۰ نفر

مسکن مهر فقط یک پروژه بود؛ نه یک برنامه

۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۷:۲۰
کد خبر: 249557
 مسکن مهر فقط یک پروژه بود؛ نه یک برنامه

طرح مسکن مهر در ابتدای دولت نهم، توسط وزارت مسکن و شهرسازی وقت تهیه و قسمت عمده‌یی از آن طی دوره دولت‌های نهم و دهم به اجرا درآمد.

 هدف اصلی این طرح، تامین مسکن برای گروه‌های کم‌درآمد بود که تقریبا نیمی از جمعیت فاقد مسکن را تشکیل می‌دادند. پیکره اصلی طرح مسکن مهر، حذف قیمت زمین در بهای تمام شده ساختمان از طریق واگذاری حق بهره‌برداری از زمین به صورت اجاره بلند‌مدت و واگذاری ساخت ساختمان‌ها به بخش خصوصی بود. همچنین سیاست دولت این بود که بخش قابل توجهی از هزینه ساخت را از طریق سیستم بانکی تامین کند. این پروژه که بزرگ‌ترین مداخله مستقیم دولت در تامین مسکن محسوب می‌شد، از همان ابتدا مورد انتقاد شدید صاحب‌نظران و متخصصان قرار گرفت. آخرین رویدادی که موضوع را دوباره در صدر اخبار قرار داد، زمین لرزه کرمانشاه بود.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل، پس از عبور از دوره سخت شوک‌، آلام و امدادهای اولیه در یک گفت‌وگوی کوتاه با حمیده امکچی، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات معماری و شهرسازی ایران، مسکن مهر را از برخی زوایا واکاوی کرده‌ایم.

همانطور که مستحضرید هدف اساسی برنامه‌ریزی مسکن تامین نیازهای فضایی فعالیت‌های انسانی به‌منظور کسب وضعیت مطلوب‌تر سکونت با توجه به محدودیت‌های منابع و امکانات است. فکر می‌کنید پروژه مسکن مهر از دو حیث عملی بودن از نظر اقتصادی و تامین واحدهای مسکونی برای خانوارهای کم‌درآمد به عنوان اولویت‌های برنامه‌ریزی مسکن چه وضعیتی داشته است؟

پروژه مسکن مهر لطمات شدیدی به کشور وارد کرد؛ لطمات مالی وارد بر اقتصاد کشور یکی از این موارد بوده است. پروژه مسکن مهر درحوزه مالی نظام مالی کشور را با تکانه‌های شدیدی مواجه کرده و چون دولت باید منابع تعهد‌ات مالی سنگینی که برای عملیاتی کردن پروژه خود به عهده گرفته بود را تامین می‌کرد، متاسفانه تامین منابع این پروژه با چاپ پول بدون پشتوانه و تعهدات تکلیفی که برای نظام بانکی ایجاد کرد، در نخستین پیامد آن تورم بسیار سنگینی را موجب شد و بعد پیامد‌های اقتصادی دامنه‌داری که تا سال‌ها باید اثرات سوء آن را ببینیم، چون به واسطه این پروژه بارگذاری مالی سنگینی انجام شد که اقتصاد کشور تاب آن را نداشت. لطمه بعدی، آسیب وارد شده به نظام برنامه‌ریزی کشور در حوزه مسکن است.

دولت به عنوان میانه‌دار منافع جمعی باید در زمانی که ما با پدیده شکست بازار مواجه هستیم، به چند دهکی که نمی‌توانند بدون یاری وکمک، تقاضای خود را در بازار مسکن مطرح کنند، کمک کند و فقط باید طوری وارد عمل شود که این دهک‌های ضعیف وارد بازاری شوند که عرضه آن توسط بخش خصوصی نه چندان عالی ولی تا حدی رضایت‌بخش انجام می‌شود.

اگر دولت درنظام برنامه‌ریزی جایگاه خود را درست تعریف کرده باشد و از منظر، موضع و زاویه درستی وارد این حوزه شود، می‌تواند به چهار دهک پایین یعنی دهک-های یک تا چهار یاری دهد تا تقاضای خود را واقعی کنند.

اما متاسفانه دولت دراین پروژه بجای حضور عملیاتی منطقی، تامین سر‌پناه این دهک‌ها را در قالبی که نظام برنامه‌ریزی حضور دولت را به این شکل توجیه نمی‌کند، بر عهده گرفت و نظام برنامه‌ریزی را هم با تکانه‌های غیر قابل توجیه مواجه کرد.

