۰ نفر

6 راز پنهانی کسب و کار از زبان یک پدر

۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰:۳۲
کد خبر: 136902
6 راز پنهانی کسب و کار از زبان یک پدر

حکمت پدرانه ـ فرزندان مجبور نیستند شیوه کار پدرشان را دنبال کنند. خوشبختانه، آنها نیازی به «گوهرهای قدیمی پدر» که عمری آن را حفاظت کردهاند ندارند.

در عوض، آنها هنگامی به درد می‌خورند که بخواهند کسب و کاری را راه‌اندازی کنند، حتی برای کسانی که نمی‌خواهند زندگی‌شان را تغییر دهند نیز مفید است. به افتخار روز پدر امسال، نگاهی به گفته‌های قدیمی پدرانه می‌اندازیم و اینکه چگونه می‌توانند به رشد کسب و کار ما کنند (شاید به این دلیل که پول بر روی درخت سبز نمی‌شود).

  • من توجهی به گرم شدن کل جهان ندارم

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دریک آنلاین، هرکسی که در گذشته در را هنگام زمستان باز می‌گذاشت احتمالاً این جمله را از پدرش شنیده است. او نمی‌تواند درب باز را ببیند بدون اینکه به هدر رفتن پولی که به سختی به دست آورده، بی‌توجه باشد. تمرکز بر چنین رسالتی، آموزه‌ای بزرگ برای صاحبان کسب و کارهای کوچک محسوب می‌شود. تفکر در مورد روش‌های گسترش کسب و کارهای جدید با ارزش افزوده و فروش متقابل و تبلیغات همکاری آسان است ـ اما اگر کارآفرینان پیش از قدرتمندنمودن بنیان کسب و کار، در این نوع سرمایه‌گذاری شیرجه بزند، منابع خود راه خطر خواهند انداخت.

نتیجه؟ کسب و کاری سست با مجموعه‌ای از ارائه‌های موهوم خواهد بود. بهتر است به توصیه پدرانتان عمل کنید: بر هدف اولیه (گرم نگه داشتن خانه) متمرکز بمانید و در مورد حذف فعالیت‌های جانبی که ارزش ریسک ندارند جدی باشید.

  • سردت شده؟ لباس گرم بپوش.

آیا صرفه‌جویی پدرتان حد و مرزی ندارد؟ خیر، این طور نیست. گاهی اوقات، آنها گرما را حس نمی‌کنند (به خصوص اگر کودکان موقع بیرون رفتن در را باز گذاشته باشند). برای کسب و کارهای کوچک، این طرز فکر خلاقانه فوق‌العاده ارزشمند است: همیشه فناوری‌های جدید و جذاب برای فروش وجود دارد. با وجود این، برای کسب و کارهای مربوط به بودجه، به طور معمول روشی برای رسیدن به نتایج مشابه با کمترین هزینه وجود دارد ـ بدون اینکه کیفیت قربانی شود. پس با آن رو به رو شوید: بسیاری اوقات، نسخه‌های قدیمی هم همچنان کارآیی دارند.

  • من عصبانی نیستم، فقط ناامید شدم.

ایست پسر. این یکی از همان چیزهای منحصر به فرد بود، این طور نیست؟ پدر عصبانی نیست؛ او ناامید است. به محض شنیدن این واژگان، کودک به صورت ناگهانی چنان احساس گناه می‌کرد که نمی‌توانست بخوابد. چگونه پدری چنین رهبری بدون تلاشی را ادامه داده است؟ با داشتن انتظارات بالا و آموزش به کودکان (کارکنان) خود برای داشتن انتظارات بالا از خودشان. این خود یک آموزه است.

  • ترفند کوچکی که در ارتش یاد گرفتم.

من هرگز مطمئن نیستم که پدرم این تجربه را در ارتش آموخته باشد (واقعاً ارتش به مردم یاد می‌دهد که چگونه کره بادام زمینی را روی هر دو طرف نان بمالند تا مربا نان را خیس نکند؟). یک آموزه در اینجا وجود دارد: کارآفرینان مهارت‌های ارزشمندی در مورد تجربیات گذشته فرا می‌گیرند، حتی اگر این تجربیات مرتبط با موضوعی که در حال حاضر در دست داریم نباشد). در واقع، پس‌زمینه غیرمتعارف اغلب دیدگاههای منحصر به فردی برای ایستادگی در میدان رقابت فراهم می‌آورند. از آنها استفاده کنید.

  • تیمهای دیگر هم سردشان است.

زمانی، من اشتباهی را در تیم هاکی مرتکب شدم و سردی هوای بیش از حد معمول را بهانه کردم. پدرم نگاهی به من کرد و گفت که تیم‌های دیگر هم در همین هوا بازی می‌کنند. یک آموزه مهم: اشتباه خود را به گردن شرایط نیندازید. اگر کسب و کاری خوب پیش نمی‌رود، اقتصاد مقصر نیست، به یاد داشته باشید که کسب و کارهای دیگر نیز در همین شرایط اقتصادی کار می‌کنند و برخی از آنها پررونق هستند. همیشه نیروهای وجود دارد که پیشبرد کسب و کار را دشوارتر می‌کند. عامل اصلی موفقیت پایدار، پی بردن به چگونگی انجام کارها در شرایط نامساعد است.

  • از دشواریها هراس نداشته باشید

هنگامی که خانواده‌ام به ساحل اقیانوس آرام رفتند (با توجه به اینکه ما در میشیگان زندگی می‌کردیم، این کار رفتاری نسنجیده بود)، ما بچه‌ها دوست داشتیم که بی‌باکانه به دور از موج‌های توفنده بازی کنیم. ما افرادی را در بخش آرامتر آب مشاهده می‌کردیم که به میان موج‌ها می‌پریدند و شنا می‌کردند، اما ما می‌ترسیدیم. تا زمانی که پدر با ما آمد وبا کمی مهارت و جرات به ما نشان داد که امواج توفنده می‌توانند سرگرم کننده هم باشند. این شاید مهمترین آموزه برای صاحبان کسب و کار باشد: پیشرفت هرگز بدون گذر از موانع ممکن نیست. باید با شجاعت به میان تجربه‌های ناراحت کننده شیرجه بروید و به مکانی که زندگی در آن راحت‌تر است بروید.

پدرانمان این آموزش‌ها را به ما می‌دادند چون عاشق ما بودند. چه راهی بهتر از اینکه به افتخار پدرانمان، کسب و کار خود را با همان سطح عشق نشان دهیم؟ پس به آنها اعتماد کنیم: شما هم هنگامی که پا به سن گذاشتید اینها را درک می‌کنید.