۰ نفر

بررسی کامل موسیقی از نظر اسلام (دوران قبل و بعد از اسلام)

۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۲:۰۱
کد خبر: 352594
بررسی کامل موسیقی از نظر اسلام (دوران قبل و بعد از اسلام)

موسیقی از نظر اسلام

قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم‌، لازم این است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که بخاطر دارم سراغ ندارم.

وب سایت دانلود آهنگ رز موزیک شما را به خواندن این مقاله کامل و خواندنی دعوت می کند.

598586758-talab-org

● گفتاری از شهید بهشتی (ره)

قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم‌، لازم این است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که بخاطر دارم سراغ ندارم.

آنچه در زیر می‌آید گفتاری از آیت الله شهید دکتر بهشتی (ره) درباره حرمت موسیقی است که در سالیان حضور ایشان در آلمان (۱۳۴۹ـ ۱۳۴۳) به عنوان امام مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ و در پاسخ به پرسشی که از ایشان در این باره شده ایراد گردیده است ذکر خدمات آن شهید فرزانه در آن دیار فرصتی مبسوط می‌طلبد اما نکته شایان توجه این است که یکی از برنامه‌هایی که توسط ایشان انجام می‌شد پاسخ به پرسشهای مسلمانان مقیم اروپا، اعم از ایرانی یا غیر ایرانی، به صورت حضوری ، مکاتبه‌ای و یا ارسال نوار صوتی بوده است که گفتار زیر از این قسم آخر است که با امید اینکه در شناخت دیدگاه های فقهی ایشان مؤثر افتد تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود. موسیقی از نظر اسلام نامه شما رسید در این نامه درباره چند مطلب سؤال کرده بودید و لازم دانستم به این سؤالات طی نوار پاسخ مفصل‌تری بدهم، خواهش می‌کنم که نوار را گوش کنید تا اگر باز نکته‌ای به نظرتان رسید بپرسید تا پاسخ بدهم یکی از سؤالات شما این است که نظر اسلام دربارهء موسیقی چیست ؟ از چه منبعی در کار دین این جواب را می‌دهید؟ اگز از قرآن است خواهشمندم آیه‌ آن را نشان دهید.

قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم‌، لازم این است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که بخاطر دارم سراغ ندارم فقهای ما وقتی خواستند درباره حکم موسیقی در اسلام صحبت کنند مطلب را تحت عنوان حکم "غنا" در اسلام از یک طرف و همچنین حکم آلات لهو از طرف دیگر مطرح کردند، در کتابهای فقهی، یک جا بحث درباره غنا و در کنار آن بحث درباره آلات لهو دیده می‌شود. کلمه لهو در قرآن کریم در چند جا آمده است.

در سوره جمعه حتماً‌ آیه را شنیده‌اید: " وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ " از روش گروهی از مسلمان های سست ایمان که به هنگام نماز جمعه و در موقعی که پیغمبر (ص) مشغول خطبه بود، اگر صدای ساز و نواز در بیرون مسجد بلند می‌شد یا صدای طبل کاروان تجارتی که از بیرون مکه رسیده بود به گوششان می‌رسید برای تماشای بساط طربی که آنجا بود یا برای معامله با کاروان قبل از اینکه دیگران به این قافله و کاروان تجارتی برسند از پای خطبه پیغمبر(ص) که در نمازجمعه ایراد می‌کرد پا می‌شدند می‌رفتند، در این آیه انتقاد شده: « قل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره والله خیر الرازقین» شما نباید به عنوان تجارت، کارهای تجارتی یا بعنوان تفریح و سرگرمی از پای خطبه پیغمبر در نماز جمعه بلند شوید بروید چون سودی خدا در سنتهای خود برای مردم با ایمان و درستکار مقدر و مقرر کرده به مراتب از سودی که شما از حضور در مراسم شادی و طرب و یا لهو و سرگرمی یا پیشدستی در تجارت یا کاروان تازه رسید نصیبتان می‌شود بیشتر است. غالباً در اینجا اینطور گفته‌اند که منظور از لهو در اینجا همان صدای شیپور و نقاره و طبل و این قبیل چیزهایی بوده که کاروان‌های تجارتی معمولا وقتی از بیرون وارد شهر می‌شدند می‌زدند تا مردم خبر بشوند که این قافله تجارتی وارد شهر شده و بیایند با قافله معامله کنند عداه‌ای از مردم که برای تماشا و سرگرمی می‌رفتند این خود این سازها؟ و علاوه بر این اصلاً دیدن و تماشای قافله سرگرمی بود.

