به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، با این حال طرح یک سوال جای تأمل دارد، چقدر از غذایی که هر روز تهیه میکنیم، یکراست به کیسه زباله سرریز میشود و از میان میرود؟ این پرسشی است که پاسخاش را باید توسط آمارهایی داد که سازمان فائو (سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد) اعلام کرده است. بر اساس این آمارها در ایران به ازای هر نفر 375 کیلوگرم مواد غذایی در سال هدر میرود. آمارها نیز این امر را تایید میکند و معادل غذای 15میلیون نفر هر سال در کیسه زباله خانههای ما دور ریخته میشود. هر چند درباره ماهیت این رقم باید بحث کرد، اما رقمی بهشدت نگرانکننده است. آنچه دور ریخته میشود، مشخصا سرمایه، نیروی کار و منابع طبیعی کشور است که مصرف میشود، تغییر شکل میدهد و روانه سطل زباله میشود. طبیعتا لایههای اجتماعی از نظر اقتصادی پایینتر بسیار کمتر از لایههای اجتماعی از نظر اقتصادی متمولتر دورریز غذا دارند، چراکه اساسا به چنین حجمی از مواد غذایی دسترسی ندارند که بخواهند آن را دور بریزند یا نریزند. بر اساس برخی آمارها سهم مواد غذایی در ضایعات خانوار چنین است: 30درصد مربوط به نان، 30 تا 50درصد میوهها و 10درصد برنج. کافی است که حجم دورریز این مواد را با توجه به قیمتشان محاسبه کنیم تا ببینیم که تا چه اندازه از درآمد خانوار بهسادگی هدر میرود ، در حالی که میتوان بخشی از این اقلام خوراکی را در اختیار مردم نیازمند جامعه قرار داد.
فقر فرهنگی در شکاف طبقاتی
یک جامعه شناس اجتماعی در این رابطه میگوید: آمار فائو و بحث فقر و گرسنگی و دور ریز غذا یک موضوع کاملا جهانی است و نابرابریهای اجتماعی در همه جای دنیا وجود دارد و تنها مربوط به کشور ما نیست. در دهه اخیر تغییرات اقلیم و آب و هوایی در سراسر جهان باعث بروز خشکسالیهای گستردهای شده است و سازمانهای بینالمللی توان اجرایی برای رفع فاصله میان کشورهای غنی و فقیر را ندارند. منوچهر ثابتی خاطرنشان کرد: به تبع در کشور ما نیز با توجه به خشکسالی، تحریمها و برخی از سیاستگذاریهای غلط، درگیر این موضوعات بوده و امروزه شاهد افزایش فاصله میان اقشار فقیر و غنی جامعه هستیم. در جامعه ما طبقه متوسط در حال کمرنگتر شدن است و همین امر باعث شرایط متفاوت آنها در تهیه غذا و اقلام خوراکیشان میشود و این شکاف طبقاتی باعث شده در بحث اقلام خوراکی نیز تاثیرگذار باشد. ما در سالهای گذشته بر روی آموزههای دینی و اخلاقی کار خاصی انجام ندادهایم و در این رابطه فقر فرهنگی داریم، چطور ممکن است برخی از افراد جامعه با وجود اینکه از ترویج خشکسالی، بیکاری و تحریمها اطلاع دارند به یک سبک زندگی روی بیاورد و میزان اسراف آنها در طول سال میتواند شکم چندمیلیون گرسنه را سیر کند. این امر نشان میدهد که ما اقدامات فرهنگی ضعیفی در این رابطه داشتهایم و انگار طبقات بالا در این شهر زندگی نمیکنند و از مشکلات مردم جنوب شهر خبر ندارند.
استانهای غنی که فقیر شدند
ثابتی در پاسخ به این سوال که افزایش مهاجرت و حاشیه نشینی بیقاعده تا چه اندازه در این امر تاثیرگذار بوده است، خاطر نشان کرد: امروزه مهاجرت به شهرهای شمالی از سمت جنوب کشور و استانهای یزد و اصفهان آغاز شده و بسیاری از این مهاجرین بیکار هستند و در مناطق حاشیهای مستقر میشوند. از سوی دیگر بسیاری از استانهای غنی ما به خاطر همین تغییر اقلیم حالا وضعیت خوبی ندارند. بهعنوان مثال یک زمان استان سیستان و بلوچستان به انبار غله ایران شهرت داشت و گندمی که در این استان تولید میشد مصرف یکسال مردم ایران را تضمین میکرد، اما تغییر اقلیم و سدسازی برخی از همسایگان باعث شد خشکسالی زمینهای این استانها را بخشکاند و با بروز این پدید ما شاهد ترویج گرسنگی و معضل حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ و شمالی ایران هستیم. در سالهای اخیر مهاجرت به شهرهای بزرگ از جمله تهران افزایش پیدا کرده و حالا بسیاری از این مهاجران که کار و توان سیر کردن شکم زن و بچهشان را ندارند تنها با خوردن نان زنده هستند، در حالی که بسیاری از مردم همین شهر تهران روزانه نیمی از غذای خود را روانه سطلهای زباله میکنند و متاسفانه در این زمینه اسراف زیادی وجود دارد.
مگر ما دیوار مهربانی نداشتیم
این جامعه شناس در پایان صحبتهایش به راهکار موجود در این رابطه اشاره میکند و میافزاید: نباید تنها دولت را در این زمینه مقصر دانست، بلکه خود ما نیز در این امر دخیل هستیم. زمانیکه میخواهیم بخشی از غذای خود را دورریز کنیم باید به این فکر باشیم که در جنوب شهر چند نفر با شکم گرسنه میخوابند، پس صرفهجویی و اهدای بخشی از غذای دستنخورده بهصورت هفتگی یا هزینه آن به انجمنهای حمایتی یکی از بهترین راهکارها در این زمینه است. رسانهها باید در این زمینه ورود پیدا کنند و به آگاه سازی جامعه بپردازند. در بسیاری از کشورها شما وقتی به یک رستوران میروید، یک قسمتی را مشخص کردهاند و فرد وقتی غذایی را خریداری میکند، بخشی از غذای خود را که توان مصرف آن را ندارد را در داخل ظرف میگذارد و افرادی که نیازمند هستند به آن بخش مراجعه کرده و غذای خود را بر میدارند. حتی در رابطه با نوشیدنیها نیز به همین شکل است، شخص دو نوشیدنی میخرد و یکی از آن را در در بخشی از فروشگاه قرار میدهد تا فرد نیازمند آن را بردارد. خوشبختانه هر زمان ما به این موضوع ورود جدی کردهایم ثمره آن را در جامعه دیدهایم. مگر دیوار مهربانی ثمره همین اطلاع رسانیها نبود و خیلی از مردم فقیر لباس مناسب پیدا میکردند، فقط باید وجدان افراد ثروتمند تحریک شود تا آنها بتوانند نگاهی به افراد پایین دست جامعه داشته باشند.