهم می‌شود. در غیراین صورت شرایط خنثی کنونی را شاهد خواهیم بود.

با توجه به آنکه آمریکایی‌ها دکتر ظریف را در لیست تحریمی خودشان قرار داده بودند سفرهای اخیر وزیر خارجه کشورمان به کشورهای اروپایی نشان‌دهنده تحرک فعال دیپلماسی ایران و خنثی‌کننده سناریوی تحریم آمریکایی‌ها بوده است؟

واقعیت آن است تحریم دیپلماتیکی را که آمریکایی‌ها آن را دنبال کرده‌اند. تحریمی بوده که از گذشته آن را دنبال می‌کرده‌اند. قبل از امضای موافقت‌نامه 2 آذر 1393 در آن زمان آمریکایی‌ها 15 بند ماده 41 فصل 7 را عملیاتی کرده بودند. آنها اکثر بندهای آن را عملیاتی کردند. اما یکی از بندهای انتهایی، تحریم‌های دیپلماتیک بود که بر اساس آن قرار بود دیپلمات‌های ایرانی به پایتخت‌های کشورهای مختلف دنیا راه داده نشوند. در این رابطه اولا به رغم آنکه آمریکایی‌ها با انگلیسی‌ها به شکل کاملا تنگاتنگ عمل کردند اما نتیجه‌ای نگرفتند. اما اتفاقی که افتاد بعد از برجام فضای دیپلماتیک تازه‌ای شکل گرفته به‌گونه‌ای که حتی دکتر ظریف از امکان تابوشکنی و مذاکره با وزیر خارجه آمریکا برخوردار گشت. اتفاق تازه‌ای که افتاده این است که آمریکایی‌ها به واقع تنها هستند. چون بخشی از دیپلماسی دنیا دیپلماسی عمومی است. در زمینه دیپلماسی عمومی دکتر ظریف خوب عمل کرده است. بنابراین ایشان توانسته آمریکایی‌ها را در موضع ضعف قرار دهد. از آنجایی که تحریم دکتر ظریف تحریمی یک‌جانبه است. آنها شاید بتوانند چنین تحریمی را در واشنگتن عملیاتی کنند اما آنها نمی‌توانند در نیویورک چنین تحریمی را بر اساس معاهده مقر به درجه انجام برسانند. چون بر اساس معاهده مقر آمریکایی‌ها متعهد شده‌اند که مزاحمتی حتی برای دیپلمات‌های دشمن خودشان نیز قائل نشوند. لذا این سفر دکتر ظریف نشان داد که تحریم دیپلماتیک ایشان یک سلسله دیگر از سیاست‌های آمریکاست که نتیجه مورد نظر ترامپ را در پی نخواهد داشت.

روزنامه الاخبار لبنان گزارش داده با توجه به سفر هیات اماراتی به تهران که ظاهرا بدون هماهنگی ریاض و واشنگتن نبوده، عربستان با واسطه عراق کانال گفت‌وگوهایی را با تهران باز کند. آیا نزدیک شدن ریاض به تهران، تاکتیکی و یا استراتژیک است؟

به‌نظر می‌رسد سقوط پهپاد آمریکایی نقطه عطفی بود. بعد از آن نیز جنگ نفتکش‌ها و پیروزی ایران در این رابطه مجموعه شرایط موجب شد تا کشورهای عربی، آمریکایی‌ها را آن قدرتی که متصور بودند ندیدند. بنابراین عدم کفایت قدرت آمریکایی‌ها برای اعراب اثبات شد. لذا امارات صریح‌تر و پس از آن سعودی‌ها به‌صورت محسوس‌تر به‌دنبال کاهش تنش با تهران هستند. بنابراین ناامید شدن دوستان و متحدان واشنگتن در منطقه بزرگترین ضربه را به راهبرد دریایی آمریکایی‌ها وارد کرد. تنها دو بازیگر به آمریکایی‌ها پیوستند اول انگلستان بود که به‌گونه‌ای با ورود به بازی نفتکش‌ها سرشان به سنگ خورد که عملا دیگر موضوعی تحت عنوان امنیت دریانوردی و حضور در کنار آمریکایی‌ها را مطرح نمی‌کنند. دیگری رژیم صهیونیستی بود که اعلام آمادگی برای حضور را اعلام کرد. هرچند این مساله بیشتر در چارچوب سیاست اعلامی قابل تحلیل است. چون صهیونیست‌ها یک رژیم در حال جنگ با جریان مقاومت محسوب می‌گردند. بنابراین به هیچ‌عنوان ناوگان این رژیم نمی‌تواند به حوزه آب‌های سرزمینی ایران نزدیک شود. در صورت نزدیک شدن ناوگان صهیونیست‌ها به منطقه خلیج فارس بازگشتی در پی نخواهد داشت. لذا از سوی دیگر نه تنها آمریکایی‌ها در عرصه بین‌المللی نتوانسته‌اند یارگیری کنند. حتی هم‌پیمانان منطقه‌ای آمریکا نیز دچار یأس و ناامیدی شده‌اند. لذا ائتلاف آمریکایی‌ها قبل از آنکه شکل گیرد دچار شکست در درون شد.

تا چه میزان طرف‌های اروپایی خواست و توان حفظ توافق هسته‌ای را دارند. همچنین آینده برجام چه خواهد شد؟

کشورهای اروپایی در حال حاضر بیشتر به‌دنبال حفظ اروپا در قالب برجام و نه حفظ برجام هستند. چون طرف اصلی توافق هسته‌ای ایران و آمریکا هستند که روزبه‌روز مواضعشان از یکدیگر دورتر می‌شود. کشورهای اروپایی نیز چون عملکردشان خنثی بوده نتوانسته‌اند برجام بدون آمریکا را تعریف کنند. لذا به‌نظر می‌رسد برجام اگر این گونه پیش رود در اختلافات تازه شکل گرفته میان ایران و آمریکا و دیپلماسی در حال تقویت بین ایران و اروپا عملا برجام همچون یک کوه یخ در حال آب شدن است. بنابراین مسائل دیگری در این مناسبات سنگینی خواهد کرد. همچنین به‌گونه‌ای تمامی بازیگران منتظر تحولات سیاسی در آمریکا خواهند ماند. اگر نتیجه تحولات کنار رفتن ترامپ در انتخابات باشد طبیعتا برجام تازه‌ای شکل خواهد گرفت که در برجام تازه هرچند متن برجام تغییر نخواهد کرد اما کشوری همچون ایران حتما به‌دنبال ضمانت‌های خیلی قوی‌تر از برجام خواهد گشت. اما اگر ترامپ پیروز انتخابات در 2020 شود در آن زمان ایشان سازوکاری ملی را در غالب ایران تعریف خواهد کرد. بنابراین سعی خواهد داشت تا دیپلماسی مجزایی را با ایران شکل دهد. مطمئنا در این دیپلماسی پیشنهادهای اقتصادی مشخصی را برای ایران مطرح خواهد کرد که در آن زمان اروپایی‌هایی که هم اکنون خنثی هستند در آن زمان نیز آمریکا بری آنها نقش خنثی تعریف خواهند کرد.

تازه های امروز