عده‌ای هم برای تجارت و معامله می‌رفتند.

این همان چیزی است که حتی امروز هم هست می‌دانید که هنوز هم در جاهای کوچک چیزهای کهنه بخرند زنگ می‌زنند که نشان بدهد که اینها برای خرید آمده‌اند .

اما از این آیه نمی‌شود برای حرام بودن موسیقی و حرام بودن لهو استفاده کرد. حتی می‌شود گفت که آیه در صدد اینست که بگوید چرا اینان نماز پیغمبر را ترک کردند و رفتند، همینطور که با استفاده از این آیه نمی‌شود گفت که تجارت حرام است. در چند آیه دیگر از قرآن کلمه "اللغو" آمده و بعضی از فقها "لغو" را هم بهمان "لهو" معنی کردند و در آن آیات هم از لغو نکوهش ده اما باز حرام بودن لهو استفاده نمی‌شود. در سوره مؤمنون در آیه سوم در صفات مؤمنان گفته می شود:« والذین هم عن اللغو معرضون» آنهاییکه از لغو یعنی از لهو اعراض می‌کنند « لغو یعنی بیهوده، لهو یعنی سرگرمی» در آیه ۷۲ از سوره فرقان باز در صفات بندگان پاک گفته می‌شود « والذین لا یشهدون الزور و اذا مرؤا باللغو مروا کراماً»( ۲) آنها که به باطل شهادت نمی‌دهند و یا درمجالس باطل شرکت نمی‌کنند و وقتی که از کنار لغو می‌گذرند با بزرگواری از کنار آن می‌گذرند. «و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه» وقتی که لغو به گوش آنها می‌خورد اعراض می‌کنند و روی می‌گردانند این آیات هم خواه لغو به معنی لهو باشد خواه لغو اصلا معنی مستقلی داشته باشد بیهوده، ظاهر مطلب این است که از این آیات هم اثبات حرمت موسیقی استفاده نمی‌توان کرد.

بنابراین می‌توان گفت که در آیات قرآن کریم آیه‌ای که بتوانیم از آن حرمت موسیقی را بطور کلی حتی حرمت لغو و حتی حرمت غنا را استفاده بکنیم موجود نیست این درباره آیات اما درباره روایات هم درباره ساز زدن، تنبور زدن و اینجور چیزها هست که به آنها آلات طرب و آلات لهو گفته می‌شود این روایات هم کم و بیش بر حرام بودن استفاده از این وسایل دلالت می‌کند و این روایات هم در میان کتب شیعه هست و هم در کتب اهل سنت .درباره این روایات باید اجمالا گفت که این روایات می‌خواهد بگوید غنا و همچنین استفاده از آلات طرب از قبیل ویولن ساز، انواع دیگر سازها مانند تار، تنبک‌، حرام است. بعضی از فقها اینطور استنباط کرده‌اند که اینها نمی‌خواهد بگوید که موسیقی بطور کلی حرام است بلکه این روایات می‌خواهد بگوید این بساط مجالس لهو و لعب این بساط مجالس خوشگذرانی که در زمان امام ها( ع) و در زمان پیشوایان اسلامی در خانه‌های ثروتمندان، حکام، فرمانداران، صاحبان ثروت و قدرت معمول بوده، مجموعاً حرام است. در حقیقت این روایات در صدد بیان حرمت آن سبک موسیقی و آن سبک مجالس عیاشی که در زمان پیشوایان دینی ما در خانه‌ها و در محل‌های زندگی بسیاری از اشراف و ثروتمندان معمول بوده و می‌باشد.