فکر می‌کنید مداخله مستقیم دولت در نظام تامین مسکن از اساس اقدام سنجیده‌یی بود؟

واقعیت این است پیش از این پروژه، مسکن با مشارکت بسیار منطقی بخش خصوصی درکشور تامین می‌شد. هر چند با کمی و زیادی و موفقیت‌های نسبی آن و با همه جنبه‌ها و افت و خیزهای آن، هم برای اقتصاد کشور و هم برای مردم قابل تحمل بود و بخش خصوصی سهم اصلی را در تامین سرپناه داشت. اما با نگاهی که مسکن مهر به نظام عرضه داشت، دریک حضور بی‌سابقه بخش دولتی برای برعهده گرفتن وظایفی که پیش از آن بخش خصوصی درحد توان خود نسبتا خوب عهده‌دار بود، این نظام را از هم گسیخت و دچار مشکل کرد.

به این ترتیب دولت بصورت نیابتی وارد حوزه‌یی شد که اساسا نیازی به این نوع ورود نبود. مشکل بعدی ناشی از این مداخله از حیث حجم بالای تولید این بود که پروژه مسکن مهر بارگذاری بیش از حد توان در نظام تولید مسکن ایجاد کرد. تا حدود سال 86 به‌طور متوسط حداکثر توان تولید مسکن 450 هزار واحد در سال بود. وقتی در چنین شرایطی درابتدا بارگذاری 5/1 میلیون واحد مسکونی مهر را به این بخش تحمیل می‌کنید، این اقدام غیر‌واقع‌بینانه است. به این ترتیب این بخش دچار بحران مدیریتی می‌شود. با این کار باید دولت بتواند موضوعات سرمایه، زمین، نیروی انسانی، مصالح و... را به کفایت همان تولید به میزان 450 هزار واحد در سال که بخش خصوصی انجام می‌داد، را مورد پوشش قرار دهد.

حتی یکی از مشکلات اساسی پروژه‌های مسکن مهر عدم تامین زیرساخت‌های لازم و سایر ملزومات جامعه شهری بوده که منجر به استقبال ضعیف از آنها و نارضایتی ساکنان این بافت‌ها شده است.

بله، یکی از بحران‌ها بر‌هم زدن نظام توسعه شهری بوده است، به این ترتیب که با مکان‌یابی و عرضه زمین برای برپایی مسکن مهر، نه تنها الگوهای مصوب برنامه‌ریزی شهرها فروریخت بلکه محلاتی که برای مسکن مهر در جانمایی برگزیده شد، فاقد ظرفیت‌های لازم به عنوان نیازهای اسکان دریک سکونت‌گاه بودند. یعنی هم نظام برنامه‌ریزی کشور را که مبتنی بر برنامه‌های مصوب شهر‌سازی برای شهرهاست فرو ریخت و هم محلاتی را در مکانیابی ایجاد کرد که فقط مجموعه‌یی از واحد‌های مسکونی بود و از نظر شهر‌سازی، الزامات لازم برای اسکان را نداشتند.

بی‌توجهی به طرح جامع مسکن دیگر آسیب وارده از ناحیه مسکن مهر بوده است. طرح جامع مسکن که در سال 84 نهایی شده بود، به درستی برای پوشش دهک‌های کم‌درآمد برنامه تدارک دیده بود و برای آنها نظام تامین سرپناه را با آن الزاماتی که برای کمک به این گروه‌ها وجود دارد، برنامه بسیار منطقی و دارای ضمانت اجرایی خوبی تدارک دیده بود. اما متاسفانه دولت وقت بدون در نظر گرفتن این پیش‌فرض‌هایی که معمولا برای برنامه‌ریزی مسکن احتیاج داریم، ناگهان پروژه‌یی را آغاز و عملیاتی کرد و بعد تعهدات تکلیفی درنظام بانکی، نظام پیمانکاری و... برای آنها تعریف کرد. از این حیث این فقط یک پروژه بود و نه یک برنامه، چرا که برنامه الزامات و پیش‌فرض‌هایی دارد که مسکن مهر فاقد آنها بود. با این وصف سال‌ها مجبوریم با عواقب این پروژه سر کنیم تا کم‌کم اگر بشود به شرایط عادی بر‌گردیم.