و این مجالس مجالسی بوده که در آن خوانندگی به عنوان نمک آش استفاده می‌شود یعنی خوانندگی و نوازندگی برای تشویق شرکت کنندگان به گناهان دیگر بوده‌ است، اصلاً این نوع خوانندگی و نوازندگی به این معنا که در آن مجالس زنان با مردان شرکت می‌کردند و مجالس‌، مجالس عیاشی‌، هوسرانی‌، هرزگی‌، زنا، فسق و فجور بوده و ترانه‌هایی بوده تشویق کننده به این کار، حرام است. بنابراین خلاصه مطلب چنین است: که هر آوازه خوانی حرام نیست، هر نوازندگی حرام نیست آن نوع از آوازه خوانی و آن نوع از نوازندگی که شنونده یا حاضران در یک مجلس را به گناه می‌کشاند و اهتمام آنها را به رعایت قوانین پاکی و تقوی ضعیف می‌کند اراده آنها را برای گناه نکردن و به گناه آلوده نشدن سست می‌کند و آنها را به شرکت در گناه تشویق می‌کند نوع موسیقی حرام است.

اما اگر آوازه خوانی یا حتی موسیقی هست که این اثر را ندارد حرام نیست. این رأی برخی دیگر از دانشمندان و فقها است که این روایات را اینطور فهمیده‌اند. بنابراین درباره موسیقی در اسلام اینطور گفت که هر نوع آوازه خوانی و هر نوع موسیقی که شنونده را به شهوترانی مخصوصاً به بی پروایی در گنه کاری می‌کشاند، شنونده را برای ارتکاب فسق و فجور و کارهای خلاف عصمت و پاکی و تقوی بی‌پروا می‌کند، انگیزه‌های شهوت در او چنان برمی‌انگیزد. تا در ارتکاب گناه خدا، قانون خدا، تعالیم پیغمبران، رعایت پاکی و تقوی را و رعایت ارزشهای عالی انسانی را فراموش کند (ولو موقتاً فراموش کند) در اسلام حرام است، این قدر مسلم است اما آوازه خوانی‌های دیگر و موسیقی‌های دیگر را نمی‌شود گفت بطور مسلم در اسلام حرام شده است حالا توجه می‌کنید به اینکه حتی کلمه لهو و همچنین کلمه لغو هم چقدر با این موسیقی مناسب است. درکلمات فقها گفته می‌شود: اللهو ما؟ عن ذکر الله لهو آنی است که آدمی را از یاد خدا غافل می‌کند. در این از یاد خدا غافل کردن، مرحله خاصی از غفلت از یاد خدا را می‌خواهد بیان کند و آن مرحله خاص این است که آدم با ایمان هر وقت با گناهی روبرو می‌شود و هر وقت با لغزشی روبرو می‌شود خودبخود بیاد خدا می‌افتد. اینکه چون اینکار حرام است، خدا گفته نکن پس نکنم. این حالت که برای یک انسان با ایمان در برخورد با گناه دست می‌دهد این یکی از ضامن های مؤثر در حفظ پاکی و فضیلت در مردم است. اصلاً یکی از مهمترین ارزشهای ایمان این است که ایمان پلیس باطن است.

وقتی انسان تک و تنها هم نشسته با گناهی روبرو می‌شود. ایمان درونی و وجدان الهی بر او نهیب می‌زند که خدا ناظر اعمال توست! نکن! این توجه به خدا، از مهمترین ارزشهای تربیتهای دینی است بنابراین خود بخود آن نوع از موسیقی و آن نوع از آوازه‌خوانی که در آدمی این توجه را ضعیف کند تا آن حد ضعیف کند که انسان وقتی با گناه روبرو می‌شود اصلا دیگر یادش نباشد که خدایی هست و بی‌پروا گناه بکند حتی با شوق و رغبت به گناه آلوده بشود البته حرام است، من فکر می‌کنم که اگر هیچ آیه‌ای و هیچ روایتی هم در این‌باره نبود و فقط ما بودیم و تعالیم اسلام و بلکه تعالیم ادیان درباره ارزش ایمان استنباط می‌کردیم که این نوع موسیقی حرام است. خلاصه کنم: آن نوع از آوازه‌خوانی و ترانه خوانی که می‌دانید بسیاری از ترانه‌هایی که مخصوصاً زن های ترانه‌خوان می‌خوانند، وقتی در مجلسی خوانده می‌شود عده‌ای را در ارتکاب گناه بی‌اختیار می‌کند حرام است بنابراین آن نوع موسیقی‌ها، آن نوع ترانه‌ها، آن نوع نوازندگیها، آن نوع خوانندگی و نوازندگی که در شنونده این اثر را می‌گذارد که او را در ارتکاب گناه بی‌پروا می‌کند بطوری که در برخورد با گناه یا اصلاً یاد خدا نیست یا دیگر یاد خدا برایش آنقدر ضعیف است که این اثر ندارد که او را از گناه باز بدارد و این ضعف و این تضعیف یاد خدا نتیجه این خوانندگی و نوازندگی باشد، چنین خوانندگی و چنین نوازندگی که این اثر تضعیف کننده ایمان و پروای از گناه را داشته باشد حرام است. پس پیشنهاد میکنیم به دانلود آهنگ جدید از سایت رز موزیک که کاملا مجاز است و حرام نیست بپردازید و از شنیدن به آهنگ های مجاز ایرانی لذت ببرید.

mojaz-music

این را می‌توان بعنوان نظر قطعی اسلام درباره موسیقی گفت، هر نوع خواندن و هر نوع نواختی که این اثر را نداشته باشد را به صرف اینکه خوانندگی و نوازندگی است می‌شود گفت حرام است یا نه مورد تردید است. قدر مسلم این است که از مسلمات اسلام نیست و آن را به حساب رأی همه علمای اسلام و فقهای اسلام و حتی رأی همه فقهای شیعه هم نمی‌شود آن را گذاشت این آن چیزی که فعلاً تا این حد درباره موسیقی می‌توانم بگویم کتابی که با این منطق مطلب را تجزیه و تحلیل کرده باشد الان به خاطر ندارم .

موسیقی پیش از اسلام ایران

مدارکی وجود دارد که در ایران باستان, خنیاگری و موسیقی, نه تنها در بین خواص, بلکه عموماً نزد همگان به نوعی حضور داسته است.

سه-تار-1200x675

از موسیقی دوره هخامنشی اطلاع زیادی در دست نمی باشد، اما ملت بسیار متمدنی چون هخامنشیان که یکی از قدرتهای بزرگ دوران پیش از اسلام ایران و جهان بوده است، حتماً در کنار هنرهای بسیار پیشرفته و متنوع خود، دارای موسیقی خاص، منحصر به فرد و پیشرفته ای نیز بوده است. هر چند که مدارک و اسناد مکتوبی از نوع موسیقی آن دوران در دست نیست.

دولت هخامنشی جانشین دولتهای متمدن ماقبل خود بوده و دارای هنرها و صنایع ارزشمندی بود. طبق نوشته های تاریخی و دو تن از تاریخ نگاران قدیمی که در مورد این دوره از تاریخ سخن گفته اند، نیز به این مسئله اشاره نمود. هرودوت می نویسد ایرانیان برای تقدیم نذر و قربانی به خدا و مقدسات خود مذبحی ندارند. آتش مقدس روشن نمی کنند و بر قبور شراب نمی پاشند، بلکه موبدان حاضر هستند و سرودهای مذهبی را می خوانند.

گزنفنون، دیگر تاریخ نویس یونانی نیز می نویسد سپاهیان ایرانی به هنگام جشنها و به خصوص در حمله های نظامی، سرودهای خاص را می خواندند. ایرانیان دوره هخامنشی، نوعی موسیقی مخصوص جنگی داشته اند که در تحریک احساسات سپاهیان بسیار مؤثر بوده است و آلات موسیقی رزمی آنها مانند بوق، شیپور و طبل به همراه سرودهای مهیج به کار می رفته است. وی همچنین می نویسد، همانطور که هخامنشیان، موسیقی و سرودهای خاص جنگی داشته اند، بی شک با دیگر انواع موسیقی نیز آشنا بوده اند که از آن برای مواقع فراغت، تفریح و در جشنها و اعیاد استفاده می نمودند.

در این دوره، از سازهایی همچون انواع کوچک و بزرگ طبل، شیپور، چنگ، نوعی سنتور و چند نوع نی کوچک و نی چندگانه نام برده شده است. در رابطه با موسیقی مذهبی هخامنشی، هرودوت به قسمتهایی از کتاب اوستا اشاره می کند که در آن سرودها و مناجاتها در وقت عبادت اجرا می شده است.

با تمام اوصاف، هیچ گونه اثر یا سندی دال بر وجود آلات و ادوات موسیقی این دوره وجود نداشته اما به گفته تاریخدانان به دلیل مقایسه سرودهای اوستا و «ودا» کتاب باستانی هندیها که هم ریشه و هم نژاد با آریایی ها هستند و در عین حال هر یک دارای موسیقی خاص خود می باشند و دلایل خوبی برای رشد و وجود موسیقی در آن دوره بوده و بعدها در دوره اشکانیان با وارد شدن نوع هنر و فرهنگ خاص یونانی به این سرزمین، همانطور که سایر هنرها متأثر از این حضور خارجیان بود، موسیقی نیز تحت تأثیر آثار موسیقایی یونانی و سرودها و آوزاهای یونانی قرار گرفت و در واقع اختلاطی بین هنر این دو ملیت به وجود آمد.

● موسیقی غیر درباری قبل از اسلام

مدارکی وجود دارد که در ایران باستان, خنیاگری و موسیقی, نه تنها در بین خواص, بلکه عموماً نزد همگان به نوعی حضور داسته است. «استرابو» از آوازهای روایی و قواعد درسی آوازگونه در تعلیم و تربیت صحبت می کند. ایرانیان باستان نیز برای تعلیم کودکان خود, از شعر آوازگونه و با همراهی چنگ استفاده می کرده اند.

در متون خطی آمده که پرواز یک نوایی (آنتی فون یا سئوال و جواب خوانی) از فنون خنیاگری عامی بوده است و بعضاً به عنوان رقابت و مسابقه وجود داشته. در شاهنامه آمده: اسفندیار در خوان چهارم, در کنار چشمه ای آرمیده و سازش را در دست گرفته و با آهنگی حزین بر بخت سرگردان خود شکوه می کند.

در خوان چهارم, رستم نیز یادآورده شده که در لحظه تولد سهراب, بدیهه سرایی های شادمانه ای صورت گرفته است. و گونه های متفاوت موسیقی, در برگیرنده حالاتی از اندوه و غم و شادی و نشاط و عواطف دیگر بوده که توسط مردم عادی و موسیقی گران عامه و دوره گرد, وجود داشته است.

روایت است که بهرام گور در یک شامگاه با منظره زیبایی در نزدیکی روستایی روبرو می شود که مردمان عادی گرد آتشی جمع شده بودند و پسران و دختران جوان, به نوبت آواز می خوانده اند و بعداً, شب وی در کلبه مرد فقیری به سر می برد که زنی برای او غذا و بربط می آورد. و در میهمانی دیگر, صاحب خانه سه دختر هنرمند دارد که یکی چنگ می نوازد, یکی می رقصد و دیگری خوانندگی می کند. در شاهنامه از خواندن دسته جمعی خوانندگان و چنگ نوازان, یاد شده است.

در کنده کاری های طاق بستان که خسرو پرویز را در مرداب و هنگام شکار گراز نشان می دهد, زنان چنگ نوازی دیده می شوند که در قایقی نشسته اند و در قایق دیگر, تعداد زیاد زنان که دست زنان مشغول آوازخوانی هستند, دیده می شود.

علاوه بر اینها, در زمینه های مداحی, ندبه, مرثیه خوانی و جشن و سرور و ترانه های عاشقانه و موسیقی عمومی, در مراسم جشنها, شکارها, به ثبت رسیده است. در آنجا نیز خوانندگان و نوازندگان غیر حرفه ای و عامی, بدیهه خوانی و بدیهه نوازی می کرده اند و همانطور که گفته شد, شعر آهنگین برای تدریس و تعلیم استفاده عادی و مستمر داشته است.

این سنت ها هر چند به طریق مختصر و در خفا و سینه به سینه به دوران های بعد منتقل شد اما دو عامل حرام بودن شرعی خنیاگری و غنا از نظر اسلام در بعد از ساسانیان و همینطور نبودن علم مکتوب نمودن موسیقی و شفاهی بودن آن, از عوامل اصلی بر جای نبودن آثار معتبر و قابل استناد از موسیقی آن دوران می باشد.

موسیقى دوران بعد از اسلام

  1. موسیقی قبل از صفویه

در سده ی سوم ق، حکومت خلفاى عباسى ضعیف گشت و سلسله‌هاى پیاپى در ایران پدید آمد. موسیقى نیز به تبع شرایط موجود، دچار پریشانى و آشفتگى شد ولى به سیر طبیعى خود ادامه داد. سده‌هاى سوم و چهارم، دوره کسب هویت ملى و فرهنگى است. پادشاهان سامانى سعى کردند که از راه و روش پادشاهان عصر ساسانى تقلید کنند و پادشاهان آل‌بویه به احیاى مبانى تفکر ایرانى در قالب تشیع پرداختند و سعى کردند پاره‌اى از رسوم کهن ایرانى را در قالب‌هاى تازه ایجاد کنند. سلسلهی طاهریان نیز حامى موسیقى بودند. یعقوب لیث صفار ایرانى تبار و مؤسس سلسلهی صفاریان به موسقى توجه فراوان داشت و ترویج موسیقى براى او مهم بود. بسیارى از سازهاى عهد قدیم در دوران ساسانى مثل چنگ و عود دوباره زنده شدند و بکار رفتند.

در این اعصار اولین نمونه‌هاى موسیقى مذهبى ویژه ایرانیان در قالب تعزیه و روضه و نوحه پدید آمد. از طرف دیگر موسیقى بدست صوفیان و درویشان شکل تازه و بدیعى یافت. در دوران صفویه به شعر و موسیقى و ادب بى‌توجهى بسیار شد. پادشاهان صفوى به شاعران و موسیقى‌دانان بى‌توجه بودند و گاه مخالفت نیز مى‌کردند. در نتیجه تنها اشعار مذهبى رواج یافت. عصر صفویه را مى‌توان تاریک‌ترین دورهی حیات موسیقى دانست. موسیقى دوره زندیه و افشاریه نیز ادامه بسیار کمرنگى از موسیقى عصر صفوى است.

تشکیل مجالس روضه که پیش از صفویه در ایران معمول شده بود، در عصر قاجاریه گسترش یافت و عمومیت پیدا کرد.    

از عوامل مؤثر در حفظ و اشاعه هنر موسیقى در عصر قاجار، از یک‌سو دلبستگى شاهان قاجار به خوانندگان مذهبى و توجه آنها به روضه و تعزیه و مدح و نوحه و اذان و مناجات بود؛ و از سوى دیگر، بدلیل علاقه شاهزادگان و رجال دربار بود به نوازندگى و داشتن خواننده و نوازنده اختصاصی.

موسیقى قبل از صفویه

سلجوقیان پس از به‌دست گرفتن قدرت، قلمرو پهناور خود را میان اعضاى خانواده تقسیم کردند و حمایت آنها از هنر و ادبیات و علوم، بیشتر از حمایت خلفاى عهد کهن بود. سلطان ملک‌شاه سلجوقى از حکیم عمرخیام حمایت مى‌کرد و وزیر او خواجه نظام‌الملک مدرسه‌هاى نظامیه ی بغداد و نیشابور را تأسیس کرد. سلطان سنجر به موسیقى دلبستگى بسیار داشت. سلطان محمود از نظریه‌پرداز موسیقى و دانشمند معروف ابوالحکم‌الباهلى حمایت مى‌کرد.

در دورترین نقاط شرقى خلافت، سرزمین‌هاى تحت تصرف سامانیان به‌دست ایلخانیان ترکستان (۹۳۲-۱۱۶۵م.) و غزنویان افغانستان (۹۶۲-۱۱۸۶م.) افتاده بود. غزنویان به اندازهی سامانیان، رهبران برجستهی فرهنگ و ادب ایران بودند. در اواسط قرن دوازدهم، غوریان جاى غزنویان را گرفتند و آنها نیز حمایت خود از علوم و هنرها را ادامه دادند.

با هجوم اقوام مغول لطمه ی بزرگى بر پیکر تمدن و فرهنگ و هنر ایران وارد آمد که در تاریخ ایران مانند ندارد. در این میان موسیقى نیز از مسیر طبیعى خود منحرف شد و آهنگ شادى‌بخش آن به ناله‌هاى جانسوز بدل شد. روح نشاط و شادى و امید در مردم کشته شد و یأس و دل‌مردگى جانشین آن گردید. اما با همه ی اینها قوم وحشى و خونخوار مغول نتوانست چراغ فروزان تمدن و فرهنگ و هنر ریشه‌دار این ملت کهن را یکسره خاموش کند و به‌هرحال این دوران چون ادامه ی سده‌هاى درخشان نهضت علمى و ادبى و هنرى ایران و اسلام است، از معتبرترین دوره‌ها به‌شمار مى‌رود. در ایران نیز، گروهى از بزرگان علم و ادب و هنر، کانون تمدن و فرهنگ و هنر ایران را گرم نگه داشتند و آنچه از گذشته به‌ارث برده بودند به آیندگان انتقال دادند. از میان این مشعل‌داران مولانا جلال‌الدین محمد بلخى معروف به مولوى (۶۷۲-۶۰۴ هـ.ق.) بود. شاعر دیگر این دوره فخرالدین ابراهیم همدانى (متخلّص به عراقی) نیز از بزرگان عرفا و هنرمندان شاعر ایران است که در موسیقى دست داشته است به‌طورکلى در دوره ی استیلاى مغول وجود عرفا و متصوّفه از عوامل مهم حفظ و انتشار موسیقى بود.

موسیقی شاد فواید بسیار زیادی بر مغز و روان انسان ها دارد که از نظر علمی ثابت شده است پس پیشنهاد ما به شما، دانلود آهنگ شاد رز موزیک که کاملا مجاز و غیر حرام می باشد.

happy-music

از مراسمى که در خانقاه‌ها معمول بود سماع اغانى صوفیانه و عاشقانه و پاى‌کوبى و دست‌افشانى بود. سماع و رواج آن در خانقاه‌ها در تاریخ موسیقى ایران داراى کمال اهمیت است و از عوامل مؤثر در حفظ و رواج موسیقى ایران در برابر فقها و متشرعینِ قشرى و مخالفین موسیقى بود. صوفیه نه تنها به موسیقى و رقص توجه داشتند بلکه در حفظ و رواج هنرهاى زیبا و مسائل مربوط به زیبایى که پاره‌اى از آنها مانند نقاشى و مجسمه‌سازى در اسلام ممنوع بود نیز کوشا بودند. دانشمندان و نویسندگان کتاب‌ها و رساله‌هاى موسیقى در دورهی مغول عبارتند از: خواجه نصیرالدین طوسى (۶۷۲-۵۹۷ هـ.ق.)، صفى‌الدین ارموى (۶۹۳-۶۱۳ هـ.ق.)، محمود بن ابى‌بکر شروانى (سده هفتم هجری)، عبدالمؤمن اصفهانى (سده هفتم هجری)، محمدشاه ربابى (سدهی ۷ و ۸ هجری)، قطب‌الدین شیرازى محمود بن مسعود بن مصلح (۷۱۰-۶۳۰ هـ.ق.)، شمس‌الدین محمد بن محمود آملى (سدهی ۷ و ۸ هجری).

از مرگ آخرین خان مقتدر مغول تا ظهور امیر تیمور، سلسله‌هاى تازه‌اى از تجزیه دولت مغول روى کار آمد. این سلسله‌ها هر یک براى خود دربارى داشتند که مرکز تجمع شاعران و هنرمندان بود. این سلسله‌ها یا به‌دست یکدیگر منقرض شدند یا امیرتیمور گورکانى اساس دولت آنان را برچید.

تیمور به خصوصیات چنگیز را در رعایت عدالت و قانون و نظم و اداره کشورهاى مفتوحه داشت و نه مانند او از تعصب مذهبى عارى بود. با این همه وى به سمرقند پایتخت خود توجه فراوان داشت. دانشمندان و صنعتگران و هنرمندان را از سراسر قلمرو حکومت او به سمرقند گسیل داشت و به اهمیت و اعتبار آن شهر افزود و در آبادانى و توسعه آن کوشید.

امیرتیمور به شعر و ادب و موسیقى بى‌توجه نبود و با ثروت فراوانى که به‌دست آورده بود در اواخر عمر، اوقات خود را به برگزارى مجالس عیش و سرور و خوردن شراب و نوشیدن و شنیدن ساز و آواز مى‌گذراند. پس از مرگ تیمور بین دو پسر او، میران‌شاه و شاهرخ و نوادگان او جنگ در گرفت. اما آنها با وجود گرفتارى‌ها و کشمکش‌ها از شاعران و هنرمندان حمایت مى‌کردند و دربار آنان محل گرد آمدن شاعران و هنرمندان بود و شعر و هنرهاى زیبا رواج و رونق گرفت. موسیقى‌دان برجسته ی عصر تیموریان عبدالقادر مراغى (۸۳۸-۷۵۴ هـ.ق.) است. وى تألیفات متعدد پرارزشى در موسیقى دارد. از جمله، جامع‌الالحان، مقاصدالالحان و ... . نورالدین عبدالرحمن بن عبدالقادر مراغى و عبدالعزیز مراغى دو فرزند عبدالقادر مراغى و نیز نوهی وی، محمد مراغى از موسیقى‌دانان زمان خود بودند. پینهاد میکنیم از بخش آهنگ های محسن ابراهیم زاده سایت رز موزیک بازدید کنید.

موسیقى‌دانان سده ی هشت و نه و آغاز سده ی ده هجرى عبارتند از: خواجه رضى‌الدین رضوان‌شاه، خواجه قل محمد میچکى (سده ی نه هـ.)، مولانا محمد کاخکى قهستانی، حافظ شیرازی، حافظ محمود خوارزمی، امیر خضر مالى قرمانى مولوی، خواجه ابوالوفاى خوارزمی، خواجه یوسف برهان جامی، میرزا على چنگى هروی، خواجه محمد کنک، خواجه یوسف اندکانی، خواجه شهاب‌الدین عبدالله مروارید، امیر شاهى سبزواری، على‌شاه جامی، مولانا حسن کوکبی، حافظ شربتی، حافظ باباجان، نورالدین عبدالرحمن جامی، جلال‌الدین محمد دوانی، نصیرالدین بن‌العجمی، صاحب بلخی، خواجه ابوالوفاى خوارزمی، پهلوان محمد ابوسعید، کمال‌الدین حسین واعظ بیهقی، زین‌الدین محمود واصفى هروى و ... . از خوانندگان این دوره نیز مى‌توان: حافظ بصیر، حافظ میر، حافظ حاجی، حافظ حسن علی، شاه‌محمد خواننده، حافظ تربتی، حافظ چراغ‌دان، ملاخواجه خواننده و ... . و از نوازندگان این دوره مى‌توان به استاد حسن نایی، استاد حسن بلبانی، استاد على خانقاهی، استاد محمدی، استاد حاجى کهستى نایی، استاد سید احمد غجکی، استاد على کوچک طنبورى و ... .